صراط: «مهم نیست یک فیلم را چگونه شروع میکنیم بلکه مهم این است که چگونه آن را تمام میکنیم و به عبارتی حاصل نهایی آن چیست. آن چیزی که در زندگی آقای هاشمی اهمیت دارد این است که سر جمع و حاصل نهایی عملکرد او آن چیزی است که این همه احساسات را در یک ملت برانگیخته است و نشان میدهد آن چه از مجموع این زندگی حاصل شده است، سرجمع خوبی دارد. این نکته موضوع خیلی مهمی است که ای کاش مورد توجه بقیه سیاستمدارها قرار بگیرد.»
ابوالحسن داوودی، کارگردان سینما، در روزنامه ایران نوشت: «شناخت من از آیتالله هاشمی به دوران ماقبل انقلاب باز میگردد؛ دورهای که مقارن با دوره دانشجویی من بود و همنسلان من به واسطه فعالیتهای ایشان در این دوران با او آشنا شدیم. طبعاً نظر من نسبت به ایشان بر اساس همین سابقه تاریخی است که قدمتش به قدمت خود انقلاب بازمیگردد.
بر خلاف عادت مرسومی که ما ایرانیها داریم و وقتی کسی از دنیا میرود، قضاوتمان نسبت به آن شخصیت تغییر میکند، من سعی میکنم بر اساس نقطهنظری که دارم نگاه واقعبینانهای به ایشان داشته باشم. بر این اساس باید بگویم که مرحوم آیتالله هاشمی در ارتباط با عرصه فرهنگ رویکردها و دورههای مختلفی داشتند که هر کدام شکل قضاوت متفاوتی نسبت به او ایجاد میکند اما در نهایت چیزی که از نظر من خیلی اهمیت دارد و شاید با نوع حرفه من یعنی فیلمسازی تناسب دارد این است که مهم نیست یک فیلم را چگونه شروع میکنیم بلکه مهم این است که چگونه آن را تمام میکنیم و به عبارتی حاصل نهایی آن چیست. آن چیزی که در زندگی آقای هاشمی اهمیت دارد این است که سر جمع و حاصل نهایی عملکرد او آن چیزی است که این همه احساسات را در یک ملت برانگیخته است و نشان میدهد آن چه از مجموع این زندگی حاصل شده است، سرجمع خوبی دارد. این نکته موضوع خیلی مهمی است که ای کاش مورد توجه بقیه سیاستمدارها قرار بگیرد؛ یعنی حاصل سرجمعی که یک نفر بعد از مرگش باقی میگذارد، چه عکسالعملی را در یک ملت برمیانگیزد؛ آن هم برای سیاستمداری در این سطح که با کمال اطمینان میتوان گفت کمتر کسی در حد و اندازه او در این مملکت است و حالا حالاها نمیتوان برای او جایگزینی پیدا کرد.
این بدان معنا نیست که آقای هاشمی در کار سیاسی که انجام دادند مرتکب اشتباهی نشدهاند بلکه مسأله همان حاصل جمع و سیری است که ایشان طی کردند. در واقع رجعتی که آیتالله هاشمی همواره به طرف ملت داشتند، بزرگترین سرمایه و داشتهای است که تا همیشه تاریخ با او خواهد ماند. اگر بخواهیم به شکل تخصصی هم به مسأله دغدغهمندی و تعامل او با عرصه فرهنگ اشاره کنیم باید بگویم که گر چه آقای هاشمی شاید در دورههای ابتدایی انقلاب چندان توجهی به عرصه فرهنگ نداشتند و بیشتر سعی میکردند در عرصه سیاست و اقتصاد داشتههای خود را برای این مملکت خرج بکنند اما آن چه در انتها در نگاه ایشان اتفاق افتاد، اهمیت فرهنگ برای پیشرفت یک جامعه و توجه ایشان به تغییر فرهنگی بود. این موارد به انضمام اهمیت دادن به نهادهای مردمی یکی از ارزشهایی بود که در دوره آخر زندگی ایشان به شدت قابل توجه است و در تاریخ ماندگار خواهد بود.»
ابوالحسن داوودی، کارگردان سینما، در روزنامه ایران نوشت: «شناخت من از آیتالله هاشمی به دوران ماقبل انقلاب باز میگردد؛ دورهای که مقارن با دوره دانشجویی من بود و همنسلان من به واسطه فعالیتهای ایشان در این دوران با او آشنا شدیم. طبعاً نظر من نسبت به ایشان بر اساس همین سابقه تاریخی است که قدمتش به قدمت خود انقلاب بازمیگردد.
بر خلاف عادت مرسومی که ما ایرانیها داریم و وقتی کسی از دنیا میرود، قضاوتمان نسبت به آن شخصیت تغییر میکند، من سعی میکنم بر اساس نقطهنظری که دارم نگاه واقعبینانهای به ایشان داشته باشم. بر این اساس باید بگویم که مرحوم آیتالله هاشمی در ارتباط با عرصه فرهنگ رویکردها و دورههای مختلفی داشتند که هر کدام شکل قضاوت متفاوتی نسبت به او ایجاد میکند اما در نهایت چیزی که از نظر من خیلی اهمیت دارد و شاید با نوع حرفه من یعنی فیلمسازی تناسب دارد این است که مهم نیست یک فیلم را چگونه شروع میکنیم بلکه مهم این است که چگونه آن را تمام میکنیم و به عبارتی حاصل نهایی آن چیست. آن چیزی که در زندگی آقای هاشمی اهمیت دارد این است که سر جمع و حاصل نهایی عملکرد او آن چیزی است که این همه احساسات را در یک ملت برانگیخته است و نشان میدهد آن چه از مجموع این زندگی حاصل شده است، سرجمع خوبی دارد. این نکته موضوع خیلی مهمی است که ای کاش مورد توجه بقیه سیاستمدارها قرار بگیرد؛ یعنی حاصل سرجمعی که یک نفر بعد از مرگش باقی میگذارد، چه عکسالعملی را در یک ملت برمیانگیزد؛ آن هم برای سیاستمداری در این سطح که با کمال اطمینان میتوان گفت کمتر کسی در حد و اندازه او در این مملکت است و حالا حالاها نمیتوان برای او جایگزینی پیدا کرد.
این بدان معنا نیست که آقای هاشمی در کار سیاسی که انجام دادند مرتکب اشتباهی نشدهاند بلکه مسأله همان حاصل جمع و سیری است که ایشان طی کردند. در واقع رجعتی که آیتالله هاشمی همواره به طرف ملت داشتند، بزرگترین سرمایه و داشتهای است که تا همیشه تاریخ با او خواهد ماند. اگر بخواهیم به شکل تخصصی هم به مسأله دغدغهمندی و تعامل او با عرصه فرهنگ اشاره کنیم باید بگویم که گر چه آقای هاشمی شاید در دورههای ابتدایی انقلاب چندان توجهی به عرصه فرهنگ نداشتند و بیشتر سعی میکردند در عرصه سیاست و اقتصاد داشتههای خود را برای این مملکت خرج بکنند اما آن چه در انتها در نگاه ایشان اتفاق افتاد، اهمیت فرهنگ برای پیشرفت یک جامعه و توجه ایشان به تغییر فرهنگی بود. این موارد به انضمام اهمیت دادن به نهادهای مردمی یکی از ارزشهایی بود که در دوره آخر زندگی ایشان به شدت قابل توجه است و در تاریخ ماندگار خواهد بود.»