جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۱:۳۱

۱۰قاب تماشایی از زنان سینمای دفاع مقدس

سینمای دفاع مقدس در آثار پرشماری تصویر زن ایرانی را در کسوت امدادگر منطقه جنگی، پزشک میدان نبرد، پرستار، آموزگار، و... به نمایش گذاشته است.
کد خبر : ۳۲۵۳۲۵
صراط: سینمای دفاع مقدس در آثار پرشماری تصویر زن ایرانی را در کسوت امدادگر منطقه جنگی، پزشک میدان نبرد، پرستار، آموزگار، و... به نمایش گذاشته است.

به گزارش خراسان، با این  وجود هنوز حتی اندکی از واقعیت‌های سترگ و شگرف نقش زنان در دفاع مقدس نیز به تصویر درنیامده است.بی تردید مهم‌ترین و بومی‌ترین ژانر سینمایی ما ژانر دفاع مقدس است و در کارنامه سینمای ایران برخی  بازیگران زن  بهترین نقش آفرینی هایشان را در این سینما به ثبت رسانده اند .نقش هایی  که در داخل و خارج از کشور برایشان افتخار به همراه داشته است با  وجود همه تلاش‌های قابل تقدیر، هنوز گنجینه ناب و سرشار دفاع مقدس ظرفیت ساخت ده‌ها اثر سینمایی  ناب را برای  نقش آفرینی  بازیگران زن دارد .

مریلا زارعی
شیار 143

مریلا زارعی با نقش آفرینی درخشان و روانش در فیلم«شیار143» نرگس آبیار «الفت» را در سینمای دفاع مقدس جاودانه و خاطره انگیز کرد. الفت چشم انتظار پسرش است که خبر خوبی از راه می‌رسد اما امتحان بزرگی در راه است . یک قهرمان زن و مادری که جنگ تحمیلی و شرایط موجود او را ناخواسته وارد فضای دیگر کرده و او را از نقطه‌ای به نقطه دیگر رسانده است. الفت از نارضایتی و اعتراض به یقین می‌رسد. این نقطه جایی است که رادیو را از کمر خود باز می‌کند و پیکر عزیزش به او می‌رسد  و پس از سال‌ها انتظار استخوان‌های پیداشده فرزند شهیدش را در آغوش  می کشد. الفت با نقش آفرینی مریلا زارعی مانند حاج کاظم فیلم آژانس شیشه ای هم در سینما و هم در ذهن مردم به خوبی به یادگار باقی خواهد ماند و حس لطیف زنانه و مادرانه نابی در آن جاری است . بازی در نقش «الفت» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را از جشنواره فجر و دفاع مقدس   برای مریلا زارعی به ارمغان آورد.  همچنین این نقش جایزه بهترین بازیگر زن سیزدهمین جشنواره فیلم مقاومت، جایزه بهترین بازیگر زن  هشتمین جشن منتقدان و نامزدی بهترین بازیگر زن جشنواره آسیا پاسیفیک  را برای مریلا زارعی  به همراه آورده است.

لیلا حاتمی
شیدا

لیلا حاتمی در فیلم «شیدا» نقش پرستاری رادر بیمارستانی صحرایی بازی می کند که مراقبت ازفرهاد(پارسا پیروزفر) را برعهده دارد .رزمنده ای مجروح که بینایی اش را به طور موقت ازدست داده است. شیدا برای کاهش دردها و زخم های فرهاد ،برایش قرآن می خواند و صدای التیام بخشش روزهایی را به خاطر فرهادمی آوردکه میان آتش، دود و انفجار خرمشهر، بدنش را از این خاکریز به خاکریزی دیگر می کشاند. رابطه‌ای عاطفی میان این دو شکل می گیرد .تنها آرزوی فرهاد دیدن و شنیدن صدای آرامش بخش شیداست ولی او خود را از چشم وی پنهان می کند. فرهاد حالش وخیم می شود و دلش می خواهدشیدا ازعطر بهارنارنج بگوید و آیه های سوره «مزمل» را برایش بخوانداما دیگر نشانی ازاو نیست. در این سکانس خاطره انگیز پنجره باز است و فرهاد با چشمان بسته در حالی که به سمت پنجره می نگرد، انگار رایحه بهارنارنج را در فضای اتاق استشمام و سایه حضور شیدا راحس می کند. نسیم پرده های اتاق را تکان می دهد و صدای قرآن خواندن شیدا، هم چنان در گوش فرهاد می پیچد. لیلا حاتمی برای ایفای نقش در «شیدا» ی کمال تبریزی در هفدهمین جشنواره فجر نامزد دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن شد .

گلچهره سجادیه
هیوا

هیوا (گلچهره سجادیه) پس از گذشت 15 سال از مفقود شدن همسرش حمید(عبدالرضا زهره کرمانی) در بحبوحه جنگ، تصمیم می گیرد از مناطق جنگی و خانه ای که در آن جا با همسرش زندگی می کرده است بازدید کند تاخاطراتی  ازحمید که سال هاست با آن ها زندگی می کند برایش جان گیرد. همه گواهی می دهند حمید شهید شده است اما هیوا می خواهد او را به منطقه شهادت حمید ببرند. رهسپار مناطق جنگی می شود و در آن جا دیگربار خاطرات عاشقانه اش با حمید را مرور می کند.

خود را به تونلی می رساند که حمید در آن جا به شهادت رسیده است. حیران و پریشان و مشتاق، در جست وجوی حمید است و داخل تونل جای جای آن را، معطر از وجود حمید می بیند. با او حرف می زند، درددل می کند و برایش از سال ها بی او سپری کردن می گوید. حمید را می بیند که در حال شهادت است اما هنوزهم در باورش نمی گنجد. هیوا اکنون سبکبال و آسوده خاطردر مقابل حمیدش ایستاده است. گلچهره سجادیه برای نقش آفرینی در عاشقانه جنگی «هیوا » ساخته زنده یاد رسول ملاقلی پورنامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن ازهفدهمین جشنواره فیلم فجر شد.

فاطمه    معتمدآریا
گیلانه

«گیلانه» از پسر  جانبازش اسماعیل (بهرام رادان) حرف می‌زند و او را به عنوان حلال همه مشکلات خانواده معرفی می‌کند. اسماعیل عازم جبهه‌های جنگ می‌شود و گیلانه چشم به راه بازگشت اوست. اسماعیل بازمی‌گردد، اما چیزی از آن جوان رعنا باقی نمانده. او نه‌تنها کمک دست گیلانه(که حالا پیر و درمانده شده) نیست که حتی وبال زندگی مشقت بارش می‌شود. زندگی گیلانه از این پس معنای واقعی خود را ازدست می‌دهد. بیماری اسماعیل مجروح جنگی تشدید شده و تلاش گیلانه برای بهبود وضع جسمی و روحی وی نتیجه مثبت ندارد،  معتمدآریاتصویری تکان‌دهنده و تاثیرگذار از سرنوشت غمبارزنانی ارائه می‌کند که درگیر پیامدهای پس از جنگ هستند و رنج و مقاومت این زنان را برای رویارویی با شرایط سخت  به خوبی به تماشا می گذارد. درسکانس تلخ پایانی گیلانه در تنهایی و در فضایی مه آلود انتظار مسافری را می کشد که نور امید را به روزهای پایانی عمر اسماعیل برگرداند . معتمد آریا برای ایفای این  نقش نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنواره فجر شد وجایزه ویژه بهترین بازیگرزن را از دهمین جشنواره دفاع مقدس برای بازی در «گیلانه »رخشان بنی اعتماد دریافت کرد.

بیتا فرهی
کیمیا

بیتا فرهی درفیلم«کیمیا »نقش پزشکی به نام« شکوه» را بازی می‌کند که در مهلکه آتش و خون نوزادی را نجات می‌دهد و برایش مادری می‌کند. شکوه نماد زنانی است که در جنگی خشن و مردانه با ایثار و از جان گذشتگی به دیگران زندگی می‌بخشند و با مهر مادرانه، تلخی‌های زندگی را کمرنگ می‌کنند.سکانس‌های فرار شکوه از منطقه درگیری و تلاشش برای زنده نگه داشتن نوزادی که متعلق به او نیست، از بخش‌های تاثیرگذار فیلم احمد رضا درویش است، شاید به همین دلیل رضا (خسرو شکیبایی) پس از اسارت ،مادری برای کیمیا را حق شکوه می‌داند و تنهایی را انتخاب می‌کند. شکوه در دل روزهای پرالتهاب سقوط خرمشهر در حساس‌ترین لحظه‌های زندگی برای کیمیا  دختر رضامادری می کند  و او را از مهلکه جنگی نجات می‌دهد.  شاید به همین دلیل است  که پس از بازگشت رضا پدر نوزاد از اسارت، مادری برای کیمیا را حق  خودمی‌داند و نمی تواند از او چشم بپوشد. شخصیت«شکوه» در فیلم پرداختی واقعگرا و منطقی دارد.  بیتا فرهی برای ایفای این نقش نامزد سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر شد.

آزیتا حاجیان
روبان قرمز

یکی از خاطره انگیز ترین نقش های آزیتا حاجیان نقش محبوبه در فیلم "روبان قرمز"  به کارگردانی "ابراهیم حاتمی کیا" است محبوبه زن جوان جنگ زده ای است که پس از سال ها به مزرعه پدرش در جنوب ایران بازگشته تا در آنجا ساکن شود، ولی ارث پدری را ویرانه‏ای محصور در روبان های قرمز می‏یابد. در بدو ورودش با داوود(پرویز پرستویی)  که از پایان جنگ تاکنون مشغول پاک سازی منطقه از مین های زمین است و مردی افغانی و تنها به نام جمعه( رضا کیانیان)که نگهبان گورستان تانک است روبرو می شود . آرامش  داوود و جمعه با ورود «محبوبه» به هم می‏خورد. محبوبه آرام و بی‏خبر از همه جا از میان روبان ها به سمت خانه پدری‏اش می‏رود و در میان خرابه‏ها به دنبال یافتن خاطرات کودکی اش کنکاش می‏کند و چون کودکی تازه متولد شده تن خسته‏اش را به آرامش گهواره می‏سپارد تا این‌که کم‏کم رؤیایش رنگ واقعیت به خود می‏گیرد. در میان آشغال ها و تل خاک حیاط  خانه یک تانک عراقی می‏یابد، محبوبه از یافتن تانک شادمان است و می‏پندارد این همان گنجی است که در خواب دیده است. بازی زیبای حاجیان باعث شد برای این نقش، برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در بخش بین الملل هفدهمین جشنواره فیلم فجر شود.

عاطفه رضوی

سفر به چزابه

عاطفه رضوی در فیلم «سفر به چزابه» رسول ملاقلی پور ایفاگر نقش پرستاری(مریم قندی) است که در منطقه‌ای جنگی همراه مجروح تنها مانده ای می شودکه همرزمان و همراهانش را از دست داده است. تلاش زن برای نجات جان خود و رزمنده مجروح به رابطه عاطفی آنها در دل موقعیتی تراژیک و دشوار می‌انجامد. عاطفه رضوی تصویرکلیشه‌ای پرستاران زن در فیلم های جنگی را با ایفای نقش مریم  می شکند. پس از همراهی بالاجبار با رزمنده جوان زخمی پس از سبک‌سری‌های کودکانه او، عزمش را جزم می‌کند تا مجروحش را با خود به پشت خط مقدم ببرد. کل‌کل‌ها و آزارهای کلامی او با جوان رزمنده، استیصال و نگرانی‌اش را به‌خوبی نمایان می‌کند. مریم با همه سختی‌ها و مشقات وباوجود  اصرار رزمنده مجروح که پافشاری می‌کند اورا بگذارد و برود در نهایت او را با خود به جایی امن می‌رساند و در این راه یکی از پاهایش معیوب می‌شود. مریم به نوعی نماینده بخشی از زنان جامعه سال‌های جنگ است؛ زنانی که با وجود تردیدها و شبهه‌های اولیه اگر در موقعیتش قرار بگیرند از بذل جان و مال در راه وطن و باورهایشان دریغ ندارند. صحنه با خود کشاندن برانکارد رزمنده مجروح در زیر بارش گلوله‌های دشمن از درخشان‌ترین سکانس‌های  سینمای دفاع مقدس است.

مهتاب نصیر پور

به نام پدر

مهتاب نصیر پوردر«به نام پدر »نقش «راحله »همسر پرویز پرستویی را بازی می کند. یک استاد دانشگاه که سال ها با نبودن همسرش زندگی کرده و ساخته است. همسری که در دوران جنگ همواره ساکن جبهه ها بوده و پس از جنگ نیز به دنبال کشف معادن در کوه و بیابان سرکرده و راحله به تنهایی فرزندشان را بزرگ کرده و به عرصه رسانده است . نصیر پور بی آن که به اغراق ها و درشت نمایی های رایج برای اجرای نقش چنین شخصیت هایی متوسل شود، تنها با نگاه و بهره گیری از صدای خسته اش، رنج ها و مرارت های همسران رزمندگان را به تصویر می کشد زنی که نگران وضعیت حرفه ای شوهرش است با جراحت دختر،  به خاطربرخورد بامین  های کاشته  شده توسط  پدر نگرانی اش بیشتر می شود با اقتدار و تسلط از کیان خانواده و همسر همیشه غایبش دفاع می کند. نصیر پور در اغلب نماهای حضورش خود را بر صحنه و بر ذهن تماشاگر تحمیل می کند، بی آن که این حضور مقتدرانه آزار دهنده باشد . مهتاب  نصیر پور سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن رابرای ایفای نقش در فیلم «به نام پدر» از جشنواره بیست و چهارم فجر دریافت و این موفقیت را یک سال بعد با درخشش در فیلم «فرزند خاک »و دریافت سیمرغ بلورین بازیگر نقش مکمل زن تکرار کرد.


آتنه فقیه نصیری

مزرعه پدری

آتنه فقیه نصیری در فیلم «مزرعه پدری» نقش«سودابه» همسر«محمود» (مهدی احمدی )نویسنده  را بازی می کند که برای تشریح کتاب خود با دعوت دانشجویان به دزفول می رود. محمود در زمان جنگ همسرش سودابه  و دو فرزندش را بر اثر بمباران دشمن از دست داده، اما در خیال خود آنها را زنده می پندارد و در این سفر نیز در ذهن خود با آنها همراه است.  محمود در ذهنش همراه  سودابه  به جغرافیای جنگ  سفر می کند و سودابه در این سفر بی مکان و زمان و بازی اکنون و گذشته همراهی اش می کند. آتنه فقیه نصیری این همنشینی ها  را با بازی درخشانش واقعی و طبیعی به نمایش می گذارد. مدام به خاطرات  محمود می آید و در تنهایی ها همراهی ودر جبهه های نبرد او را به دفاع و مبارزه ترغیب می کند.در عاشقانه «مزرعه پدری»ملاقلی پور پس از فتح توپخانه دشمن، دختر ازپدر می خواهد ادامه ندهد ولی سودابه می گوید برو و نگذار آن توپ شلیک کند. بچه هایم را نجات بده. محمود سعی می  کند جلوی شلیک توپ را بگیرد ولی توپ شلیک می شود زمان به حال برمی گردد و محمود شال مملو از گل سودابه را بو می کند و اشک  می ریزدصحنه کات می خورد. دوربین به بالا می رود، مترسک را می گیرد که شال سودابه بر آن است و محمود که بر زمین همچون مرده ای خوابیده است.

هنگامه قاضیانی

روز های زندگی

داستان فیلم«روز های زندگی» با بازی حمید فرخ نژاد و هنگامه قاضیانی  در آخرین روزهای جنگ تحمیلی می گذرد. در یک بیمارستان صحرایی نزدیک خط مقدم جبهه دکتر امیرعلی علوی (حمید فرخ نژاد)که سرپرستی بیمارستان را به عهده دارد با تمام تخصص و علاقه و توانش به مداوای مجروحان جنگ مشغول است و همسرش لیلا(هنگامه قاضیانی) که پرستار و دستیارش است با او کار می کند . هنگامه قاضیانی بازیگر توانمندی است که به تنهایی می تواند بار یک فیلم را به دوش بکشد. فیلم تحسین شده «به همین سادگی »  به کارگردانی رضا میر کریمی به بازی درون گرای هنگامه قاضیانی مدیون است .در فیلم«روزهای زندگی» نقش «لیلا » شخصیت زن اصلی فیلم، نیز با بازی قابل قبول هنگامه قاضیانی، همه جای فیلم  سایه اش گسترده شده و حضور پر رنگی در تک تک پلان های فیلم دارد. پرستار زنی  که واکنش هایش احساسی نیست و با منطق آمیخته است.  لیلا (هنگامه قاضیانی) زنی  است که سعی می‌کند صبور باشد ولی  نگرانی  را می‌توان در چشم‌هایش دید. هنگامه قاضیانی برای بازی در نقش«لیلا»ی  روز های زندگی پرویز شیخ طادی  سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را از سی امین جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.