به گزارش ایسنا، پدرام علیزاده اولین تجربهی کارگردانی خود را با ساخت فیلم «آخرین سرقت» پشت سر گذاشت و در دومین تجربه دست روی یکی از نمایشنامههای محبوب چند سال اخیر که طرفداران بسیاری داشت و بخشهایی از آن به وفور در شبکههای اینترنتی یافت میشود گذاشت؛ نمایشنامهی «خشکسالی و دروغ» محمد یعقوبی که این نویسنده و کارگردان هم به تنهایی چهرهای سرشناس در تئاتر محسوب میشود ، به این ترتیب همکاری این دو نفر یک تجربهی اقتباسی نو را پس از سالها رقم زد.
این کارگردان در گفتوگویی با ایسنا از چگونگی ساخت این فیلم و دشواریهایی که تا رسیدن به اکران طی کرده سخن گفت؛ دشواریهایی که به اعتقاد خودش، ممیزی و کنار گذاشته شدن از جشنواره مهمترین آنها است.
چرا «خشکسالی و دروغ» محمد یعقوبی؟
علیزاده پیش از هر سوالی در پاسخ به اینکه چه شد برای ساخت دومین فیلم سینمایی خود سراغ یک نمایشنامه آن هم به نویسندگی محمد یعقوبی رفته است؟ به ایسنا یادآور شد: ابتدا قرار بود یکی دیگر از نمایشنامههای آقای یعقوبی را با همراهی هم کار کنیم؛ دو نمایشنامه «از تاریکی» و «منطقه آزاد» را که هرگز هم اجرای صحنهای نشدهاند در نظر داشتیم، اما زمانی که طرح آماده شد و به شورای پروانهی ساخت دادیم متأسفانه گفتند که غیرقابل ساخت است.
وی افزود: همان زمان با همفکری آقای یعقوبی قرار شد، براساس نمایشنامهی «خشکسالی و دروغ» »ـ در سال 93 آخرین اجرایش را در تهران سپری میکرد ـ فیلمنامهای نوشته شود تا برای اولین بار پس از انقلاب فیلمی با اقتباس از یک نمایشنامهی ایرانی ساخته شود. این نمایشنامه مخاطب خود را در زمان اجرای عمومی پیدا کرده بود و قصهای هم داشت که در شورای پروانه ساخت میتوانست بدون مشکل ممیزی مجوز بگیرد؛ به همین دلیل قرار شد خود آقای یعقوبی با اقتباس از نمایشنامه، فیلمنامهای را به نگارش درآورد.
برای مصلحت و حفظ آرامش فیلم را از جشنواره کنار گذاشتند
علیزاده معتقد است: وقتی فیلمنامه را به شورای پروانه ساخت ارائه کردیم با لحاظ کردن یکسری ممیزیها و تغییرات، موفق به دریافت مجوز شدیم، اما بعدها پس از ساخت، فیلم دچار مشکلات عدیدهی ممیزی شد به طوری که ابتدا از جشنوارهی فیلم فجر به دلیل آنچه مصلحت و آرامش جشنواره میگفتند، کنار گذاشته شد و اصلا مورد داوری قرار نگرفت. پس از آن حدود شش ماه طول کشید تا توانستیم پروانهی نمایش فیلم را بگیریم و در این رفتوآمدها عمر و وقت ما برای رفع یکسری مشکلات هدر شد تا دوستان را راضی کنیم که این فیلم فقط به یک مسئلهی خانوادگی میپردازد و نه مضمون سیاسی دارد نه چیز دیگری را مورد نقد قرار میدهد. در نهایت هم لطمات سنگینی هم در زمان کنار گذاشته شدن فیلم از جشنواره و هم در زمان صدور پروانهی نمایش به فیلم وارد شد.
سه مورد ممیزی پیش از ساخت چه بود؟
کارگردان فیلم «خشکسالی و دروغ» در پاسخ به اینکه مگر فیلم متفاوت از فیلمنامهی مجوزدار ساخته شده بود که دچار ممیزی شد؟ اظهار کرد: در زمان دریافت پروانهی ساخت سه مورد اصلی را به عنوان ممیزی مطرح کردند که باید اعمال میکردیم و ما هم هر سه مورد را رعایت کردیم. البته بخشی از این ممیزیها در نمایشنامه هم وجود داشت، اما بخشی از آنها هم نبود؛ مثلا یکی از موارد این بود که "آلا و افشین" (با بازی پگاه آهنگرانی و مهدی محرابی) در داستان اصلی زن و شوهر بودند که برای جدایی از هم آلا، امید (علی سرابی) را موکل خود انتخاب میکرد، اما نظر شورای پروانهی ساخت این بود که این خانم باید حتما مطلقه باشد تا آن آقا بتواند موکلش باشد.
«بیستوپنج» هم سانسور شد
علیزاده اضافه کرد: مورد دیگر مسئلهی ناسزاها بود که در هیچ بخشی از فیلم اجازهی گفتن آنها را ندادند. از آنجا که آقای یعقوبی در تئاتر این تجربه را داشتند، گفتند که به جای هر ناسزا یا کلماتی که ممکن است با مشکل روبرو شود، از واژهی «بیستوپنج» استفاده شود که به سانسور اشاره دارد (اصل 25 قانون اساسی جمهوری اسلامی). این در حالی است که در روابط روزمره بسیاری از مردم در مکالمات خود از واژههای مختلفی استفاده میکنند و آنچه ما در نظر داشتیم خارج از این روابط و مکالمات عامیانه و روزانه نبود بنابراین خیلی عجیب بود که از ما میخواستند در فیلم نشان دهیم که همه خیلی خوب و درست با هم صحبت میکنند، خلاصه برهمین اساس آن کلمات را به «بیستوپنج» تبدیل کردیم و آنها هم خیلی هم استقبال کردند، اما همین بیستوپنج در زمان دریافت پروانه نمایش دچار مشکل شد.
او دربارهی علت این اتفاق گفت: وقتی خواستیم پروانهی نمایش بگیریم 48 مورد اصلاحیه به فیلم وارد کردند، ولی هرگز کلمه بیستوپنج در این 48 مورد اصلاحیه نبود. بعد از اینکه پروانه نمایش صادر شد و حدود یک ماه قبل از اکران گفتند، اجازه ندارید کلمه بیستوپنج را هم استفاده کنید، چون یک گفتوگو از آقای یعقوبی پیدا کرده و خوانده بودند که در آن این کلمه رمزگشایی شده بود، برای همین آن را به «بیستوچند» تغییر دادیم که متأسفانه همین هم به لحاظ صدا و دوبله لطمه بدی را به فیلم وارد کرد.
کارگردان فیلم «خشکسالی و دروغ» در ادامهی اشاره به تغییرات وارد شده به فیلمنامه بیان کرد: مورد سومی که شورای پروانهی نمایش مطرح کرد این بود که تا جای ممکن شخصیت افشین باید منفی و تیره دیده شود و در بازگشت میترا به زندگی امید، او را متنبه ببینیم که تا حدودی این تغییرات را با تغییر سناریو اعمال کردیم ولی در عین حال سعی کردیم ماجرا را طوری پیش ببریم که فیلم خیلی شعاری نشود.
اشتباهی که نباید مرتکب میشدیم
علیزاده همچنین گفت:علاوه بر این سه مورد، موارد ریز دیگری هم مثل سیگار کشیدن بود که در دیگر فیلمها هم باید رعایت شود.
او ادامه داد: ما فیلم «خشکسالی و دروغ» را بر اساس فیلمنامه ساختیم و شاید اشتباهی که مرتکب شدیم این بود که فیلم را زودتر از بررسی هیأت انتخاب و داوری جشنواره به شورای پروانه نمایش ارائه کردیم تا زودتر مجوز اکران هم بگیریم تا آن را برای اکران نوروز آماده کنیم، اما فیلم در آنجا دچار مشکلاتی شد و بعد هم که اجازهی حضور در جشنواره را پیدا نکرد. هرچند بالاخره اردیبهشتماه موفق شدیم پروانه نمایش را بگیریم که البته طبق قانون شورای صنفی نمایش باید دو ماه از دریافت مجوز میگذشت تا بتوانیم فیلم را اکران کنیم و در نهایت به اکران پاییز رسیدیم که با بازگشایی مدارس و ماه محرم مصادف شده است، اما باز هم خدا را شکر که فیلم رنگ پرده را به خود دید و توانست با تمام مشقتهایی که بوجود آمد، اکران شود.
این کارگردان درباره استفاده از «بیستوپنج» برای تماشاگران غیرتئاتری که با کارهای محمد یعقوبی آشنا نیستند و سختی درک مفهوم آن که به یک اصل قانونی اشاره دارد، توضیح داد: به نظرم الان دیگر تماشاگران سینما با چند سال قبل قابل مقایسه نیستند و به لحاظ سطح تفکر و مطالعه پیشرفتهایی داشتهاند و حتی ممکن است برایشان شنیدن کلمهای که تا به حال به گوششان نخورده جذاب باشد، اما قطعا موافق هستم که خیلیها مسئله قانونی 25 را نمیدانند ولی اگر یک عده قلیلی هم متوجه شوند، برای ما کفایت میکند. با این حال چارهی دیگری هم نداشتیم و سادهترین راه شاید این بود که به جای واژههایی که باید جایگزینی برایشان پیدا میکردیم سکوت یا از بوق استفاده کنیم که چنین چیزی در سطح فیلم ما نبود، چون به هر حال شخصیتهای فیلم در روند داستان حرفهایی را به هم میزنند که در فیلمهای دیگر هم وجود دارد، اما متأسفانه فیلم ما دچار تبعیض شد.
او افزود: این در حالی است که اصلا فحش رکیکی هم در فیلم گفته نمیشود، به همین دلیل فکر کردیم این یک پیشنهاد هنریتری است.
علیزاده دربارهی پایانبندی فیلم که در مقایسه با نماشنامه «خشکسالی و دروغ» تغییر کرده است، هم گفت: این فیلمنامه از ابتدا به همین شکل بود، چون به هر حال تماشاگر تئاتر با سینما کمی تفاوت دارد و پایان بازی که در نمایشنامه وجود دارد بیشتر مخصوص تماشاگر تئاتر است، در حالی که در سینما به نظرم باید پایانبندی کمی کاملتر باشد، به همین دلیل در جلساتی که داشتیم به این نتیجه رسیدیم که پایان به شکلی تغییر کند و بعد آقای یعقوبی خودشان پایانبندی فعلی را نوشتند.
کارگردان فیلم «خشکسالی و دروغ» که تاکید دارد فیلمش فقط یک قصهی خانوادگی دارد،تصریح کرد: اصولا هر کسی میتواند فیلم را با نگاه و برداشت خاص خود تماشا کند، من حتی در جایی خواندم که سیاسیترین نمایشنامهی آقای یعقوبی «خشکسالی و دروغ» است، پس به نظرم این بستگی به نگاه افراد دارد. متأسفانه زمانی که فیلم ما در ارشاد دچار مشکل شد اتهامهایی به آن وارد کردند که البته هیچ کدام به سیاسی بودن موضوع برنمیگشت.
او اضافه کرد: در فیلم جملهای گفته میشود که «خدایا این کشور را از دشمن، دروغ و خشکسالی نجات بده» که دروغگویی و عواقب آن در روابط این خانواده روایت میشود. من هرگز به این فکر نکردم که در فیلمام اشارات سیاسی داشته باشم بلکه قصدم تقبیح دروغ بود؛ دروغی که باعث میشود خانوادهای که زندگی آرامی را پیش میبرند متزلزل شود.
وی خاطرنشان کرد: کلا اتفاق جالبی که برای فیلم پیش آمد این بود که نمایش «خشکسالی و دروغ» سه بار روی صحنه رفته و اگر اشتباه نکنم چاپ پنجم نمایشنامه و دو فیلم تئاتر هم از دو اجرای متفاوت آن در بازار و در دسترس مردم است، در دولت قبل هم دو بار اجرا شد، اما این مقدار دچار ممیزی نشد و به نظرم اگر قرار بر ممیزی باشد در تئاتر باید بیشتر این اتفاق میافتاد. به همین دلیل نمیدانم چرا تیغ برندهی ممیزی را بیشتر بر سر فیلم گذاشتند و به نظرم بیشتر نگاههای شخصی در این باره اثرگذار بود.
علیزاده گفت: این در حالی است که یکی از مشاوران آقای ایلبیگی (معاون نظارت و رازشیابی سازمان سینمایی) متنی را به من داد که در آن نوشته شده بود، این فیلم براساس یکی از احادیث امامان معصوم که دربارهی دروغ بود، ساخته شده است که وقتی آقای ایلبیگی را دیدم به ایشان گفتم من براساس این حدیث فیلم را نساختم، اما خوب است که چنین برداشتهایی از فیلم اتفاق بیفتد.
پدرام علیزاده در پاسخ به اینکه به نظر میرسد از افتادن در ورطهی برداشتهای سیاسی پرهیز میکند، گفت: به هر حال ما آنقدر مشکلات داشتهایم که ترجیح میدهم اتفاق دیگری برای فیلم نیفتد. مثلا حوزهی هنری «خشکسالی و دروغ» را دید و آن را برای اکران تأیید کرد، حتی در سینما آزادی هم تبلیغات زیادی انجام شد و بنرهای فیلم بر سردر سینما قرار گرفت اما دو شب مانده به اکران نمیدانم چه اتفاقی افتاد که حوزهی هنری تصمیم گرفت فیلم را تحریم کند و آن را کنار بگذارد؛ آن هم فیلمی که کاملا با بودجهی خصوصی و بدون یک ریال وام دولتی و اسپانسر ساخته شده است.
وی ادامه داد: این تحریم ظالمانهای بود که در حق ما اتفاق افتاد و من هرگز به عنوان کارگردان این اثر متوجه نشدم که مشکل حوزهی هنری با فیلم چه بود، یعنی حتی یک کلمه جواب مستقیم و واضح به من ندادند که بدانم مسئله چه بوده است! این در حالی است که فکر میکنم یکی از خانوادگیترین فیلمهای چند سال اخیر سینما را ساختهام، اما متأسفانه به جای حمایت اتفاق دیگری افتاد و نتیجهاش در آنجا شدیدتر بروز پیدا میکند که ما بسیاری از سینماهای شهرستانها را هم به این ترتیب از دست میدهیم چون اگرچه ممکن است در تهران تحریم حوزهی هنری آنچنان اثرگذار نباشد، اما در شهرهای دیگر که بیشتر سینماها متعلق به این مجموعه هستند اثر میگذارد به طوری که در ارومیه و شهرکرد اصلا امکان اکران نخواهیم داشت.
یکی از بهترین بازیهای گلزار در «خشکسالی و دروغ»
علیزاده در بخش دیگری از این گفتوگو درباره انتخاب بازیگران به طور ویژه محمدرضا گلزار که مانور تبلیغاتی هم بیشتر روی او بوده و تغییر دیگر بازیگران نمایش «خشکسالی و دروغ» توضیح داد: این انتخابها چند دلیل داشت؛ اول اینکه آقای سرابی و خانم کیخایی به نظرم دو نفری بودند که این دو نقش را بهتر از هر کس دیگری میتوانستند ایفا کنند و با تغییر آنها ممکن بود در کل اثر اتفاق پیشبینی نشدهای بیفتد. ضمن اینکه این دو نفر نقش خود را 110 بار با یکدیگر تمرین و اجرا کردهاند و این خیلی میتوانست برای من هم کمککننده باشد.
او ادامه داد: برای انتخابهای دیگر هم چند دلی وجود داشت، اول اینکه محمدرضا گلزار در چند سال اخیر تغییری را در رویهی کاری خود و انتخابهایی که انجام میدهد بوجود آورده است و اگر فیلم «مادر قلب اتمی» و فیلم آقای فرمانآرا قبل از «خشکسالی و دروغ»اکران میشد، مطمئن هستم گاردی که نسبت به برخی انتخابهای ضعیف او وجود دارد عوض میشد، اما متأسفانه آن دو فیلم هم از جشنواره و هم از اکران کنار گذاشته شدند، به همین دلیل آقای گلزار با فیلم من پس از مدتی به سینماها بازگشت.
وی اضافه کرد: رضا گلزار هم انسانی خوب و هم بازیگری به شدت دوستداشتنی است، ضمن اینکه خود را خیلی خوب در اختیار کارگردان قرار میدهد و فکر میکنم یکی از بهترین بازیهای خود را در فیلم «خشکسالی و دروغ» انجام داده است. به نظرم او خیلی به نقش «آرش» نزدیک بود و به هر حال در کنار دو بازیگر تئاتر، احتیاج بود که دو بازیگر از سینما هم حضور داشته باشند، چون هر کدام از آن تئاتریها به نوعی ستارهی حوزهی تئاتر هستند و مثلا آقای سرابی شاید در تئاتر کم از آقای گلزار در سینما نباشد، اما نیاز بود با توجه به اینکه جذب مخاطب عام را در نظر داشتیم از بازیگرهای سینما که مشهور هستند و در گرفتن سالن سینما به هنگام پخش و جذب مخاطب کمک میکنند، هم استفاده شود. هرچند این مسئله در آخرین بخش ملاحظات ما بود و مهمتریناش همین بود که او از مشخصههای لازم برای بازی در این نقش برخوردار بود.
او گفت: دربارهی نقش دیگر هم قرار بود، باران کوثری به جای پگاه آهنگرانی بازی کند، اما به دلیل مشغلهای که داشت نتوانستیم همکاری کنیم.
اختلاف با باران کوثری؟
علیزاده در پاسخ به اینکه باران کوثری در اظهارنظری اختلاف با کارگردان را علت انصراف خود اعلام کرده بود، توضیح داد: بله درست است اختلاف نظر بود، چون ایشان میگفتند با توجه به پروژهی دیگری که میخواستند کار کنند میتوانیم زمان را هماهنگ کنیم، اما من با توجه به تجربهی ناخوشایندم در فیلم قبلی، موافق این موضوع نبودم و اگر با پروژهای قرارداد نبسته بودند، چرا من باید بازیگری مثل باران کوثری را که در فیلم «عصبانی نیستم» هم با او کار کرده بودم و این نقش را در نمایش «خشکسالی و دروغ» هم بارها بازی کرده بود، کنار بگذارم؟ با این حال از آن طرف خوشحالم که با پگاه آهنگرانی همکاری کردم و اتفاق خوبی در فیلم افتاد.
از حجت اشرفزاده اجازهی کتبی گرفتم
پدرام علیزاده در پایان با اشاره به اینکه اگر فروش فیلم «خشکسالی و دروغ» به سوددهی برسد، قصد دارد فیلم جدیدی را در آیندهای نزدیک بسازد، دربارهی استفاده از چند قطعه موسیقی شناخته شده از جمله آهنگ «ماه و ماهی» حجت اشرفزاده در تیتراژ گفت: فیلم موسیقی متن ندارد، اما در جایی از موسیقی «ساعتها» استفاده شده و برای تیتراژ هم 17 مهر سال 94 از آقای اشرفزاده اجازهی کتبی گرفتم. ولی یک نکته این است که وقتی فیلم را برای جشنواره آماده کردیم، هنوز آلبوم «ماه و ماهی» خیلی شناخته شده نبود ولی با تأخیری که در اکران پیش آمد این آهنگ بسیار به گوش مردم آشنا شده است. البته استفادهی من هم به دلیل این بود که احساس کردم سکانس پایانی فیلم با این موسیقی و شعر آن همخوانی زیادی دارد.