سينماي دفاع مقدس بيهيچ مقدمه و توصيهاي، با تلاشهاي فردي سينماگراني خلق شد كه در روزهاي آغاز جنگ به عنوان وظيفه به جاي سلاح «دوربين» به دست گرفتند و راهي جبهه و جنگ شدند. اين سينما در سالهاي ابتدايي تولد خود كه همزمان با سالهاي جنگ تحميلي عراق عليه ايران بود، رنگ و بويي به شدت حماسي داشت. با پايان جنگ فيلمهاي حماسي از رونق افتادند و نوعي از سينماي جنگ كه به آن «سينماي تبعات جنگ» گفته ميشود، رونق گرفت تا جايي كه امروز وقتي به آثار ساخته شده در اين عرصه نگاه ميكنيم، به جز چند نمونه محدود موفقترين آثار اين سينما فيلم هايي هستند كه نگاهي تلخ و انتقادي به اين مقوله داشتهاند.
«كاني مانگا» ساخته مرحوم «سيفالله داد» به همراه «عقاب ها» مرحوم ساموئل خاچيكيان نمونههاي موفق فيلم هايي هستند كه با تكيه بر بُعد قهرماني و حادثهاي جنگ توانستند تماشاگران زيادي را در آن سالها راهي سالنهاي سينما كنند. در اين سالها همواره سينماي دفاع مقدس از پرمخاطبترين ژانرهاي سينمايي بعد از انقلاب بوده است، چنانچه فيلم اخراجيها پرفروشترين فيلم تاريخ سينماي ايران از اين گونه سينمايي آمده است. محمدرضا شرفالدين رئيس انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس در پاسخ به سؤال خبرنگار «جوان» در خصوص اينكه چرا در چند سال اخير سينماي دفاع مقدس با كمبود مخاطب و شرايط بد اكران مواجه است، ميگويد: سينماي دفاع مقدس هم مثل تمامي گونههاي ديگر سينمايي است و طبيعي است در مقاطعي دچار ركود شود. بحران مخاطب مشكل سينماي امروز ماست و ربطي به سينماي دفاع مقدس ندارد چراكه فيلمهاي كودك و نوجوان يا ژانر پليسي و تاريخي ما هم نميفروشد ولي از آنجا كه سينماي دفاع مقدس يك دوران طلايي داشته انتظارات از آن امروز بالاست و زير ذره بين است.
شرفالدين در خصوص اقدامات صورت گرفته براي احياي سينماي دفاع مقدس ميگويد: سرمايهگذاري روي فيلمنامه را شروع كرديم چون يكي از بزرگترين آسيبها و چالشهاي سينماي دفاع مقدس بحث فيلمنامه و مخصوصاً نبود فيلمنامههاي اقتباسي است.
شرفالدين در خصوص اينكه ساخت فيلمهاي حماسي در سينماي دفاع مقدس كم شده و بيشتر فيلمها نگاه تلخ و انتقادي نسبت به جنگ دارند گفت:اين هم يكي ديگر از آسيبهاي جدي است كه وقتي فيلمساز بدون تحليل وارد موضوعي ميشود به اين ورطه ميافتد. مديران ما هم بايد به اين فكر باشند كه فقط موشك و هواپيما نيست كه ميتواند نظام را حفظ كند بلكه اگر اين ارزشها و قهرمانان براي جوانان امروزي معرفي نشوند آنها به سمت الگوها و قهرمانان پوشالي خارجي ميروند. در اين چند سال دستگاههايي كه بايد اين كار را ميكردند در خواب غفلت بودند ولي خوشبختانه نهضت ساخت فيلم زندگينامه شخصيتهاي ماندگار جنگ شروع شده است و شخصاً به اين سينما خيلي اميدوارم.
محمدرضا اسلاملو كارگردان و مستندساز هم با بيان اين مطلب كه بيتوجهي به باطن عميق دفاع مقدس منجر به شكست در عرصه سينماي جنگي شدهاست، اظهار كرد: يكي از علل ناموفق بودن ما در برنامه ريزيهايي كه در زمينه آثار هنري انقلاب و دفاع مقدس است، اين است كه به باطن حقيقتي كه پيش رويمان است، توجهي نميكنيم، در حالي كه انقلاب و جنگ زواياي عجيب و معجزه گونهاي دارند. چه بسيار فيلمها كه ميتوان از كودتاهايي كه با امدادهاي غيبي غيرمنتظره خنثي شدهاند ساخت؛ اتفاقات بينظيري كه در هيچ جاي تاريخ رخ نداده است و ميتوانند مضمون فيلمهاي سينمايي شوند اما اين اتفاق رخ نميدهد.
وي افزود: انگار كه ما در آن زمان حضور داشتهايم اما گنگ و كر و كور بودهايم و اتفاقات را درك نكردهايم. بايد پرسيد چرا معدود آثار دفاع مقدسي نيز به زودي از يادها ميروند و در زمان اكران نيز اولويت جذب مخاطب را از دست ميدهند؟ چراكه به مضامين طوري ميپردازند كه از واقعيت انقلاب و جنگ دور است و مخاطب را جذب نميكند. اين چنين ميشود كه ضد اين قضيه و فيلمهايي كه به نوعي جنگ را مسخره كردهاند مخاطب جذب ميكنند! مثل اخراجيها كه جنگ را به بازي گرفتهاست. اينجاست كه عظمتي كه با آن در دفاع مقدس سروكار داشتيم و تحولي كه در انسانها و روح مردم ايجاد كرد، ناديده گرفته ميشود. اين مستندساز تصريح كرد: سطح آثار دفاع مقدس آنقدر نازل شده و به تمسخر كشيده شده كه حد ندارد، اين در حالي است كه زماني كه آثار جنگي امريكايي را نگاه ميكنيد، ميبينيد با تمام قدرت بيان، عظيمترين توليدات سينمايي و گرانترين و پرخرجترين امكانات را به كار ميبندند تا از وطنشان فيلم بسازنداما انگار بزرگان ما كودك شدهاند و به ارزشهاي والا نگاه نادرستي دارند كه بايد اصلاح شود.
«قارچ سمي»، «ميم مثل مادر»، «نسل سوخته»، «روبان قرمز»، «به نام پدر»، «كيميا»، « متولد ماه مهر»، «فرزند خاك»و «بيداري رؤياها» نمونهاي از فيلم هايي است كه با نگاهي انتقادي و تلخ به جنگ و تبعات آن پرداختهاند و امروز كه به فيلمهاي اين گونه سينمايي فكر ميكنيم، اين نامها بيش از فيلمهايي همچون «روز سوم» در ذهن ما ميدرخشد. روزنامه جوان اين موضوع را در گزارشي تكميلي در صفحات لايي خود دنبال خواهد كرد.
«كاني مانگا» ساخته مرحوم «سيفالله داد» به همراه «عقاب ها» مرحوم ساموئل خاچيكيان نمونههاي موفق فيلم هايي هستند كه با تكيه بر بُعد قهرماني و حادثهاي جنگ توانستند تماشاگران زيادي را در آن سالها راهي سالنهاي سينما كنند. در اين سالها همواره سينماي دفاع مقدس از پرمخاطبترين ژانرهاي سينمايي بعد از انقلاب بوده است، چنانچه فيلم اخراجيها پرفروشترين فيلم تاريخ سينماي ايران از اين گونه سينمايي آمده است. محمدرضا شرفالدين رئيس انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس در پاسخ به سؤال خبرنگار «جوان» در خصوص اينكه چرا در چند سال اخير سينماي دفاع مقدس با كمبود مخاطب و شرايط بد اكران مواجه است، ميگويد: سينماي دفاع مقدس هم مثل تمامي گونههاي ديگر سينمايي است و طبيعي است در مقاطعي دچار ركود شود. بحران مخاطب مشكل سينماي امروز ماست و ربطي به سينماي دفاع مقدس ندارد چراكه فيلمهاي كودك و نوجوان يا ژانر پليسي و تاريخي ما هم نميفروشد ولي از آنجا كه سينماي دفاع مقدس يك دوران طلايي داشته انتظارات از آن امروز بالاست و زير ذره بين است.
شرفالدين در خصوص اقدامات صورت گرفته براي احياي سينماي دفاع مقدس ميگويد: سرمايهگذاري روي فيلمنامه را شروع كرديم چون يكي از بزرگترين آسيبها و چالشهاي سينماي دفاع مقدس بحث فيلمنامه و مخصوصاً نبود فيلمنامههاي اقتباسي است.
شرفالدين در خصوص اينكه ساخت فيلمهاي حماسي در سينماي دفاع مقدس كم شده و بيشتر فيلمها نگاه تلخ و انتقادي نسبت به جنگ دارند گفت:اين هم يكي ديگر از آسيبهاي جدي است كه وقتي فيلمساز بدون تحليل وارد موضوعي ميشود به اين ورطه ميافتد. مديران ما هم بايد به اين فكر باشند كه فقط موشك و هواپيما نيست كه ميتواند نظام را حفظ كند بلكه اگر اين ارزشها و قهرمانان براي جوانان امروزي معرفي نشوند آنها به سمت الگوها و قهرمانان پوشالي خارجي ميروند. در اين چند سال دستگاههايي كه بايد اين كار را ميكردند در خواب غفلت بودند ولي خوشبختانه نهضت ساخت فيلم زندگينامه شخصيتهاي ماندگار جنگ شروع شده است و شخصاً به اين سينما خيلي اميدوارم.
محمدرضا اسلاملو كارگردان و مستندساز هم با بيان اين مطلب كه بيتوجهي به باطن عميق دفاع مقدس منجر به شكست در عرصه سينماي جنگي شدهاست، اظهار كرد: يكي از علل ناموفق بودن ما در برنامه ريزيهايي كه در زمينه آثار هنري انقلاب و دفاع مقدس است، اين است كه به باطن حقيقتي كه پيش رويمان است، توجهي نميكنيم، در حالي كه انقلاب و جنگ زواياي عجيب و معجزه گونهاي دارند. چه بسيار فيلمها كه ميتوان از كودتاهايي كه با امدادهاي غيبي غيرمنتظره خنثي شدهاند ساخت؛ اتفاقات بينظيري كه در هيچ جاي تاريخ رخ نداده است و ميتوانند مضمون فيلمهاي سينمايي شوند اما اين اتفاق رخ نميدهد.
وي افزود: انگار كه ما در آن زمان حضور داشتهايم اما گنگ و كر و كور بودهايم و اتفاقات را درك نكردهايم. بايد پرسيد چرا معدود آثار دفاع مقدسي نيز به زودي از يادها ميروند و در زمان اكران نيز اولويت جذب مخاطب را از دست ميدهند؟ چراكه به مضامين طوري ميپردازند كه از واقعيت انقلاب و جنگ دور است و مخاطب را جذب نميكند. اين چنين ميشود كه ضد اين قضيه و فيلمهايي كه به نوعي جنگ را مسخره كردهاند مخاطب جذب ميكنند! مثل اخراجيها كه جنگ را به بازي گرفتهاست. اينجاست كه عظمتي كه با آن در دفاع مقدس سروكار داشتيم و تحولي كه در انسانها و روح مردم ايجاد كرد، ناديده گرفته ميشود. اين مستندساز تصريح كرد: سطح آثار دفاع مقدس آنقدر نازل شده و به تمسخر كشيده شده كه حد ندارد، اين در حالي است كه زماني كه آثار جنگي امريكايي را نگاه ميكنيد، ميبينيد با تمام قدرت بيان، عظيمترين توليدات سينمايي و گرانترين و پرخرجترين امكانات را به كار ميبندند تا از وطنشان فيلم بسازنداما انگار بزرگان ما كودك شدهاند و به ارزشهاي والا نگاه نادرستي دارند كه بايد اصلاح شود.
«قارچ سمي»، «ميم مثل مادر»، «نسل سوخته»، «روبان قرمز»، «به نام پدر»، «كيميا»، « متولد ماه مهر»، «فرزند خاك»و «بيداري رؤياها» نمونهاي از فيلم هايي است كه با نگاهي انتقادي و تلخ به جنگ و تبعات آن پرداختهاند و امروز كه به فيلمهاي اين گونه سينمايي فكر ميكنيم، اين نامها بيش از فيلمهايي همچون «روز سوم» در ذهن ما ميدرخشد. روزنامه جوان اين موضوع را در گزارشي تكميلي در صفحات لايي خود دنبال خواهد كرد.
ايزد مهرآفرين