صراط: در پی اظهارات روحانی جنجالی شبکههای اجتماعی و واکنش اساتید حوزه، مخاطبان نیز در نظراتی نسبت به اظهارات حجتالاسلام آقامیری موضع گرفتند و منشأ اصلی آن را «سواد اندک، شهرتطلبی و عوامفریبی» دانستهاند.
به گزارش فارس، حجتالاسلام سیدحسن آقامیری از خطبایی است که فایلهای صوتی و تصویریاش در فضای مجازی دست به دست میشود و سخنان جنجالی و پربحثی دارد. وی در یکی از تازهترین اظهارنظرهای خود گفته است: «من کار اقتصادی انجام میدهم، کاسبی میکنم. نه اینکه منبر درآمد نداشته باشد؛ ولی من کاسبم و دنبال کار حلال هستم. برای کار هم شأن قائل نیستم؛ اگر مثلاً بتوانم در قم رستوران تأسیس کنم؛ حتماً این کار را انجام میدهم. اهل بیت(ع) کار میکردند؛ اما برخی تصور میکنند که اهل بیت (ع) دست به خاک میزدند طلا میشد و کاری انجام نمیدادند؛ در حالی که اینگونه نیست همه آنها شاغل بودند کشاورزی میکردند، تجارت میکردند و روایتهای بسیاری هم در این زمینه وجود دارد. در یکی از هیئتهای قم سؤال کردم که شغل حضرت ابوالفضل (ع) چه بود؟ هیچ کس نمیدانست. به آنها گفتم میدانید چرا نمیدانید؟ چون نمیدانید شغل من و امثال من چیست؛ چون اگر حضرت ابوالفضل(ع) شغل داشته باشد حاج آقا هم باید شغل داشته باشد؛ بنابراین ابوالفضلِ ذهن شما باید بیکار باشد تا بیکاری ما [روحانیون] توجیه شود.»
این اظهارات علاوه بر اینکه واکنش اساتید حوزه را در پی داشت، واکنش مخاطبان را هم برانگیخت.
یکی از مخاطبان در بخش نظرات نوشت: طلبهای که خوب درس نخوانده همین بهتر که برود رستوران بنا کند. شاید لااقل غذای خوبی به مردم بدهد. مردم تشنه روحانی باسواد و باتقوا هستند و حاضرند برای عالم عامل نه تنها مال بلکه جان هم بدهند.
فرد دیگری درباره نوع سخن گفتن حجتالاسلام آقامیری نوشته است: «کلاً این هم یک راهی برای مشهور شدن است که انسان حرفهای غیر معمول و در بسیاری موارد ناصحیح را بزند تا شنونده پیدا کند و اخبارش منتشر شود، وقتی هم که در لباس روحانیت باشد و اینطور عموم حوزویان را به بیکارگی متهم کند، مشتری پیدا میکند. البته به نظر من ایشان خودشان جوری طلبگی کردهاند که واقعا بیکار بودهاند. تنها یک ظاهری از بعضی روایات دیدهاند و به دلیل کمبود سواد و اینکه کار پژوهشی و دقیق علمی بلد نیستند، به این ورطهها کشیده شدهاند. سخنان ایشان درباره قیامت و رحمت خدا و اینکه اصلا جهنم وجود ندارد و ... هم در میان افراد لاقید و هم در بعضی از جوانان معصوم و بیخبر جامعه طرفدار پیدا کرده و به شدت به اباحهگری دامن میزند.»
مخاطبی به نام محمد تأکید کرده است: «گرچه پول میتواند اسباب راحتی و رفاه را برای فرد طالب علم ایجاد نماید، اما دنیاطلبی و مشغولیت ذهن به مادیات، انسان را از علمآموزی باز میدارد. دانشمند و محقق نباید دغدغه فکری برای به دست آوردن پول داشته باشد و باید تمام وقت به دنبال علمآموزی باشد. همان طوری که در کشورهای پیشرفته افراد محقق تمام زندگی خود و فکر و ذهن خود را وقف تخصص خود نمودهاند. اگر یک دانشمند فیزیک به دنبال کشاورزی باشد و مجبور باشد برای امرار معاش کشاورزی هم انجام بدهد، هیچ گاه نمیتوان از او توقع داشت که علم او در زمینه فیزیک به جایی برسد. روحانی هم اگر میخواهد به جایگاه علمی بالا دست یابد و اهل تحقیق باشد باید خود را وقف علم کند. اگر به عنوان مبلّغ هم بخواهد کار کند، باز هم باید بطور حرفهای روی کار تبلیغ وقت بگذارد. بنابراین اگر یک مبلغ دینی بخواهد هم مردم را موعظه کند و هم کشاورزی کند و هم رستوران داشته باشد، در هیچ کدام از این کارها موفق نخواهد بود!»
در نظر دیگری میخوانیم: «روحانیانی که دنبال کسب اقتصادی هستند در بین یک عده آدم سطحینگر جاذبه دارند. کار روحانیان همان نوشتن کتاب و درس و بحث و پژوهش هست.»
دیگری نوشته است: «امیدوارم آقای آقامیری که منتسب به خاندان رسالت هستند طوری صحبت کنند که احترام خاندان رسالت و اعتماد مردم خدشهدار نشود ثانیا با منبع باشد، ثالثاً مهمترین موضوع که رعایت ادب که مهمترین آموزه این خاندان است رعایت شود. ضمناً ایشان اگر میتوانند در قالب رستورانداری خدمت کنند بسم الله و اشکالی ندارد که نیازی هم به لباس طلبگی نیست، همانطور که پزشکی که تصمیم میگیرد فرضاً رستورانداری بکند دیگر با لباس پزشکی و ابزارهای مربوطه در محل رستوران ظاهر نمیشود اما اگر در مقام رسالت تبلیغ میخواهیم حرکت کنیم ابزار و لوازمی نیاز است نه اینکه ابزارش بالا نشستن مجلس باشد بلکه علم، تقوا و بصیرت داشتن در عر صههای مختلف است.»
یکی دیگر از مخاطبان معتقد است: بعضی حرفهایش درست است اما بسیاری از آنها به دلیل سواد سطحی که ایشان دارد اشتباه است. یک سری پیشنهادات جالبی دارد اما حرفهایش ترکیبی از درست و غلط است که عوام هم راحت قبول میکنند. به نظرم اگر ایشان روی سوادش کار کند و همه را متهم نکند و اندکی هم به کار خودش برسد و روی خودش کار کند، درست میشود.»
چند نفری هم به طنز نوشتهاند: «به دنبال گرین کارت است».
مخاطب ناشناسی پرسیده است: چنین خروجیهایی از حوزه جای تعجب دارد و باید بررسی شود که چرا جدیداً حوزه علمیه از این مدل خروجیها زیاد دارد؟
حسین از مشهد نوشته است: «ایشون دغدغه دین ندارند، دغدغه "مطرح شدن" دارند.
نمیگویم تمام حرفهایشان از بن غلط است اما لحن و ادبیات و تفسیرهای ناقص و بعضا اشتباه، ایشان را محبوب یک عده افراد ناآگاه و بعضا مغرض کرده.»
حسن هم گفته: «من چندین بار در مجالس خصوصی ایشان در قم حضور داشتم که زبان به لعن و نفرین برخی از افراد گشودند. به نظر من آدم نباید برای طرفدار پیدا کردن، پا روی حق بگذارد و مطابق میل اطرافیان حرف بزند...»
ناشناسی هم نوشته: «بنده یکی از اساتید مقدمات و سطح عالی حوزه علمیه قم هستم و ایشان سیدحسن را میشناسم، تا پارسال که اطلاع داشتم ایشان هنوز مقدمات را تمام نکرده و سواد حوزوی چندانی ندارد ولی با همین چرت وپرتها معروف شده از باب "خالف تعرف": مخالفت کن، معروف میشوی!»
مخاطبی هم با عنوان «مدرسه شهید صدوقی» چنین بیان کرده است: «من هم مدرسهای این عزیز بودم. ایشون ابتدای طلبگی بسیار افراطی بودند و اکنون بسیار تفریطی. قال امام المتقین علی علیه السلام: "لا ترى الجاهل الا مفرطاً أو مفرطا". مگر با عنایت خدا عاقبت بخیر بشود.»
به گزارش فارس، حجتالاسلام سیدحسن آقامیری از خطبایی است که فایلهای صوتی و تصویریاش در فضای مجازی دست به دست میشود و سخنان جنجالی و پربحثی دارد. وی در یکی از تازهترین اظهارنظرهای خود گفته است: «من کار اقتصادی انجام میدهم، کاسبی میکنم. نه اینکه منبر درآمد نداشته باشد؛ ولی من کاسبم و دنبال کار حلال هستم. برای کار هم شأن قائل نیستم؛ اگر مثلاً بتوانم در قم رستوران تأسیس کنم؛ حتماً این کار را انجام میدهم. اهل بیت(ع) کار میکردند؛ اما برخی تصور میکنند که اهل بیت (ع) دست به خاک میزدند طلا میشد و کاری انجام نمیدادند؛ در حالی که اینگونه نیست همه آنها شاغل بودند کشاورزی میکردند، تجارت میکردند و روایتهای بسیاری هم در این زمینه وجود دارد. در یکی از هیئتهای قم سؤال کردم که شغل حضرت ابوالفضل (ع) چه بود؟ هیچ کس نمیدانست. به آنها گفتم میدانید چرا نمیدانید؟ چون نمیدانید شغل من و امثال من چیست؛ چون اگر حضرت ابوالفضل(ع) شغل داشته باشد حاج آقا هم باید شغل داشته باشد؛ بنابراین ابوالفضلِ ذهن شما باید بیکار باشد تا بیکاری ما [روحانیون] توجیه شود.»
این اظهارات علاوه بر اینکه واکنش اساتید حوزه را در پی داشت، واکنش مخاطبان را هم برانگیخت.
یکی از مخاطبان در بخش نظرات نوشت: طلبهای که خوب درس نخوانده همین بهتر که برود رستوران بنا کند. شاید لااقل غذای خوبی به مردم بدهد. مردم تشنه روحانی باسواد و باتقوا هستند و حاضرند برای عالم عامل نه تنها مال بلکه جان هم بدهند.
فرد دیگری درباره نوع سخن گفتن حجتالاسلام آقامیری نوشته است: «کلاً این هم یک راهی برای مشهور شدن است که انسان حرفهای غیر معمول و در بسیاری موارد ناصحیح را بزند تا شنونده پیدا کند و اخبارش منتشر شود، وقتی هم که در لباس روحانیت باشد و اینطور عموم حوزویان را به بیکارگی متهم کند، مشتری پیدا میکند. البته به نظر من ایشان خودشان جوری طلبگی کردهاند که واقعا بیکار بودهاند. تنها یک ظاهری از بعضی روایات دیدهاند و به دلیل کمبود سواد و اینکه کار پژوهشی و دقیق علمی بلد نیستند، به این ورطهها کشیده شدهاند. سخنان ایشان درباره قیامت و رحمت خدا و اینکه اصلا جهنم وجود ندارد و ... هم در میان افراد لاقید و هم در بعضی از جوانان معصوم و بیخبر جامعه طرفدار پیدا کرده و به شدت به اباحهگری دامن میزند.»
مخاطبی به نام محمد تأکید کرده است: «گرچه پول میتواند اسباب راحتی و رفاه را برای فرد طالب علم ایجاد نماید، اما دنیاطلبی و مشغولیت ذهن به مادیات، انسان را از علمآموزی باز میدارد. دانشمند و محقق نباید دغدغه فکری برای به دست آوردن پول داشته باشد و باید تمام وقت به دنبال علمآموزی باشد. همان طوری که در کشورهای پیشرفته افراد محقق تمام زندگی خود و فکر و ذهن خود را وقف تخصص خود نمودهاند. اگر یک دانشمند فیزیک به دنبال کشاورزی باشد و مجبور باشد برای امرار معاش کشاورزی هم انجام بدهد، هیچ گاه نمیتوان از او توقع داشت که علم او در زمینه فیزیک به جایی برسد. روحانی هم اگر میخواهد به جایگاه علمی بالا دست یابد و اهل تحقیق باشد باید خود را وقف علم کند. اگر به عنوان مبلّغ هم بخواهد کار کند، باز هم باید بطور حرفهای روی کار تبلیغ وقت بگذارد. بنابراین اگر یک مبلغ دینی بخواهد هم مردم را موعظه کند و هم کشاورزی کند و هم رستوران داشته باشد، در هیچ کدام از این کارها موفق نخواهد بود!»
در نظر دیگری میخوانیم: «روحانیانی که دنبال کسب اقتصادی هستند در بین یک عده آدم سطحینگر جاذبه دارند. کار روحانیان همان نوشتن کتاب و درس و بحث و پژوهش هست.»
دیگری نوشته است: «امیدوارم آقای آقامیری که منتسب به خاندان رسالت هستند طوری صحبت کنند که احترام خاندان رسالت و اعتماد مردم خدشهدار نشود ثانیا با منبع باشد، ثالثاً مهمترین موضوع که رعایت ادب که مهمترین آموزه این خاندان است رعایت شود. ضمناً ایشان اگر میتوانند در قالب رستورانداری خدمت کنند بسم الله و اشکالی ندارد که نیازی هم به لباس طلبگی نیست، همانطور که پزشکی که تصمیم میگیرد فرضاً رستورانداری بکند دیگر با لباس پزشکی و ابزارهای مربوطه در محل رستوران ظاهر نمیشود اما اگر در مقام رسالت تبلیغ میخواهیم حرکت کنیم ابزار و لوازمی نیاز است نه اینکه ابزارش بالا نشستن مجلس باشد بلکه علم، تقوا و بصیرت داشتن در عر صههای مختلف است.»
یکی دیگر از مخاطبان معتقد است: بعضی حرفهایش درست است اما بسیاری از آنها به دلیل سواد سطحی که ایشان دارد اشتباه است. یک سری پیشنهادات جالبی دارد اما حرفهایش ترکیبی از درست و غلط است که عوام هم راحت قبول میکنند. به نظرم اگر ایشان روی سوادش کار کند و همه را متهم نکند و اندکی هم به کار خودش برسد و روی خودش کار کند، درست میشود.»
چند نفری هم به طنز نوشتهاند: «به دنبال گرین کارت است».
مخاطب ناشناسی پرسیده است: چنین خروجیهایی از حوزه جای تعجب دارد و باید بررسی شود که چرا جدیداً حوزه علمیه از این مدل خروجیها زیاد دارد؟
حسین از مشهد نوشته است: «ایشون دغدغه دین ندارند، دغدغه "مطرح شدن" دارند.
نمیگویم تمام حرفهایشان از بن غلط است اما لحن و ادبیات و تفسیرهای ناقص و بعضا اشتباه، ایشان را محبوب یک عده افراد ناآگاه و بعضا مغرض کرده.»
حسن هم گفته: «من چندین بار در مجالس خصوصی ایشان در قم حضور داشتم که زبان به لعن و نفرین برخی از افراد گشودند. به نظر من آدم نباید برای طرفدار پیدا کردن، پا روی حق بگذارد و مطابق میل اطرافیان حرف بزند...»
ناشناسی هم نوشته: «بنده یکی از اساتید مقدمات و سطح عالی حوزه علمیه قم هستم و ایشان سیدحسن را میشناسم، تا پارسال که اطلاع داشتم ایشان هنوز مقدمات را تمام نکرده و سواد حوزوی چندانی ندارد ولی با همین چرت وپرتها معروف شده از باب "خالف تعرف": مخالفت کن، معروف میشوی!»
مخاطبی هم با عنوان «مدرسه شهید صدوقی» چنین بیان کرده است: «من هم مدرسهای این عزیز بودم. ایشون ابتدای طلبگی بسیار افراطی بودند و اکنون بسیار تفریطی. قال امام المتقین علی علیه السلام: "لا ترى الجاهل الا مفرطاً أو مفرطا". مگر با عنایت خدا عاقبت بخیر بشود.»