صراط: فارس نوشت: جبهه اصلاحطلبان در ظاهر امر یکدست و یکصدا به نظر میرسد. اما نظر فعالان سیاسی و رسانهای کشور چیز دیگریست...
سالهاست که از درون اصلاحطلبان خبرهای مختلفی درز میکند مبنی بر اینکه ستاد جریان اصلاحات با «حزب کارگزاران» اختلاف دارد.
اختلافاتی که مصلحت و شرایط روز گاهی سبب شده است کسی آنها را نبیند اما هوای ابری هرگز دلیلی بر نبودن آفتاب نیست.
حالا و در آستانه انتخابات سال 96، گویا این زخم کهنه دوباره سر باز کرده است.
***
آغاز: «محمدرضا تاجیک» مشاور رئیس دولت اصلاحات و از فعالان اصلاحطلب است.
او در کنار حجاریان، خانیکی و چند تن دیگر، یکی از تئوریپردازهای مطرح اصلاحطلبان محسوب میشود که نظرات تعیینکنندهای در راهبری این جریان خاص سیاسی دارد.
تاجیک روز یکشنبه گذشته گفتوگوی مطوّلی با روزنامه شرق انجام داد.
گفتوگویی که البته در آن، تیغ انتقاد تاجیک دو جریان همخوانواده این روزهای اصلاحطلبان یعنی «اعتدالیون» و «کارگزاران» را هدف گرفت.
تاجیک درباره اعتدالیون گفته است: من باور ندارم که اعتدال را بتوان در قاب و قالب یک گفتمان در معنای دقیق کلمه تعریف کرد. آنچه به عنوان گفتمان اعتدال نامیده میشود، در شرایط کنونی یک «نام» است، یک اسم است، یک اسم بیمسما. دقیق آن تعریف نشده است. عناصر مفهومی و نظری آن تعریف خاصی ندارد و حتی در مواضع اعتدالی که ایستاده است، دقیقا تعریف دقیقی از اعتدال ندارد؛ به این معنی که آیا اعتدال به معنی هم این و هم آن است؟ یا نه این و نه آن بودن؟ آیا قسمتی از راست و قسمتی از چپ یک جریان را معتدل میکند یا نه دوری از چپ و راست یک جریان را معتدل میکند؟ این دقیقا در فضای اعتدالگرایی مشخص نیست.
او میافزاید: من قبلا هم گفتهام، جریان اعتدال از این استعداد و پتانسیل برخوردار نیست که بتواند اعتدال را در قامت یک گفتمان مفصلبندی، تدوین و تئوریزه کند و آن را به عنوان یک آلترناتیو گفتمانی در شرایط کنونی جامعه به نمایش بگذارد؛ بنابراین، شاید علت لیزخوردن بسیاری از اعتدالیون در مواضع خود اعم از سیاست داخلی و خارجی، اقتصاد و فرهنگ و هنر به دلیل همین ابهام و ایهامی است که در فضای گفتمانی آنها وجود دارد. ابهام و ایهام همیشه هم نقش منفی بازی نمیکند. گاهی اجازه میدهد شما در مواقع لازم لیز بخورید! گاهی اجازه میدهد به اقتضای زمانه، دوز اصلاحطلبی خود را بیشتر کنید. گاهی به شما اجازه میدهد سر از راست دربیاورید و بههرحال به اقتضای شرایط، میتوانید گفتمان را متلوّن یا منعطف کنید.[1]
مشاور رئیس جمهور دولت اصلاحات در ادامه صحبتهای خود پیرامون «اعتدال» تصریح میکند: چیزی که بیشتر باعث شد جریان اصلاحطلبی و اعتدال به هم وصل شوند، وجود یک «دگر مشترک» بود. یک دگری که هر دو به شکلی نافی آن بودند و نمیخواستند مجالی فراهم شود که آن دگر بر سریر قدرت بنشیند. آن نقطه گرهی منفی، این جریانات را به هم گره زد. بیتردید نمیتوان فرض کرد که قبلا براساس یک دیالوگ گفتمانی دو جریان به یک اشتراکاتی رسیدند و این اشتراکات باعث ائتلاف آنها شد. نه چنین مجالی بود و نه چنین نشستهایی برقرار شد و نه اینکه اساسا طرف مقابل تصویری از گفتمان خود داشت. این گفتمان زاییده شرایط انتخابات است که بههرحال باید یک جریان برای خود نامی دستوپا میکرد و این نام هم اعتدال انتخاب شد؛ بنابراین هیچ پروسه و پروژه ائتلافی مبتنی بر اشتراکات گفتمانی وجود نداشته است؛ بلکه در یک شرایط تاریخی بالاخره امر بر این واقع شد که برای ممانعت از یک غیر مشترک این ائتلاف صورت بگیرد و صورت گرفت.
تصریح تاجیک به اینکه «اعتدال» زاییده شرایط انتخابات است، با اصلاحات اشتراک گفتمانی ندارد و میتواند متلوّن (هر لحظه به رنگی) باشد؛ فیالواقع تصریحاتی تلخ هستند...
تصریحاتی که البته به مثابه نوشدارو پس از مرگ سهراب به حساب میآیند و در حالی بیان میشوند که نه تنها اصلاحطلبان طی سه و نیم سال گذشته چیزی درباره آن نمیگفتند بلکه دولت آقای روحانی هم در حال حاضر در ماههای پایانی عمر خود به سر میبرد.
*توصیه تاجیک به کارگزارانیها/انتقادات اقتصادی یک اصلاحطلب از آقای هاشمی و کارگزاران
بخش مهم دیگر در سخنان تاجیک صحبتهای او درباره کارگزارانیهاست.
جماعتی که خود را اسلاف اصلاحطلبان میدانند، گفته میشود قوام اقتصادی اصلاحطلبان وابسته به آنهاست و از تشکیلات و شبکه رسانهای هژمونیک برخوردارند.
اما گویا تاجیک قصد عصیان دارد...
او در ادامه گفتوگوی خود با شرق پیرامون کارگزارانیها میگوید: «اگر بخواهم عریانتر بگویم خیلی جاها بین جریان کارگزاران و جریان اصلاحطلبی اصیل - نه جریان اصلاحطلبی دولتیشده و نه جریانی که حیات و ممات خود را در عرصه قدرت کلان تعریف میکند- جغرافیای متمایز وسیعی وجود دارد و در جاهای مختلف خود را نشان میدهد.»
تاجیک میافزاید: نباید به یکدیگر ابزاری نگاه کنیم. این خطرناک است که برخی فکر کنند بسیار باهوش هستند و در مقاطعی که نیازمند رأی مردم هستند، یک جریان را در پس خود قرار دهند و فردای پیروزی از مردم فاصله بگیرند. توصیه من به دوستان کارگزار این است که از این نگاه فاصله بگیرند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب در ادامه صحبتهای خود پیرامون کارگزارانیها البته اشارهای هم به دولت آقای هاشمی رفسنجانی میکند و میگوید: بیتردید فضای نگاه اقتصادی کارگزاران بسیار متفاوت از برخی از اصلاحطلبان است. از گذشته هم همینگونه بوده است. از آن آغازی که کارگزاران استقرار پیدا میکند و تبدیل به گفتمان مسلط میشود، ما به لحاظ اقتصادی یک نوع شکاف و گسست را در روند اقتصادی جامعه شاهدیم که بازتابهای خود را از زمان جناب آقای رفسنجانی به بعد نشان میدهد. من لزوماً و ضرورتاً جریان اصلی اصلاحطلبی را در این فضای خاص کارگزاری تعریف نمیکنم. یعنی نگاه اقتصادی آنها(اصلاحطلبان) را به اصطلاح در بسیاری از جاها با فاصلهای از نگاه کارگزاران تعریف میکنم.
تاجیک پیرامون گفته مشهور برخی بزرگان کارگزاران مبنی بر اینکه ما «لیبرالهای مسلمان» هستیم، نیز میگوید:
ببینید! این تعریف کارگزاران، درست مثل بسیاری از مفاهیمی است که ما تعریف مشخصی از آنها نداریم و فقط از دیگران به عاریه میگیریم و آن را متصف به صفت اسلامی میکنیم. بهاصطلاح یک آستر و روکش اسلامی در دست داریم، محتوا را از دیگران میگیریم و روکش خودمان را رویش میاندازیم و مصادرهاش میکنیم. خب این به این معنا نیست که شما یک دیدگاه اسلامی دارید؛ این یک ناسازهای است که باید در تعریف مشخص شود سهم اسلام کجاست؟ آیا اسلام فقط یک روکش است یا آمده در جهتگیریها، در سوگیریها، سیاستها، خط مشیها و در همهجا در پس نگاهها نشسته است. ما نمیتوانیم فضای اسلامی را دور بزنیم و یک نگاه لیبرالدموکرات داشته باشیم. بنابراین این هم در یک سطح کلی باقی مانده و به نظر من میتوانیم به راحتی اسلامی را از آن کات کنیم، در این صورت لیبرالدموکرات بیشتر معنا پیدا میکند. منتها به اقتضای شرایط جامعه خیلیها اصرار دارند که پسوند اسلامی هم به آن بچسبد تا لیبرالدموکرات را مشروع و مقبول کند و بالاخره در اذهان عمومی جا بیندازد.
اشارههای مشخصتر تاجیک در این زمینه به صحبتهای حسین مرعشی[2] و محمد قوچانی[3] است که صراحتاً اظهار کردهاند کارگزارانیها فیالواقع «لیبرال دموکراتهای مسلمان» هستند!
*تاجیک: حمایت از روحانی نظر شخصی آقایان است؛عطریانفر: نیست!
همانطور که اشاره شد، صحبتهای تاجیک درباره کارگزارانیها و اعتدالیون(که نسبتی وثیق با کارگزاران دارند) نمایهای از یک اختلاف درونی وسیع است.
اختلافی که البته تاجیک هم به آن اشاره دارد اما بیان میکند که ظاهری شبیه به وحدت دارد.
اختلافات فوقالذکر البته گاهی هم علنی شدهاند...
مثلاً تاجیک در تیرماه گذشته در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه آرمان امروز پیرامون اعلام حمایت برخی اصلاحطلبان از روحانی گفته بود:
«برای من بسیار عجیب است که برخی افراد چگونه به خود اجازه میدهند به صورت علنی عنوان کنند که جریان اصلاحات در انتخابات آینده قرار است از چه کسی حمایت کند و هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده استراتژی جریان اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری آینده را برای رسانهها تئوریزه میکنند. برای من هنوز مشخص نیست است این نگاه مستبدانه و توتالیتر چگونه در بین برخی شخصیتهای اصلاحطلب شکل گرفته که به خود اجازه میدهند به نام نامی جریان اصلاحات سخن بگویند. ما باید اجازه بدهیم پنجرهای جدید در جریان اصلاحطلبی باز شود و نسیمی تازه به این جریان وزیدن کند.»[4]
او همزمان با همان گفتوگو، در مصاحبه دیگری که به تفصیل با روزنامه شرق انجام داد نیز همین معنا را مؤکداً مورد اشاره قرار داده بود.
شرق از تاجیک پرسیده بود: «در فضای رسانهای تا بهحال از قول اصلاحطلبان بر این موضوع تأکید شده که همچنان در سال 96 هم از آقای روحانی حمایت خواهند کرد. حتی برخی از تحلیلگران معتقدند که انتخابات 96 با همه این اتفاقات و آسیبی که بدنه اجتماعی از ماجراهای اخیر خورده است، به دلیل اینکه راه دیگری ندارد، مثل اینکه فقط یک ماشین برای عبور داشته باشد، مجددا آقای روحانی را انتخاب خواهد کرد، این چه اندازه به واقعیت نزدیک است؟ آیا درباره آلترناتیوهای آقای روحانی بهطور جدی در جریان اصلاحطلبی بحث شده است یا نه؟»
و تاجیک هم جملات کوتاهی که در گفتوگو با آرمان امروز بیان کرد را اینگونه بسط داد:
«بله؛ میشنوم و میخوانم که برخی به نام نامی کلیت و تمامیت اصلاحطلبی از حالا تجویزهایی میکنند، من چنین صلاحیتی را نه برای خودم و نه برای دوستانی که از این موضع سخن میگویند، نمیبینم؛ باید ببینیم عقل جمعی در فضای اصلاحطلبی چه حکم میکند. در نهایت بالاخره نخبگان اصلاحطلبی کنار هم مینشینند به جمعبندی میرسند و آن جمعبندی را بهعنوان اراده جریان اصلاحطلبی در آینده مطرح میکنند. میدانم در جریان اصلاحطلبی، خیلیها هستند که به گزینههای دیگری میاندیشند و خیلیها هستند که از شرایط کنونی عبور! کردهاند؛ اما آیا تصمیم و تجویز آنها عقلایی است؟ من درباره هیچکدام از اینها صحبت نمیکنم؛ زیرا استدلالهای لازم را نه شنیدهام و نه ارائه کردهام؛ اما باید در مواجهه عقول و استدلالها، ما به استدلال برتر برسیم و در نهایت همه به قواعد آن تن بدهیم، هرچند برخی از ما از آن دل خوشی نداشته باشیم یا چندان نپسندیم؛ اما بههرحال بهعنوان عقل جمعی باید پذیرای آن باشیم. هنوز آن اتفاق نیفتاده است؛ بنابراین اگر برخی از افراد جایی صحبت میکنند، من دوستانه از آنها میخواهم یا تأکید کنند که اظهار نظر شخصی میکنند، یا اینکه بالاخره به شکلی سخنان خودشان را توجیه کنند که بدنه اصلاحطلبی متوجه شود، اینها چنین اقتدار، مقبولیت و منزلتی دارند که به نام تمامی اصلاحطلبان سخن بگویند؛ بنابراین این فضا وجود دارد و ناظر به روزهای آتی است. ما به زمان احتیاج داریم تا درباره اینکه چه فضایی باید ایجاد شود و چه کسی باید کاندیدای اصلاحطلبان شود، تصمیم بگیریم و ببینیم ما میخواهیم با چه برگی بازی کنیم؛ این هنوز کاملا مشخص نشده است.»
صحبتهای تاجیک را انگار بیش از هرکسی «محمد عطریانفر» عضو حزب کارگزاران سازندگی بود که دید و خواند.
رؤیت و خوانشی که محمد عطریانفر، عضو ارشد حزب کارگزاران را به واکنش هم واداشت و او چندی بعد در مصاحبه با شماره 91 نشریه صدا و در جملات پایانی خود گفت:
«اصلاحطلبانی که آقای روحانی را گزینه اول و آخر اعلام کردهاند، نظر شخصی خود را مطرح ننمودهاند، بلکه نوعا اظهارات آنها معطوف به جمعبندی جبهه اصلاحات است، جبههای که رهبران اصلاحات نیز در میانه آن نقش تمامکننده و تعیینکنندهای دارند.»[5]
*عارف رئیس مجلس نشود بهتر است!/اصلاحطلبان به دنبال آرمان، کارگزاران به دنبال معاش...
در ماجرای تعیین تکلیف برای ریاست مجلس دهم نیز رسانهها از وجود یک اختلاف مهم میان دو طیف اصلاحطلبان و کارگزارانیها خبر دادند.
اختلافی که طی آن، کارگزارانیها با «عقل معاش» و نگاه به واقعیتها به تلویح بیان میکردند که بهتر است عارف اساساً کاندیدای ریاست مجلس نشود و در سوی دیگر نیز اصلاحطلبانی حضور داشتند که میگفتند حتی با فرض احتمال بالای شکست عارف در رقابت بر سر تصاحب کرسی ریاست مجلس اما کاندیداتوری او یعنی دفاع از آرمان اصلاحات و پاسخ اقناعی به مخاطبانی که ما به آنها گفتهایم، پیروز انتخابات مجلس دهم بودهایم.[6]
البته برای اینکه از حق نگذریم بایستی اشاره کرد به نظر میرسد آرای ستاد اصلاحات و چهرههای تعیینکننده و همیشه هماهنگ اصلاحطلب؛ در این ماجرا به نظر کارگزارانیها نزدیکتر بود.
*مخالفت کارگزاران با کمیته 7 نفره منتجبنیا/صدای تاجیک و منتجبنیا به جایی نمیرسد...
در روزهای جاری و با شنیده شدن خبر استعفای رسول منتجبنیا، قائم مقام اعتماد ملی از عضویت در این حزب؛ خبر دیگری از اختلاف در اردوگاه اصلاحات به رسانهها درز یافت که البته باز هم ردّ پای کارگزارانیها در آن به چشم میخورد.
یکی از رسانهها در این زمینه گزارش داده است که رسول منتجبنیا در پی اختلافاتش با شورایعالی اصلاحطلبان اقدام به تشکیل کمیتهای 7 نفره برای تعامل با سایر طیفهای اصلاحطلب کرده است.
کمیتهای که اعضای چند حزب و گروه اصلاحطلب در آن عضو بودهاند.
اما کارگزارانیها با تشکیل این شورای 7 نفره به شدت مخالف بوده و به همین دلیل فشارهای زیادی برای تعطیلی آن بوجود آوردهاند که این موضوع سبب دلخوری شدید منتجبنیا شده است.[7]
ولی نکته اینجاست که گویا صدای منتجبنیا به جایی نمیرسد و هژمونی کارگزارانیها پررنگتر از این حرفهاست...
با اینهمه اما همانطور که اشاره شد به نظر میرسد ستاد اصلاحات اختلاف نظر چندانی با کارگزارانیها ندارد و آنها را از خود میداند.
تاجیک، منتجبنیا و سایرین هم میتوانند هنوز به این فکر کنند که گسترهای مشخص به نام اصلاحات و آرمانهایش وجود دارد که باید برای رسیدن به آن تلاش کرد و البته کارگزارانیها هم در حیطه نیستند!
و گاهی هم در لابهلای رسانهها مصاحبه و انتقاد کنند.
اما مختصات موجود و حقایق نشان میدهد سکان این کشتی در دست کارگزاران است.
آنها از سال 68 تاکنون فقط 8 سال دولت احمدینژاد را در قدرت نبودهاند.
و روایت در قدرت نبودنشان هم از زبان یک عضو ارشد حزب کارگزاران، شنیدنی است...
این عضو ارشد زمانی به رئیس جمهور وقت گفته بود، حالا که ما را نمیخواهید، پس ما به بخش خصوصی میرویم و پولدارتر میشویم...
***
1_http://www.sharghdaily.com/News/111376
2_http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8802161412
3_http://didban.ir/fa/news-details/28235/
4_http://farsnews.com/13950515000329
5_http://farsnews.com/13950515000329
6_http://www.fardanews.com/fa/news/507376
7_http://www.afkarnews.ir/fa/tiny/news-579836
سالهاست که از درون اصلاحطلبان خبرهای مختلفی درز میکند مبنی بر اینکه ستاد جریان اصلاحات با «حزب کارگزاران» اختلاف دارد.
اختلافاتی که مصلحت و شرایط روز گاهی سبب شده است کسی آنها را نبیند اما هوای ابری هرگز دلیلی بر نبودن آفتاب نیست.
حالا و در آستانه انتخابات سال 96، گویا این زخم کهنه دوباره سر باز کرده است.
***
آغاز: «محمدرضا تاجیک» مشاور رئیس دولت اصلاحات و از فعالان اصلاحطلب است.
او در کنار حجاریان، خانیکی و چند تن دیگر، یکی از تئوریپردازهای مطرح اصلاحطلبان محسوب میشود که نظرات تعیینکنندهای در راهبری این جریان خاص سیاسی دارد.
تاجیک روز یکشنبه گذشته گفتوگوی مطوّلی با روزنامه شرق انجام داد.
گفتوگویی که البته در آن، تیغ انتقاد تاجیک دو جریان همخوانواده این روزهای اصلاحطلبان یعنی «اعتدالیون» و «کارگزاران» را هدف گرفت.
تاجیک درباره اعتدالیون گفته است: من باور ندارم که اعتدال را بتوان در قاب و قالب یک گفتمان در معنای دقیق کلمه تعریف کرد. آنچه به عنوان گفتمان اعتدال نامیده میشود، در شرایط کنونی یک «نام» است، یک اسم است، یک اسم بیمسما. دقیق آن تعریف نشده است. عناصر مفهومی و نظری آن تعریف خاصی ندارد و حتی در مواضع اعتدالی که ایستاده است، دقیقا تعریف دقیقی از اعتدال ندارد؛ به این معنی که آیا اعتدال به معنی هم این و هم آن است؟ یا نه این و نه آن بودن؟ آیا قسمتی از راست و قسمتی از چپ یک جریان را معتدل میکند یا نه دوری از چپ و راست یک جریان را معتدل میکند؟ این دقیقا در فضای اعتدالگرایی مشخص نیست.
او میافزاید: من قبلا هم گفتهام، جریان اعتدال از این استعداد و پتانسیل برخوردار نیست که بتواند اعتدال را در قامت یک گفتمان مفصلبندی، تدوین و تئوریزه کند و آن را به عنوان یک آلترناتیو گفتمانی در شرایط کنونی جامعه به نمایش بگذارد؛ بنابراین، شاید علت لیزخوردن بسیاری از اعتدالیون در مواضع خود اعم از سیاست داخلی و خارجی، اقتصاد و فرهنگ و هنر به دلیل همین ابهام و ایهامی است که در فضای گفتمانی آنها وجود دارد. ابهام و ایهام همیشه هم نقش منفی بازی نمیکند. گاهی اجازه میدهد شما در مواقع لازم لیز بخورید! گاهی اجازه میدهد به اقتضای زمانه، دوز اصلاحطلبی خود را بیشتر کنید. گاهی به شما اجازه میدهد سر از راست دربیاورید و بههرحال به اقتضای شرایط، میتوانید گفتمان را متلوّن یا منعطف کنید.[1]
مشاور رئیس جمهور دولت اصلاحات در ادامه صحبتهای خود پیرامون «اعتدال» تصریح میکند: چیزی که بیشتر باعث شد جریان اصلاحطلبی و اعتدال به هم وصل شوند، وجود یک «دگر مشترک» بود. یک دگری که هر دو به شکلی نافی آن بودند و نمیخواستند مجالی فراهم شود که آن دگر بر سریر قدرت بنشیند. آن نقطه گرهی منفی، این جریانات را به هم گره زد. بیتردید نمیتوان فرض کرد که قبلا براساس یک دیالوگ گفتمانی دو جریان به یک اشتراکاتی رسیدند و این اشتراکات باعث ائتلاف آنها شد. نه چنین مجالی بود و نه چنین نشستهایی برقرار شد و نه اینکه اساسا طرف مقابل تصویری از گفتمان خود داشت. این گفتمان زاییده شرایط انتخابات است که بههرحال باید یک جریان برای خود نامی دستوپا میکرد و این نام هم اعتدال انتخاب شد؛ بنابراین هیچ پروسه و پروژه ائتلافی مبتنی بر اشتراکات گفتمانی وجود نداشته است؛ بلکه در یک شرایط تاریخی بالاخره امر بر این واقع شد که برای ممانعت از یک غیر مشترک این ائتلاف صورت بگیرد و صورت گرفت.
تصریح تاجیک به اینکه «اعتدال» زاییده شرایط انتخابات است، با اصلاحات اشتراک گفتمانی ندارد و میتواند متلوّن (هر لحظه به رنگی) باشد؛ فیالواقع تصریحاتی تلخ هستند...
تصریحاتی که البته به مثابه نوشدارو پس از مرگ سهراب به حساب میآیند و در حالی بیان میشوند که نه تنها اصلاحطلبان طی سه و نیم سال گذشته چیزی درباره آن نمیگفتند بلکه دولت آقای روحانی هم در حال حاضر در ماههای پایانی عمر خود به سر میبرد.
*توصیه تاجیک به کارگزارانیها/انتقادات اقتصادی یک اصلاحطلب از آقای هاشمی و کارگزاران
بخش مهم دیگر در سخنان تاجیک صحبتهای او درباره کارگزارانیهاست.
جماعتی که خود را اسلاف اصلاحطلبان میدانند، گفته میشود قوام اقتصادی اصلاحطلبان وابسته به آنهاست و از تشکیلات و شبکه رسانهای هژمونیک برخوردارند.
اما گویا تاجیک قصد عصیان دارد...
او در ادامه گفتوگوی خود با شرق پیرامون کارگزارانیها میگوید: «اگر بخواهم عریانتر بگویم خیلی جاها بین جریان کارگزاران و جریان اصلاحطلبی اصیل - نه جریان اصلاحطلبی دولتیشده و نه جریانی که حیات و ممات خود را در عرصه قدرت کلان تعریف میکند- جغرافیای متمایز وسیعی وجود دارد و در جاهای مختلف خود را نشان میدهد.»
تاجیک میافزاید: نباید به یکدیگر ابزاری نگاه کنیم. این خطرناک است که برخی فکر کنند بسیار باهوش هستند و در مقاطعی که نیازمند رأی مردم هستند، یک جریان را در پس خود قرار دهند و فردای پیروزی از مردم فاصله بگیرند. توصیه من به دوستان کارگزار این است که از این نگاه فاصله بگیرند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب در ادامه صحبتهای خود پیرامون کارگزارانیها البته اشارهای هم به دولت آقای هاشمی رفسنجانی میکند و میگوید: بیتردید فضای نگاه اقتصادی کارگزاران بسیار متفاوت از برخی از اصلاحطلبان است. از گذشته هم همینگونه بوده است. از آن آغازی که کارگزاران استقرار پیدا میکند و تبدیل به گفتمان مسلط میشود، ما به لحاظ اقتصادی یک نوع شکاف و گسست را در روند اقتصادی جامعه شاهدیم که بازتابهای خود را از زمان جناب آقای رفسنجانی به بعد نشان میدهد. من لزوماً و ضرورتاً جریان اصلی اصلاحطلبی را در این فضای خاص کارگزاری تعریف نمیکنم. یعنی نگاه اقتصادی آنها(اصلاحطلبان) را به اصطلاح در بسیاری از جاها با فاصلهای از نگاه کارگزاران تعریف میکنم.
تاجیک پیرامون گفته مشهور برخی بزرگان کارگزاران مبنی بر اینکه ما «لیبرالهای مسلمان» هستیم، نیز میگوید:
ببینید! این تعریف کارگزاران، درست مثل بسیاری از مفاهیمی است که ما تعریف مشخصی از آنها نداریم و فقط از دیگران به عاریه میگیریم و آن را متصف به صفت اسلامی میکنیم. بهاصطلاح یک آستر و روکش اسلامی در دست داریم، محتوا را از دیگران میگیریم و روکش خودمان را رویش میاندازیم و مصادرهاش میکنیم. خب این به این معنا نیست که شما یک دیدگاه اسلامی دارید؛ این یک ناسازهای است که باید در تعریف مشخص شود سهم اسلام کجاست؟ آیا اسلام فقط یک روکش است یا آمده در جهتگیریها، در سوگیریها، سیاستها، خط مشیها و در همهجا در پس نگاهها نشسته است. ما نمیتوانیم فضای اسلامی را دور بزنیم و یک نگاه لیبرالدموکرات داشته باشیم. بنابراین این هم در یک سطح کلی باقی مانده و به نظر من میتوانیم به راحتی اسلامی را از آن کات کنیم، در این صورت لیبرالدموکرات بیشتر معنا پیدا میکند. منتها به اقتضای شرایط جامعه خیلیها اصرار دارند که پسوند اسلامی هم به آن بچسبد تا لیبرالدموکرات را مشروع و مقبول کند و بالاخره در اذهان عمومی جا بیندازد.
اشارههای مشخصتر تاجیک در این زمینه به صحبتهای حسین مرعشی[2] و محمد قوچانی[3] است که صراحتاً اظهار کردهاند کارگزارانیها فیالواقع «لیبرال دموکراتهای مسلمان» هستند!
*تاجیک: حمایت از روحانی نظر شخصی آقایان است؛عطریانفر: نیست!
همانطور که اشاره شد، صحبتهای تاجیک درباره کارگزارانیها و اعتدالیون(که نسبتی وثیق با کارگزاران دارند) نمایهای از یک اختلاف درونی وسیع است.
اختلافی که البته تاجیک هم به آن اشاره دارد اما بیان میکند که ظاهری شبیه به وحدت دارد.
اختلافات فوقالذکر البته گاهی هم علنی شدهاند...
مثلاً تاجیک در تیرماه گذشته در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه آرمان امروز پیرامون اعلام حمایت برخی اصلاحطلبان از روحانی گفته بود:
«برای من بسیار عجیب است که برخی افراد چگونه به خود اجازه میدهند به صورت علنی عنوان کنند که جریان اصلاحات در انتخابات آینده قرار است از چه کسی حمایت کند و هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده استراتژی جریان اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری آینده را برای رسانهها تئوریزه میکنند. برای من هنوز مشخص نیست است این نگاه مستبدانه و توتالیتر چگونه در بین برخی شخصیتهای اصلاحطلب شکل گرفته که به خود اجازه میدهند به نام نامی جریان اصلاحات سخن بگویند. ما باید اجازه بدهیم پنجرهای جدید در جریان اصلاحطلبی باز شود و نسیمی تازه به این جریان وزیدن کند.»[4]
او همزمان با همان گفتوگو، در مصاحبه دیگری که به تفصیل با روزنامه شرق انجام داد نیز همین معنا را مؤکداً مورد اشاره قرار داده بود.
شرق از تاجیک پرسیده بود: «در فضای رسانهای تا بهحال از قول اصلاحطلبان بر این موضوع تأکید شده که همچنان در سال 96 هم از آقای روحانی حمایت خواهند کرد. حتی برخی از تحلیلگران معتقدند که انتخابات 96 با همه این اتفاقات و آسیبی که بدنه اجتماعی از ماجراهای اخیر خورده است، به دلیل اینکه راه دیگری ندارد، مثل اینکه فقط یک ماشین برای عبور داشته باشد، مجددا آقای روحانی را انتخاب خواهد کرد، این چه اندازه به واقعیت نزدیک است؟ آیا درباره آلترناتیوهای آقای روحانی بهطور جدی در جریان اصلاحطلبی بحث شده است یا نه؟»
و تاجیک هم جملات کوتاهی که در گفتوگو با آرمان امروز بیان کرد را اینگونه بسط داد:
«بله؛ میشنوم و میخوانم که برخی به نام نامی کلیت و تمامیت اصلاحطلبی از حالا تجویزهایی میکنند، من چنین صلاحیتی را نه برای خودم و نه برای دوستانی که از این موضع سخن میگویند، نمیبینم؛ باید ببینیم عقل جمعی در فضای اصلاحطلبی چه حکم میکند. در نهایت بالاخره نخبگان اصلاحطلبی کنار هم مینشینند به جمعبندی میرسند و آن جمعبندی را بهعنوان اراده جریان اصلاحطلبی در آینده مطرح میکنند. میدانم در جریان اصلاحطلبی، خیلیها هستند که به گزینههای دیگری میاندیشند و خیلیها هستند که از شرایط کنونی عبور! کردهاند؛ اما آیا تصمیم و تجویز آنها عقلایی است؟ من درباره هیچکدام از اینها صحبت نمیکنم؛ زیرا استدلالهای لازم را نه شنیدهام و نه ارائه کردهام؛ اما باید در مواجهه عقول و استدلالها، ما به استدلال برتر برسیم و در نهایت همه به قواعد آن تن بدهیم، هرچند برخی از ما از آن دل خوشی نداشته باشیم یا چندان نپسندیم؛ اما بههرحال بهعنوان عقل جمعی باید پذیرای آن باشیم. هنوز آن اتفاق نیفتاده است؛ بنابراین اگر برخی از افراد جایی صحبت میکنند، من دوستانه از آنها میخواهم یا تأکید کنند که اظهار نظر شخصی میکنند، یا اینکه بالاخره به شکلی سخنان خودشان را توجیه کنند که بدنه اصلاحطلبی متوجه شود، اینها چنین اقتدار، مقبولیت و منزلتی دارند که به نام تمامی اصلاحطلبان سخن بگویند؛ بنابراین این فضا وجود دارد و ناظر به روزهای آتی است. ما به زمان احتیاج داریم تا درباره اینکه چه فضایی باید ایجاد شود و چه کسی باید کاندیدای اصلاحطلبان شود، تصمیم بگیریم و ببینیم ما میخواهیم با چه برگی بازی کنیم؛ این هنوز کاملا مشخص نشده است.»
صحبتهای تاجیک را انگار بیش از هرکسی «محمد عطریانفر» عضو حزب کارگزاران سازندگی بود که دید و خواند.
رؤیت و خوانشی که محمد عطریانفر، عضو ارشد حزب کارگزاران را به واکنش هم واداشت و او چندی بعد در مصاحبه با شماره 91 نشریه صدا و در جملات پایانی خود گفت:
«اصلاحطلبانی که آقای روحانی را گزینه اول و آخر اعلام کردهاند، نظر شخصی خود را مطرح ننمودهاند، بلکه نوعا اظهارات آنها معطوف به جمعبندی جبهه اصلاحات است، جبههای که رهبران اصلاحات نیز در میانه آن نقش تمامکننده و تعیینکنندهای دارند.»[5]
*عارف رئیس مجلس نشود بهتر است!/اصلاحطلبان به دنبال آرمان، کارگزاران به دنبال معاش...
در ماجرای تعیین تکلیف برای ریاست مجلس دهم نیز رسانهها از وجود یک اختلاف مهم میان دو طیف اصلاحطلبان و کارگزارانیها خبر دادند.
اختلافی که طی آن، کارگزارانیها با «عقل معاش» و نگاه به واقعیتها به تلویح بیان میکردند که بهتر است عارف اساساً کاندیدای ریاست مجلس نشود و در سوی دیگر نیز اصلاحطلبانی حضور داشتند که میگفتند حتی با فرض احتمال بالای شکست عارف در رقابت بر سر تصاحب کرسی ریاست مجلس اما کاندیداتوری او یعنی دفاع از آرمان اصلاحات و پاسخ اقناعی به مخاطبانی که ما به آنها گفتهایم، پیروز انتخابات مجلس دهم بودهایم.[6]
البته برای اینکه از حق نگذریم بایستی اشاره کرد به نظر میرسد آرای ستاد اصلاحات و چهرههای تعیینکننده و همیشه هماهنگ اصلاحطلب؛ در این ماجرا به نظر کارگزارانیها نزدیکتر بود.
*مخالفت کارگزاران با کمیته 7 نفره منتجبنیا/صدای تاجیک و منتجبنیا به جایی نمیرسد...
در روزهای جاری و با شنیده شدن خبر استعفای رسول منتجبنیا، قائم مقام اعتماد ملی از عضویت در این حزب؛ خبر دیگری از اختلاف در اردوگاه اصلاحات به رسانهها درز یافت که البته باز هم ردّ پای کارگزارانیها در آن به چشم میخورد.
یکی از رسانهها در این زمینه گزارش داده است که رسول منتجبنیا در پی اختلافاتش با شورایعالی اصلاحطلبان اقدام به تشکیل کمیتهای 7 نفره برای تعامل با سایر طیفهای اصلاحطلب کرده است.
کمیتهای که اعضای چند حزب و گروه اصلاحطلب در آن عضو بودهاند.
اما کارگزارانیها با تشکیل این شورای 7 نفره به شدت مخالف بوده و به همین دلیل فشارهای زیادی برای تعطیلی آن بوجود آوردهاند که این موضوع سبب دلخوری شدید منتجبنیا شده است.[7]
ولی نکته اینجاست که گویا صدای منتجبنیا به جایی نمیرسد و هژمونی کارگزارانیها پررنگتر از این حرفهاست...
با اینهمه اما همانطور که اشاره شد به نظر میرسد ستاد اصلاحات اختلاف نظر چندانی با کارگزارانیها ندارد و آنها را از خود میداند.
تاجیک، منتجبنیا و سایرین هم میتوانند هنوز به این فکر کنند که گسترهای مشخص به نام اصلاحات و آرمانهایش وجود دارد که باید برای رسیدن به آن تلاش کرد و البته کارگزارانیها هم در حیطه نیستند!
و گاهی هم در لابهلای رسانهها مصاحبه و انتقاد کنند.
اما مختصات موجود و حقایق نشان میدهد سکان این کشتی در دست کارگزاران است.
آنها از سال 68 تاکنون فقط 8 سال دولت احمدینژاد را در قدرت نبودهاند.
و روایت در قدرت نبودنشان هم از زبان یک عضو ارشد حزب کارگزاران، شنیدنی است...
این عضو ارشد زمانی به رئیس جمهور وقت گفته بود، حالا که ما را نمیخواهید، پس ما به بخش خصوصی میرویم و پولدارتر میشویم...
***
1_http://www.sharghdaily.com/News/111376
2_http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8802161412
3_http://didban.ir/fa/news-details/28235/
4_http://farsnews.com/13950515000329
5_http://farsnews.com/13950515000329
6_http://www.fardanews.com/fa/news/507376
7_http://www.afkarnews.ir/fa/tiny/news-579836