به گزارش شهروند، قرار بود در باغچه یکی از ادارات شرکت نفت اهواز، انباری بسازند اما کلنگ کارگران به اسکلت سه انسان خورد و چندین تکه سفال. حالا پس ازگذشت 30روز، از بررسی کارشناسی و مجوز کاوش باستانشناسی و پیگیری ازسوی سازمان میراث فرهنگی خبری نیست. شرکت مناطق نفتخیز جنوب در خرمکوشک چند روزی است که در نبود مسئولان میراث، محوطه را محصور کرده و سه شیف نگهبان برایش گذاشته است. شاهدانی که درجریان این کشف اتفاقی بودهاند، میگویند: کلنگ کارگران- بیآنکه بدانند- دو اسکلت را شکسته و تنها یکی سالم مانده است. نخستینبار نیست که در این منطقه گوری از دل خاک بیرون میآید و کسی پیگیرش نمیشود. دفعه پیش، که درست ٨سال از آن میگذرد، گودبرداری برای لولهگذاری درمحدوده خرمکوشک همین شرکت دوگور متعلق به دوره باستان و تعدادی اشیا پیدا شد اما خیلی زود این گورها را با خاک پوشاندند و دربارهاش سکوت کردند. کشف تازه در نزدیکی محوطههای باستانی دیگری است و فعالان میراث فرهنگی به همین خاطر، برای انجام کاوش در این منطقه اصرار دارند.
گفتند منتظر مجوز از تهرانیم
«٤ مهر بود که برای ساختن انبار در انتهای باغچه اداره مهندسی فضای سبز و زیباسازی محیط مناطق نفتخیز جنوب کارگر آوردند. برای پیزدن مشغول حفاری بودند که یکی آمد و گفت، استخوان پیدا کردیم. استخوانها را که کنار هم چیدیم، فهمیدم مال آدم است. فقط به کارگرها گفتم آرام کار کنید تا میراث فرهنگی را خبر کنیم. استخوانها را توی پاکت گذاشتم که کارشناسان ببینند قابل بررسی هست یا نه.» شهرام پروین، کارشناس فضای سبز این اداره و عضو انجمن «دوستداران میراث فرهنگی تاریانا» میگوید؛ روز دوم، باز هم کار را ادامه دادند و استخوانهای بیشتری پیدا کردند اما «کلنگ کارگران استخوانها را میشکست.» جز این تکههای مختلف سفال هم از زیر خاک بیرون آمد؛ «یکی سفید، یکی لعابدار و دیگری با رگههای رنگی. دیگر مسجل شد که با چیزی شبیه گوری قدیمی طرفیم. برای همین حفاری را متوقف کردند تا مسئولان اداره میراث برسند.» با این حال، کسی از اداره میراث فرهنگی پاسخ نداد و به ناچار اعضای انجمن تاریانا را خبر کردند. «دست آخر از انجمن آمدند و مسئولان میراث را خبر کردند.
مسئول امورحقوقی، جانشین معاونت میراث فرهنگی و یکی از
کارشناسان باستانشناسی آمدند و با بررسی استخوانها و محل کشفشان گفتند،
کار متوقف شود. حراست شرکت نفت هم همکاری کرد و محوطه را محصور کرد و سه
شیف نگهبان برایش گذاشت تا کارشناسان برسند، اما از هفتم مهر تا امروز از
مسئولان میراث خبری نشد که نشد.»
پروین میگوید، اسکلتهای سه نفر را
نشان میدادند که یکی به نظر شبیه کودکی بود که سرش را روی پای اسکلت
بزرگتر گذاشته. درجریان کلنگزنیها، اسکلت کوچکتر و یکی از اسکلتهای
بزرگ شکستند اما سومی سالم مانده و هنوز درخاک است. «به ما گفتند از تهران
منتظر مجوزیم و معلوم نیست این مجوز کی صادر میشود. وسط این بلاتکلیفی
بعضی میگفتند اصلا چرا میراث را خبر کردید که معطلمان کنند، گفتیم، میراث
فرهنگیمان از یک انباری خیلی مهمتر است.»
پژوهشکده باستانشناسی از قصه بیخبر است
اکنون بخشهایی از اسکلت انسانی جدا شده به اداره کل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری خوزستان منتقلشده و بخشهای دیگر با خاک پوشانده شده تا به گفته معاون سابق میراث فرهنگی این اداره که همین دیروز تودیع شد، بررسیهای مورد نیاز در این زمینه انجام شود. با اینکه بررسیهای اولیه سفالها نشان میداد که قدمتشان به دوره تاریخی اشکانی بازمیگردد، اما کارشناسان اظهارنظر قطعی را به بررسی بیشتر و انجام کاوشهای علمی دقیق موکول کردند؛ کاری که پیش از این درچند مورد مشابه هرگز انجام نشد و حالا معلوم نیست چه زمانی عملیاتی خواهد شد.
انتظار میرفت که پیگیریها سریعتر از این اتفاق بیفتد تا از تخریب احتمالی جلوگیری شود و تکلیف این اداره شرکت مناطق نفتخیز هم معلوم، اما طولانیترشدن این بیخبر درحالی است که هنوز وقایع را به گوش پژوهشکده باستانشناسی کشور نرساندهاند. با این حال، پرویز طلائیانپور معاون میراث فرهنگی خوزستان، یک هفته پس از این قضیه در نخستین اظهارنظرها در اینباره، با بیان اینکه بررسی بیشتر شرایط تاریخی منطقه هرگونه عملیات عمرانی درمحل تعطیل شده، گفت: «به محض پیداشدن استخوانها و سفالها کارشناسان اداره کل میراث فرهنگی خوزستان به منطقه اعزام شدند و کشف قطعات استخوان انسانی و قطعات سفال را تأیید کردند.»
او با قطعیت گفت که «هماکنون معاونت میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری خوزستان برای کاوش اضطراری و تعیین عرصه و حریم این محوطه باستانی با پژوهشکده باستانشناسی کشور درحال رایزنی است.» حال آنکه پس ازگذشت این مدت، حمیده چوبک، رئیس پژوهشکده باستانشناسی در تماسهای متعدد گفت، از این اتفاق بیخبر است و بناست درتماس با خسرو نشان، مدیرکل میراث فرهنگی خوزستان ماجرا را ردگیری کند. این درحالی است که خسرونشان نیز دراینباره حاضر به پاسخ نشد.
اسکلتها در محاصره تاریخ
بیتوجهی به کشف تازه در خرمکوشک، درکنار خبر کشف اسکلت زن 7500ساله در تهران و انجام مطالعات باستانشناسی و عنایت درخور به آن، بیشتر به چشم میآید. این بیتوجهی درشرایطی است که در فاصلههای دور و نزدیک این محوطه در منطقه٧ شهرستان اهواز، تعداد آثار تاریخی قابل توجهی همچون تپههای باستانی و گور دخمه و استودان کم نیست. در سمت غرب جایی که اسکلتها پیدا شدهاند، بافت تاریخی عامری اهواز و رود کارون قرار گرفته و شرق آن میدان دروازه است، جایی که سال ٨٩، پایه ستونهای ساسانی درمسیر مترو اهواز از دل خاک بیرون آمد. فاصله اسکلتهای یافتشده با دو گور ساسانی که سال ٨٧ درپی گودبرداری برای لولهگذاری از خاک بیرون زد، تنها یک خیابان است. درهمین نزدیکی تپه آسیه باد قرار گرفته که سال ٨٨ ساسانی بودن آن تأیید شد و آن سوتر گورستان سنگی کوهساران قرار گرفته که بازمانده عصر اشکانیان است. همین شواهد کاوشهای باستانشناسی درمحل پیداشدن این سه اسکلت را ضروری میکند.
به دنبال رد پای شهر باستانی «هرمز اردشیر»
«شرکت مناطق نفتخیز میخواسته انباری بسازد، اما متوجه ارزش کشفیات شده و
دست نگه داشته و خودش میراثیها را خبر کرده، اما بعد از بازدید اول هنوز
تعینتکلیف نکردهاند.» مجتبی گهستونی، سخنگوی انجمن دوستداران میراث
فرهنگی تاریانا که روز دوم پس از کشف مسئولان استانی را خبر کرده، این را
میگوید و اضافه میکند: «انگار میراث اهواز را رها کردهاند. اداره اهواز
سال ٩٢ تشکیل شد، اما اکنون نه اختیاراتی و نه امکاناتی دارد و نه کارشناس
و نه قدرت عمل. درخواستمان این است که اداره کل میراث فرهنگی خوزستان با
حمایت از اداره شهرستان اهواز و واگذاری اختیارات کمک کند تا مطالعه و
کاوشهای لازم این منطقه پیگیری شود.»
او با دیدن استخوانها و
سفالها، بررسی و کاوش در خرمکوشک را ضروری میداند. «میراث فرهنگی باید
سریعتر وضع را مشخص کند و با پیداشدن این آثار به کاوش ترغیب شود. با
اینکه محوطههای باستانی مختلف این شهر ضرورت نجاتبخشیها را بیشتر کرده،
اما دست روی دست گذاشته است.»
گهستونی با یادآوری ثبت ملی شهر باستانی هرمز اردشیر در سال 1310میگوید: جز تپه آسیه باد، نشانه دیگری از این شهر تاریخی در اهواز نمانده است. «توسعه شهری اهواز در دهه40 آغاز شد و پس از درگیری جنگ تحمیلی، دیگر برای پیدا کردن رد پای شهر هرمز اردشیر هیچ تلاشی نشد. تا امروز یافتههای کوچک و بزرگ در گوشه و کنار خرمکوشک به کاوش باستانشناسی برای شناسایی تاریخ اهواز نینجامیده و بدون ردجویی رها شده است.»
پیش از این، درسال ٨٦ حفاریهای قطار شهری اهواز، با وجود اعتراضها، آغاز شد و درسال ٨٩، تیغ حفاری دستگاههای مترو به شاهستونهای شهر باستانی هرمز اردشیر ساساسانی خورد. محل احداث ایستگاه دروازه، درست از وسط یک تپه باستانی میگذشت و همان زمان درگزارشها اعلام میشد که با هر بیلی که بولدوزرها بر زمین میزنند، سفالهای تاریخی این شهر از زیر خاک بیرون میآید؛ شهری که با وجود ثبت در فهرست آثار ملی، نه محافظت شد و نه محدودهاش را مشخص کردند. در این سالها ردپایی از هرمز اردشیر یا هرآنچه تاریخ اهواز را روشن کند، کمتر دنبال شد. چه آن زمان که دو گور ساسانی پیدا شده را با وعده کاوش با خاک پوشاندند و هیچوقت پیاش نیامدند و چه این سه اسکلت خرمکوشک که رها شده و شاید برای همیشه زیرخاک بماند.