صراط: حسین شریعتمداری طی یادداشتی با عنوان "حق تقدم با عابر است!" نوشت:
1- ناصرآقا یکی از رانندههای قدیمی تهران بود - خدا رحمتش کند - روی اتوبوسهای خطی درون شهر کار میکرد. از میدان خراسان به میدان توپخانه سابق مسافر میکشید. روزهای آخر عمر را در قهوهخانهای که پاتوق رانندهها بود سپری میکرد. از قول او نقل میکنند که میگفت؛ یکی از روزها که باد تندی میوزید با اتوبوسم که پُر از مسافر بود وارد میدان توپخانه شدم، ناگهان چشمم به عابری افتاد که باد کلاهش را ربوده بود و او وسط میدان دنبال کلاهش میدوید. اتوبوسم ترمز درست و حسابی نداشت و فرمانش هم گیج میزد هر چه بوق زدم بیفایده بود و عابر ششدانگ حواسش را به کلاهش داده و دنبال آن میدوید. اتوبوس به چند قدمی عابر رسیده بود. همه مهارتم را به کار گرفتم و بالاخره با هزار زحمت توانستم کلاه را رد کنم!... قهوهچی که دلش برای عابر به شور افتاده و منتظر نتیجه ماجرا بود با دلواپسی پرسید؛ ناصر آقا! پس عابر چی؟ و ناصر آقا سینهای صاف کرد و گفت؛ عابر که هیچی! زیر چرخهای اتوبوس له شد و عمرش را به شما داد! اما در عوض کلاه سالم مانده بود! قهوهچی به ملامت گفت؛ مهارتی که از آن دم میزدی همین بود؟! کلاه بیسر به چه دردی میخورد؟ و ناصرآقا قیافه حق به جانبی گرفت و گفت؛ بالاخره یک سر دیگر پیدا میشود که کلاه را روی آن بگذارند!...
2- اغراق نیست اگر گفته شود در حالی که سه سال و 5 ماه از عمر دولت آقای روحانی میگذرد بسیاری از وعدههایی که قبل و بعد از انتخابات داده بودند عمل نشده و بر زمین مانده است. اما آقای روحانی که معلوم نیست از چه مشاورانی مشورت میگیرد بر توفیقات دولت خویش! تاکید دارد و کارنامه دولت یازدهم را با شماری از شعارها و آمارهای غیرواقعی تزئین میکند و در بسیاری از موارد نیز صورت مسئله را تغییر میدهد و مطالبات مردم را که برخاسته از وعدههای خود ایشان بوده و هست با طرح مسائلی که هرگز در فهرست مطالبات ملت نبوده است کنار میگذارد و...
اگرچه پرداختن به وعدههای بر زمین مانده دولت یازدهم موضوع این نوشته نیست، چرا که پیش از این بارها به آن پرداختهایم و پرداختهاند ولی اشاره به چند نمونه از اظهارات رئیسجمهور محترم که طی چند روز اخیر به مناسبتهای مختلف مطرح کردهاند میتواند پاسخ پرسشی باشد که در ادامه یادداشت پیش روی خواهد آمد.
3- آقای روحانی در مراسم روز ملی صادرات به جای توضیح درباره علت رکود صادرات که ناشی از مسدود بودن روابط بانکی است و این نکته بارها از زبان مسئولان دستاندرکار دولتی نیز مطرح شده است، میفرمایند؛ رونق صادرات در تایلند و ویتنام و مالزی به خاطر آن است که روابطشان را با دنیا بر مبنای تعامل سازنده قرار دادهاند و نتیجه میگیرد که «از دعوا با دنیا صادرات بیرون نمیآید»! و توضیح نمیدهند که کلاه توقف صادرات را آمریکاییها در جریان توافق هستهای بر سر کشورمان گذاشتهاند و فراموش کردهاند که خود ایشان با افتخار گفته بود در اولین روز اجرای برجام، روابط بانکی و تجاری ایران با کشورهای دیگر بدون کمترین مانعی برقرار خواهد شد! آقای روحانی کینهتوزی سی و چند ساله و بیوقفه آمریکا و متحدانش علیه ایران اسلامی را هم به حساب دعوای ما با دنیا میگذارند! و توضیح نمیدهند که توقف صادرات، تاوان وادادگی در برابر دشمنان بیرونی و فریبخوردگی ناشی از اعتماد و خوشبینی نابجا به آنان است و شایسته نیست در اظهارات ایشان زورگویی تبرئه و مقاومت در مقابل متجاوزان به باد انتقاد و اعتراض گرفته شود!
4- رئیسجمهور محترم در همان مراسم، منتقدان را مخالف برقراری رابطه با دنیا معرفی کرده و اعلام میدارد، بعضیها عظمت ایران را هنوز باور نکردهاند، ملت ایران در طول تاریخ با دنیا رابطه داشته است! و توضیح نمیدهند چه کسی مخالف رابطه با دنیا بوده است؟! آنچه منتقدان سیاست خارجی دولت مطرح کرده و میکنند، رابطه متوازن و عزتمندانه و به دور از وادادگی و ذلتپذیری است که متأسفانه دولت در این زمینه نه فقط دستاوردی نداشته است بلکه وادادگی در مقابل بیگانگان را به جایی رسانده است که امروزه دولتهای فکسنی و دستچندمی نظیر عربستان و امارات نیز برای کشورمان شاخ و شانه میکشند!
5- آقای روحانی در مراسم روز ملی صادرات؛ به گونهای از ضرورت اعتماد به ملت سخن میگویند که انگار در مقابل تلاش ایشان و دولتشان برای اعتماد به مردم کسانی ایستادگی کرده و مانع از برقراری این اعتماد شدهاند! ایشان در همین زمینه میگوید «باید به ملت ایران اعتماد کنیم، فقط چهار نفر نیروی امنیتی نمیتوانند مورد اعتماد ما باشند»! باز هم جناب رئیس جمهور توضیح نمیدهند که مگر نیروهای امنیتی مانع ایجاد اعتماد به مردم بودهاند؟! و این پرسش را هم بیپاسخ میگذارند که این چهار نفر نیروی امنیتی چه کسانی هستند؟! برخی از وزیران و مشاوران ایشان از اعضای موثر مراکز امنیتی کشور بودهاند و مخصوصا شخص جناب آقای دکتر روحانی سالهای متمادی دبیر شورای عالی امنیت ملی، یعنی یکی از برجستهترین کانونهای امنیتی کشور بوده است. بنابراین باید پرسید که رئیسجمهور محترم از کدام چهار نفر نیروی امنیتی به گلایه یاد میکنند؟! ضمن آن که حضور و فعالیت در مراکز امنیتی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خدمتی بزرگ به ملت و نظام و شایسته افتخار و مباهات است.
6- رئیسجمهور محترم در جمع مردم اراک، برجام را به یک باغ میوه و مردم را که در انتظار دستاوردهای آن هستند به کودکانی تشبیه میکند که برای چیدن سیب و گلابی آمدهاند و خطاب به آنها میگوید؛ باید برای بهرهبرداری از میوههای این باغ صبر کرد! این اظهارات آقای روحانی در حالی است که پیش از این برجام را «فتحالفتوح»، «آفتاب تابان»! «معجزه قرن»! «بزرگترین دستاورد تاریخ ایران»! «نشانه تسلیم همه قدرتهای بزرگ در برابر اراده ملت»!، «پیروزی بزرگتر از فتح خرمشهر» و... نامیده و تأکید کرده بود «در همان روز اول توافق، تمام تحریمهای بانکی، بیمهای، مالی، حمل و نقل، پتروشیمی، فلزات سنگین و تحریمهای اقتصادی به طور کامل لغو خواهند شد و نه تعلیق. حتی تحریمهای تسلیحاتی نیز کنار گذاشته میشود»! اکنون باید از آقای روحانی پرسید سخن آن روزهایتان را باید باور کرد و یا اظهارات امروزتان را که با یکدیگر در تناقض بوده و فاصلهای پرناشدنی دارند.
7- یکی از وعدههای اصلی و پررنگ آقای روحانی که قبل و بعد از انتخابات روی آن تأکید کرده بودند، ایجاد اشتغال بود، از جمله «دولت تدبیر نخواهد گذاشت این همه جوان بیکار در مقابل خانواده و فرزندان شرمنده باشد.»، «دولت تدبیر بیکاری را با روشهایی چون توجه به صنعت، کشاورزی و گردشگری کاهش خواهد داد»، «مشکل بیکاری باعث شده است از هر 5 ازدواج یکی به طلاق منجر شود، با رونق اقتصادی، میتوانیم بیکاری را ریشهکن کنیم»! و...
اما جناب روحانی ابتدا در جمع مردم اراک از ایجاد اشتغال برای بیکاران ابراز ناتوانی میکند، ولی فردای آن روز در جمع مردم خمین ابراز میدارد که طی یک سال 714 هزار شغل ایجاد کرده است و این در حالی است که مرکز پژوهشهای مجلس از بیکاری بیش از 7 میلیون نفر خبر داده و تأکید میکند ادامه مسیر با این شیب، تعداد بیکاران را در سال 1400 به 11 میلیون نفر میرساند، وزیر کار اعلام میکند؛ هر 5 دقیقه یک نفر به جمعیت بیکار کشور اضافه میشود. از سوی دیگر معلوم نیست با توجه به رکود سنگین و فزاینده که تعطیلی پی در پی کارخانهها و مراکز تولیدی و صنعتی را به دنبال داشته و دارد، وعده رئیسجمهور محترم چگونه قابل تحقق است!
8- آقای روحانی در جمع مردم خمین میگوید؛ «کارخانههای ما یکی پس از دیگری از رکود خارج میشود»! این ادعای رئیسجمهور محترم در حالی است که وزیر صنعت ایشان تأکید میکند «7 هزار واحد متوقف در شهرکهای صنعتی وجود دارد» و معاون وزیر صنعت خبر میدهد «10 هزار واحد صنعتی یعنی 29/5 درصد کل واحدهای صنعتی، با ظرفیت کمتر از 50درصد کار میکنند» و نماینده مجلس اعلام میکند «60 درصد واحدهای صنعتی و تولیدی تعطیل است» در میان مراکز تولیدی تعطیل شده نام مراکز پرسابقهای نظیر ارج، قند ورامین، پارسکروم خزر (تنها واحد تولید کننده مواداولیه صنایع چرم در خاورمیانه)، فولاد سبزوار، ایرانا و... به چشم میخورد. و دهها نمونه دیگر از اینگونه اظهارات متناقض و ارائه آمارهای غیرواقعی که شرح آن به درازا میکشد.
9- و بالاخره، مروری هر چند گذرا بر عمر سه سال و پنج ماهه دولت آقای دکتر روحانی به وضوح حکایت از آن دارد که دولت ایشان در تحقق بسیاری از وعدههایی که داده بود موفق نبوده است و در مواردی نیز خسارتهای بعضا جبرانناپذیری- و یا دستکم به سختی قابل جبرانی- را هم باعث شده است. و از سوی دیگر، تردیدی نیست که جناب ایشان رسیدن به این نقطه را در برنامه کاری خویش نداشته و نمیپسندیدهاند. این نکته را از تغییر ماهیت وعدههایی که دادهاند و اصرار بر اعلام تحقق آنچه تحقق نیافته است میتوان درک کرد و حال آن که چاره کار در تغییر مسیر حرکت دولت و جا به جایی ریلگذاریهای پیشین است و نه جا بهجایی این وزیر و آن معاون و یا پنهان کردن واقعیات تلخی نظیر دستاورد تقریبا هیچ برجام، تحمیل رکود، تعطیلی مراکز تولید، تحقیر نظام و مردم در برابر بیگانگان و مشغول کردن دولت به مسائل حاشیهای ... و در یککلام باید به فکر نجات عابر بود و نه کلاه!
1- ناصرآقا یکی از رانندههای قدیمی تهران بود - خدا رحمتش کند - روی اتوبوسهای خطی درون شهر کار میکرد. از میدان خراسان به میدان توپخانه سابق مسافر میکشید. روزهای آخر عمر را در قهوهخانهای که پاتوق رانندهها بود سپری میکرد. از قول او نقل میکنند که میگفت؛ یکی از روزها که باد تندی میوزید با اتوبوسم که پُر از مسافر بود وارد میدان توپخانه شدم، ناگهان چشمم به عابری افتاد که باد کلاهش را ربوده بود و او وسط میدان دنبال کلاهش میدوید. اتوبوسم ترمز درست و حسابی نداشت و فرمانش هم گیج میزد هر چه بوق زدم بیفایده بود و عابر ششدانگ حواسش را به کلاهش داده و دنبال آن میدوید. اتوبوس به چند قدمی عابر رسیده بود. همه مهارتم را به کار گرفتم و بالاخره با هزار زحمت توانستم کلاه را رد کنم!... قهوهچی که دلش برای عابر به شور افتاده و منتظر نتیجه ماجرا بود با دلواپسی پرسید؛ ناصر آقا! پس عابر چی؟ و ناصر آقا سینهای صاف کرد و گفت؛ عابر که هیچی! زیر چرخهای اتوبوس له شد و عمرش را به شما داد! اما در عوض کلاه سالم مانده بود! قهوهچی به ملامت گفت؛ مهارتی که از آن دم میزدی همین بود؟! کلاه بیسر به چه دردی میخورد؟ و ناصرآقا قیافه حق به جانبی گرفت و گفت؛ بالاخره یک سر دیگر پیدا میشود که کلاه را روی آن بگذارند!...
2- اغراق نیست اگر گفته شود در حالی که سه سال و 5 ماه از عمر دولت آقای روحانی میگذرد بسیاری از وعدههایی که قبل و بعد از انتخابات داده بودند عمل نشده و بر زمین مانده است. اما آقای روحانی که معلوم نیست از چه مشاورانی مشورت میگیرد بر توفیقات دولت خویش! تاکید دارد و کارنامه دولت یازدهم را با شماری از شعارها و آمارهای غیرواقعی تزئین میکند و در بسیاری از موارد نیز صورت مسئله را تغییر میدهد و مطالبات مردم را که برخاسته از وعدههای خود ایشان بوده و هست با طرح مسائلی که هرگز در فهرست مطالبات ملت نبوده است کنار میگذارد و...
اگرچه پرداختن به وعدههای بر زمین مانده دولت یازدهم موضوع این نوشته نیست، چرا که پیش از این بارها به آن پرداختهایم و پرداختهاند ولی اشاره به چند نمونه از اظهارات رئیسجمهور محترم که طی چند روز اخیر به مناسبتهای مختلف مطرح کردهاند میتواند پاسخ پرسشی باشد که در ادامه یادداشت پیش روی خواهد آمد.
3- آقای روحانی در مراسم روز ملی صادرات به جای توضیح درباره علت رکود صادرات که ناشی از مسدود بودن روابط بانکی است و این نکته بارها از زبان مسئولان دستاندرکار دولتی نیز مطرح شده است، میفرمایند؛ رونق صادرات در تایلند و ویتنام و مالزی به خاطر آن است که روابطشان را با دنیا بر مبنای تعامل سازنده قرار دادهاند و نتیجه میگیرد که «از دعوا با دنیا صادرات بیرون نمیآید»! و توضیح نمیدهند که کلاه توقف صادرات را آمریکاییها در جریان توافق هستهای بر سر کشورمان گذاشتهاند و فراموش کردهاند که خود ایشان با افتخار گفته بود در اولین روز اجرای برجام، روابط بانکی و تجاری ایران با کشورهای دیگر بدون کمترین مانعی برقرار خواهد شد! آقای روحانی کینهتوزی سی و چند ساله و بیوقفه آمریکا و متحدانش علیه ایران اسلامی را هم به حساب دعوای ما با دنیا میگذارند! و توضیح نمیدهند که توقف صادرات، تاوان وادادگی در برابر دشمنان بیرونی و فریبخوردگی ناشی از اعتماد و خوشبینی نابجا به آنان است و شایسته نیست در اظهارات ایشان زورگویی تبرئه و مقاومت در مقابل متجاوزان به باد انتقاد و اعتراض گرفته شود!
4- رئیسجمهور محترم در همان مراسم، منتقدان را مخالف برقراری رابطه با دنیا معرفی کرده و اعلام میدارد، بعضیها عظمت ایران را هنوز باور نکردهاند، ملت ایران در طول تاریخ با دنیا رابطه داشته است! و توضیح نمیدهند چه کسی مخالف رابطه با دنیا بوده است؟! آنچه منتقدان سیاست خارجی دولت مطرح کرده و میکنند، رابطه متوازن و عزتمندانه و به دور از وادادگی و ذلتپذیری است که متأسفانه دولت در این زمینه نه فقط دستاوردی نداشته است بلکه وادادگی در مقابل بیگانگان را به جایی رسانده است که امروزه دولتهای فکسنی و دستچندمی نظیر عربستان و امارات نیز برای کشورمان شاخ و شانه میکشند!
5- آقای روحانی در مراسم روز ملی صادرات؛ به گونهای از ضرورت اعتماد به ملت سخن میگویند که انگار در مقابل تلاش ایشان و دولتشان برای اعتماد به مردم کسانی ایستادگی کرده و مانع از برقراری این اعتماد شدهاند! ایشان در همین زمینه میگوید «باید به ملت ایران اعتماد کنیم، فقط چهار نفر نیروی امنیتی نمیتوانند مورد اعتماد ما باشند»! باز هم جناب رئیس جمهور توضیح نمیدهند که مگر نیروهای امنیتی مانع ایجاد اعتماد به مردم بودهاند؟! و این پرسش را هم بیپاسخ میگذارند که این چهار نفر نیروی امنیتی چه کسانی هستند؟! برخی از وزیران و مشاوران ایشان از اعضای موثر مراکز امنیتی کشور بودهاند و مخصوصا شخص جناب آقای دکتر روحانی سالهای متمادی دبیر شورای عالی امنیت ملی، یعنی یکی از برجستهترین کانونهای امنیتی کشور بوده است. بنابراین باید پرسید که رئیسجمهور محترم از کدام چهار نفر نیروی امنیتی به گلایه یاد میکنند؟! ضمن آن که حضور و فعالیت در مراکز امنیتی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خدمتی بزرگ به ملت و نظام و شایسته افتخار و مباهات است.
6- رئیسجمهور محترم در جمع مردم اراک، برجام را به یک باغ میوه و مردم را که در انتظار دستاوردهای آن هستند به کودکانی تشبیه میکند که برای چیدن سیب و گلابی آمدهاند و خطاب به آنها میگوید؛ باید برای بهرهبرداری از میوههای این باغ صبر کرد! این اظهارات آقای روحانی در حالی است که پیش از این برجام را «فتحالفتوح»، «آفتاب تابان»! «معجزه قرن»! «بزرگترین دستاورد تاریخ ایران»! «نشانه تسلیم همه قدرتهای بزرگ در برابر اراده ملت»!، «پیروزی بزرگتر از فتح خرمشهر» و... نامیده و تأکید کرده بود «در همان روز اول توافق، تمام تحریمهای بانکی، بیمهای، مالی، حمل و نقل، پتروشیمی، فلزات سنگین و تحریمهای اقتصادی به طور کامل لغو خواهند شد و نه تعلیق. حتی تحریمهای تسلیحاتی نیز کنار گذاشته میشود»! اکنون باید از آقای روحانی پرسید سخن آن روزهایتان را باید باور کرد و یا اظهارات امروزتان را که با یکدیگر در تناقض بوده و فاصلهای پرناشدنی دارند.
7- یکی از وعدههای اصلی و پررنگ آقای روحانی که قبل و بعد از انتخابات روی آن تأکید کرده بودند، ایجاد اشتغال بود، از جمله «دولت تدبیر نخواهد گذاشت این همه جوان بیکار در مقابل خانواده و فرزندان شرمنده باشد.»، «دولت تدبیر بیکاری را با روشهایی چون توجه به صنعت، کشاورزی و گردشگری کاهش خواهد داد»، «مشکل بیکاری باعث شده است از هر 5 ازدواج یکی به طلاق منجر شود، با رونق اقتصادی، میتوانیم بیکاری را ریشهکن کنیم»! و...
اما جناب روحانی ابتدا در جمع مردم اراک از ایجاد اشتغال برای بیکاران ابراز ناتوانی میکند، ولی فردای آن روز در جمع مردم خمین ابراز میدارد که طی یک سال 714 هزار شغل ایجاد کرده است و این در حالی است که مرکز پژوهشهای مجلس از بیکاری بیش از 7 میلیون نفر خبر داده و تأکید میکند ادامه مسیر با این شیب، تعداد بیکاران را در سال 1400 به 11 میلیون نفر میرساند، وزیر کار اعلام میکند؛ هر 5 دقیقه یک نفر به جمعیت بیکار کشور اضافه میشود. از سوی دیگر معلوم نیست با توجه به رکود سنگین و فزاینده که تعطیلی پی در پی کارخانهها و مراکز تولیدی و صنعتی را به دنبال داشته و دارد، وعده رئیسجمهور محترم چگونه قابل تحقق است!
8- آقای روحانی در جمع مردم خمین میگوید؛ «کارخانههای ما یکی پس از دیگری از رکود خارج میشود»! این ادعای رئیسجمهور محترم در حالی است که وزیر صنعت ایشان تأکید میکند «7 هزار واحد متوقف در شهرکهای صنعتی وجود دارد» و معاون وزیر صنعت خبر میدهد «10 هزار واحد صنعتی یعنی 29/5 درصد کل واحدهای صنعتی، با ظرفیت کمتر از 50درصد کار میکنند» و نماینده مجلس اعلام میکند «60 درصد واحدهای صنعتی و تولیدی تعطیل است» در میان مراکز تولیدی تعطیل شده نام مراکز پرسابقهای نظیر ارج، قند ورامین، پارسکروم خزر (تنها واحد تولید کننده مواداولیه صنایع چرم در خاورمیانه)، فولاد سبزوار، ایرانا و... به چشم میخورد. و دهها نمونه دیگر از اینگونه اظهارات متناقض و ارائه آمارهای غیرواقعی که شرح آن به درازا میکشد.
9- و بالاخره، مروری هر چند گذرا بر عمر سه سال و پنج ماهه دولت آقای دکتر روحانی به وضوح حکایت از آن دارد که دولت ایشان در تحقق بسیاری از وعدههایی که داده بود موفق نبوده است و در مواردی نیز خسارتهای بعضا جبرانناپذیری- و یا دستکم به سختی قابل جبرانی- را هم باعث شده است. و از سوی دیگر، تردیدی نیست که جناب ایشان رسیدن به این نقطه را در برنامه کاری خویش نداشته و نمیپسندیدهاند. این نکته را از تغییر ماهیت وعدههایی که دادهاند و اصرار بر اعلام تحقق آنچه تحقق نیافته است میتوان درک کرد و حال آن که چاره کار در تغییر مسیر حرکت دولت و جا به جایی ریلگذاریهای پیشین است و نه جا بهجایی این وزیر و آن معاون و یا پنهان کردن واقعیات تلخی نظیر دستاورد تقریبا هیچ برجام، تحمیل رکود، تعطیلی مراکز تولید، تحقیر نظام و مردم در برابر بیگانگان و مشغول کردن دولت به مسائل حاشیهای ... و در یککلام باید به فکر نجات عابر بود و نه کلاه!
شما کاسبان تحریم که بخاطر منافع از روی جنازه همه گذشتید
حقوق های نجومی خخخخ
بقیه دستاوردهاتون رو هم چرتکه بندازید
کل .... رفت زیر سوال، ...
ای چاره گشا !!!
ای منجی !!!!!
تو رو خدا بیا کاند ریس جمهوری شو تا چاره گشایی شود ....
...
انتقاد كردن را كه ما بهتر مي توانيم انجام دهيم ،
زخم زبان و كنايه هم كه دور از ادب است ،
شما به عناون يك فعال سياسي بايد نامزد و برنامه خود را معرفي كنيد تا ما فارغ از خوب و بد بودن روحاني ببينيم مي توان به شما اعتماد كرد يا نه .
چون عملكرد گذشته شما هم غيرقابل دفاع است و كسي هم آروزي بازگشت به ان دوران را ندارد
ايشان مي خواستند كه بگويند : يكي پس از ديگري راكد مي شوند اشتباها" گفته اند از ركود خارج مي شوند !!!! شما به دل نگير و اصلاحش كن !!!!!!!
در ايام قديم يك قصه ايي برايما تعريف مي كردند به نام " اكوان ديو" يعني هرچه مي گفت بر عكس بود و هرچه از او مي خواستي انجام بدهد بايد تقاضاي معكوس مي كردي حالا شده حكايت دولت تدبير و اميد ما و ... هرچه مي گويد عكس آن رخ مي دهد هرچه وعده مي دهد منظورش تحقق عكس آن وعده است !!!!
كار هر بز نيست خرمن كوفتن
گاو نر مي خواهد و مرد كهن
البته يك لطيفي مي گفت : مرد نر مي خواهد گاو كهن
بگذريم !!!
كلاهي كه سر مردم ايران رفت تحميل برجام نبود بلكه تحميل ...... به ملت ايران توسط هاشمي رفسنجاني بود كه با كمك اجانب و رسانه هاي رنجيره ايي ............... و نتيجه آن دهها كلاهي بود كه سر مردم رفت كه گل سر سبد آن برجام بود و اختلاسها و گم شدن دكل هاي حفاري و وردات بي رويه و تعطيلي كارخانجات و بيكاري و ركود از جمله آنهاست و عقب افتادن از قطار پيشرفت عمده خسارت آن است هدر رفتن فرصت چه بسا پيدايش داعش و انفعال ....... ما در مقابل تحركات جبهبه استكبار هم از نتايج ....... است كه به شيطان بزرگ و اذنابش اعتماد كرده و به وعده هاي پوچ و تو خالي امريكا دلخوش كرده و ملت را بي جهت اميدوار كرده و فرصت سوزي را در پيش گرفته دست روي دست گذاشته تا غربي ها آب خوردن ما را هم تامين كنند !! زهي .... خيال باطل !!!!!
پس چاره كار در چسيت ؟؟؟
در اصلاح و تغيير سيستم انتخاب افراد اصلح و كاردان توسط خبرگان و فرهيختگان براي تصدي امور كشور چاره در اين اين است
انتخاب رئيس جمهور مقام اجرايي كشور به سبك و سياق غربي ها بخصوص امريكايي ها نتيجه اش از اين بهتر نمي شود ............ مادام كه اين روش ليبرال سرمايه داري در كشور جاري و ساري است و انتخاب مقام اجرايي كشور از اين طريق انجام مي شود اين مشكلات و خطر نفوذ دشمن بقوت خود باقي است در كشوري كه منتسب به امام عصر (عج) است و مفتخر به داشتن مقام عظماي ولايت مي باشد و در حال حاضر امام خامنه ايي حفظ الله در اين جايگاه حضور دارند اين خيمه شب بازي محلي از اعراب ندارد و سرمايه هاي كشور را تحت اين عنوان به هدر مي دهد هزاران ميليارد صرف انتخابات مي شود هر چهار سال در حاليكه اگر فردي لايق و شايسته و امتحان پس داده به عنوان مقام اجرايي كشور تحت هر عنواني مثلا" رئيس جمهور يا صدر اعظم از سوي رهبري به مجلس معرفي شود و يا برعكس مجلس فردي شايسته را از ميان خود به رهبري معرفي كند براي اداره امور اجرايي كشور براي مدتي مشخص مثلا" چهار يا شش سال يا بيشتر و چنانچه پس از اتمام دروه كاري خود كارنامه درخشان و مطلوبي ارائه داد مقام عظماي ولايت حكم رياست جمهوري او را براي يك دوره ديگر بتواند تمديد كند و از تحميل هزينه هاي سهمگين برگزاري انتخابات رياست جمهوري به اقتصاد كشور جلوگيري نمود البته در اين مورد طرحي نو بايد در افكند عقلا جامعه بيانديشند .
تجربه چند ساله پس از انقلاب نشان داده كه انتخاب مديران و مسئولان اجرايي كشور به سبك و سياق فعلي كه برگرفته از نظام ليبرال سرمايه داري و دموكراسي غربي كارسازو مفيد نبوده شاهد مثال اختلاف شديد طبقاتي و ناهنجاري ها ، اختلاسها ، بيكاري ، ركود ، افزايش جمعيت در شهرها و خالي شدن روستا ها از سكنه و مهاجرت هاي زيانبار به شهر ها و معضلات بيشمار ديگر ، لذا بايد در نحوه انتخاب رئيس جمهور و مقامات اجرايي كشور تجديد نظر شود و طرحي انقلابي و نو ابداع كرد كه شايسته مردم شريف و انقلابي ايران و مطابق با اسلام ناب محمدي (ص ) باشد .
چه قفلایی رو هم باز کرد؟
قفل تحریم، قفل صادرات، قفل صندوق فرهنگیان، قفل در سیمان فروشی های اراک، قفل کرسنت، قفل دهن یاوه گوهای غربی
البته کلید .. لزوماً برای باز کردن که نبود، خداییش کدوم کلید رو دیدید که فقط باز کنه ولی نبنده؟ مثلا همین در کارخونه ارج؛ خب این در بایستی بسته میشد، راکتور اراک باید بسته میشد، فردو باید بسته میشد، خیلی از بخشهای هوافضا بایستی بسته میشد... که همشون به حول و قوه کلید ... بسته شد
این منتقدان چون خیلی هاشون بی سواد و بی شناسنامه هستن این چیزا رو نمیدونن به خاطر همین هم از اول دلواپس این بودن که نکنه کلید ... نتونه قفلی رو باز کنه، و نمیدونستن که کلید فقط برای باز کردن نیست، پنجاه درصد باز میکنه و پنجاه درصد قفل میکنه که خیل خوب هم باز کرد هم قفل کرد
خدا ایشالا به علت وجود همین کلید در جهنم رو برای خائنین باز کنه در بهشت رو هم برای خادمین
این همه اشتغال که به وجود آورده!
به خاطر عبور هر روزه اش از رکود!
بخاطر گسترده شدن جیب خانوارها!
بخاطر استرسش برای پرداخت یارانه!
بخاطر این همه حمایت از تولید ملی!
بخاطر مهار تورم!
بخاطر بر طرف شدن تحریم ها!!!
بخاطر مرتفع شدن مشکل محیط زیست!
و بخاطر این همه کار نکرده و پز عالی که میده
خسته نباشی دکتر جان