به خاطر دارم سال گذشته در همايشي شرکت داشتم که به مناسبت تقارن سالگرد رحلت امام و تولد حضرت فاطمه(س) ترتيب يافته بود، آن هم در کشوري که بخش اعظمي از مردم آن بتپرست و لامذهب هستند. در آن همايش رئيس يکي از دانشگاههاي معتبر جهان که يک زن زرتشتي بود مقالهاي به زبان انگليسي ارائه داد که حاصل پژوهش ميداني وي در کشور جمهوري اسلامي ايران بود. او در اين مقاله نتيجهگيري کرد که چادر زن ايراني، پرچم هويت و استقلال و فرهيختگي و آگاهي وي است.
اين خاطره زماني به ذهنم متبادر شد که از مردادماه سال جاري به اين سو، هجمه بيسابقهاي به حجاب برتر، آن هم از سوي ارگان رسمي دولت انجام شد که موجي از نقد و نظر و تذکر را به همراه داشت.
البته شايد برخي خوانندگان اين يادداشت اين طور عنوان کنند که ويژهنامه «خاتون يک» يک حاشيهسازي بود که بيش از اندازه به آن پرداخته شد. و مطرح کردن دوباره موضوع تحت عناوين مختلف و از جمله دوباره زنده کردن آن در قالب چنين نوشتاري کار اشتباهي است که نتيجه آن به جز تبليغ و بزرگنمايي عملکرد سوء تهيه کنندگان آن ويژه نامه نيست. اما دلايل موجهي در اين رابطه وجود دارد که لزوم طرح دوباره موضوع را مشخص ميکند.
چندي پس از انتشار ويژهنامه خاتون و انعکاس گسترده خبر آن، شاهد درج اخبار ديگري بوديم که حکايت از تهيه برخي گفتوگوهاي اين ويژهنامه طي دو سال قبل از انتشارآن داشت! اين نکته متبادرکننده اين حقيقت به ذهن مخاطب است که مجريان اين پروژه از مدتها قبل براي چنين هنجارشکني برنامهريزي داشتهاند و اخبار تکميلي به گوش رسيده نيز مويد اين حقيقت است که نشانهرويهاي آينده اين هنجارشکنان به سوي طيف وسيعي از مباني و ارکان ساختاري نظام اسلامي خواهد بود از جمله وحدت بين اقوام و مذاهب و فرقهها و همچنين روحانيت و حوزههاي علميه و در آخر اصل ولايت فقيه.
بنابراين حمله به عفاف و حجاب به عنوان يکي از ارکان ساختاري در نظام اسلامي، اولين فاز از حمله برنامهريزي شده جريان خطرناکي است که نياز به هوشياري در قبال آن را بيش از پيش نمايانگر ميسازد.
در اين باره صاحب نظران معتقدند چنين برنامهريزي ممکن است از دو منشا کاملا جداگانه نشات بگيرد. تحليل خوشبينانه دراين باره براين مبنا شکل ميگيرد که هنجارشکنيهاي اخير براي جلب آراء راي دهندگان در انتخابات بعدي برنامهريزي شده است که اصطلاحا از آنان با نام «قشر ۱۳ ميليوني» ياد ميشود. اما تحليل بدبينانه براين پايه استوار است که ترتيب دهندگان پروژه ياد شده اساسا دستور عملکرد خود را از آن سوي آبها دريافت ميکنند که در واقع بايد از آن تحت عنوان ايفاي نقش در قالب استراتژي «براندازي نرم» در جمهوري اسلامي ايران ياد کرد.
اين درحالي است که «قشر ۱۳ ميليوني» شامل يک جمعيت چند لايه است و بخشي اندکي از آنان را اساسا معاندين نظام جمهوري اسلامي تشکيل ميدهند. لذا اين عده با اعطاي هيچ امتيازي ازصف خواستاران براندازي نظام جمهوري اسلامي خارج نميشوند. البته بخش کثيري از اين ۱۳ ميليون راي دهنده انتخابات آينده را آناني تشکيل ميدهند که پيش از اين نيز در چارچوب نظام جمهوري اسلامي در انتخابات شرکت کردهاند. درست است که اين طيف در قالب حمايت از برنامههاي کانديداهاي متفاوت از رئيسجمهور فعلي در عرصه سياسي کشور حضور يافتند، اما بيشتر اين افراد آگاهانه پايبند به قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران بوده و با وجود اختلاف ديدگاه با حاکميت فعلي نتيجه انتخابات را پذيرفتند. و لذا درآينده نيز قطعا در حمايت از کانديداي مورد نظر خود در عرصه سياسي کشور حاضر خواهند شد.
اما قسمت کوچک ديگري از اين ۱۳ ميليون با اتکاء به سابقه خوب کانديداهاي مورد نظر خود در نظام اسلامي، پس از انحراف ايشان از قانون اساسي، ناآگاهانه به دنباله روي از آنان پرداختند که اين طيف نيز پس از رفع غبارآلودي فضاي سياسي کشور به خط اصلي بازگشته و با کسب تجربه از فتنه ۸۸، قطعا در حضور آتي خود در عرصه سياسي فاصله خود از هنجارشکنان را حفظ خواهند کرد.
دو تحليل مذکور از عملکرد پروژه مشکوک آغاز شده در حالي مطرح است که امروز ۸ ماه از آغاز بيداري اسلامي در منطقه شمال آفريقا و خاورميانه ميگذرد و ما شاهديم که زنان محجبه در خط مقدم اين مبارزه قرار داشته و همپاي مردان متحمل شکنجه و زندان ميشوند. ضمن اينکه اين مبارزان زن در اظهار نظرهاي خود به صراحت ميگويند که ما از زنان مبارز انقلابي در جمهوري اسلامي الهام گرفتهايم و در مسيري که آنان براي کسب پيروزي گام نهادهاند حرکت کردهايم و امروز نيز به تجربيات ارزشمند آنان براي ادامه راه تا کسب نتيجه مطلوب نيازمنديم.
از ديگر سو گردانندگان پروژه خاتون با آغاز مغالطهاي هدفدار، با معرفي چهرههایی در قالب ۴۰ زن تاثيرگذار، به جای زنان موجه زنان ديگري را به مخاطب معرفي کردند که اغلب نه تنها برمبناي شاخص اسلامي در پايينترين رده زنان در جمهوري اسلامي نيز قرار نميگيرند بلکه مشکلات عقيدتي و ارتکاب به برخی جرائم، بخشي از ويژگيهاي آنان را تشکيل ميدهد.
لذابنابر آنچه گفته شد در بدترين حالت جمهوري اسلامي با يک جريان برانداز دنبالهدار روبروست که از آن سوي مرزها هدايت ميشود و در بهترين حالت گروه کج انديشي را در مقابل خود ميبيند که با سوء عملکرد خود هم قلوب مومنين را در جامعه جريحهدار ميکند و هم نماي اشتباهي از جامعه تحت حاکميت جمهوري اسلامي ايران به جهان معرفي ميکند.
بنابراين در هر دوحالت به نظر ميرسد بايد چندصدايي در برخورد با عوامل اين پروژه مشکوک پايان يابد. اگر به درستي آنچه با ويژه نامه خاتون کليد خورد را سرآغاز يک پروژه بلند مدت بدانيم، نياز به مراقبت نهادهاي نظارتي و جلوگيري از ادامه راه آن به وضوح احساس ميشود.
به نظر ميرسد حرکت بموقع دادستان محترم که با شکايت از عوامل اين ويژه نامه آغاز شده بايد تا حصول نتيجه نهايي با قدرت ادامه يابد.
در اين رابطه اين وظيفه متوجه هيات نظارت برمطبوعات است که بدون تاثير پذيري از هرگونه توصيه، موشکافانه به جلوگيري از حرکات بعدي دستاندرکاران پروژه ياد شده در رسانههاي مکتوب مبادرت کنند.
اما مجلس محترم نيز بايد عملکرد خود در قبال اين روند مشکوک را باپيگيري سوال مطرح شده از وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي به نتيجه برساند.
مردم متدين ما به عنوان صاحبان اصلي انقلاب اسلامي ميدانند که پيش از انرژي هستهاي، اين رعايت حجاب و عفاف بانوان در جامعه است که حق مسلم آنهاست. پس وظيفه دارند همچون گذشته با حضور در راهپيماييها مطالبه خود براي جلوگيري از هر گونه انحراف را به شکل جدي مطرح و پيگيري کنند. مردم فهيم نظام جمهوري اسلامي واقفند در دوران حساس کنوني چادر مشکي ديگر صرفا يک حجاب برتر نيست بلکه پيام آزادگي و هوشياري و مقاومت در مقابل استکبار است که به زنان مسلمان جهان به عنوان راهکارهاي موثر از سوي ما ارائه ميشود.
اين خاطره زماني به ذهنم متبادر شد که از مردادماه سال جاري به اين سو، هجمه بيسابقهاي به حجاب برتر، آن هم از سوي ارگان رسمي دولت انجام شد که موجي از نقد و نظر و تذکر را به همراه داشت.
البته شايد برخي خوانندگان اين يادداشت اين طور عنوان کنند که ويژهنامه «خاتون يک» يک حاشيهسازي بود که بيش از اندازه به آن پرداخته شد. و مطرح کردن دوباره موضوع تحت عناوين مختلف و از جمله دوباره زنده کردن آن در قالب چنين نوشتاري کار اشتباهي است که نتيجه آن به جز تبليغ و بزرگنمايي عملکرد سوء تهيه کنندگان آن ويژه نامه نيست. اما دلايل موجهي در اين رابطه وجود دارد که لزوم طرح دوباره موضوع را مشخص ميکند.
چندي پس از انتشار ويژهنامه خاتون و انعکاس گسترده خبر آن، شاهد درج اخبار ديگري بوديم که حکايت از تهيه برخي گفتوگوهاي اين ويژهنامه طي دو سال قبل از انتشارآن داشت! اين نکته متبادرکننده اين حقيقت به ذهن مخاطب است که مجريان اين پروژه از مدتها قبل براي چنين هنجارشکني برنامهريزي داشتهاند و اخبار تکميلي به گوش رسيده نيز مويد اين حقيقت است که نشانهرويهاي آينده اين هنجارشکنان به سوي طيف وسيعي از مباني و ارکان ساختاري نظام اسلامي خواهد بود از جمله وحدت بين اقوام و مذاهب و فرقهها و همچنين روحانيت و حوزههاي علميه و در آخر اصل ولايت فقيه.
بنابراين حمله به عفاف و حجاب به عنوان يکي از ارکان ساختاري در نظام اسلامي، اولين فاز از حمله برنامهريزي شده جريان خطرناکي است که نياز به هوشياري در قبال آن را بيش از پيش نمايانگر ميسازد.
در اين باره صاحب نظران معتقدند چنين برنامهريزي ممکن است از دو منشا کاملا جداگانه نشات بگيرد. تحليل خوشبينانه دراين باره براين مبنا شکل ميگيرد که هنجارشکنيهاي اخير براي جلب آراء راي دهندگان در انتخابات بعدي برنامهريزي شده است که اصطلاحا از آنان با نام «قشر ۱۳ ميليوني» ياد ميشود. اما تحليل بدبينانه براين پايه استوار است که ترتيب دهندگان پروژه ياد شده اساسا دستور عملکرد خود را از آن سوي آبها دريافت ميکنند که در واقع بايد از آن تحت عنوان ايفاي نقش در قالب استراتژي «براندازي نرم» در جمهوري اسلامي ايران ياد کرد.
اين درحالي است که «قشر ۱۳ ميليوني» شامل يک جمعيت چند لايه است و بخشي اندکي از آنان را اساسا معاندين نظام جمهوري اسلامي تشکيل ميدهند. لذا اين عده با اعطاي هيچ امتيازي ازصف خواستاران براندازي نظام جمهوري اسلامي خارج نميشوند. البته بخش کثيري از اين ۱۳ ميليون راي دهنده انتخابات آينده را آناني تشکيل ميدهند که پيش از اين نيز در چارچوب نظام جمهوري اسلامي در انتخابات شرکت کردهاند. درست است که اين طيف در قالب حمايت از برنامههاي کانديداهاي متفاوت از رئيسجمهور فعلي در عرصه سياسي کشور حضور يافتند، اما بيشتر اين افراد آگاهانه پايبند به قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران بوده و با وجود اختلاف ديدگاه با حاکميت فعلي نتيجه انتخابات را پذيرفتند. و لذا درآينده نيز قطعا در حمايت از کانديداي مورد نظر خود در عرصه سياسي کشور حاضر خواهند شد.
اما قسمت کوچک ديگري از اين ۱۳ ميليون با اتکاء به سابقه خوب کانديداهاي مورد نظر خود در نظام اسلامي، پس از انحراف ايشان از قانون اساسي، ناآگاهانه به دنباله روي از آنان پرداختند که اين طيف نيز پس از رفع غبارآلودي فضاي سياسي کشور به خط اصلي بازگشته و با کسب تجربه از فتنه ۸۸، قطعا در حضور آتي خود در عرصه سياسي فاصله خود از هنجارشکنان را حفظ خواهند کرد.
دو تحليل مذکور از عملکرد پروژه مشکوک آغاز شده در حالي مطرح است که امروز ۸ ماه از آغاز بيداري اسلامي در منطقه شمال آفريقا و خاورميانه ميگذرد و ما شاهديم که زنان محجبه در خط مقدم اين مبارزه قرار داشته و همپاي مردان متحمل شکنجه و زندان ميشوند. ضمن اينکه اين مبارزان زن در اظهار نظرهاي خود به صراحت ميگويند که ما از زنان مبارز انقلابي در جمهوري اسلامي الهام گرفتهايم و در مسيري که آنان براي کسب پيروزي گام نهادهاند حرکت کردهايم و امروز نيز به تجربيات ارزشمند آنان براي ادامه راه تا کسب نتيجه مطلوب نيازمنديم.
از ديگر سو گردانندگان پروژه خاتون با آغاز مغالطهاي هدفدار، با معرفي چهرههایی در قالب ۴۰ زن تاثيرگذار، به جای زنان موجه زنان ديگري را به مخاطب معرفي کردند که اغلب نه تنها برمبناي شاخص اسلامي در پايينترين رده زنان در جمهوري اسلامي نيز قرار نميگيرند بلکه مشکلات عقيدتي و ارتکاب به برخی جرائم، بخشي از ويژگيهاي آنان را تشکيل ميدهد.
لذابنابر آنچه گفته شد در بدترين حالت جمهوري اسلامي با يک جريان برانداز دنبالهدار روبروست که از آن سوي مرزها هدايت ميشود و در بهترين حالت گروه کج انديشي را در مقابل خود ميبيند که با سوء عملکرد خود هم قلوب مومنين را در جامعه جريحهدار ميکند و هم نماي اشتباهي از جامعه تحت حاکميت جمهوري اسلامي ايران به جهان معرفي ميکند.
بنابراين در هر دوحالت به نظر ميرسد بايد چندصدايي در برخورد با عوامل اين پروژه مشکوک پايان يابد. اگر به درستي آنچه با ويژه نامه خاتون کليد خورد را سرآغاز يک پروژه بلند مدت بدانيم، نياز به مراقبت نهادهاي نظارتي و جلوگيري از ادامه راه آن به وضوح احساس ميشود.
به نظر ميرسد حرکت بموقع دادستان محترم که با شکايت از عوامل اين ويژه نامه آغاز شده بايد تا حصول نتيجه نهايي با قدرت ادامه يابد.
در اين رابطه اين وظيفه متوجه هيات نظارت برمطبوعات است که بدون تاثير پذيري از هرگونه توصيه، موشکافانه به جلوگيري از حرکات بعدي دستاندرکاران پروژه ياد شده در رسانههاي مکتوب مبادرت کنند.
اما مجلس محترم نيز بايد عملکرد خود در قبال اين روند مشکوک را باپيگيري سوال مطرح شده از وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي به نتيجه برساند.
مردم متدين ما به عنوان صاحبان اصلي انقلاب اسلامي ميدانند که پيش از انرژي هستهاي، اين رعايت حجاب و عفاف بانوان در جامعه است که حق مسلم آنهاست. پس وظيفه دارند همچون گذشته با حضور در راهپيماييها مطالبه خود براي جلوگيري از هر گونه انحراف را به شکل جدي مطرح و پيگيري کنند. مردم فهيم نظام جمهوري اسلامي واقفند در دوران حساس کنوني چادر مشکي ديگر صرفا يک حجاب برتر نيست بلکه پيام آزادگي و هوشياري و مقاومت در مقابل استکبار است که به زنان مسلمان جهان به عنوان راهکارهاي موثر از سوي ما ارائه ميشود.
منبع: یا لثارات
آیا سخنان دختر مسیولی که کت وشلوار پوشیدن و دو چرخه سواری و ظلم شدن قوانین اسلام به خانم ها به گوشتان نرسیده .
در زمان سازندگی مدیر آموزش وپرورشی را به خاطر پی گیری مسیله حجاب برتر برکنار کردنند .
در گفتار هایمان باید خدا را در نظر داشته باشیم زیرا فاصله مرگ و زندگی فقط یک دم یا بازدم می باشد . روح و بدن از هم که جدا شدن در آن زمان وضع فرق می کند زیرا دیگر تاریکی نیست همه چیز ها هویدا می شونند در آن زمان پشیمانی دیگر سودی ندارد .