به گزارش مهر، می گویند شرط ورود محمدباقر قالی باف، شهردار تهران برای ورود به انتخابات سال ۹۶ ریاست جمهوری، اجماع اصولگرایان بر روی یک گزینه است. نام وی به عنوان یکی از گزینه های اصلی اصولگرایان برای ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری از زبان فعالان سیاسی اصولگرا زیاد شنیده شده است. از رضا تقی پور سخنگوی شورای شهر تهران تا محمدرضا باهنر و حسن بیادی. اما مرتضی طلایی نایب رییس شورای شهر تهران و از یاران دیرینه او می گوید این خواست اطرافیان قالیباف و جریان های سیاسی است و او هنوز تصمیمی برای حضور در رقابت های انتخابانی ندارد. گفتگو با نایب رییس شورای شهر تهران با موضوع چگونگی ورود او به شورای شهر شروع شد و با احتمال خیز دوباره شهردار تهران برای رفتن به پاستور ختم شد. موضوعی که او با جدیت آن را رد کرد.
*چطور شد از نیروی انتظامی به شورای شهر تهران آمدید، به نظر می آید این حضور ناگهانی و بدون قصد قبلی بود؟
ورود بنده به شورای شهر سوم تهران یک امر ناخواسته، غیرسیاسی و بدون طراحی قبلی بود. من نه بنایی به آمدن در شورای شهر داشتم و نه فکرش را کرده بودم اما شرایط به گونهای رقم خورد که مسیر من را به شورای شهر کشاند و صادقانه میگویم این مسئله ارتباطی به آقای قالیباف نداشت و او در این موضوع هیچ نقشی ایفا نکرد که به فرض من بخواهم بازنشسته شوم و به شورا بیایم بلکه این مسئله شرایطی بود که در خود مجموعه نیروی انتظامی برایم فراهم شد و ناچار شدم این مسیر را انتخاب کنم. اگر نیروی انتظامی نمیخواست واجازه نمیداد، من هرگز اینجا نبودم. ناجا عاملی بود که مسیرم به اینجاکشانده شد. منظورم از نیروی انتظامی مشخصا مدیر ارشد و مسئول وقت ناجا بود که باید برای من تصمیمگیری میکرد. احساسم این بود که پس از مسئولیت فرماندهی پلیس پایتخت، باید جابجا میشدم و در شرایط دیگری برای خدمت قرار میگرفتم اما سر جمع شرایط به گونهای رقم نخورد که بخواهند من را حفظ کنند و در نتیجه من تصمیم گرفتم با خروج از مجموعه نیروی انتظامی وارد فعالیت اجتماعی سیاسی شوم و در انتخابات شورا شرکت کنم که خوشبختانه مردم هم از این تصمیم استقبال کردند. طبیعتا وقتی به شورای شهر آمدم، از قبل با آقای قالیباف کار کرده بودم، فرمانده من بودند و با او رابطه نزدیکی داشتم. این رابطه نزدیک هم به معنای آن نبود که ایشان از بنده درخواست داشته باشد که به طور مثال خارج از وظایف، ضوابط و اختیارات نمایندگی مردم در شورای شهر بخواهم کاری انجام دهم. زمانی که من از نیروی انتظامی بازنشسته شدم و در انتخابات شرکت کردم، فاصله زمانی ایجاد شد که در آن زمان در مقام مشاور فرهنگی واجتماعی آقای قالیباف، با وی همکاری میکردم. وقتی به شورای سوم آمدم، مسئولیت مشاوره را کنار گذاشتم اما بنا به دلایلی کماکان در دفتر مشاور شهردار مستقر بودم و جابجایی دفتر را انجام ندادم و به ساختمان شورا نیامدم، همانجا ماندم و در شورای چهارم دفترم را تغییر دادم، کار خودم را انجام میدادم ولی در مقام مشاور قالیباف هم نبودم.
*شواهد نشان می دهد رابطه شما با آقای قالیباف که در نیروی انتظامی ایجاد شده بود و در شورای سوم بسیار حسنه بود در شورای چهارم رو به سردی رفت؟
به واسطه حضورم در پلیس تهران و فرماندهی آقای قالیباف در ناجا، رابطه و نسبت تنگاتنگی بین بنده و آقای قالیباف به ویژه در حوزه تفکر، اندیشه و کار ایجاد شده بود. آقای قالیباف در آن دوران به عنوان فرمانده پلیسی که اجتماعی و مردمدار است شناخته شد، بخش اعظم این نگاه به واسطه کارهایی بود که به ویژه در بحرانها و حوادث گوناگون انجام می شد و این اقدامات بود که تصویر پلیس را تغییر داد و به عنوان یک پلیس اجتماعی تصویر جدیدی برای مردم ارائه شد. سیاست تدبیر و درخواست از بالا بود، عملیاتی کردن درست آن هم به عهده ما. البته فرماندهان قبل هم این سیاست و انتظار را داشتند اما شاید در پیادهسازی آن موفق نبودند. توفیق بنده و مجموعه همکارانم در پلیس این بود که در پیادهسازی این نگاه نقش داشته باشیم البته بنده قبل از تهران در مازندران هم خدمت کرده بودم. قبل از این هم شما میتوانید بروید سؤال کنید که خدمت من در مازندران به چه صورت است. اصفهان هم خدمت کردم. بنده بر اساس شخصیت، شناخت، معرفت، آموزش، اعتقادات و باورهای فرهنگی و اجتماعی خود کار می کردم و البته عملاً به سیاست فرماندهان توجه میکردم. کارهایی که بنده انجام دادم، درتهران دیده شد و چون تفکر و گفتار از آقای قالیباف و عمل از بنده بود، این دو، بنده و آقای قالیباف را در افکار عمومی در یک نقطه قرار داد. من به شورای سوم آمدم به طور طبیعی به واسطه آن شناخت و ارتباط، روابطمان خیلی خوب بود، الان هم خیلی خوب است ولی جامعه بیشتر این حس را داشت که من با آقای قالیباف نزدیک هستم درحالی که من کار خودم را انجام میدادم. بنده امروز که اینجا هستم با روز اول که به شورای سوم آمدم، هیچ فرقی در رابطه من و آقای قالیباف ایجاد نشده است، اما در مسیر حرکت و طول حرکتی که زمانبر بوده، ممکن است برخی افراد احساس کنند که فاصلهای به وجود آمده، در صورتی که در شورای سوم تعداد اعضا محدودتر و ارتباطات بیشتر بود. در شورای چهارم اعضا دوبرابر افزایش پیدا کردند و سهم بنده به عنوان عضوی از شورا برای ارتباط با شهردار تهران به خودی خود کاهش پیدا کرد.
*با همه این سخنان آقای طلایی شورای چهارم با طلایی شورای سوم متفاوت است نشانه آن هم به انتقادات تندی که به عملکرداجتماعی شهرداری داشتید، برمیگردد، انتقاد تندی که به موازیکاریهای فرهنگی داشتید و سکوتی که در برابر اعتراضات در گزارشات حسابرسی اعضای طرفدار آقای قالیباف، داشتید.
سوابق اعتراضات بنده وانتقادات به عملکرد فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران زمانی که در شورای سوم و رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی بودم برجسته بود و همه میدانند و شما میتوانید به اعضای کمیسیون مراجعه کنید و از کارشناسان کمیسیون بپرسید. مواضع بنده آن زمان نسبت به عملکرد فرهنگی اجتماعی در شهرداری تهران و مدیریت آن در شورای سوم خیلی صریحتر و تندتر هم بود. در حالی که از سوی دیگر آقای ایازی از دوستان من بودند، ولی انتقاد داشتم. در شورای چهارم من دیگر رئیس کمیسیون نبودم که از موضع مسئولیت ریاست کمیسیون فرهنگی موضعگیری کنم. کماکان هم انتقادات خود را دارم، هنوز تغییر نکرده و چه بسا آن را بیان کردم. بنابراین روند نگاه انتقادی بنده نسبت به عملکرد شهرداری تهران در حوزه فرهنگی، اجتماعی در شورای سوم و چهارم پیوستگی داشته و کماکان هم دارد.
در مورد موضوع حسابرسی شما از بنده سکوت ندیدید (سکوت تائیدکننده بوده)، من موضعگیری کردم و نسبت به نحوه انعکاس گزارش حسابرسیها معترض بودم در حالی که ایرادات حسابرسیها را هم قبول داشتم؛ هم ایرادات را قبول داشتم و هم به نحوه انعکاس آن ایراد داشتم. یعنی به آن شیوهای که دوستان عمل کردند، معتقد نبودم و همان زمان گفتم با این شیوه به جایی نخواهید رسید و از این موضوع نتیجهای نخواهید گرفت. ایراداتی که شما به گزارش حسابرسیها گرفتید، درست است اما مکانیزمی که ما میخواهیم برای این گزارشها به کار بگیریم، منطق خود را دارد. کسی منکر ایراد در شهرداری نیست، کسی نمیتواند بگوید در شهرداری سوءاستفاده نمیشود، رانتخواری نمیشود، حتی خود آقای قالیباف نمیتواند منکر این مسائل شود. حرف من به دوستان این بود که این نحوه ورود شما درست نیست به همین دلیل آن طور که دوستان از من انتظار داشتند، با آنها همکاری نکردم. اما حداقل در دو مصاحبه تفصیلی که داشتم، ایرادات خود را نسبت به موضوع حسابرسی همراه با راهکارهای حل آن گفتم. در حال حاضر هم سوابق موجود است که در اختیارتان قرار دهم. موضع من اینگونه بود که بخشی از ایرادات حسابرسیها را قبول داشتم و بخشی دیگر از آن را قبول نداشتم اما به دلیل نحوه ورود دوستان ما به حسابرسیها، سکوت کردم و نمیخواستم له یا علیه کسی حرفی بزنم بلکه میخواستم به واقعیت بپردازم. ما در جایی که باید از آقای قالیباف حمایت کنیم، حمایت خواهیم کرد. شاید وجه تمایز ارتباط و رفتار بنده با بسیاری از دیگر دوستان آقای قالیباف، همین نقطه بوده است که بنده با منطق خودم از ایشان حمایت و دفاع میکنم. آنجایی که از عملکرد قالیباف ایراد ببینم، بیان میکنم و نقد خود را ارائه میکنم و آنجایی که باید بایستم واز ایشان حمایت کنم، آن حمایت را هم در جای خودش خواهم کرد. زمانی که بنده با آقای قالیباف در پلیس بودیم که اقتضائات خاص داشت و بالاخره یک نهاد نظامی بود هم ایشان میگفتند ما که بتپرست نیستیم. حرف های ما که وحی منزل نیست، ایرادی اگر هست باید بگوییم. آقای قالیباف یک مدیر اجرایی است که در حال فعالیت است و در کارشان هم مانند بقیه افراد خطا وجود دارد، اما دفاع ما از آقای قالیباف بر مبنای یک اصولی است که آن اصول از نگاه بنده کماکان به قوت خود باقی است. آقای قالیباف یک مدیر انقلابی، جهادی و کارآمد است. نیرویی است که در اداره شهر نسبت به دورههای قبل تحول ایجاد کرده، سرعت رشد شهر را در مقایسه با دیگران شتاب بخشیده است. طبیعی است که ممکن است ایراداتی در آن وجود داشته باشد و منکر ایرادها نیستم.
از زمانی که ما به شورای سوم آمدیم و اطلاعاتی که از وضعیت حوزه مالی شهرداری دریافت کردیم تا به امروز، من روند اصلاح و درست شدن رامیبینم. زمانی در شرکتها و سازمانهای مان اصلاً حسابرسی وجود نداشت. وقتی گزارش حسابرسی روی کار آمد ۱۵۰ ایراد در پیوست آن وجود داشت که الان آن ایرادات به حداقل رسیده است. روند شفافسازی عملکرد مالی شهرداری در حال انجام شدن است. قالیباف پیشگام منحل کردن شرکتهایی شد که حیات خلوت شهرداری بودند. بنابراین بنده در راستای آن اصول، آقای قالیباف را حمایت کردم و میکنم و به طور طبیعی آقای قالیباف را با دیگر گزینهها مقایسه میکنم. بنابراین تا به امروز تمام گزینههایی که در شورای سوم و شورای چهارم برای شهرداری تهران به عنوان آلترناتیو دکتر قالیباف مطرح شده، فاصله هیچکدامشان قابل قیاس با آقای قالیباف نبود که حتی ما بتوانیم به آن فکر کنیم. تعارف نمیکنم و اعتقاداتی برای خود دارم. فاصله آقای محسن هاشمی که گزینه دوستان دیگری بود که آوردند، اصلاً قابل مقایسه با آقای قالیباف نبود. اخیراً که یکی از دوستان در صحن شورا در توصیف و مظلومیت آقای قالیباف صحبت کردند، من به یکی دیگر از دوستان گفتم که به نظر شما اگر به جای آن فرد، بنده این تعریف را از آقای قالیباف میکردم، به نفع آقای قالیباف بود؟ خیر نبود به دلیل اینکه ما باید جامعه را بشناسیم و درک درستی از واقعیتهای جامعه داشته باشیم. نوع دفاع من از آقای قالیباف، دفاع مبتنی بر قبول داشتن ایرادات، معایب وانتقادات است و مقایسه بین آنچه که انجام گرفته است و آنچه که ایراد است؛ نگاه اینچنینی دارم و مطلقگرا نیستم.
*این که آقای قالیباف در تلاش همیشگی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری هستند در برخی از قضاوت هایی که به عملکرد ایشان می شود بی تاثیر نیست؟
متأسفانه یک بخشی از این مسئله به نگاه دوستان و اطرافیان آقای قالیباف و بخشی هم به جریانسازی های گروه های مخالف و موافق ایشان برمیگردد که به آقای قالیباف ارتباطی ندارد. بخشی از اطرافیان آقای قالیباف به طور بالقوه و با این تحلیل که نگاه مدیریتی ایشان رفع کننده گره ها و مشکلات کشور است علاقهمند هستند که آقای قالیباف رئیسجمهور شود، لذا رفتاری میکنند که این شائبه ایجاد می شود که آقای قالیباف میخواهد به پاستور برود. در اینجا می خواهم نکته ای را بگویم که مربوط به ۱۵ روز قبل است که با آقای قالیباف ملاقات و مذاکره داشتم و از ایشان سؤال کردم که آیا شما واقعاً قصدی برای شرکت در انتخابات دارید؟ ایشان در پاسخ گفت که من چنین قصدی ندارم وتصمیمی نگرفتهام. این عینا سخن کسی است که در مظان این است که میخواهد از بهشت به پاستور برود. البته بعضی اوقات برخی رفتارها از جانب دوستان و گروه های سیاسی مصداق دوستی خاله خرسه است، اینجاست که برخی چون دوست دارند آقای قالیباف رئیسجمهور شود و مشکلات کشور حل شود، نوعی حرف میزنند و رفتار میکنند که جامعه احساس کند آقای قالیباف میخواهد به پاستور برود، از آن سو گروه های سیاسی رقیب هم این موضوع را تبدیل به فرصت می کنند برای زیر سوال بردن خدمات شهرداری. این شکل طرح موضوع برای آقای قالیباف آوردهای که ندارد هیچ بلکه ریزش هم دارد. بنده با شناخت دقیق و عمیقی که از ایشان دارم با صراحت می توانم بگویم که آقای قالیباف به دنبال تصاحب هیچ مسئولیتی در کشور نیست. تشخیص بنده این است که اگر برای آقای قالیباف تکلیفی باشد که باید کاری را انجام دهد، انجام میدهد. از این منظر آقای قالیباف را فرد تکلیفگرایی می دانم.