صراط: حمیدرضا صدر نوشت: طی ده پانزده سال اخیر واژه فرنگی دیگری بر زبان پارسیزبانان جاری شد، واژه "داربی / دربی" که راهش را تدریجا از مقالههای کمشمار ورزشی کج کرد و پا به فرهنگ محاورهای اهالی ورزش گذاشت. در برنامههای رادیویی و تلویزیونی تکرار شد و در تیتر نشریات جای گرفت. اکنون خیلیها از "داربی" به عنوانن واژهه جاافتاده بینیاز از توصیفی استفاده میکنند. احتمالا اینکه اکثر واژههای بکار رفته در فوتبال ترکیب فرنگیشان را حفظ کردهاند، مثل خود "فوتبال"، همینطور "کرنر"، "آفساید"، "شوت"، "پنالتی"، "کاپیتان" و البته "گل" ما را به پذیرش یک لغت دیگر وادار ساختند. با این وصف ترکیب "شهرآورد" در اشاره به داربیهای پرسپولیس - استقلال به صورت غیرمنتظرهای بسیار دلنشین از آب درآمد، هرچند نبردهای داماش ـ ملوان را "ال گیلانو" بخوانند و دیدارهای ابومسلم - پیام را "داربی مشهد".
" Derby " که انگلیسیها آن را "داربی / DAR-bee " تلفظ میکنند و آمریکاییها "داربی / DER-bee " حداقل از سال ۱۸۴۰ به بعد در اشاره به هرگونه رقابت محلی، منطقهای و شهری و روستایی به کار رفته است. به رقابتهای ورزشی آمیخته به دشمنی و تنش عمیق. روایتهایی که درباره ریشه "داربی" وجود دارند همهشان از دل "رقابتهای تاریخی پایاپای" بیرون آمدهاند. مثلا این که لغت "داربی" در انگلیس از سال ۱۷۸۰ به مسابقات اسبسواری هم اطلاق میشود. همان سالی که ادوارد اسمیت استنلی سیاستمدار معروف انگلیسی ملقب به "دوازدهمین ارل داربی"، مسابقات اسبدوانی بزرگی را در املاکش برگزار کرد که پایهگذار مسابقات سالیانه پررنگ و آبی شد. اینکه بسیاری از کشورها از قرن نوزده به بعد داربیهای اسبدوانی سالیانه خود را برگزار میکنند: داربی آمریکایی، داربی استرالیایی، داربی فرانسوی، داربی آلمانی، داربی ایتالیایی، داربی هندی... روایت دیگری به رقابتهای لیورپول ـ اورتون اشاره میکند. به اینکه آنفیلد و گودیسون پارک در دو سوی استنلی پارک بنا شده بودند و نام پارک برگرفته از نام فردریک استنلی سیاستمدار انگلیسی معروف به "شانزدهمین ارل داربی" بود.
ولی برای دستیابی به ریشههای خشونت در داربیها باید به تاریخچه "فوتبال قرون وسطایی / Medieval football" اشاره کرد. دیدارهایی که از قرن دوازدهم به بعد به دلیل حضور مردان گردن کلفت و خشن در آن "فوتبال اوباشها" هم خوانده میشد. باید به جایگاه تاریخی توپ بازگشت که با خشونت و حتی قتل و جنایت گره خورده. واژه انگلیسی " Ball / توپ" اولینبار در سال (میلادی) ۱۲۰۵ مورد استفاده قرار گرفت و اسناد و مدارک نشان میدهند در سال ۱۲۸۰ برای اولینبار یکی از بازیکنان با ضربه خنجر بازیکن حریف طی سال ۱۳۰۳ کشته شده است. یک جوان در انگلیس طی دیداری کشته شد و دامنه خشونت این بازیها چنان گسترده شد که شهردار لندن یک دهه بعد برگزاریشان را به دلیل سر و صدا، آشوبگری و خشونت مفرط ممنوع اعلام کرد. کمی بعدتر فرانسویها همین راه را طی کردند... ارجاعات ادبی به بازی فوتبال هم توصیف کننده خشونت آمیخته به خشم بودهاند. در یکی از اشعار قرن شانزدهم انگلیس آمده "... ماهیچههای کبود و استخوانهای شکسته... اینها هستند زیباییهای فوتبال". یا در یکی از اولین ارجاعات به فوتبال در منطقه داربی در شعری سروده چارلز کاتن شاعر انگلیسی در ۱۶۸۳، به دو شهری که ساکنانش با خشم برابر هم صف کشیدهاند اشاره میشود، به اینکه مردان خشمگینی چشم در چشم یکدیگر میدوختند و فریاد میزدند برای دفاع از شرافتشان میجنگند.
فوتبال از اواخر قرن نوزده در انگلیس شمایل امروزیاش را پیدا کرد. قوانین روشنی برای جلوگیری از ابراز خشونت در میدان وضع شدند و اهمیت داوران افزایش پیدا کرد. در عین حال "داربیها" با تکیه به همان قوانین و جداول، تعریف شدهتر شدند. چنانکه در انگلیس به عنوان خالق فوتبال با ترکیب امروزیاش داربیهای پرشماری شکل گرفتند. داربیهایی در هر منطقه، شهر، روستا و خیابان. در چنین قابی داربیهای لندن به آرسنال و تاتنهام و وستهام خلاصه نشدند و تقسیمبندیهای فشردهای گرفتند مثل داربیهای غرب لندن بین چلسی، برنتفورد، فولام و کویینز پارک رنجرز یا داربیهای جنوب لندن بین کریستال پالاس، چارلتون، میلوال و ویمبلدون یا "داربی داکرز" به مفهوم "داربی باراندازها" بین میلوال ـ وستهام و حتی داربی موسوم به "داربی اتوبان ام وان" بین لوتون ـ واتفورد در شمال لندن. داربیهای جنوب مثل پورتسموث ـ سوتهامپتون دنبال شدند، داربیهای مناطق میانی انگلیس مثل لسترسیتی ـ ناتینگهام فارست ستونهای خود را بنا نهادند و داربیهای شمال مثل منچستر سیتی ـ منچستر یونایتد یا نیوکاسل ـ ساندرلند پر تب و تب شدند و لبالب از خشونت و درگیر.
حالا میتوان حال و هوای بسیاری از شهرها را با داربیهایشان توصیف کرد، مثل داربی دلامادونینا بین اینتر - میلان، داربی دلالانترنا بین جنوا - سامپدوریا، داربی دلاکاپیتاله بین رم - لاتزیو... حالا واژه داربی در گذر ایام مفهوم گستردهتری پیدا کرده. چنان که دیدارهای آرژانتین - انگلیس در اشاره به جنگ دو کشور در جزایر مالویناس را "داربی فالکلند" میخوانند و نبردهای انگلیس - فرانسه را در اشاره به گذشته بربادرفته "داربی امپراطوری بزرگ". ایسلند - نروژ "داربی شمال اروپا" را برگزار میکنند، جمهوری چک - اسلواکی "داربی چکسلواکی" را و ژاپن - کره جنوبی "داربی ببرهای آسیایی" را... اخیرا در ویکیپدیا هم از نبردهای ایران - عربستان در میدان فوتبال به عنوان "داربی اسلامی" یاد شده...
حالا داربیها ورای رقابتهای محلی و ریشههای فرهنگی و سیاسیشان رفتهاند. در سیطره رسانهها قرار گرفتهاند و دور از مرزهایشان مخاطبان پرشمارتری یافتهاند. بستری برای جلب تماشاگرشدهاند، برای گرم کردن بازاری که همیشه هم متاع دندانگیری نداشته. حالا مدیران و مالکان باشگاهها نه تنها از تنش فزاینده داربیها استقبال میکنند بلکه بر آن هیجان چیزی میافزایند. حالا پول، درآمد، منفعت و سود در حال و هوای داربیها دست بدست بازیگردانهایش میچرخند.
" Derby " که انگلیسیها آن را "داربی / DAR-bee " تلفظ میکنند و آمریکاییها "داربی / DER-bee " حداقل از سال ۱۸۴۰ به بعد در اشاره به هرگونه رقابت محلی، منطقهای و شهری و روستایی به کار رفته است. به رقابتهای ورزشی آمیخته به دشمنی و تنش عمیق. روایتهایی که درباره ریشه "داربی" وجود دارند همهشان از دل "رقابتهای تاریخی پایاپای" بیرون آمدهاند. مثلا این که لغت "داربی" در انگلیس از سال ۱۷۸۰ به مسابقات اسبسواری هم اطلاق میشود. همان سالی که ادوارد اسمیت استنلی سیاستمدار معروف انگلیسی ملقب به "دوازدهمین ارل داربی"، مسابقات اسبدوانی بزرگی را در املاکش برگزار کرد که پایهگذار مسابقات سالیانه پررنگ و آبی شد. اینکه بسیاری از کشورها از قرن نوزده به بعد داربیهای اسبدوانی سالیانه خود را برگزار میکنند: داربی آمریکایی، داربی استرالیایی، داربی فرانسوی، داربی آلمانی، داربی ایتالیایی، داربی هندی... روایت دیگری به رقابتهای لیورپول ـ اورتون اشاره میکند. به اینکه آنفیلد و گودیسون پارک در دو سوی استنلی پارک بنا شده بودند و نام پارک برگرفته از نام فردریک استنلی سیاستمدار انگلیسی معروف به "شانزدهمین ارل داربی" بود.
ولی برای دستیابی به ریشههای خشونت در داربیها باید به تاریخچه "فوتبال قرون وسطایی / Medieval football" اشاره کرد. دیدارهایی که از قرن دوازدهم به بعد به دلیل حضور مردان گردن کلفت و خشن در آن "فوتبال اوباشها" هم خوانده میشد. باید به جایگاه تاریخی توپ بازگشت که با خشونت و حتی قتل و جنایت گره خورده. واژه انگلیسی " Ball / توپ" اولینبار در سال (میلادی) ۱۲۰۵ مورد استفاده قرار گرفت و اسناد و مدارک نشان میدهند در سال ۱۲۸۰ برای اولینبار یکی از بازیکنان با ضربه خنجر بازیکن حریف طی سال ۱۳۰۳ کشته شده است. یک جوان در انگلیس طی دیداری کشته شد و دامنه خشونت این بازیها چنان گسترده شد که شهردار لندن یک دهه بعد برگزاریشان را به دلیل سر و صدا، آشوبگری و خشونت مفرط ممنوع اعلام کرد. کمی بعدتر فرانسویها همین راه را طی کردند... ارجاعات ادبی به بازی فوتبال هم توصیف کننده خشونت آمیخته به خشم بودهاند. در یکی از اشعار قرن شانزدهم انگلیس آمده "... ماهیچههای کبود و استخوانهای شکسته... اینها هستند زیباییهای فوتبال". یا در یکی از اولین ارجاعات به فوتبال در منطقه داربی در شعری سروده چارلز کاتن شاعر انگلیسی در ۱۶۸۳، به دو شهری که ساکنانش با خشم برابر هم صف کشیدهاند اشاره میشود، به اینکه مردان خشمگینی چشم در چشم یکدیگر میدوختند و فریاد میزدند برای دفاع از شرافتشان میجنگند.
فوتبال از اواخر قرن نوزده در انگلیس شمایل امروزیاش را پیدا کرد. قوانین روشنی برای جلوگیری از ابراز خشونت در میدان وضع شدند و اهمیت داوران افزایش پیدا کرد. در عین حال "داربیها" با تکیه به همان قوانین و جداول، تعریف شدهتر شدند. چنانکه در انگلیس به عنوان خالق فوتبال با ترکیب امروزیاش داربیهای پرشماری شکل گرفتند. داربیهایی در هر منطقه، شهر، روستا و خیابان. در چنین قابی داربیهای لندن به آرسنال و تاتنهام و وستهام خلاصه نشدند و تقسیمبندیهای فشردهای گرفتند مثل داربیهای غرب لندن بین چلسی، برنتفورد، فولام و کویینز پارک رنجرز یا داربیهای جنوب لندن بین کریستال پالاس، چارلتون، میلوال و ویمبلدون یا "داربی داکرز" به مفهوم "داربی باراندازها" بین میلوال ـ وستهام و حتی داربی موسوم به "داربی اتوبان ام وان" بین لوتون ـ واتفورد در شمال لندن. داربیهای جنوب مثل پورتسموث ـ سوتهامپتون دنبال شدند، داربیهای مناطق میانی انگلیس مثل لسترسیتی ـ ناتینگهام فارست ستونهای خود را بنا نهادند و داربیهای شمال مثل منچستر سیتی ـ منچستر یونایتد یا نیوکاسل ـ ساندرلند پر تب و تب شدند و لبالب از خشونت و درگیر.
حالا میتوان حال و هوای بسیاری از شهرها را با داربیهایشان توصیف کرد، مثل داربی دلامادونینا بین اینتر - میلان، داربی دلالانترنا بین جنوا - سامپدوریا، داربی دلاکاپیتاله بین رم - لاتزیو... حالا واژه داربی در گذر ایام مفهوم گستردهتری پیدا کرده. چنان که دیدارهای آرژانتین - انگلیس در اشاره به جنگ دو کشور در جزایر مالویناس را "داربی فالکلند" میخوانند و نبردهای انگلیس - فرانسه را در اشاره به گذشته بربادرفته "داربی امپراطوری بزرگ". ایسلند - نروژ "داربی شمال اروپا" را برگزار میکنند، جمهوری چک - اسلواکی "داربی چکسلواکی" را و ژاپن - کره جنوبی "داربی ببرهای آسیایی" را... اخیرا در ویکیپدیا هم از نبردهای ایران - عربستان در میدان فوتبال به عنوان "داربی اسلامی" یاد شده...
حالا داربیها ورای رقابتهای محلی و ریشههای فرهنگی و سیاسیشان رفتهاند. در سیطره رسانهها قرار گرفتهاند و دور از مرزهایشان مخاطبان پرشمارتری یافتهاند. بستری برای جلب تماشاگرشدهاند، برای گرم کردن بازاری که همیشه هم متاع دندانگیری نداشته. حالا مدیران و مالکان باشگاهها نه تنها از تنش فزاینده داربیها استقبال میکنند بلکه بر آن هیجان چیزی میافزایند. حالا پول، درآمد، منفعت و سود در حال و هوای داربیها دست بدست بازیگردانهایش میچرخند.