به گزارش صبح نو، سریال «ولایت عشق» به کارگردانی آقای مهدی فخیمزاده ازتولیدات بزرگ صدا و سیما بود که در حوزه تاریخ اسلام و با موضوع زندگی امام رضا (ع) ساخته شد. سریالی که در زمان پخش خود با استقبال قابل توجهی از مخاطبان روبهرو شد. با همین بهانه به گفتوگو با آقای محمد صادقی بازیگر نقش مأمون در این سریال نشستیم. صادقی درسال 1370 بعد از اتمام دوره دکترایش در آمریکا به ایران بازگشت و آن زمان در تولیدات گوناگون تلویزیونی ایفای نقش کرده است.
فضای کار در سریال «ولایت عشق» با توجه به امکانات آن زمان، فضای کار و بازیگران آن چگونه بود؟
امکانات آن زمان به نظر میرسد بهتر از این زمان بود چون در دورهای این فیلم ساخته شد که امکانات بسیار خوب و در حد ممتاز در خدمت این مجموعه بود و هنرمندان درجه یک که در پشت و جلوی دوربین با این مجموعه همکاری داشتند بسیار خوب بودند. از موسیقی زیبای آقای بابک بیات تا طراحی صحنه و لباس، فیلمبرداری و البته نویسندگی و کارگردانی آقای مهدی فخیم زاده، تهیهکنندگی سیما فیلم آقای انصاریان و خانم پرتو و بسیاری از بازیگران خیلی خوب که در تولید این اثر حضور داشتند.
موفقیت، تأثیر گذاری و ماندگاری این سریال را در چه چیزهایی میدانید؟
در پشت صحنه همواره از کار عوامل از لحاظ فنی، هنری، بازیگری، کارگردانی و
مجموعه این فعالیتها لذت میبردم و به نظرم میرسید ممتاز بود. علاوه بر
آن یک بعد احساسی در قبال این مجموعه وجود داشت که همه عوامل با هر نوع
مسوولیت و تخصصی با عشق و علاقه کار میکردند و دلشان میخواست در قبال
مجموعهای که با نام امام رضا (ع) بود سنگ تمام بگذارند. هر کسی در جای خود
تمام تلاشش را میکرد. خودم در آن زمان دلم میخواست کار، کار موفقی باشد و
بزرگترین ترسم این بود که نقش مأمون یک وقتی ضعفهایی داشته باشد که به
پذیرش فیلم توسط مخاطب لطمه بزند، به همین دلیل تلاش زیادی میکردم، جزئیات
زیادی مینوشتم و روی آن کار میکردم، تحقیق میکردم که این نقش چند بعدی،
برخوردار از زوایا، نقاط عطف و پردازش بسیار مفصلی شود تا بتواند شخصیت
ملموس، باورپذیر، رئال و واقعگرا از سوی مخاطب امروزی که بسیار سختگیرتر و
هوشمندانهتر از گذشته با فیلم برخورد میکند پذیرفته شود. این مطالب
اجمالاً مشاهداتی است از دوره تولید فیلم در 3 سالی که فیلمبرداری داشتیم و
من به یاد میآورم، البته مراحل پیش تولید و پس از تولید هم بود که به
لحاظ نویسندگی و مسائل فنی همه عوامل زحماتی کشیدند و ساخت فیلم در مجموع
حدود 5 سال طول کشید.
«ولایت عشق» از نظر مخاطبان و کارشناسان ماندگار است. کارگردانی آقای فخیم زاده در تولید این اثر چقدر مؤثر بود؟
خیلی زیاد. فکر میکنم دغدغه 24 ساعته ایشان این فیلم بود. شاهد بودم با انرژی، عشق و علاقه زیاد به این کار میپرداختند، پروژه بسیار دشواری بود و فکر میکنم ایشان کلیدیترین فرد بود که کار میکرد و بین عوامل هماهنگی برقرار میکرد. با نوشته، کارگردانی و تلاش خستگی ناپذیر و مستمر ایشان بود که کار به نتیجه رسید. همچنین ایشان تجربیات خوبی هم از ساخت فیلم «تنهاترین سردار» که قبل از «ولایت عشق» بود داشتند و آن تجربیات در ساخت کیفی این فیلم گرانقدر بود. واقعیت این است که مهدی فخیم زاده پرکار، مسلط و متخصص در کار است که برخلاف خیلی از دوستان که فکر میکنند خشن است اما شخص بسیار منصف و کاربلدی است، در قبال همکاران اتفاقاً صبر و تأمل دارد و کار را اصولی به پایان میرساند. ایشان ورزشکار و ورزشکار خستگیناپذیر است. در این مجموعه کنار آقای فخیم زاده، دانیال حکیمی هم اهل ورزش بود. ورزش روحیه را میسازد، روحیه جوانمردی میدهد و در هماهنگی و همکاری هم مؤثر است. فکر میکنم ورزش خوب است و اثرات بسیار مؤثری دارد که در ساخت «ولایت عشق» هم تأثیر گذاشته است.
چرا در حال حاضر با نبود آثار ماندگار روبهرو هستیم؟
در دهه 90 فقدان این نوع آثار را میشود احساس کرد و دهه 70 و 80 کارهای فاخر و بسیار خوبی ساخته میشد که به نظر میرسد بودجه لازم برای ساخت چنین کارهای فاخری که هزینه زیادی میبرد وجود ندارد. فیلمسازی کار پرهزینه و گران قیمتی است و همه چیز در خلال ساخت فیلم قیمت دارد. تولیداتی که وسعت دارد افراد زیاد و تخصصهای متنوع و گوناگونی را میخواهد که برای این کار باید بودجه خوبی در نظر گرفته و اختصاص به این تولیدات داده شود که در حال حاضر میسر نیست.
شما به نبود بودجه در فیلمسازی اشاره کردید. حال این سؤال مطرح است که آیا در نبود آثار تاریخی، مذهبی و فاخر صرفاً بودجه تأثیر گذار است؟ آیا مسائل دیگری نیز وجود دارد؟
واقعیت این است که در ایران فیلمسازی با چند معضل روبهروست. بزرگترین مشکل در کشور ما فیلمنامه است. به این جهت که بنده در وادی آموزش سالهای زیادی است که دروس تخصصی سینما اعم از بازیگری، کارگردانی و سایر دروس را تدریس و به فیلمها و تولیدات با شکل تحلیلی و در قالب نقد و چارچوب آکادمیک نگاه میکنم، متوجه میشوم که بزرگترین ضعف ما در فیلمسازی، نوشتههاست. همه چیز با فیلمنامه شروع میشود و یک فیلمنامه خوب مبدأ و تخته پرش برای شروع هر کار خوبی است.
در برخی کشورها می گویند اصولاً فیلم روی کاغذ ساخته میشود و این اغراق گویی نیست. رفتن و شروع کردن به یک فیلم در مرحله تولید که فیلمنامه آماده نیست خطای بسیار بزرگی است. اولاً این خطا در کشور ما رخ میدهد یعنی بسیاری از فیلمنامهها که خام هستند جلوی دوربین میروند حتی فیلمهایی که گران بودند همین اتفاق نامناسب برایشان افتاده و دچار این سرنوشت شدند که فیلمنامه آن با حمایت از منبع مالی یا سازمانی، با نگرانی از این که حمایت آن دریغ شود زودتر شروع به ساخت کرده در حالی که فیلمنامه آماده نیست و این لطمات جبران ناپذیر به همراه دارد. مسأله دوم ممیزی است. ممیزیها به ابعادی میپردازند که در بسیاری موارد پرداختن به آنها الزامی است. اصولاً به لحاظ اخلاقی توجه به فیلمها بعد از ساخت وجود دارد که این خوب است اما در کنار این نگاه خوب، توجه به ابعاد نمایشی، دراماتیکی و ساختاری فیلم نیز در مرحله ممیزی بسیار الزامی است بنابراین ممیزی هم باید با تخصص بیشتر، نگرش عمیقتر و تخصصیتری انجام شود.
به تهیهکنندگی هم اشارهای داشتید.
بله! مسأله دیگر مسأله تهیه کنندگی در سینمای ایران است. تهیه کنندگی یک
کار بسیار تخصصی بوده و فردی که به عنوان تهیه کننده فعالیت میکند باید به
مقوله فیلمسازی تخصص و اشراف کامل داشته باشد، وقتی فیلمنامه را میخواند
بالقوههای مستتر در آن را کاملاً تشخیص دهد و بداند چه کاری برای فیلم شدن
مناسب است، نقاط ضعف باید چگونه حذف شوند و نقاط قوت چگونه برجسته شوند،
چیدمان بازیگران مناسب بوده و جذابیت داشته باشد و عواملی که کنار هم قرار
میگیرند، چه بافتی باید داشته باشند. خب سؤالم این است: چند نفر از این
تهیه کنندگان خوب در کشور داریم؟ و مواردی که فیلمنامه ها ممیزی میشوند با
چه میزان تخصص به انجام میرسد؟
خب همه اینها مواردی از فیلمسازی است که اگر درباره آن تأمل و به آن پرداخته شود میتواند در جهت تقویت فیلمسازی مؤثر عمل کند.
البته فیلمسازی در کشور ما هنوز جوان است. نزدیک به 40 سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سپری شده و نمیتوانیم بگوییم مدت زیادی است و اصولاً شرایط فیلمسازی در کشور ما دگرگون شده است. یکی از امتیازاتی که ما میتوانیم برای فیلمسازی در ایران قائل شویم این است که مبتنی بر خشونت و سکس نیست و جذابیت یا تغذیه خود را از این دو مقوله که در بسیاری کشورها سهلالوصول هم هست و با بهرهبرداری نامناسب و سوء استفاده از این دو منبع سعی در جذابیت کاذب بسیاری فیلمها دارند، جدا کرده است. در برخی کشورها خشونت در برخی فیلمها افکار مخاطب را به شدت مشوش میکند این در حالی است که سینمای ما با تلاش بر این که در جهت سازنده و انسانی حرکت کند و از بالقوههای انسانی بهره برداری کند ساخته میشود و این شاید به قدری کار را دشوارتر میکند، ولی این ماهیت سینمای ماست و در خور تحسین و تقدیر است.
البته به سه مسأله فیلمنامه، ممیزی و تهیه کنندگی که بیان کردم باید پرداخته شود. گاهی فیلمهایی هستند که در یک فضا، امکانات، صحنه سازی و دوربین محدود و مضمون خیلی بسته و ساده ساخته میشود اما چون نوشته و سکانس بندی، پیشبرد خط داستان و ریتمی که آن را تعیین میکند درست است فیلم خوبی از آب در میآید. نوشته بد همه چیز را تحت الشعاع قرار میدهد و افت کیفی غیر قابل جبرانی را باعث میشود.