جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۸ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۰

حوادث کرمان در دهه اول محرم 57+تصاویر

پس از انجام راهپیمایی روز تاسوعا از عصر همان روز برنامه‌ریزی برای برگزاری تظاهرات روز بعد که مصادف با عاشورای حسینی بود، توسط انقلابیون آغاز شد، اما ..
کد خبر : ۳۲۷۲۸۹

صراط: ماه محرم جایگاه ویژه‌ای در نهضت سرخ تشیع طی تاریخ دارد، این ماه به ویژه حادثه عاشورا الهام‌بخش بسیاری از قیام‌های شیعیان بوده و اگر ریشه بسیاری از قیام‌ها و حرکت‌های اجتماعی ایران را بشکافیم، سرآغاز و نقطه شروع بسیاری از آنها را در این ماه می‌یابیم.

به گزارش فارس از کرمان، در محرم سال 1357 محافل و مجالس دینی پرشورتر از همیشه برگزار و مساجد، پررونق‌تر از هر زمان دیگر بودند در چنین شرایطی مشخص بود که اعتصابات و اعتراضات تداوم می‌یابد و گام‌های انقلاب مستحکم‌تر و سریع‌تر از گذشته به پیش می‌رود.

نظام طاغوتیِ وابسته به استکبار و دولت نظامیِ تا بن دندان مسلح در برابر این امواج به پاخاسته ملت که در آستانه ورود به مرحله اساسی و نهایی بود، سرنوشتی غیر از سقوط و نابودی برای خود نمی‌دید و پس از این سقوط نظام شاهنشاهی در آینده‌ای نزدیک بر همگان مسلم شده بود.

در کتاب «انقلاب اسلامی در کرمان» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، اوضاع شهر کرمان در ماه محرم 1357 و حوادث آن بررسی شده و در این کتاب آمده است.

حادثه راور و شهادت حسن توکلی

پس از انجام راهپیمایی روز تاسوعا از عصر همان روز برنامه‌ریزی برای برگزاری تظاهرات روز بعد که مصادف با عاشورای حسینی بود، توسط انقلابیون آغاز شد، اما وقایعی پیش آمد که مسائل مطابق برنامه پیش نرفت، مرحوم ساوه درباره برنامه‌ریزی تظاهرات روز عاشورا می‌گوید: شب عاشورا در جلسه‌ای که به منظور تنظیم راهپیمایی برگزار شد، تصمیم بر این گرفتیم که فردا راهپیمایی را از مسجد امام آغاز کنیم و به سمت محله فیروزآباد از مسیر خیابان امام، میدان شهدا، خیابان شهید باهنر کنونی حرکت کنیم.

حوادث کرمان در دهه اول محرم 57+تصاویر

وی افزود: اما صبح عاشورا اطلاع یافتیم که حسن توکلی‌زاده فرزند حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد توکلی که در راور مورد اصابت گلوله قرار گرفته در بیمارستان به شهادت رسیده‌است، بنابراین برنامه راهپیمایی تغییر کرده و قرار شد جنازه شهید از طریق خیابان استاد مطهری ـ مدرس به سمت مسجد صاحب‌الزمان تشییع شود.

در روز ششم محرم، حادثه دردناک دیگری در بخش راور کرمان اتفاق افتاد و طی آن حادثه که شب‌هنگام رخ داد، عده زیادی از مردم در مسجد جامع راور اجتماع کرده و به تماشای نمایشنامه‌ای به نام «حجر بن عدی» نشسته بودند.

پس از پایان نمایشنامه، مردم حاضر قصد داشتند از مسجد خارج شوند که با تیراندازی مأموران پاسگاه ژاندارمری مواجه و بر اثر این تیراندازی طلبه جوانی به نام حسن توکلی فرزند حجت‌الاسلام شیخ احمد توکلی مجروح شد و سپس بر اثر جراحات وارده در بیمارستان کرمان به شهادت رسید.

یکی از دوستان شهید در یادداشتی که در پرونده شهید در بنیاد شهید شهرستان کرمان موجود است، چگونگی ماجرای شب 16 آذر ماه راور را چنین بیان کرده است: اواخر سال 56 تا اوایل 57 راهپیمایی‌های بسیار هیجانی پیش می‌آمد و مردم با شور و هیجانی خاص در راهپیمایی شرکت می‌کردند.

حوادث کرمان در دهه اول محرم 57+تصاویر

وی افزود: بعد از چند نوبت راهپیمایی که صورت گرفته بود و مردم از مسجد جامع شعارهایی را تمرین می‌کردند، از مسجد و بین دو نماز آغاز می‌کردند و با شعارهایی که آقای توکلی بعد از نماز می‌دادند تظاهرات آغاز تا کم کم به خیابان‌ها کشیده می‌شد.

شب شهادت ایشان، بچه‌ها نمایشنامه‌ای با عنوان «حجربن عدی» اجرا کرده و قرار بود، خیابان و میدان اول را دور بزنند و به مسجد جامع برگردند و نمی‌دانم که قصد تعرض به جایی مانند سازمان زنان یا افرادی که با انقلابیون مشکل داشتند و یا برخی مؤسسات که نقشی در استحکام پایه‌های رژیم آن زمان را داشتند یا خیر.

در هر حال از مسجد بیرون آمدند و آقای توکلی وقتی فهمیدند جلوی مردم را گرفتند و گفت امروز داخل مسجد باشید و راهپیمایی نکنید تا فردا با نظم بهتری راهپیمایی کنیم و راهپیمایان هم گوش کردند.

همین که وارد مسجد شدیم، صدای تیر شنیده شد و تیراندازها در گُل‌کاری‌هایی که در مسجد بود، کمین کرده بودند.

صدای مردم و الله‌اکبر بلند شد و آقای توکلی مردم را دعوت به آرامش کرد، توکلی که کنار من بود یک تیر خورد و با تیر دوم به زمین افتاد، اما با صدای «الله‌اکبر» و «لا اله الا الله» ایشان را از زمین بلند کردند و مردم را در مسجد گیر آورده بودند و قصد تلافی داشتند، یا مردم را متفرق کنند که [خوانده نشد] یا به قصد کمرنگ کردن تظاهرات خیابانی بود تا مردم با نظم و ترتیبشان وارد خیابان شدند.

حوادث کرمان در دهه اول محرم 57+تصاویر

آن‌ها از پله‌هایی که منتهی به بازار می‌شد و پشت دیواری سنگر گرفته بودند و تیراندازی می‌کرد، آقای توکلی جزو زخمی‌های آن درگیری بو، او به بهداری منتقل شد و نیم ساعت تحت مداوا بود تا به کرمان منتقل شد.

کرمان در روز عاشورا «20 آذرماه 1357»

در شهر کرمان معالجات بر روی حسن توکلی مؤثر واقع نشد و در سحرگاه عاشورای حسینی سال 1357 روحش از قفس تن به اوج آسمان پر کشید و به خیل شهیدان انقلاب پیوست.

انتشار خبر درگذشت طلبه جوان حسن توکلی موجی از تأثر و اندوه را در سراسر استان برانگیخت، روز عاشورای آن سال در شهر کرمان غوغایی برپا شد، مردمی که عزادار سید و سالار شهیدان کربلا بودند، این بار خود را سوگوار شهیدی از همان تبار دیدند.

پیکر شهید توکلی نخستین شهیدی بود که در شهر کرمان، آن هم در روز عاشورای حسینی تشییع می‌شد، این وضعیت، هیجانی بی‌سابقه را در شهر ایجاد کرد و شوری غریب در جمعیت شهر موج می‌زد که در شکل دسته‌ها و هیئت‌های عزادار برای مشایعت شهید در اطراف مسجد جامع گرد آمده بودند.

تا به آن هنگام شهر کرمان اجتماعی چنین انبوه از مردم را به خود ندیده بود، در آن روز جمعیتی حدود 50 هزار نفر در تشییع حضور داشتند.

ابتدا نماز بر پیکر شهید در مسجد جامع به امامت آیت‌الله صالحی اقامه شد و پس از آن پیکر پاک شهید بر دستان مردم سوگوار از مسجد جامع تا مسجد صاحب‌الزمان تشییع و در جوار آرامگاه آیت‌الله میرزا محمدرضا مجتهد و آیت‌الله شیخ‌الرئیس که به قطعهی شهدا شهرت یافت، به خاک سپرده شد.

محمدصادق فردوسی از فضای شهر در آن روز اینگونه یاد می‌کند: نخستین شهیدی که در شهر کرمان تشییع کردیم پسر آقای توکلی بود که از مسجد جامع این مراسم آغاز شد، عجیب جمعیتی بود که به طرف مسجد صاحب‌الزمان می‌رفت.

حوادث کرمان در دهه اول محرم 57+تصاویر

وی افزود: معمولاً در مسیر راهپیمایی‌ها افرادی بودند که در پیاده‌رو می‌ایستادند و تماشا می‌کردند، اما این افراد در آن روز کمتر دیده می‌شدند، یک موضوع قابل ذکر دیگر در مورد راهپیمایی آن روز این است که درب همه خانه‌ها باز بود و ظرف‌های بزرگ شربت و آب گذاشته بودند که اگر کسی خواست بنوشد.

محمدعلی مبشری از چگونگی اتفاقات آن روز اینگونه یاد می‌کند:  نخستین شهید در راور پسر حاج آقا احمد توکلی بود. در مسجد جامع راور یک نمایشنامه‌ای به نام «حجر بن عدی» اجرا می‌کردند که مأموران ژاندارمری به مسجد حمله کردند.

وی افزود: موقعی که حسن توکلی بیرون می‌آید، تیر به او اصابت کرده زخمی و سپس شهید می‌شود، گفته شده که این تیرانداز استوار بیگلو بود، جنازه را به کرمان آوردند و روز عاشورا از مسجد جامع تشییع کردند، چون پدر شهید روحانی بود، مردم و روحانیت آمدند، خیلی جمع شدند و تشییع جنازهی باعظمتی با شعارهای انقلابی برگزار شد.

با یک تظاهرات عظیمی از مسجد جامع به خیابان زریسف رفتیم، جمعیت خیلی زیاد بود، صحبت این بود که کجا دفن شود، هنوز مزار شهدا در کرمان نبود، تصمیم گرفته شد که کنار قبر آیت‌الله کرمانی و قبر شیخ‌الرئیس دفن شود، این تظاهرات برای نخستین شهید کرمان بود که در راور شهید شد و در شهر کرمان به خاک سپرده شد.

شعارهای جمعیت که ترکیبی از شعائر دینی و سیاسی بود با احساسی از اندوه و خشم فریاد زده می‌شد، از شعارهای آن روز مردم:

 یا حسین، یا حسین - حسن ما را کشتند

می‌کشیم، می‌کشیم - هر که حسن را کشته

کشته از جفا، این حسن باوفا ـ وای حسن جان، وای حسن جان

مرگ بر این شاه، مرگ بر این شاه

در هنگام به خاکسپاری جنازه شهید حسن توکلی در مسجد صاحب‌‌الزمان، پدر وی حجت‌الاسلام شیخ احمد توکلی سخنانی سراسر احساسی که از دل داغدارش برمی‌خاست ایراد کرد.

وی در بخشی از سخنانش با ذکر جمله‌ای بدین مضمون که «من امروز طعم بوسه‌ای را که حضرت سیدالشهدا (ع) در روز عاشورا از دهان فرزندش علی‌اکبر برگرفت، چشیدم».

عاشورای سال 61 را به روز عاشورای سال 1357 شهر کرمان پیوند زد و موجی از احساس اندوه و تأثر را در آن جمعیت عظیم مشایعت کننده برانگیخت.

جمعیت بعد از اتمام مراسم خاکسپاری بار دیگر در سطح خیابان‌های شهر اقدام به راهپیمایی کرده و شعارهای بسیار تندی علیه دستگاه و شاه سر دادند.

مقابله با نمایش کولی‌بازی

بعد از تشییع پیکر شهید توکلی در روز عاشورا، شهر کرمان حال و هوای دیگری یافته بود، راهپیمایی‌ها گسترده‌تر از روزهای پیشین انجام می‌گرفت و خشم و نفرت مردم که در شعارهای بسیار تندشان تجلی می‌یافت، بیش از پیش رساتر فریاد زده می‌شد.

عوامل رژیم روز 22 آذر که مصادف با 12 محرم بود، بار دیگر نمایش کولی‌بازی به راه انداختند تا مانع از گسترش بیشتر نهضت شوند و از این طریق روحیه عوامل خود را تقویت کنند.

در آن روز عوامل مزدور با اجیر کردن تعدادی از افراد کولی‌نما و افرادی از نواحی و روستاهای اطراف به قصد سرکوب تظاهرات‌ها و طرفداری از رژیم، توسط مأموران دولتی با کامیون و موتورسیکلت به شهر کرمان آورده شدند و با چوب و چماق در خیابان‌های کرمان به قصد ایجاد رعب و وحشت به راه افتادند که این بار به وسیله جوانان مبارز کرمان متواری و در چهارراه‌ها چند موتورسیکلت و کامیون آن‌ها به آتش کشید شد.

محمد پارسا که شاهد یکی از این اتفاقات بوده خاطرهی آن برخورد را اینگونه بازگو می‌کند: یکی از خاطراتی که خیلی در ذهنم مانده این بود که ساواکی‌های آن زمان و شهربانی تبانی کرده و به یک تعداد از ساکنان انتهای خیابان ناصریه پول داده و در حالی که چماق‌هایی از چوبِ تراشیده به دستشان بودند، سوار بر چند کامیون در خیابان‌ها به عنوان حمایت از قانون اساسی شعار می‌دادند.

تظاهرات آن روز از باغ ملی  به طرف مشتاقیه در حال انجام بود، تظاهرکنندگان به چهارراه کاظمی رسیدند، متوجه آن چند تا کامیون چماق به دست شدند که از سمت خیابان فلسطین به طرف چهارراه کاظمی می‌آمدند، وقتی مردم به چهار راه رسیدند، خیابان مسدود شد.

این کامیون‌ها که می‌خواستند عبوری به آن سوی چهار راه بروند، مجبور به توقف شدند و شروع به شعار دادن و جاوید شاه گفتن کردند، در بالای کامیون همه چماق به دست بودند، کامیون اول که به چهارراه رسید، تعدادی از جوان‌های انقلابی با دست خالی از کامیون بالا رفته در حالی که چماق به دستان بر آن‌ها اشراف داشتند و هر لحظه امکان آن بود که با چوب به سر آن‌ها بزنند، اما جوانان انقلابی بدون واهمه و هراس از اطراف ماشین بالا رفته و با کمی درگیری چوب‌ها را از دست تعدادی از آن چماق به دستان گرفتند.

بقیه چماق به دستان از کامیون پایین آمده و فرار کردند، نخستین کامیون که به دست مردم افتاد، کامیون‌های دیگر سروته کرده و از محل فرار کردند.

عجیب بود آن‌ها با اینکه بالای کامیون بودند و چوب هم داشتند، از مردم بدون سلاح و جوانان پرشور چنان ترسیدند که پا به فرار گذاشته و رفتند.

این خاطره خوب یادم هست یکی از این افرادی که از ماشین پایین کشیده و چماقش را گرفته بودند، می‌گفت: به خدا من نزدم، این‌ها ده تومان بیشتر به من ندادند و گفتند: جاوید شاه بگو.