صراط: یک دختر بچه 10 ساله در یکی از روستاهای دور افتاده مصر، مجله ای خبری برای روستای خود راه اندازی کرد.
به گزارش العالم، "میت شماس" یکی از روستاهای شهر جیزه مرکز استان جیزه مصر است که براساس آمار سال 2006 میلادی، مجموع ساکنان آن 10383 سه نفر متشکل از 5343 مرد و 5040 زن هستند. اینها همه اطلاعاتی است که در سایت ویکیپیدیا درباره روستای میت شماس یافت می شود.
اما در کنار این اطلاعات، تحولات جالبی در روستای میث شماس می گذرد. این روستا برای اولین بار صاحب یک مجله شده است. مجله ای که اخبار روستا را جمع آوری کرده و رایگان در اختیار همگان قرار می دهد. هرکس در این روستا خواندن و نوشتن می داند، مجله را برای خود و دیگران می خواند.
اما نکته جالب تر این است که یک دختر بچه 10 ساله در پس پرده انتشار این مجله است. او می گوید که روزنامه نگار است و هدفش تغییر دادن چهره روستایش در رسانه ها است؛ روستایی که غرق در فقر است و کمبود آب و آلودگی به خاطر نداشتن سیستم فاضلاب.
این دختر بچه حسناء محمد نام دارد که خواندن کتاب را در مکتب شیخ بیومی -از ریش سفیدان روستا- آغاز نمود زیرا اکثر اهالی روستا – در سایه گنجایش نداشتن دو مدرسه دخترانه - اجازه نمی دادند که دختران آنها به مدارس روستاهای اطراف بروند.
درخواست برای تاسیس مدارس بیشتر در روستا نیز راه به جایی نبرد و شیخ بیومی مکتب را ایجاد کرد و علاقه حسناء در این مکتب به یادگیری افزایش یافت و سهی خواهر بزرگترش او را تشویق کرد و یک سری نشریات و داستان را در اختیارش گذاشت. سهی سپس در رویای تاسیس مجله با خواهرش همراه شد و وقتی شماره اول مجله آماده شد، آن را به شیخ بیومی دادند و او آنها را تشویق کرد و تصمیم گرفت که با پول خودش آن را چاپ کند.
به گزارش العالم، "میت شماس" یکی از روستاهای شهر جیزه مرکز استان جیزه مصر است که براساس آمار سال 2006 میلادی، مجموع ساکنان آن 10383 سه نفر متشکل از 5343 مرد و 5040 زن هستند. اینها همه اطلاعاتی است که در سایت ویکیپیدیا درباره روستای میت شماس یافت می شود.
اما در کنار این اطلاعات، تحولات جالبی در روستای میث شماس می گذرد. این روستا برای اولین بار صاحب یک مجله شده است. مجله ای که اخبار روستا را جمع آوری کرده و رایگان در اختیار همگان قرار می دهد. هرکس در این روستا خواندن و نوشتن می داند، مجله را برای خود و دیگران می خواند.
اما نکته جالب تر این است که یک دختر بچه 10 ساله در پس پرده انتشار این مجله است. او می گوید که روزنامه نگار است و هدفش تغییر دادن چهره روستایش در رسانه ها است؛ روستایی که غرق در فقر است و کمبود آب و آلودگی به خاطر نداشتن سیستم فاضلاب.
این دختر بچه حسناء محمد نام دارد که خواندن کتاب را در مکتب شیخ بیومی -از ریش سفیدان روستا- آغاز نمود زیرا اکثر اهالی روستا – در سایه گنجایش نداشتن دو مدرسه دخترانه - اجازه نمی دادند که دختران آنها به مدارس روستاهای اطراف بروند.
درخواست برای تاسیس مدارس بیشتر در روستا نیز راه به جایی نبرد و شیخ بیومی مکتب را ایجاد کرد و علاقه حسناء در این مکتب به یادگیری افزایش یافت و سهی خواهر بزرگترش او را تشویق کرد و یک سری نشریات و داستان را در اختیارش گذاشت. سهی سپس در رویای تاسیس مجله با خواهرش همراه شد و وقتی شماره اول مجله آماده شد، آن را به شیخ بیومی دادند و او آنها را تشویق کرد و تصمیم گرفت که با پول خودش آن را چاپ کند.
