صراط: نه مثل برادر ارشد خود "حسن"، موقع سخنرانیهایش علیه او ناسزا میگویند و کلامش را از پشت تریبون قطع میکنند و نه مثل اخوی دیگرش " یاسر"، حامی فتنه لقب میگیرد و هتاکی میشود.
به گزارش آفتاب یزد، او محافظهکارتر از این حرفهاست. محافظهکارتر از اینکه بخواهند بر سر او همانی را بیاورند که بر سر «یاسر» و «حسن» میآورند. «علی» وقتی به دنیا آمد، ته تغاری «بابا» و عزیز پدربزرگ بود. «روحالله خمینی» وی را که در آغوش میکشید میگفت در چهرهاش «نور میبینیم، نور علی نور».
اگرچه روزی عمده شهرت او مدیون تصویر کودکیاش در کنار امام بود اما حالا در اوج جوانی برای خود کسی شده، به منبر میرود و سخنرانی میکند، از این تریبون به آن تریبون، از این مسجد به آن مسجد و جالب اینکه تا به حال برای خود دشمنتراشی هم نکرده! هم چپیها و اصلاحطلبان هوایش را دارند و هم راستیها و اصولگرایان.
«سیدعلی خمینی» همان کودک تهتغاری بابا، حالا جوانی سی سیویک ساله است که از سوی مخالفان دولت، یادگار واقعی امام نام میگیرد و از سوی اصلاحطلبان و دولتیان همان یادگار امام.
سیدعلی خمینی را یک جورهایی هر دو طرف میخواهند به خودشان بچسبانند؛ از طرفی او برادر «سیدحسن خمینی» و «سیدیاسر خمینی» است؛ کسانی که عیار اصلاحطلبی دارند و گفتمان آنها گفتمان اصلاحات است و جناح چپ. همین موضوع، کوچکترین نوه امام را نیز به مثابه دو نوه دیگر، به این جناح نزدیک میکند. اما از آن سو، در اردوگاه جناح راست وضعیت سر تا پا فرق میکند. برخی افراد این جناح تا به حال در بیحرمتی به دو نوه بزرگتر امام کم نگذاشتهاند! از هجمهها علیه «سیدحسن خمینی» بگیرید تا چسباندن انگهای مختلف به «سیدیاسر». از این رو آنها که اندیشه دو نوه دیگر امام را علیه خود میبینند، سعی میکنند تا روی «سیدعلی» محافظهکار که تاکنون کمتر حرفهای جنجالی و چالشی زده و خود را کمتر وارد مسائل سیاسی جناحی کرده است، سرمایهگذاری کنند و به فکر جذب او باشند. این است که رسانههای اصولگرا بر خلاف سیدحسن و سید یاسر، صحبتهای سیدعلی را پوشش و نقل قولهایش را با سانسور و تحریف کمتری انعکاس میدهند.
نتیجهگیری اینکه سیدعلی خمینی اگرچه سخنوری جسور و تابوشکن نیست و همیشه سعی میکند در محدوده چارچوبها لب به سخن گشاید و خط و خطوط قرمز برای خویش ترسیم کند اما پتانسیل بالایی دارد؛ پتانسیلی که هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان به فکر مصادره آن به سود خود هستند.
از قرار معلوم، هر چه قدر هم که فضا بر دو برادر دیگر او تنگتر شود، خود وی از این قاعده مستثنی است. «سیدعلی خمینی» علیرغم سن پایین، خیلی زود توانسته پلههای ترقی را در نوردد؛ پلههایی که آخرینش رسیدن به جایگاه سخنرانیهای پیش از خطبههای نمازجمعه آن هم در شهری مثل قم بوده است! سید علی خمینی در جمعهای که گذشت سخنران پیش از خطبههای نمازجمعه قم بود. گویا شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، به سید علی خمینی اعتماد دارد و از همین روی او را به عنوان یک سخنران در نمازجمعه انتخاب کرده است. این شورا که معمولا سخنرانان پیش از خطبههای نمازجمعه را براساس مناسبتها برمیگزیند، با انتخاب سیدعلی خمینی در نخستین نمازجمعه بعد از عاشورا آن هم در شهر قم نشان داد که حساب ویژهای روی «یادگار (یا به زعم برخی یادگار واقعی!) امام» باز کرده است و او را در حد یک سخنران قوی مذهبی سیاسی که کمتر حرفهای بودار و دردسرساز میزند، پذیرفته. حضور سید علی خمینی در این نقش معناهای دیگری هم میتواند داشته باشد؛ معناهایی مثل اینکه حساب او را از سیدحسن خمینی جدا کردهاند و ... .
چه بخواهیم، چه نه، او مورد توجه شورای سیاستگذاری ائمه جمعه است؛ شورایی که بی تردید، بیدلیل به کسی چراغ سبز نشان نمیدهد و این یعنی یک شانس دیگر! یک شانس مثل آنکه سیدعلی خمینی ممکن است در آینده نه چندان دور، حتی به عنوان یکی از خطیبان جمعه یکی از شهرها و شهرستانها انتخاب شود و چه بسا او به جرگه کسانی بپیوندد که امام جمعه موقت خوانده میشوند.
حال سوال اینجاست که اگر سیدعلی خمینی، روزی روزگاری امام جمعه موقت لقب بگیرد، از میان دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب، کدام طرف خوشحالتر خواهند شد؟ برای پاسخ به این سوال کافی است سری بزنیم به چند سال گذشته؛ سالی که مرزهای جناحی، بیشتر خود را عیان کرد و فاصلههارا نیز همینطور. اگرچه سیدعلی خمینی هیچگاه در این سالها همچون نوههای دیگر امام - از سید حسن بگیرید تا نعیمه اشراقی - مواضع جنجالی نگرفته اما هیچوقت نیز به نفی و نهی برخی چهرهها برنخاسته است. حتی حضور سید علی خمینی در راهپیمایی 9 دی 89 نیز تکذیب شد. او همیشه در چارچوب قانون مسیر را پیموده اما با این تفاوت که آهسته و پیوسته گام برداشته است. وی نه تنها کسی نبوده که چون داوود احمدینژاد علم مخالفت با برادرش را بر دوش بکشد و این تقابل را در بوق و کرنا کند بلکه حتی حرفی به غیر از حرف برادرانش و البته سایر نوههای امام نزده است.
با این اوصاف و با نگاهی به نگرشهای همه نوههای امام میتوان به این نتیجه رسید که تمامی آنها یک نظر دارند اما از این میان عدهای بیپرواتر
سخن میگویند و عدهای نیز ترجیح میدهند طریقت دیگری در پیش بگیرند. سید علی خمینی نیز یکی مثل بقیه؛ یکی که مثل سایر بیت امام میاندیشد و به آن روش و منش اطمینان دارد، هر چند در کلام کمی محافظهکارتر به نظر آید.
بنابراین اصولگرایان نباید آنقدرها هم به دلشان صابون بزنند که «سیدعلی خمینی» را میتوانند به سود خود مصادره کنند. بیشک اگر سیدعلی خمینی روزی روزگاری بتواند به جایگاه ائمه جمعه پای بگذارد، نوع دیدگاههایش بیشتر شبیه به کسانی چون آیتالله هاشمی رفسنجانی خواهد بود تا بقیه. به بیانی دیگر، سیدعلی خمینی میتواند با روندی که تا به امروز در پیش گرفته، جای خالی آیتالله هاشمی را در نمازجمعهها پر کند. پس بهتر است اصلاحطلبان بیشتر از اصولگراها از امام جمعه موقت شدن او خوشحال شوند.
به گزارش آفتاب یزد، او محافظهکارتر از این حرفهاست. محافظهکارتر از اینکه بخواهند بر سر او همانی را بیاورند که بر سر «یاسر» و «حسن» میآورند. «علی» وقتی به دنیا آمد، ته تغاری «بابا» و عزیز پدربزرگ بود. «روحالله خمینی» وی را که در آغوش میکشید میگفت در چهرهاش «نور میبینیم، نور علی نور».
اگرچه روزی عمده شهرت او مدیون تصویر کودکیاش در کنار امام بود اما حالا در اوج جوانی برای خود کسی شده، به منبر میرود و سخنرانی میکند، از این تریبون به آن تریبون، از این مسجد به آن مسجد و جالب اینکه تا به حال برای خود دشمنتراشی هم نکرده! هم چپیها و اصلاحطلبان هوایش را دارند و هم راستیها و اصولگرایان.
«سیدعلی خمینی» همان کودک تهتغاری بابا، حالا جوانی سی سیویک ساله است که از سوی مخالفان دولت، یادگار واقعی امام نام میگیرد و از سوی اصلاحطلبان و دولتیان همان یادگار امام.
سیدعلی خمینی را یک جورهایی هر دو طرف میخواهند به خودشان بچسبانند؛ از طرفی او برادر «سیدحسن خمینی» و «سیدیاسر خمینی» است؛ کسانی که عیار اصلاحطلبی دارند و گفتمان آنها گفتمان اصلاحات است و جناح چپ. همین موضوع، کوچکترین نوه امام را نیز به مثابه دو نوه دیگر، به این جناح نزدیک میکند. اما از آن سو، در اردوگاه جناح راست وضعیت سر تا پا فرق میکند. برخی افراد این جناح تا به حال در بیحرمتی به دو نوه بزرگتر امام کم نگذاشتهاند! از هجمهها علیه «سیدحسن خمینی» بگیرید تا چسباندن انگهای مختلف به «سیدیاسر». از این رو آنها که اندیشه دو نوه دیگر امام را علیه خود میبینند، سعی میکنند تا روی «سیدعلی» محافظهکار که تاکنون کمتر حرفهای جنجالی و چالشی زده و خود را کمتر وارد مسائل سیاسی جناحی کرده است، سرمایهگذاری کنند و به فکر جذب او باشند. این است که رسانههای اصولگرا بر خلاف سیدحسن و سید یاسر، صحبتهای سیدعلی را پوشش و نقل قولهایش را با سانسور و تحریف کمتری انعکاس میدهند.
نتیجهگیری اینکه سیدعلی خمینی اگرچه سخنوری جسور و تابوشکن نیست و همیشه سعی میکند در محدوده چارچوبها لب به سخن گشاید و خط و خطوط قرمز برای خویش ترسیم کند اما پتانسیل بالایی دارد؛ پتانسیلی که هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان به فکر مصادره آن به سود خود هستند.
از قرار معلوم، هر چه قدر هم که فضا بر دو برادر دیگر او تنگتر شود، خود وی از این قاعده مستثنی است. «سیدعلی خمینی» علیرغم سن پایین، خیلی زود توانسته پلههای ترقی را در نوردد؛ پلههایی که آخرینش رسیدن به جایگاه سخنرانیهای پیش از خطبههای نمازجمعه آن هم در شهری مثل قم بوده است! سید علی خمینی در جمعهای که گذشت سخنران پیش از خطبههای نمازجمعه قم بود. گویا شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، به سید علی خمینی اعتماد دارد و از همین روی او را به عنوان یک سخنران در نمازجمعه انتخاب کرده است. این شورا که معمولا سخنرانان پیش از خطبههای نمازجمعه را براساس مناسبتها برمیگزیند، با انتخاب سیدعلی خمینی در نخستین نمازجمعه بعد از عاشورا آن هم در شهر قم نشان داد که حساب ویژهای روی «یادگار (یا به زعم برخی یادگار واقعی!) امام» باز کرده است و او را در حد یک سخنران قوی مذهبی سیاسی که کمتر حرفهای بودار و دردسرساز میزند، پذیرفته. حضور سید علی خمینی در این نقش معناهای دیگری هم میتواند داشته باشد؛ معناهایی مثل اینکه حساب او را از سیدحسن خمینی جدا کردهاند و ... .
چه بخواهیم، چه نه، او مورد توجه شورای سیاستگذاری ائمه جمعه است؛ شورایی که بی تردید، بیدلیل به کسی چراغ سبز نشان نمیدهد و این یعنی یک شانس دیگر! یک شانس مثل آنکه سیدعلی خمینی ممکن است در آینده نه چندان دور، حتی به عنوان یکی از خطیبان جمعه یکی از شهرها و شهرستانها انتخاب شود و چه بسا او به جرگه کسانی بپیوندد که امام جمعه موقت خوانده میشوند.
حال سوال اینجاست که اگر سیدعلی خمینی، روزی روزگاری امام جمعه موقت لقب بگیرد، از میان دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب، کدام طرف خوشحالتر خواهند شد؟ برای پاسخ به این سوال کافی است سری بزنیم به چند سال گذشته؛ سالی که مرزهای جناحی، بیشتر خود را عیان کرد و فاصلههارا نیز همینطور. اگرچه سیدعلی خمینی هیچگاه در این سالها همچون نوههای دیگر امام - از سید حسن بگیرید تا نعیمه اشراقی - مواضع جنجالی نگرفته اما هیچوقت نیز به نفی و نهی برخی چهرهها برنخاسته است. حتی حضور سید علی خمینی در راهپیمایی 9 دی 89 نیز تکذیب شد. او همیشه در چارچوب قانون مسیر را پیموده اما با این تفاوت که آهسته و پیوسته گام برداشته است. وی نه تنها کسی نبوده که چون داوود احمدینژاد علم مخالفت با برادرش را بر دوش بکشد و این تقابل را در بوق و کرنا کند بلکه حتی حرفی به غیر از حرف برادرانش و البته سایر نوههای امام نزده است.
با این اوصاف و با نگاهی به نگرشهای همه نوههای امام میتوان به این نتیجه رسید که تمامی آنها یک نظر دارند اما از این میان عدهای بیپرواتر
سخن میگویند و عدهای نیز ترجیح میدهند طریقت دیگری در پیش بگیرند. سید علی خمینی نیز یکی مثل بقیه؛ یکی که مثل سایر بیت امام میاندیشد و به آن روش و منش اطمینان دارد، هر چند در کلام کمی محافظهکارتر به نظر آید.
بنابراین اصولگرایان نباید آنقدرها هم به دلشان صابون بزنند که «سیدعلی خمینی» را میتوانند به سود خود مصادره کنند. بیشک اگر سیدعلی خمینی روزی روزگاری بتواند به جایگاه ائمه جمعه پای بگذارد، نوع دیدگاههایش بیشتر شبیه به کسانی چون آیتالله هاشمی رفسنجانی خواهد بود تا بقیه. به بیانی دیگر، سیدعلی خمینی میتواند با روندی که تا به امروز در پیش گرفته، جای خالی آیتالله هاشمی را در نمازجمعهها پر کند. پس بهتر است اصلاحطلبان بیشتر از اصولگراها از امام جمعه موقت شدن او خوشحال شوند.