صراط: «اخلاق، درس، ورزش» این مهمترین درسی بود که سالها قبل، هر ورزشکاری که قدم به دنیای فوتبال میگذاشت با آن آشنا میشد. درسی مهم که مربیان و بالا دستیهای او به آن تأکید و اشارهای جدی داشتند.
به گزارش جوان، آیین تجلیل از منشهای اخلاقی مرحوم پرویز دهداری، معلم اخلاقی فوتبال کشورمان در حالی دیروز در تهران برگزار شد که صحبتهای جعفر کاشانی، عضو هیئت مدیره پرسپولیس به خوبی جای خالی معلمان اخلاق در فوتبال ایران را آشکار کرد.
«اخلاق، درس، ورزش» این مهمترین درسی بود که سالها قبل، هر ورزشکاری که قدم به دنیای فوتبال میگذاشت با آن آشنا میشد. درسی مهم که مربیان و بالا دستیهای او به آن تأکید و اشارهای جدی داشتند. شاید هم به همین دلیل بود که بیرون و درون مستطیل سبز شاهد رشد و شکوفایی بازیکنانی بودیم که نه فقط از لحاظ فنی و فوتبالی که به لحاظ اخلاقی هم نمره قابل قبولی میگرفتند. درسی که البته سالهای سال است فوتبالیستهای ایران واحدهای آن را حذف کردهاند. بیآنکه بابت حذف این درس مهم که جزو اولویتهای اصلی ورزش است، مردود یا توبیخ شوند. مسئلهای که بیاهمیتی به آن این روزها نه فقط بیرون از مستطیل سبز که درون آن نیز خودنمایی میکند و به شدت کارآیی بازیکنان را پایین آورده است. مسئلهای که خداداد عزیزی از آن تحت عنوان پایین آمدن آیکیوی بازیکنان نام میبرد و جعفر کاشانی آن را نتیجه بیخوابیهای آنان میداند.
بیتوجهی به مسائل اخلاقی و بروز رفتارهایی که در شأن فوتبال و بازیکنان آن نیست، البته این روزها صدای خیلیها را درآورده است.
بازیکنان سابق فوتبال از جمله جعفر کاشانی، رئیس هیئت مدیره پرسپولیس که زیر نظر استادان اخلاق رشد کردهاند، نمیتوانند با این شرایط کنار بیایند و به شدت علیه آن موضعگیری میکنند، چراکه تحمل جوی اینچنین برای آنها قابل تحمل نیست. جوی توأم با ناهنجاریهایی که هم مسائل اخلاقی را زیر سؤال میبرد و هم در زمینههای فنی کمر تیمها را شکسته است و صدای همه را در آورده است: «برخی بازیکنان هنوز درک نکردهاند پیراهن چه تیمی را بر تن دارند. متأسفانه یکسری از بازیکنان از جایگاه خود در ترکیب اصلی مطمئن هستند. مردم از بازیکنان تیم محبوب خود توقع دارند. باید با بازیکنان کار فرهنگی صورت بگیرد، اما بدبختی این است که این مهم انجام نمیشود. وظیفه کادر فنی و باشگاه این است که چنین اقداماتی را انجام دهد. باید بررسی کرد چرا مغز بازیکن یک دفعه میخوابد؟ مشخص است که بازیکن بیخوابی کشیده و بدنش خسته است. نمیشود همه مسائل را باز کرد و تنها میتوان گفت که باید با بازیکنان کار فرهنگی انجام داد. بازیکنان باید بدانند که موظف به رعایت شئونات هستند. بازیکن بلند شده تا ضربه سر بزند، اما دروازه را نمیبیند چون مغزش خسته است. بازیکن باید بداند نباید شب دیر بخوابد، باید غذای سالم بخورد و با هر کسی معاشرت نکند. درگذشته با یکهزارم امکانات بازیکنان فعلی، افتخارات زیادی کسب میکردند، اما امروز...»
کاشانی هم مثل بسیاری از پیشکسوتان فوتبال و منتقدان معتقد است که با کمرنگ شدن ارزشها و توجه به ظواهر و مسائل مالی تأثیر زیادی در رشد بیاخلاقیها در فوتبال شده است: «ضعیف شدن معنویات و گرایش به سوی مادیات همچنین هجوم فرهنگهای بیگانه از جمله علتهای بروز چنین رفتارهایی است. باید برای بررسی مقطعی چنین موضوعاتی از کارشناسان نهتنها در ورزش بلکه در تمام سطوح استفاده شود. ورزش وسیلهای است برای تهذیب اخلاق و اخلاقمداری ورزشکاران به محیطی که در آن قرار دارند. تذهیب اخلاق را باید از نوجوانی مدنظر قرار داد و تحتنظر مربیان به این هدف رسید و رعایت اصول اخلاقی باید در باشگاهها هدف اصلی باشد، اما متأسفانه این رنگ و لعابهای اخلاقی کمرنگ شده است.
محیط ورزشی جایگاهی است برای پویایی و تبلور اخلاقیات در جامعه، اما چون ما باشگاهی نداریم اهداف در ورزش گم شده است و ما کمتر شاهد چنین موضوعی نه تنها در ورزش، بلکه در تمام حوزهها هستیم، به طوریکه فرهنگ نظام اجتماعی ما به هم خورده است. سالهای سال است که گفته میشود رشد مسائل اخلاقی باید از خانوادهها، آموزش و پرورش، مهدکودکها آغاز شود، باید با به کارگیری نخبگان و کسانی که مروج رفتار هستند، برنامهریزی دراز مدتی برای تهذیب اخلاق صورت گیرد و بررسی شود که چه مشکلاتی وجود دارد که به ابراز گفتارهای زشت و رفتارهای غیراخلاقی منجر میشود؟ باشگاه یک کانون مقدس است و بسیاری از مشکلاتی که حتی در بستر خانواده وجود دارد را میتواند برطرف کند، اما متأسفانه باشگاهی نداریم و این تیمها هستند که در ورزش حضور دارند. در تمام دنیا باشگاهها با اهداف از پیش تعیین شدهای راهاندازی میشوند که مهمترین هدف آنها هم مباحث اخلاقی است و تمام مربیان و بازیکنان در راستای اهداف باشگاه قدم برمیدارند.»
اگرچه در زمینه بیاخلاقیها و ناهنجاریهایی که این روزها تأثیر مخرب آن حتی در مسائل فنی و نتیجه بازیها نیز به وضوح به چشم میآید بازیکنان متهمان ردیف اول هستند، اما برخی نیز چون حسین کلانی، پیشکسوت فوتبال که خود از نامیهای اخلاق در این رشته به حساب میآید، معتقد است که این بازیکنان معلمان خوبی نداشتهاند که به بیراهه رفتهاند و قبل از هر چیزی باید در این زمینه کاری کرد: «زمان ما، مربیان اول درس یاد میدادند. درس اخلاق، ما باید جواب پس میدادیم، اما امروز امثال من چه به این بچهها یاد دادهایم که از آنها انتظار داریم؟ نمیخواهیم از بیاخلاقیها دفاع کنیم، اما مقصر نشان دادن دیگران کار راحتی است. اما باید مسئله را ریشهیابی کرد و در راستای حل و فصل آن گام برداشت. بازیکنان باید معلمانی داشته باشند که به آنها اخلاقمداری یاد دهد. همانطور که به ما یاد دادند. آن وقت اگر کسی گامی به اشتباه برداشت گوش او را بکشند.»
به گزارش جوان، آیین تجلیل از منشهای اخلاقی مرحوم پرویز دهداری، معلم اخلاقی فوتبال کشورمان در حالی دیروز در تهران برگزار شد که صحبتهای جعفر کاشانی، عضو هیئت مدیره پرسپولیس به خوبی جای خالی معلمان اخلاق در فوتبال ایران را آشکار کرد.
«اخلاق، درس، ورزش» این مهمترین درسی بود که سالها قبل، هر ورزشکاری که قدم به دنیای فوتبال میگذاشت با آن آشنا میشد. درسی مهم که مربیان و بالا دستیهای او به آن تأکید و اشارهای جدی داشتند. شاید هم به همین دلیل بود که بیرون و درون مستطیل سبز شاهد رشد و شکوفایی بازیکنانی بودیم که نه فقط از لحاظ فنی و فوتبالی که به لحاظ اخلاقی هم نمره قابل قبولی میگرفتند. درسی که البته سالهای سال است فوتبالیستهای ایران واحدهای آن را حذف کردهاند. بیآنکه بابت حذف این درس مهم که جزو اولویتهای اصلی ورزش است، مردود یا توبیخ شوند. مسئلهای که بیاهمیتی به آن این روزها نه فقط بیرون از مستطیل سبز که درون آن نیز خودنمایی میکند و به شدت کارآیی بازیکنان را پایین آورده است. مسئلهای که خداداد عزیزی از آن تحت عنوان پایین آمدن آیکیوی بازیکنان نام میبرد و جعفر کاشانی آن را نتیجه بیخوابیهای آنان میداند.
بیتوجهی به مسائل اخلاقی و بروز رفتارهایی که در شأن فوتبال و بازیکنان آن نیست، البته این روزها صدای خیلیها را درآورده است.
بازیکنان سابق فوتبال از جمله جعفر کاشانی، رئیس هیئت مدیره پرسپولیس که زیر نظر استادان اخلاق رشد کردهاند، نمیتوانند با این شرایط کنار بیایند و به شدت علیه آن موضعگیری میکنند، چراکه تحمل جوی اینچنین برای آنها قابل تحمل نیست. جوی توأم با ناهنجاریهایی که هم مسائل اخلاقی را زیر سؤال میبرد و هم در زمینههای فنی کمر تیمها را شکسته است و صدای همه را در آورده است: «برخی بازیکنان هنوز درک نکردهاند پیراهن چه تیمی را بر تن دارند. متأسفانه یکسری از بازیکنان از جایگاه خود در ترکیب اصلی مطمئن هستند. مردم از بازیکنان تیم محبوب خود توقع دارند. باید با بازیکنان کار فرهنگی صورت بگیرد، اما بدبختی این است که این مهم انجام نمیشود. وظیفه کادر فنی و باشگاه این است که چنین اقداماتی را انجام دهد. باید بررسی کرد چرا مغز بازیکن یک دفعه میخوابد؟ مشخص است که بازیکن بیخوابی کشیده و بدنش خسته است. نمیشود همه مسائل را باز کرد و تنها میتوان گفت که باید با بازیکنان کار فرهنگی انجام داد. بازیکنان باید بدانند که موظف به رعایت شئونات هستند. بازیکن بلند شده تا ضربه سر بزند، اما دروازه را نمیبیند چون مغزش خسته است. بازیکن باید بداند نباید شب دیر بخوابد، باید غذای سالم بخورد و با هر کسی معاشرت نکند. درگذشته با یکهزارم امکانات بازیکنان فعلی، افتخارات زیادی کسب میکردند، اما امروز...»
کاشانی هم مثل بسیاری از پیشکسوتان فوتبال و منتقدان معتقد است که با کمرنگ شدن ارزشها و توجه به ظواهر و مسائل مالی تأثیر زیادی در رشد بیاخلاقیها در فوتبال شده است: «ضعیف شدن معنویات و گرایش به سوی مادیات همچنین هجوم فرهنگهای بیگانه از جمله علتهای بروز چنین رفتارهایی است. باید برای بررسی مقطعی چنین موضوعاتی از کارشناسان نهتنها در ورزش بلکه در تمام سطوح استفاده شود. ورزش وسیلهای است برای تهذیب اخلاق و اخلاقمداری ورزشکاران به محیطی که در آن قرار دارند. تذهیب اخلاق را باید از نوجوانی مدنظر قرار داد و تحتنظر مربیان به این هدف رسید و رعایت اصول اخلاقی باید در باشگاهها هدف اصلی باشد، اما متأسفانه این رنگ و لعابهای اخلاقی کمرنگ شده است.
محیط ورزشی جایگاهی است برای پویایی و تبلور اخلاقیات در جامعه، اما چون ما باشگاهی نداریم اهداف در ورزش گم شده است و ما کمتر شاهد چنین موضوعی نه تنها در ورزش، بلکه در تمام حوزهها هستیم، به طوریکه فرهنگ نظام اجتماعی ما به هم خورده است. سالهای سال است که گفته میشود رشد مسائل اخلاقی باید از خانوادهها، آموزش و پرورش، مهدکودکها آغاز شود، باید با به کارگیری نخبگان و کسانی که مروج رفتار هستند، برنامهریزی دراز مدتی برای تهذیب اخلاق صورت گیرد و بررسی شود که چه مشکلاتی وجود دارد که به ابراز گفتارهای زشت و رفتارهای غیراخلاقی منجر میشود؟ باشگاه یک کانون مقدس است و بسیاری از مشکلاتی که حتی در بستر خانواده وجود دارد را میتواند برطرف کند، اما متأسفانه باشگاهی نداریم و این تیمها هستند که در ورزش حضور دارند. در تمام دنیا باشگاهها با اهداف از پیش تعیین شدهای راهاندازی میشوند که مهمترین هدف آنها هم مباحث اخلاقی است و تمام مربیان و بازیکنان در راستای اهداف باشگاه قدم برمیدارند.»
اگرچه در زمینه بیاخلاقیها و ناهنجاریهایی که این روزها تأثیر مخرب آن حتی در مسائل فنی و نتیجه بازیها نیز به وضوح به چشم میآید بازیکنان متهمان ردیف اول هستند، اما برخی نیز چون حسین کلانی، پیشکسوت فوتبال که خود از نامیهای اخلاق در این رشته به حساب میآید، معتقد است که این بازیکنان معلمان خوبی نداشتهاند که به بیراهه رفتهاند و قبل از هر چیزی باید در این زمینه کاری کرد: «زمان ما، مربیان اول درس یاد میدادند. درس اخلاق، ما باید جواب پس میدادیم، اما امروز امثال من چه به این بچهها یاد دادهایم که از آنها انتظار داریم؟ نمیخواهیم از بیاخلاقیها دفاع کنیم، اما مقصر نشان دادن دیگران کار راحتی است. اما باید مسئله را ریشهیابی کرد و در راستای حل و فصل آن گام برداشت. بازیکنان باید معلمانی داشته باشند که به آنها اخلاقمداری یاد دهد. همانطور که به ما یاد دادند. آن وقت اگر کسی گامی به اشتباه برداشت گوش او را بکشند.»