صراط: سیدمصطفی هاشمیطبا از مدیران پیشین دولتهای دوران دفاع مقدس، سازندگی و اصلاحات، در یادداشتی در روزنامه شرق به حادثه اخیر قطار پرداخت.
وی نوشت: حادثه اخیر ریلی بسیار بزرگ و غمانگیز بود به طوری که تکرار آن موجب بیاعتمادی به صنعت حملونقل کشور میشود. درست است روزانه در برخی اوقات حتی تا ٣٠ قطار به مشهد اعزام میشود، اما به لطف دوخطهبودن و کنترل الکترونیکی، انتظار میرفت هرگز حادثهای به اینصورت رخ ندهد.
هرچند بنا بر برخی اظهارات منتشرشده، کنترل الکترونیکی قابلاعتماد نبوده و بههمیندلیل از سیستمهای دستی استفاده میشده که این خود جای بحث بسیار دارد. البته حادثه خبر نمیکند و گاه به دلایل بسیار کوچک چنین وقایعی رخ میدهد. مهم آن است بدانیم آیا روند کار درست بوده و حادثه به دلایل پیشبینینشده رخ داده یا آنکه اصولا روند کار به دلیل تسلطنداشتن یا تسامح مسئولان، نادرست بوده و طبیعی است در فرایند نادرست، احتمال خطا و حادثه بسیار بالاست. طبعا به هررو و بهویژه در مورد دوم مسئولان و مدیران در وقوع حادثه سهیم هستند و صد البته استعفای مدیرعامل راهآهن که از جمله مدیران توانمند و متعهد کشورمان است، پاسخی برمبنای احساس مسئولیت و شرمندگی از حادثه است.
بدیهی است درباره سیستمهای یکپارچه کشور مثل شبکه گاز و شبکه برق و راهآهن باید از بهترین تکنولوژیها برای راهبری و کنترل استفاده کرد و از شخصی مانند مهندس آقایی، مدیرعامل مستعفی راهآهن، بعید است درباره سیستم کنترل الکترونیکی تسامح کرده باشد. اما کجای کار به وزیر راه و شهرسازی مربوط میشود که باید پاسخگو باشد؟
وزارت راه و شهرسازی وزارتی است که از ادغام وزارت راه و ترابری و وزارت مسکن و شهرسازی ایجاد شده و استدلال ادغامکنندگان چابککردن دو وزارتخانه بوده است؛ بگذریم که این ادعا از نظر عملی آنقدر سخیف است که هر انسان بدوی آن را میفهمد، برای اثبات این امر سؤالی بدوی را مطرح میکنیم و آن اینکه اگر چهارپایی داشته باشیم چه موقع چابکتر است؟ یک سوار داشته باشد یا سه سوار همزمان از آن سواری بگیرند؟ پاسخ این سؤال بدوی طبعا موضوع را روشن میکند.
وزیری که یک وزارتخانه را بهدنبال میکشد چابکتر از هنگامی است که دو وزارت را برعهده داشته باشد. به وزارت راه و ترابری نگاه کنید که مشتمل بر سازمان هواشناسی، سازمان بنادر و کشتیرانی (که با توجه به طول ساحل و اهمیت آن خود یک وزارت دریانوردی میطلبد)، شرکت راهآهن، سازمان هواپیمایی کشوری مجموعه راههای کشور، سیستم حملونقل بار و مسافر و دهها وظیفه کوچک و بزرگ دیگر است، آیا یک وزیر میتواند بار همه این مسئولیتها را به دوش بکشد؟ حال به اینها مسئله مسکن و شهرسازی را اضافه کنید که در طول سالیان دراز نه مسکنمان از الگوی مناسبی برخوردار بوده و نه شهرسازیمان سر به بالین مناسبی گذاشته است و وزیر باید در اصلاح آنها بکوشد. این است که تکلیف مالایطاق کردهایم و طبیعی است وزیر منصوب در آن روزها به دلیل نداشتن سابقه با وجود جهل به حجم کار، مسئولیت را پذیرفت و البته وزیر فعلی، هم از نیروی جوانی و هم ابتکار و خلاقیت بهرهمند است.
همین حالت در ادغام وزارت صنایع و بازرگانی و تشکیل وزارت صنعت، معدن و تجارت دیده میشود و در اینجا وزیر محترم خود را ابرمردی میداند که یکتنه همه بار مسئولیت را به دوش میکشد درحالیکه صنعت و معدن کشورمان در یکی از بحرانیترین شرایط خود به سر میبرد و بازرگانی در زمان تحریم و شبهتحریم حامل مشکلات بسیاری است و اتفاقا مقام معظم رهبری هم از این ادغام انتقاد کردند. صد البته جهل به حجم کار یا ابرمرددانستن خود موجب برائت از تسامحات زیرمجموعه نمیشود، اما همه از جمله نمایندگان محترم مجلس و رئیس قوه مجریه نیک بدانند وقتی جریانی بهدرستی طراحی نشود، یقینا علاوه بر آنکه در روند کار خود دچار مشکل میشود، حوادث تلخ نیز میآفریند.
اگر آخوندی! در استیضاح رأی نیاورد و کار راحتی به دست مجتهدی! یا آیتاللهی! یا حجتالاسلامی! نیز بسپاریم، به دلیل حجم کار و تنوع متفاوت و متغیر آنها، هم کارها در مسیر خود نخواهد بود و هم شاهد حوادث بیشتری خواهیم بود. بگذریم از اینکه مدیران را در جمهوری اسلامی آنقدر تضعیف کرده یا ضعیف انتخاب میکنیم که حرفشان در مجموعهشان خریدار ندارد.
وی نوشت: حادثه اخیر ریلی بسیار بزرگ و غمانگیز بود به طوری که تکرار آن موجب بیاعتمادی به صنعت حملونقل کشور میشود. درست است روزانه در برخی اوقات حتی تا ٣٠ قطار به مشهد اعزام میشود، اما به لطف دوخطهبودن و کنترل الکترونیکی، انتظار میرفت هرگز حادثهای به اینصورت رخ ندهد.
هرچند بنا بر برخی اظهارات منتشرشده، کنترل الکترونیکی قابلاعتماد نبوده و بههمیندلیل از سیستمهای دستی استفاده میشده که این خود جای بحث بسیار دارد. البته حادثه خبر نمیکند و گاه به دلایل بسیار کوچک چنین وقایعی رخ میدهد. مهم آن است بدانیم آیا روند کار درست بوده و حادثه به دلایل پیشبینینشده رخ داده یا آنکه اصولا روند کار به دلیل تسلطنداشتن یا تسامح مسئولان، نادرست بوده و طبیعی است در فرایند نادرست، احتمال خطا و حادثه بسیار بالاست. طبعا به هررو و بهویژه در مورد دوم مسئولان و مدیران در وقوع حادثه سهیم هستند و صد البته استعفای مدیرعامل راهآهن که از جمله مدیران توانمند و متعهد کشورمان است، پاسخی برمبنای احساس مسئولیت و شرمندگی از حادثه است.
بدیهی است درباره سیستمهای یکپارچه کشور مثل شبکه گاز و شبکه برق و راهآهن باید از بهترین تکنولوژیها برای راهبری و کنترل استفاده کرد و از شخصی مانند مهندس آقایی، مدیرعامل مستعفی راهآهن، بعید است درباره سیستم کنترل الکترونیکی تسامح کرده باشد. اما کجای کار به وزیر راه و شهرسازی مربوط میشود که باید پاسخگو باشد؟
وزارت راه و شهرسازی وزارتی است که از ادغام وزارت راه و ترابری و وزارت مسکن و شهرسازی ایجاد شده و استدلال ادغامکنندگان چابککردن دو وزارتخانه بوده است؛ بگذریم که این ادعا از نظر عملی آنقدر سخیف است که هر انسان بدوی آن را میفهمد، برای اثبات این امر سؤالی بدوی را مطرح میکنیم و آن اینکه اگر چهارپایی داشته باشیم چه موقع چابکتر است؟ یک سوار داشته باشد یا سه سوار همزمان از آن سواری بگیرند؟ پاسخ این سؤال بدوی طبعا موضوع را روشن میکند.
وزیری که یک وزارتخانه را بهدنبال میکشد چابکتر از هنگامی است که دو وزارت را برعهده داشته باشد. به وزارت راه و ترابری نگاه کنید که مشتمل بر سازمان هواشناسی، سازمان بنادر و کشتیرانی (که با توجه به طول ساحل و اهمیت آن خود یک وزارت دریانوردی میطلبد)، شرکت راهآهن، سازمان هواپیمایی کشوری مجموعه راههای کشور، سیستم حملونقل بار و مسافر و دهها وظیفه کوچک و بزرگ دیگر است، آیا یک وزیر میتواند بار همه این مسئولیتها را به دوش بکشد؟ حال به اینها مسئله مسکن و شهرسازی را اضافه کنید که در طول سالیان دراز نه مسکنمان از الگوی مناسبی برخوردار بوده و نه شهرسازیمان سر به بالین مناسبی گذاشته است و وزیر باید در اصلاح آنها بکوشد. این است که تکلیف مالایطاق کردهایم و طبیعی است وزیر منصوب در آن روزها به دلیل نداشتن سابقه با وجود جهل به حجم کار، مسئولیت را پذیرفت و البته وزیر فعلی، هم از نیروی جوانی و هم ابتکار و خلاقیت بهرهمند است.
همین حالت در ادغام وزارت صنایع و بازرگانی و تشکیل وزارت صنعت، معدن و تجارت دیده میشود و در اینجا وزیر محترم خود را ابرمردی میداند که یکتنه همه بار مسئولیت را به دوش میکشد درحالیکه صنعت و معدن کشورمان در یکی از بحرانیترین شرایط خود به سر میبرد و بازرگانی در زمان تحریم و شبهتحریم حامل مشکلات بسیاری است و اتفاقا مقام معظم رهبری هم از این ادغام انتقاد کردند. صد البته جهل به حجم کار یا ابرمرددانستن خود موجب برائت از تسامحات زیرمجموعه نمیشود، اما همه از جمله نمایندگان محترم مجلس و رئیس قوه مجریه نیک بدانند وقتی جریانی بهدرستی طراحی نشود، یقینا علاوه بر آنکه در روند کار خود دچار مشکل میشود، حوادث تلخ نیز میآفریند.
اگر آخوندی! در استیضاح رأی نیاورد و کار راحتی به دست مجتهدی! یا آیتاللهی! یا حجتالاسلامی! نیز بسپاریم، به دلیل حجم کار و تنوع متفاوت و متغیر آنها، هم کارها در مسیر خود نخواهد بود و هم شاهد حوادث بیشتری خواهیم بود. بگذریم از اینکه مدیران را در جمهوری اسلامی آنقدر تضعیف کرده یا ضعیف انتخاب میکنیم که حرفشان در مجموعهشان خریدار ندارد.