صراط: استعفای وزیر ورزش و جوانان از سمتش قابل پیشبینی و قابل باور بود، وزیری
که از به گفته خودش از جنش ورزش بود ولی ورزشی نبود. وزیری که فکر میکرد
راز محبوبیت بین اهالی ورزش، ضد فوتبال بودنش است آن هم در شرایطی که
فوتبال کشورمان با مشکلات زیادی روبرو است. مشکلاتی که سرچشمه اصلی آن به
عدم درک مناسب مسئولان ورزش کشور از این رشته ورزشی مربوط میشود و با
اتخاذ تصمیمات اشتباه باعث ایجاد مشکلات و حواشی زیادی برای فوتبال
کشورمان شدهاند.
به گزارش میزان، در این گزارش به بررسی عملکرد وزیر ورزش در حوزه فوتبال پرداختهایم که در ادامه میخوانید.
گودرزی، ضد فوتبال یا ضد کیروش؟
از گذشته تاکنون مسئولان ورزش کشور علاقه زیادی به دخالت در فوتبال داشتند تا جایی که گاهی اوقات این دخالتها برکناریهایی را در فدراسیون فوتبال به دنبال داشت. شاید یکی از مهمترین و تاریخی ترین این برکناریها در دوره ریاست علیآبادی در سازمان تربیتبدنی وقت رخ داد. در حالی که تیم ملی فوتبال کشورمان در جام جهانی 2006 در آلمان حضور داشت مسئولان ورزش کشور تصمیم به برکناری دادکان گرفتند و همین برکناری، تعلیق فوتبال کشورمان را به دنبال داشت.
از آن زمان تاکنون تمام کسانی که سکان ورزش کشور را بر عهده داشتند به هر نحوی که بوده تلاش کردند در فوتبال کشور تصمیمگیرنده اصلی باشند. گودرزی از آغاز حضورش در وزارت ورزش بنای ناسازگاری با کفاشیان گذاشت تا جایی که عنوان شد برکناری تعدادی از مسئولان فدراسیون فوتبال با نظر وزیر ورزش انجام شده است. این دخالتها با حضور اسدی در فدراسیون فوتبال رنگ واقعیت به خود گرفت و او توسط گودرزی به فدراسیون فوتبال تحمیل شد تا وزارت ورزش از تمامی اتفاقات این فدراسیون باخبر باشد. مصاحبههای تند و تیز اسدی علیه کیروش جنگ لفظی شدیدی را میان او و سرمربی پرتغالی تیم ملی به دنبال داشت. وزیر ورزش هم بارها به انتقاد از کفاشیان و کیروش پرداخت و این انتقادها تا مجمع انتخاباتی فدراسیون فوتبال هم کشیده شد.
محمود گودرزی هیچوقت رابطه دوستانهای با کیروش نداشت تا جایی که در نشستی خبری او را کارگر خطاب کرد و حتی یکی از اختلافات او با کفاشیان بر سر حضور کیروش در ایران بود و شاید اگر حمایت نزدیکان رئیسجمهور نبود کیروش همان زمان به کشورش برمیگشت. اسدی هم در همان ابتدای حضورش در این فدراسیون جلسهای با کیروش برگزار کرد که این جلسه بدون هماهنگی رئیس فدراسیون بود. تنها در این اواخر شاهد حمایتهایی از سوی وزیر ورزش در قابل کیروش بودیم که البته میتوان حدس زد که این حمایتها بیشتر برای این است که اگر تیم ملی نتواند به جامجهانی 2018 صعود کند گودرزی بهانهای دست کسی نداده باشد.
عدم صعود تیم امید کشورمان به المپیک ریو هم از جمله تبعات تصمیم وزیر ورزش مبنی بر عدم همکاری با کرانچار به عنوان سرمربی تیم امید بود. کرانچار که با تیم دیناموزاگرب توانست به لیگ قهرمانان اروپا صعود کند به بهانههای واهی به وی اجازه داده نشد تا سرمربیگری تیم امید را بر عهده بگیرد. سرانجام هم با یک مربی بیتجربه و در حالی که یکی از بهترین تیمهای امید را در اختیار داشتیم از صعود به المپیک ریو بازماندیم.
وقتی چشم سرخابیها کور میشود!
استقلال و پرسپولیس هم همچون فدراسیون فوتبال در گیرودار تصمیمات وزارت ورزش با مشکلات زیادی روبرو شدند. گودرزی با این توجیه که دست برخیها باید از این دو باشگاه کوتاه شود یک دگرگونی اساسی در مدیریت سرخابیها انجام داد، اما نه تنها مشکلی از مشکلات عدیده دو باشگاه پرطرفدار پایتخت حل نشد که مشکلات دیگری هم برای آنها ایجاد شد. اعتماد گودرزی به امیررضا خادم باعث شد افرادی همچون سیاسی، سبکدست ، توفیقی، خواجهوند،مونسان، سلیمی و... عضویت در هیئتمدیره استقلال و پرسپولیس را تجربه کنند، اما این انتخابهای اشتباه مشکلات این دو باشگاه را بیشتر کرد تا هواداران سرخابی به شدت علیه وزیر ورزش موضع بگیرند.
این وضعیت باعث شد گودرزی دوست و همکار قدیمیاش را به پرسپولیس بیاورد تا شاید طاهری که در زمان حضورش در ساپکو با گودرزی همکار بوده است بتواند پرسپولیس را به ساحل آرامش برساند. از آن طرف افشارزاده که از همان ابتدای حضور گودرزی در وزارت ورزش، سرپرست باشگاه استقلال بود تا آخرین روز حضورش در این باشگاه سرپرست ماند و هیچوقت حکم مدیرعاملیاش را ندید. طاهری هم همچنان سرپرست باشگاه پرسپولیس است و شاید او هم تا پایان حضورش در این باشگاه سرپرست بماند. هر چند افتخاری که به عنوان مدیرعامل جدید استقلال انتخاب شده است در همان روزهای ابتدایی حضورش در باشگاه استقلال، حکم مدیرعاملیاش صادر شد تا سیاست یک بام و دو هوای گودرزی در قبال مدیران سرخابیها مشخص شود.
یکی دیگر از نکاتی که در فصل نقلوانتقالات رخ داد و تعجب بسیاری از اهالی ورزش را به دنبال داشته دخالت گودرزی در جذب بازیکنان جدید استقلال و پرسپولیس بود. به گونهای که شنیده شد او اجازه امضای قرارداد وحید امیری را با استقلالیها نداد تا این بازیکن به پرسپولیس ملحق شود. از آن طرف کاوه رضایی که گفته شده بود با پرسپولیسیها به توافق نهایی رسیده بود سر از باشگاه استقلال در آورد. اینکه گودرزی تلاش میکرد میان استقلال و پرسپولیس عدالت رعایت شود ایرادی ندارد اما مشکل آنجاست که او نگاه پدرانهای به این دو باشگاه ندارد و حتی در مسائل جزئی سرخابیها هم دخالت میکند.
قرار بود استقلال و پرسپولیس به بخش خصوص واگذار شوند و حتی مزایدههایی هم در این زمینه انجام شد اما در نهایت هیچ کدام از متقاضیان واجد شرایط شناخته نشدند تا این دو باشگاه همچنان دولتی باقی بمانند. اما از طرفی بارها از هدایتی به عنوان اسپانسر باشگاه پرسپولیس و حتی تیم ملی فوتبال کشورمان استفاده شد تا این دوگانگی بیشتر از هر زمان دیگری به چشم بیاید. ضمن اینکه دلیل خصوصی نشدن استقلال وپریسپولیس همچنان نامشخص است. در
دنیای فوتبال شاهد هستیم بزرگترین باشگاهها اروپایی حتی به افراد خارجی هم واگذار میشود اما واگذاری استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی به یک تابو برای مسئولان ورزش کشور تبدیل شده است و وزارت وزرش هیچ برنامه بلند مدتی برای این دوباشگاه ندارد. هرازگاهی تغییراتی در مدیریت و اعضای هیئت مدیره سرخابیها انجام میدهد و مشخص هم نیست که این تغییرات با چه سیاستی انجام میشود. آنطور که شواهد نشان میدهد وزیر ورزش برای انتخاب این افراد، از سیاست «رندوم» استفاده میکند و هر کسی میتواند این شانس را داشته باشد که سرپرست یا مدیرعامل استقلال و پرسپولیس شود. انتخاب رضا حسنیخو به عنوان مدیرعامل استقلال از جمله این تصممیمات خلقالساعه بود که حتی حسنیخو اطلاعی از این مسئله نداشت.
واکنش وزیر ورزش در قبال فساد در فوتبال
شاید یکی از معدود اقدامات مثبت وزیر ورزش، همکاری او با مجلس شورای اسلامی درباره پرونده فساد در فوتبال بود. هر چند نتیجه این پرونده مشخص نشد و همچنان ابهامات زیادی درباره آن وجود دارد. وزیر ورزش که همیشه مدعی مبارزه با فساد در فوتبال بوده نتوانسته آنطور که باید در این خصوص اقدامات مثبتی انجام دهد. اقداماتی که نه تنها در فوتبال که در حوزههای دیگر ورزشی هم به چشم نمیخورد و شاید یکی از دلایلی که بسیاری از مشکلات ورزش کشور همچنان لاینجل مانده است.
خوب یا بد، سفید یا سیاه؛ ظاهرا دوران حضور گودرزی در وزارت ورزش تمام شده است. وزیری که با ادعای ورزشی بودن و کشتیگیر بودن به میدان آمد اما هیچکس یادش نمیرود که او در اقدامی عجیب با کفش غیر ورزشی روی تشک کشتی رفت تا ثابت کند کوچکترین اطلاعاتی از ورزش ندارد.
به گزارش میزان، در این گزارش به بررسی عملکرد وزیر ورزش در حوزه فوتبال پرداختهایم که در ادامه میخوانید.
گودرزی، ضد فوتبال یا ضد کیروش؟
از گذشته تاکنون مسئولان ورزش کشور علاقه زیادی به دخالت در فوتبال داشتند تا جایی که گاهی اوقات این دخالتها برکناریهایی را در فدراسیون فوتبال به دنبال داشت. شاید یکی از مهمترین و تاریخی ترین این برکناریها در دوره ریاست علیآبادی در سازمان تربیتبدنی وقت رخ داد. در حالی که تیم ملی فوتبال کشورمان در جام جهانی 2006 در آلمان حضور داشت مسئولان ورزش کشور تصمیم به برکناری دادکان گرفتند و همین برکناری، تعلیق فوتبال کشورمان را به دنبال داشت.
از آن زمان تاکنون تمام کسانی که سکان ورزش کشور را بر عهده داشتند به هر نحوی که بوده تلاش کردند در فوتبال کشور تصمیمگیرنده اصلی باشند. گودرزی از آغاز حضورش در وزارت ورزش بنای ناسازگاری با کفاشیان گذاشت تا جایی که عنوان شد برکناری تعدادی از مسئولان فدراسیون فوتبال با نظر وزیر ورزش انجام شده است. این دخالتها با حضور اسدی در فدراسیون فوتبال رنگ واقعیت به خود گرفت و او توسط گودرزی به فدراسیون فوتبال تحمیل شد تا وزارت ورزش از تمامی اتفاقات این فدراسیون باخبر باشد. مصاحبههای تند و تیز اسدی علیه کیروش جنگ لفظی شدیدی را میان او و سرمربی پرتغالی تیم ملی به دنبال داشت. وزیر ورزش هم بارها به انتقاد از کفاشیان و کیروش پرداخت و این انتقادها تا مجمع انتخاباتی فدراسیون فوتبال هم کشیده شد.
محمود گودرزی هیچوقت رابطه دوستانهای با کیروش نداشت تا جایی که در نشستی خبری او را کارگر خطاب کرد و حتی یکی از اختلافات او با کفاشیان بر سر حضور کیروش در ایران بود و شاید اگر حمایت نزدیکان رئیسجمهور نبود کیروش همان زمان به کشورش برمیگشت. اسدی هم در همان ابتدای حضورش در این فدراسیون جلسهای با کیروش برگزار کرد که این جلسه بدون هماهنگی رئیس فدراسیون بود. تنها در این اواخر شاهد حمایتهایی از سوی وزیر ورزش در قابل کیروش بودیم که البته میتوان حدس زد که این حمایتها بیشتر برای این است که اگر تیم ملی نتواند به جامجهانی 2018 صعود کند گودرزی بهانهای دست کسی نداده باشد.
عدم صعود تیم امید کشورمان به المپیک ریو هم از جمله تبعات تصمیم وزیر ورزش مبنی بر عدم همکاری با کرانچار به عنوان سرمربی تیم امید بود. کرانچار که با تیم دیناموزاگرب توانست به لیگ قهرمانان اروپا صعود کند به بهانههای واهی به وی اجازه داده نشد تا سرمربیگری تیم امید را بر عهده بگیرد. سرانجام هم با یک مربی بیتجربه و در حالی که یکی از بهترین تیمهای امید را در اختیار داشتیم از صعود به المپیک ریو بازماندیم.
وقتی چشم سرخابیها کور میشود!
استقلال و پرسپولیس هم همچون فدراسیون فوتبال در گیرودار تصمیمات وزارت ورزش با مشکلات زیادی روبرو شدند. گودرزی با این توجیه که دست برخیها باید از این دو باشگاه کوتاه شود یک دگرگونی اساسی در مدیریت سرخابیها انجام داد، اما نه تنها مشکلی از مشکلات عدیده دو باشگاه پرطرفدار پایتخت حل نشد که مشکلات دیگری هم برای آنها ایجاد شد. اعتماد گودرزی به امیررضا خادم باعث شد افرادی همچون سیاسی، سبکدست ، توفیقی، خواجهوند،مونسان، سلیمی و... عضویت در هیئتمدیره استقلال و پرسپولیس را تجربه کنند، اما این انتخابهای اشتباه مشکلات این دو باشگاه را بیشتر کرد تا هواداران سرخابی به شدت علیه وزیر ورزش موضع بگیرند.
این وضعیت باعث شد گودرزی دوست و همکار قدیمیاش را به پرسپولیس بیاورد تا شاید طاهری که در زمان حضورش در ساپکو با گودرزی همکار بوده است بتواند پرسپولیس را به ساحل آرامش برساند. از آن طرف افشارزاده که از همان ابتدای حضور گودرزی در وزارت ورزش، سرپرست باشگاه استقلال بود تا آخرین روز حضورش در این باشگاه سرپرست ماند و هیچوقت حکم مدیرعاملیاش را ندید. طاهری هم همچنان سرپرست باشگاه پرسپولیس است و شاید او هم تا پایان حضورش در این باشگاه سرپرست بماند. هر چند افتخاری که به عنوان مدیرعامل جدید استقلال انتخاب شده است در همان روزهای ابتدایی حضورش در باشگاه استقلال، حکم مدیرعاملیاش صادر شد تا سیاست یک بام و دو هوای گودرزی در قبال مدیران سرخابیها مشخص شود.
یکی دیگر از نکاتی که در فصل نقلوانتقالات رخ داد و تعجب بسیاری از اهالی ورزش را به دنبال داشته دخالت گودرزی در جذب بازیکنان جدید استقلال و پرسپولیس بود. به گونهای که شنیده شد او اجازه امضای قرارداد وحید امیری را با استقلالیها نداد تا این بازیکن به پرسپولیس ملحق شود. از آن طرف کاوه رضایی که گفته شده بود با پرسپولیسیها به توافق نهایی رسیده بود سر از باشگاه استقلال در آورد. اینکه گودرزی تلاش میکرد میان استقلال و پرسپولیس عدالت رعایت شود ایرادی ندارد اما مشکل آنجاست که او نگاه پدرانهای به این دو باشگاه ندارد و حتی در مسائل جزئی سرخابیها هم دخالت میکند.
قرار بود استقلال و پرسپولیس به بخش خصوص واگذار شوند و حتی مزایدههایی هم در این زمینه انجام شد اما در نهایت هیچ کدام از متقاضیان واجد شرایط شناخته نشدند تا این دو باشگاه همچنان دولتی باقی بمانند. اما از طرفی بارها از هدایتی به عنوان اسپانسر باشگاه پرسپولیس و حتی تیم ملی فوتبال کشورمان استفاده شد تا این دوگانگی بیشتر از هر زمان دیگری به چشم بیاید. ضمن اینکه دلیل خصوصی نشدن استقلال وپریسپولیس همچنان نامشخص است. در
دنیای فوتبال شاهد هستیم بزرگترین باشگاهها اروپایی حتی به افراد خارجی هم واگذار میشود اما واگذاری استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی به یک تابو برای مسئولان ورزش کشور تبدیل شده است و وزارت وزرش هیچ برنامه بلند مدتی برای این دوباشگاه ندارد. هرازگاهی تغییراتی در مدیریت و اعضای هیئت مدیره سرخابیها انجام میدهد و مشخص هم نیست که این تغییرات با چه سیاستی انجام میشود. آنطور که شواهد نشان میدهد وزیر ورزش برای انتخاب این افراد، از سیاست «رندوم» استفاده میکند و هر کسی میتواند این شانس را داشته باشد که سرپرست یا مدیرعامل استقلال و پرسپولیس شود. انتخاب رضا حسنیخو به عنوان مدیرعامل استقلال از جمله این تصممیمات خلقالساعه بود که حتی حسنیخو اطلاعی از این مسئله نداشت.
واکنش وزیر ورزش در قبال فساد در فوتبال
شاید یکی از معدود اقدامات مثبت وزیر ورزش، همکاری او با مجلس شورای اسلامی درباره پرونده فساد در فوتبال بود. هر چند نتیجه این پرونده مشخص نشد و همچنان ابهامات زیادی درباره آن وجود دارد. وزیر ورزش که همیشه مدعی مبارزه با فساد در فوتبال بوده نتوانسته آنطور که باید در این خصوص اقدامات مثبتی انجام دهد. اقداماتی که نه تنها در فوتبال که در حوزههای دیگر ورزشی هم به چشم نمیخورد و شاید یکی از دلایلی که بسیاری از مشکلات ورزش کشور همچنان لاینجل مانده است.
خوب یا بد، سفید یا سیاه؛ ظاهرا دوران حضور گودرزی در وزارت ورزش تمام شده است. وزیری که با ادعای ورزشی بودن و کشتیگیر بودن به میدان آمد اما هیچکس یادش نمیرود که او در اقدامی عجیب با کفش غیر ورزشی روی تشک کشتی رفت تا ثابت کند کوچکترین اطلاعاتی از ورزش ندارد.