صراط: پسر جوان که در هواخواهی از مادرش، برادر کوچک خود را به قتل رسانده بود، با بخشش اولیای دم از مجازات قصاص نجات یافت.
رسیدگی به این پرونده از عصر 28 خرداد سال گذشته و به دنبال قتل پسر جوانی در تهرانپارس آغاز شد.
با حضور ماموران در محل و تحقیقات اولیه مشخص شد مقتول جوانی 20 ساله به نام محمد است که پس از درگیری با برادرش عارف 24 ساله، از ناحیه پهلوی چپ هدف ضربه چاقو قرار گرفته است. عارف پس از درگیری با برادر کوچکتر و اطلاع از مرگ وی متواری شده بود.
سرانجام غروب همان روز عارف با مراجعه به کلانتری 144 تهرانپارس، خود را تسلیم کرد.
عارف در بازجوییها گفت: تازه به خانه آمده بودم که متوجه درگیری مادرم و محمد شدم. از این موضوع بسیار عصبانی شده و از محمد خواستم برای صحبتکردن از خانه بیرون برویم. با اینکه قصد صحبت با محمد را داشتم، اما او با من درگیری لفظی پیدا کرد. در یک لحظه کنترل خود را از دست دادم و با چاقویی که همراه داشتم، ضربهای به محمد زدم و او زمین افتاد. درحالی که از این حادثه بهتزده و گیج شده بودم، بیهدف شروع به پرسهزنی در خیابانها کردم تا اینکه در تماس با خانه متوجه شدم برادر کوچکترم فوت کرده است.
در ادامه رسیدگی به این پرونده مادر مقتول به عنوان اولیای دم در دادسرای جنایی تهران حاضر شد و به قاضی گفت: پسر کوچکم زود عصبانی میشد. آن روز هم بر سر آماده نبودن ناهار عصبانی شد که عارف سر رسید و این درگیری رخ داد. من از عارف شکایت ندارم و او را میبخشم. پس از رضایت اولیای دم، پسر جوان از مجازات قصاص نجات پیدا کرد و پروندهاش برای رسیدگی از جنبه عمومی جرم به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
رسیدگی به این پرونده از عصر 28 خرداد سال گذشته و به دنبال قتل پسر جوانی در تهرانپارس آغاز شد.
با حضور ماموران در محل و تحقیقات اولیه مشخص شد مقتول جوانی 20 ساله به نام محمد است که پس از درگیری با برادرش عارف 24 ساله، از ناحیه پهلوی چپ هدف ضربه چاقو قرار گرفته است. عارف پس از درگیری با برادر کوچکتر و اطلاع از مرگ وی متواری شده بود.
سرانجام غروب همان روز عارف با مراجعه به کلانتری 144 تهرانپارس، خود را تسلیم کرد.
عارف در بازجوییها گفت: تازه به خانه آمده بودم که متوجه درگیری مادرم و محمد شدم. از این موضوع بسیار عصبانی شده و از محمد خواستم برای صحبتکردن از خانه بیرون برویم. با اینکه قصد صحبت با محمد را داشتم، اما او با من درگیری لفظی پیدا کرد. در یک لحظه کنترل خود را از دست دادم و با چاقویی که همراه داشتم، ضربهای به محمد زدم و او زمین افتاد. درحالی که از این حادثه بهتزده و گیج شده بودم، بیهدف شروع به پرسهزنی در خیابانها کردم تا اینکه در تماس با خانه متوجه شدم برادر کوچکترم فوت کرده است.
در ادامه رسیدگی به این پرونده مادر مقتول به عنوان اولیای دم در دادسرای جنایی تهران حاضر شد و به قاضی گفت: پسر کوچکم زود عصبانی میشد. آن روز هم بر سر آماده نبودن ناهار عصبانی شد که عارف سر رسید و این درگیری رخ داد. من از عارف شکایت ندارم و او را میبخشم. پس از رضایت اولیای دم، پسر جوان از مجازات قصاص نجات پیدا کرد و پروندهاش برای رسیدگی از جنبه عمومی جرم به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.