صراط: جوان نوشت: چندي پيش حجتالله ايوبي در اظهارنظري جنجالي مدعي شده بود سينماي ايران و هاليوود دو جريان اصلي سينما در جهان هستند و حالا ميتوان اين مطالبه را از رئيس سازمان سينمايي داشت كه امريكاييها كار را شروع كردند، شما چه زماني بسمالله ميگوييد؟
خبر توليد فيلمي درباره جنگ سوريه را بايد ورود سينماي هاليوود براي ارائه روايتي امريكايي از اين منازعه چند ساله دانست و دست گذاشتن بر موضوعي كه از آن با عنوان كلاه سفيدهاي جنگ سوريه ياد ميشود، نشان ميدهد فيلمساز قصد دارد روي كشتار غيرنظاميان در اين منازعه تمركز كند. نگاه به جنگ از دريچه موضوعات انساني مسئلهاي است كه هاليوود تجربه زيادي در آن دارد. با اينكه طي سالهاي اخير كشتار غيرنظاميان از سوي دو رژيم دستنشانده امريكا در فلسطين و يمن به امري عادي تبديل شده و با سانسور خبري رسانههاي غربي مواجه ميشود حالا هاليوود قصد دارد مبتني بر همان شيوه هميشگي خود يعني تاريخسازي از راه سينما نگاه افكار عمومي را از اصل ماجرا منحرف كند.
هشدار حاتميكيا جدي گرفته نشد
همزماني خبر ساخته شدن فيلمي درباره قربانيان غيرنظامي در سوريه با آزادسازي شهر حلب از دست تروريستهاي مورد حمايت غرب را نبايد بيارتباط با يكديگر دانست. جورج كلوني حتماً تمام تلاش خود را به خرج خواهد داد تا در اين فيلم به سود منافع غرب حقايق را تحريف كند و از بشار اسد و حاميانش چهرهاي ضد انساني ترسيم كند. در واقع مأموريت هاليوود براي تصويرسازي از ماجراي سوريه كليد خورده است و سؤال مهم اينجاست كه سينماي ايران در برابر اين رخداد مهم چه فكري كرده است.
سال گذشته ابراهيم حاتميكيا در جريان برگزاري جشنوارهاي موسوم به مدافعان حرم از اين مسئله سخن گفت كه جنگ سوريه احتياج به تصويرسازي دارد. سخنان حاتميكيا از اين مسئله ناشي ميشد كه احتمالاً مستندهايي كه درباره جنگ سوريه مشاهده كرده است، به نظر او تصوير كامل و دقيقي از واقعيات صحنه جنگ سوريه ارائه نميدهد. حرفهاي حاتميكيا را كسي جدي نگرفت، حتي رئيس سازمان سينمايي دولت يازدهم.
سينماي ايران كي وارد عمل ميشود؟
چندي پيش سخنان حجتالله ايوبي درباره جايگاه سينماي ايران در جهان بازتابها و واكنشهاي زيادي به دنبال داشت. ايوبي مدعي شده بود كه سينماي ايران و هاليوود دو جريان اصلي سينمايي در جهان هستند. اين ادعا با واكنشهاي مطايبهآميزي مواجه شد. حالا و با اعلام خبر ورود هاليوود به توليد اثر درباره سوريه خوب است از رئيس سازمان سينمايي پرسيد با اعلام ورود هاليوود، سينماي ايران چه تصميمي گرفته است؟
نكته ديگر درباره ورود هاليوود به ساخت فيلمي درباره جنگ سوريه اين است كه هاليوود يكي از سرشناسترين ستارههاي خود و در واقع يك بازيگر- كارگردان محبوب را مأمور ساخت اين فيلم كرده است؛ يك پروژه سفارشي كه بيشك موضوع آن با افكار و عقايد آقاي كلوني مطابقت دارد. اين اتفاق را مقايسه كنيد با فضا و تلقي سينماي ايران درباره سفارش گرفتن فيلمساز كه در ادبيات مرسوم هنري تقريباً مانند فحش تلقي ميشود.
هاليوود يار هميشگي ايالات متحده
اصولاً هاليوود در تمام دوران نظاميگري كشور امريكا در يكصد سال گذشته پا به پاي كاخ سفيد و البته منافع ملي اين كشور گام برداشته و سينماگران امريكايي مانند سربازاني متعهد براي اداي دين به كشورشان قدم به ميدانهاي جنگ گذاشتهاند. حضور هاليوود در جنگ جهاني دوم صرفاً به مباحث مربوط به فيلمسازي محدود نبوده است و سينماگران امريكايي در حد و اندازه نظاميان در جنگ حضور داشتهاند و برخي از آنان در نبردهاي كشورشان حتي جان خود را از دست دادهاند يا جراحتهاي جدي برداشتهاند.
براي نمونه لسلي هاوارد، بازيگر فيلم بربادرفته در جريان جنگ دوم جهاني حين عمليات نظامي با يونيفرم نظامي كشته ميشود. جان فورد، فيلمساز شهير و بزرگ سينماي كلاسيك امريكا و برنده چهار جايزه اسكار در طول جنگ دوم جهاني بهعنوان فرمانده در نيروي دريايي ايالات متحده خدمت كرد.
در اين زمان، جان فورد دو فيلم مستند براي نيروي دريايي امريكا ساخت و توانست براي فيلم مستند«جنگ ميانهراه» (1942) و فيلم تبليغاتي«هفتم دسامبر» (1943) دو جايزه اسكار بهدست آورد. او يك چشمش را در جنگ از دست داد. چارلي چاپلين فيلم «دوش فنگ» را كه درباره يك سرباز ناشي است با مضمون جنگ اول جهاني ساخت. «بورگس مرديت»، ستاره فيلمهاي هاليوود، به عنوان يك افسر روابط عمومي در حمل و نقل هوايي ارتش ايالات متحده خدمت كرد. كلارك گيبل، بازيگر سابق سينما توپچي نيروي هوايي ارتش امريكا بود!
فيلم «خانم مينيور» كه در سال 1942 ساخته شد، تجربيات يك زن خانهدار انگليسي را در طول جنگ نمايش داد و نقش زنها و مردها را در جنگ متذكر شد. رئيسجمهور روزولت دستور اكران اين فيلم را صادر كرد. آكادمي اسكار نيز به پاس خدمت اين فيلم به سياستهاي كلي حكومت، جايزه بهترين فيلم را به آن اهدا كرد.
به درخواست ژنرال«جورج مارشال»، رئيس ستاد ارتش ايالات متحده، فرانك كاپرا، فيلمساز مشهور امريكايي در جريان جنگ دوم جهاني يك مجموعه سريال مستند را به نام «چرا ميجنگيم» ساخت. اين اثر به دستور روزولت در امريكا به نمايش عمومي درآمد و چرچيل نيز دستور نمايش آن را در انگلستان صادر كرد. جيمي استوارت، بازيگر مشهور فيلمهاي آلفرد هيچكاك بعد از هدايت موفق گروه بمبافكن خود در يك حمله بزرگ هوايي در فرانكفورت آلمان در 1944 ارتقاي درجه گرفت.
اينها تنها بخشي از حضور جدي سينماگران امريكايي در كنار حكومت ايالات متحده در جريان جنگ جهاني است. اين همكاري تنگاتنگ پس از جنگ جهاني هم ادامه پيدا كرد و هاليوود حضوري همهجانبهتر در پشتيباني از سياستهاي امريكا از خود نشان داد. براي مثال با وجود تمام اعتراضات داخلي كه به حضور نظامي امريكا در عراق صورت ميگرفت، كارگردانهاي مطرحي چون كاترين بيگلو و كلينت ايستوود با حضور در عراق آثار مطرحي چون «مهلكه» و «تك تيرانداز امريكايي» را ساختند كه اولي جايزه اسكار بهترين فيلم را از آن خود كرد و دومي در شش بخش مختلف نامزد شد و در نهايت دو جايزه بهترين فيلمنامه اقتباسي و بهترين بازيگر نقش اول مرد را به خود اختصاص داد.
حالا نوبت به جورج كلوني است كه با حضور در سوريه و ارائه روايتي امريكايي از اين رويداد تاريخي به عنوان يك سينماگر، دين خود را به كشورش ادا كند. آيا سينماي ايران و سينماگر ايراني با توجه به اينكه مدير ارشد سينمايي كشور معتقد است سينماي ايران در كنار هاليوود سينمايي جريانساز است، تكليفي براي همكاري با سياستهاي ملي ايران احساس ميكند يا از دور تنها نظارهگري بيطرف خواهد ماند؟
خبر توليد فيلمي درباره جنگ سوريه را بايد ورود سينماي هاليوود براي ارائه روايتي امريكايي از اين منازعه چند ساله دانست و دست گذاشتن بر موضوعي كه از آن با عنوان كلاه سفيدهاي جنگ سوريه ياد ميشود، نشان ميدهد فيلمساز قصد دارد روي كشتار غيرنظاميان در اين منازعه تمركز كند. نگاه به جنگ از دريچه موضوعات انساني مسئلهاي است كه هاليوود تجربه زيادي در آن دارد. با اينكه طي سالهاي اخير كشتار غيرنظاميان از سوي دو رژيم دستنشانده امريكا در فلسطين و يمن به امري عادي تبديل شده و با سانسور خبري رسانههاي غربي مواجه ميشود حالا هاليوود قصد دارد مبتني بر همان شيوه هميشگي خود يعني تاريخسازي از راه سينما نگاه افكار عمومي را از اصل ماجرا منحرف كند.
هشدار حاتميكيا جدي گرفته نشد
همزماني خبر ساخته شدن فيلمي درباره قربانيان غيرنظامي در سوريه با آزادسازي شهر حلب از دست تروريستهاي مورد حمايت غرب را نبايد بيارتباط با يكديگر دانست. جورج كلوني حتماً تمام تلاش خود را به خرج خواهد داد تا در اين فيلم به سود منافع غرب حقايق را تحريف كند و از بشار اسد و حاميانش چهرهاي ضد انساني ترسيم كند. در واقع مأموريت هاليوود براي تصويرسازي از ماجراي سوريه كليد خورده است و سؤال مهم اينجاست كه سينماي ايران در برابر اين رخداد مهم چه فكري كرده است.
سال گذشته ابراهيم حاتميكيا در جريان برگزاري جشنوارهاي موسوم به مدافعان حرم از اين مسئله سخن گفت كه جنگ سوريه احتياج به تصويرسازي دارد. سخنان حاتميكيا از اين مسئله ناشي ميشد كه احتمالاً مستندهايي كه درباره جنگ سوريه مشاهده كرده است، به نظر او تصوير كامل و دقيقي از واقعيات صحنه جنگ سوريه ارائه نميدهد. حرفهاي حاتميكيا را كسي جدي نگرفت، حتي رئيس سازمان سينمايي دولت يازدهم.
سينماي ايران كي وارد عمل ميشود؟
چندي پيش سخنان حجتالله ايوبي درباره جايگاه سينماي ايران در جهان بازتابها و واكنشهاي زيادي به دنبال داشت. ايوبي مدعي شده بود كه سينماي ايران و هاليوود دو جريان اصلي سينمايي در جهان هستند. اين ادعا با واكنشهاي مطايبهآميزي مواجه شد. حالا و با اعلام خبر ورود هاليوود به توليد اثر درباره سوريه خوب است از رئيس سازمان سينمايي پرسيد با اعلام ورود هاليوود، سينماي ايران چه تصميمي گرفته است؟
نكته ديگر درباره ورود هاليوود به ساخت فيلمي درباره جنگ سوريه اين است كه هاليوود يكي از سرشناسترين ستارههاي خود و در واقع يك بازيگر- كارگردان محبوب را مأمور ساخت اين فيلم كرده است؛ يك پروژه سفارشي كه بيشك موضوع آن با افكار و عقايد آقاي كلوني مطابقت دارد. اين اتفاق را مقايسه كنيد با فضا و تلقي سينماي ايران درباره سفارش گرفتن فيلمساز كه در ادبيات مرسوم هنري تقريباً مانند فحش تلقي ميشود.
هاليوود يار هميشگي ايالات متحده
اصولاً هاليوود در تمام دوران نظاميگري كشور امريكا در يكصد سال گذشته پا به پاي كاخ سفيد و البته منافع ملي اين كشور گام برداشته و سينماگران امريكايي مانند سربازاني متعهد براي اداي دين به كشورشان قدم به ميدانهاي جنگ گذاشتهاند. حضور هاليوود در جنگ جهاني دوم صرفاً به مباحث مربوط به فيلمسازي محدود نبوده است و سينماگران امريكايي در حد و اندازه نظاميان در جنگ حضور داشتهاند و برخي از آنان در نبردهاي كشورشان حتي جان خود را از دست دادهاند يا جراحتهاي جدي برداشتهاند.
براي نمونه لسلي هاوارد، بازيگر فيلم بربادرفته در جريان جنگ دوم جهاني حين عمليات نظامي با يونيفرم نظامي كشته ميشود. جان فورد، فيلمساز شهير و بزرگ سينماي كلاسيك امريكا و برنده چهار جايزه اسكار در طول جنگ دوم جهاني بهعنوان فرمانده در نيروي دريايي ايالات متحده خدمت كرد.
در اين زمان، جان فورد دو فيلم مستند براي نيروي دريايي امريكا ساخت و توانست براي فيلم مستند«جنگ ميانهراه» (1942) و فيلم تبليغاتي«هفتم دسامبر» (1943) دو جايزه اسكار بهدست آورد. او يك چشمش را در جنگ از دست داد. چارلي چاپلين فيلم «دوش فنگ» را كه درباره يك سرباز ناشي است با مضمون جنگ اول جهاني ساخت. «بورگس مرديت»، ستاره فيلمهاي هاليوود، به عنوان يك افسر روابط عمومي در حمل و نقل هوايي ارتش ايالات متحده خدمت كرد. كلارك گيبل، بازيگر سابق سينما توپچي نيروي هوايي ارتش امريكا بود!
فيلم «خانم مينيور» كه در سال 1942 ساخته شد، تجربيات يك زن خانهدار انگليسي را در طول جنگ نمايش داد و نقش زنها و مردها را در جنگ متذكر شد. رئيسجمهور روزولت دستور اكران اين فيلم را صادر كرد. آكادمي اسكار نيز به پاس خدمت اين فيلم به سياستهاي كلي حكومت، جايزه بهترين فيلم را به آن اهدا كرد.
به درخواست ژنرال«جورج مارشال»، رئيس ستاد ارتش ايالات متحده، فرانك كاپرا، فيلمساز مشهور امريكايي در جريان جنگ دوم جهاني يك مجموعه سريال مستند را به نام «چرا ميجنگيم» ساخت. اين اثر به دستور روزولت در امريكا به نمايش عمومي درآمد و چرچيل نيز دستور نمايش آن را در انگلستان صادر كرد. جيمي استوارت، بازيگر مشهور فيلمهاي آلفرد هيچكاك بعد از هدايت موفق گروه بمبافكن خود در يك حمله بزرگ هوايي در فرانكفورت آلمان در 1944 ارتقاي درجه گرفت.
اينها تنها بخشي از حضور جدي سينماگران امريكايي در كنار حكومت ايالات متحده در جريان جنگ جهاني است. اين همكاري تنگاتنگ پس از جنگ جهاني هم ادامه پيدا كرد و هاليوود حضوري همهجانبهتر در پشتيباني از سياستهاي امريكا از خود نشان داد. براي مثال با وجود تمام اعتراضات داخلي كه به حضور نظامي امريكا در عراق صورت ميگرفت، كارگردانهاي مطرحي چون كاترين بيگلو و كلينت ايستوود با حضور در عراق آثار مطرحي چون «مهلكه» و «تك تيرانداز امريكايي» را ساختند كه اولي جايزه اسكار بهترين فيلم را از آن خود كرد و دومي در شش بخش مختلف نامزد شد و در نهايت دو جايزه بهترين فيلمنامه اقتباسي و بهترين بازيگر نقش اول مرد را به خود اختصاص داد.
حالا نوبت به جورج كلوني است كه با حضور در سوريه و ارائه روايتي امريكايي از اين رويداد تاريخي به عنوان يك سينماگر، دين خود را به كشورش ادا كند. آيا سينماي ايران و سينماگر ايراني با توجه به اينكه مدير ارشد سينمايي كشور معتقد است سينماي ايران در كنار هاليوود سينمايي جريانساز است، تكليفي براي همكاري با سياستهاي ملي ايران احساس ميكند يا از دور تنها نظارهگري بيطرف خواهد ماند؟