صراط: روزنامه آفتاب یزد امروز دوشنبه 95/10/6 گفت و گویی با فیاض زاهد، استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب انجام داده است که بخش هایی از آن را در ادامه میخوانید:
* آقای زاهد! بسیاری از وضعیت اقتصادی، سیاسی و... در دولت روحانی ناراضی اند. به هر حال مشخص است که روحانی نمیتواند در سال96 نیز با همان شعارهای سابق در سال92 پا به عرصه بگذارد، دیگر کسی از روحانی نمیپذیرد که او مشکلات را به گردن دولت قبل بیندازد؛ حتی میگویند روحانی خودش برای خودش مشکلساز خواهد شد و نسبت به سال92 از محبوبیت پایینتری برخوردار است.
این یک قاعده پذیرفته شده در همه جای دنیاست، که رئیس جمهور در دور دوم، با کاهش محبوبیت رو به رو میشود. هر فردی که در انتخابات برای نخستین بار پا به عرصه میگذارد، شعارهایی میدهد و انتظاراتی را برای جامعه فراهم میسازد و براساس همان شعارها از او اقبال میشود. به هر حال رئیس جمهور حرف با رئیس جمهور عمل تفاوت دارد. اگرچه مردم هستند که در این زمینه داوری میکنند، ولی معمولا در دور دوم انتخابات، محبوبیت روسای جمهور افت میکند.
مثلا در فرانسه «فرانسواولاند» دچار کاهش محبوبیت شده تا حدی که دیگر برای انتخابات بعدی کاندیدا هم نمیشود. در انتخابات قبلی آمریکا نیز آرای اوباما کاهش پیدا کرد، در ایران نیز همین طور است.
آقایهاشمی رفسنجانی در دور دوم ریاست جمهوری ریزش آرا داشت. رئیس دولت اصلاحات هم اگرچه در دور دوم، اندکی میزان رایش نسبت به دور اول بالاتر بود، در آن زمان از رای اولیها بهره برد. یعنی اگر تحلیلی دقیق بکنیم، ایشان هم در بدنهای که قبلا از آن رای آورده بود، با کاهش اقبال روبه روشد.
مردم کاندیدایی را که انتخاب کرده اند، با انتظاراتشان میسنجند؛ آنها این موضوع را بررسی میکنند که رئیس جمهور طی چهار سال اول، چه وعدههایی داده بود، آنها از او چه میخواستند و اکنون کدام یک از این انتظارات و خواستهها محقق شده است. اما در کنار همه اینها مردم، رئیسجمهور را با رقبایش نیز مقایسه میکنند.
به عبارتی، گاهی برای دومین باربه یک رئیسجمهور، رای میدهید چون او را انسان شایستهای میدانید که برنامههایی دارد، کارهایی انجام داده و حالا باید کارهای نیمه تمام خود را تمام کند؛ این انتخاب یک انتخاب ایجابی است.
اما یک انتخاب سلبی هم داریم. وقتی مردم رئیسجمهور چهارسالهشان را با رقبایش میسنجند و آن رقبا را افراد منفی در کشور تلقی میکنند، برای آنکه آن افراد رای نیاورند برای بار دوم، باز هم به همان رئیس جمهور رای میدهند حتی اگر به وی امیدی نداشته باشند.
در آمریکا، جمهوری خواهان نمیخواستند دوباره «کلینتون»ها بر سرکار بیاید و دموکراتها نیز از این نگران بودند که شخص خطرناکی به نام «ترامپ» به کاخ سفید راه پیدا کند.
در ایران نیز همین است. مردم در ابتدا نگاه میکنند که بخشی از انتظاراتشان از روحانی برآورده نشده است؛پس نسبت به او موضع منفی میگیرند، اما وقتی در ایام انتخابات، او را با بقیه رقبایش مقایسه میکنند، نظرشان نسبت به «روحانی» مثبت میشود. فکر میکنید روحانی با چه کسانی مقایسه خواهد شد، با قالیباف، ضرغامی، جلیلی؟ طبیعی است وقتی روحانی علی رغم همه نقصانهایش، با این افراد مقایسه میشود، یک سر و گردن بالاتراست و آرا به سبد او ریخته خواهد شد.
درسال 96، جامعه ای که میخواهد دست به انتخاب بزند، به جای مقایسه انتظاری، دست به مقایسه روحانی با رقبایش میزند!
* در آمریکا که این مقایسه جواب نداد! چون خیلیها میگویند «ترامپ» که گزینه بدتر بود، انتخاب شد.
بخش زیادی از جنجالهایی که ترامپ، در کمپین انتخاباتی خودش ایجاد میکرد، برای مطرح کردن نامش بود؛ ترامپ میدانست بخش زیادی از جمهوری خواهان از او حمایت نمیکنند. اما جنجال آفرینیهای او باعث شد که نام ترامپ تکرار شود. او همیشه در رسانهها بود. تیمی که کمپین او را هدایت میکرد با تکیه بر همین جنجالها و رسانه ای شدنهایش، توانست به عنوان کاندیدای جمهوری خواهان، وی را معرفی کند و دیدیم که حتی در انتخابات نهایی هم پیروز انتخابات شد.
* درباره روحانی چه طور؟
از روحانی انتقاد میشود، اما در ایام انتخابات به خاطر مقایسهای که با سایرین خواهد شد، وضعیتی بهتر از الان خواهد داشت.
* عارف در یکی از سخنرانیهایش گفت که عدهای از متوهمان و مغروران میخواهند نقش اصلاحطلبان در انتخابات 92 را نادیده بگیرند، روی صحبت عارف چه کسانی است و چرا او چنین زمانی (نزدیک به انتخابات) را برای این گلایهها برگزیده است؟
آقای عارف میخواهد به آن دسته ناسپاس، نقش خودش را یادآوری کند. در این مدت عارف تحت فشار است که چرا سکوت کرده. هر چند میدانیم عارف نقش موثر خودش را بازی میکند، اما افکارعمومی انتظارات بیشتری از او دارد. اکنون برای همین عارف میخواهد یادآوری کند که نباید نقش او در فضای جدید فراموش شود. وی همچنان از داستان هیئت رئیسه ناراحت است. او تیم دولت را در شکست خودش در انتخابات هیئت رئیسه مقصر میداند. تا الان هم، دولت هیچ اقدام ترمیمی برای آنچه رخ داد، انجام نداده است. فشار سنگینی از شهرستانها و استانها به رهبران اصلاحطلب در عدم حمایت بیقید و شرط از حسن روحانی وارد میشود. آنها معتقدند دولت روحانی و مدیرانش در بسیاری از مراکز استانها و وزارتخانهها همچنان از نیروهای جبهه پایداری و نیروهای راست حمایت میکنند. آنها از خود میپرسند چه سودی از حمایت صددرصد از روحانی وجود دارد؟
عارف در مرکز نیروهای اصلاحطلب است و از این رو به نیروهای دولت تلنگر میزند.
در اطراف آقای روحانی کسانی هستند که چندین بار گفتند مردم به اعتدال رای دادند و به جریان اصلاحطلب و اصولگرا نه گفتند، دوستانی که چنین صحبتی را مطرح کردهاند یا از سیاست چیزی نمیدانند یا در این سه سال آن قدر مزه قدرت زیر زبانشان شیرینی کرده که میخواهند برای برخی مراکز خاص «پالسهای چاپلوسانه» بفرستند.
مشخص است که آقای روحانی بدون اصلاحطلبان هیچ وقت انتخاب نمیشد و اکنون هم بدون حمایت اصلاحطلبان هرگز پیروزنمی شود.
* ممکن است ایراد بگیرند که چرا عارف در نزدیکیهای انتخابات چنین حرفی زد این موضوع به انسجام حمایت از روحانی آسیب میرساند.
بعضی از مدیران جمهوری اسلامی 40 سال است میگویند چون ما در شرایط حساسی هستیم پس خودسانسوری کنیم، اما باید با شفافیت درباره مسائل سیاسی اظهارنظر کنیم پس صحبتهای عارف هم در چنین برههای هیچ اشکالی ندارد.
* آیا واقعا میشود شاهد یک جریان سوم به نام اعتدال بود؟
جریان اعتدالی، در واقع یک جریان سایه است و نمیتوان آن را جریانی موثر قلمداد کرد. گذشته تاریخی، سیاسی این مملکت نشان میدهد که ما دو جریان قدرتمند بیشتر نداریم، در همه جای دنیا هم همین طور است. یک جریان چپ و یک جریان راست با هم به رقابت میپردازند.
در ایران هم، مردم جناح اصلاحطلب را بر جناح راست ترجیح میدهند.
اگر هم جایی جناح اصلاحطلب بازی را واگذار کرده به خاطر جریانات بیرون از قاعده، دوپینگها و حمایتهای خاص بوده است. البته یک جاهایی هم اصلاحطلبان به افکار عمومی باختهاند مثل مجلس و شورای دوم که مردم از اصلاحطلبان ناامید شدند.
اما در میان رقابت این دو جناح، جریانی به نام اعتدالی وجود خارجی ندارد.
اعتدال در ایران بیش از آنکه یک گفتمان باشد یک روش و منش اخلاقی است. افرادی که مصرند تا اعتدال را به عنوان یک جناح، حزب یا گفتمان مطرح کنند تعدادشان به 5 نفر میرسد.
* این 5 نفر چه کسانی هستند معرفی کنید.
نه، مصلحت نیست! خود آن 5 نفر میدانند که منظورم چه کسانی است.
*درمیان فراکسیونهایی که در مجلس ساخته شد، فراکسیون شفافسازی با ریاست محمود صادقی تشکیل شده نگاهتان نسبت به این فراکسیون چیست؟
من فکر میکنم ایران از نظر شفافیت مالی جزء کشورهای مطلوب نظر نیست؛ فکر میکنم اقدام و تشکیل این فراکسیون در مجلس میتواند به وظیفه ذاتی مجلس در نظارت و شفافیت در امور مالی کمک کند. این جمله که «هرجا قدرت مطلقتر باشد فساد مطلقتر میشود» را نباید فراموش کنیم پس تشکیل این فراکسیون عمل مثبتی است.
* نظرتان راجع به محمود صادقی، رئیس این فراکسیون چیست؟
آقای دکتر صادقی باید دقت کند که نماینده پارلمان است پس ضمن اظهارنظر باید از هیجانزدگی پرهیز کند. ما نباید فضایی که اصلاحات توانست در ساختار نظام به دست بیاورد را به هم بریزیم. آقای صادقی، سلامت و صداقت دارد، اما جریان اصلاحطلب و امید با هزار مصیبت به مجلس راه پیدا کرد. پس باید آرام آرام یاد بگیریم در فضای مودت، همکاری و تفاهم به پیش رویم.
آقای صادقی اگر دقت نکند و سرعتش را افزایش دهد حتی ممکن است یاران او در فراکسیون امید نیز وی را تنها بگذارند. به جای برخورد فردی بهتر است رفتار آرام و سیستماتیک صورت گیرد ونظارتها از طریق فراکسیون و کمیسیونهای مختلف با تعامل پیش رود. متاسفانه طی 37 سال، ساختار کشور نشان داده نسبت به اینگونه مسائل شکننده است و برخی اظهارنظرهای تند را تاب نمیآورد پس صادقی بایدکمی ملایمتر پیش رود.