اما همه اینها ظرف امروز یا فردا، نهایتا پسفردا یا در طولانیترین زمان تا پایان هفته بعد تمام میشود و میرود پی کارش و تهران میماند و دهها و صدها زخم کهنه پا به شکاف، همچون پلاسکو و آلومینیوم. تهران میماند و آتشنشانی کمتجهیزات. تهران میماند و مردمانی که موقع بحران، سلفیشان میگیرد. تهران میماند و یک شورای شهر ورزشی. تهران میماند و هراس از حادثههای بیگاه، همچون زلزله؛ حادثهای که دیگر محدود به یک ساختمان و یک چهارراه و یک محله نخواهد بود و دیگر بحث تجهیزات آتشنشانی و اقدامات نهادهای مسئول و فرهنگسازی، در چنین شرایطی قطرهای است در اقیانوس فاجعه. اگر امروز با ریختن پلاسکو بیدار نشویم، قطعا در حادثه بزرگتر با ابعاد وسیعتر، اوضاعی پیدا میکنیم که به کار بردن عبارت «فاجعه ملی» نیز برای آن کم است.
چیزی که کم نداریم، قانون و مقرره و مصوبه است. جایی که کم نداریم، سازمان و اداره و کمیته و تشکیلات است. فقط اراده میخواهیم و قاطعیت که ظاهرا نیست. از دیروز صبح تا الان دهها ساعت - نفر کار انجام شده است تا آسیبها کم شود و پیکر عزیزانمان از زیر آوار بیرون بیاید. شاید اگر نصف همین میزان کار را روزها و ماهها و سالهای قبل انجام میدادیم، خانواده این آتشنشانها امروز رخت عزا بر تن نمیکردند، کلی از اموال مردم زیر خاک نمیرفت و دستور پشت دستور و پیگیری پشت پیگیری لازم نبود.
چند کار را میتوان به فوریت انجام داد:
۱- شهرداری تهران با همکاری و حمایت دستگاه قضایی و به طور خاص دادستانی تهران، اقدامات لازم را برای تخلیه فوری بناهای پلاسکوگونه و نوسازی یا ایمنسازی آنها انجام دهد. شورای شهر نیز عوارض قانونی برای انجام این کار را مقرر کند. شهرداری باید فرض کند این موقعیت، درست مثل موقعیتهایی نظیر برخورد با دستفروشان است. زور اگر برای نجات جان انسانها به کار گرفته شود، قطعا مردم هم حمایت میکنند؛ گرچه ممکن است عدهای هم به صورت مقطعی ناراضی شوند.
۲- سازمانهای دولتی ارائهکننده خدمات شهری مثل سازمان آب، مخابرات، شرکت گاز، اداره برق و ... به حمایت از شهرداری، از ارائه کلیه خدمات به بناهای اینچنینی تا زمان ایمنسازی خودداری کنند. چنین ساختمانی اگر یک نصف روز آب یا برق نداشته باشد، قطعا افراد شاغل در آن خودشان دست به کار میشوند و همه کارهای مربوط به ایمنسازی را پیگیری میکنند.
۳- دولت به صورت جدی از برنامههای شهرداری در حوزه تجهیز سازمانهای امدادی نظیر آتشنشانی یا نوسازی و ایمنسازی بافتهای فرسوده حمایت مالی، اجرایی و سیاسی کند. مجلس نیز حمایتهای تقنینی را در جاهایی که ممکن است خلاءهای قانونی وجود داشته باشد با لحاظ فوریت در دستور کار قرار دهد.
۴- شهرداری برای مدتی که ممکن است فعالیت در اینگونه ساختمانها غیرممکن باشد، فضایی را به صورت موقت در اختیار صاحبان واحدهای صنفی بگذارد تا کسب و کارشان با خلل مواجه نشود.
۵- طی تفاهمنامهای میان بانکها با شهرداری یا حال که خود شهرداری بانکی به نام بانک شهر دارد، تسهیلاتی کمبهره جهت نوسازی و ایمنسازی این ساختمانها به مالک یا مالکان و بهرهبرداران پرداخت شود تا بهانهای از این جهت نیز وجود نداشته باشد.
۶- بروکراسی و نامهنگاریهای اداری برای همه امور مربوط به ایمنسازی از جمله تجهیز آتشنشانیها یا دریافت مجوز برای ارتقای سطح ایمنی ساختمانها و نوسازی، به صورت جدی کاهش یابد و همه موظف شوند که با ترک تشریفات اداری و به صورت خارج از نوبت، این امور را تمشیت کنند.
۷- همه مجریان قانون، وجدان داشته باشند.
امید میرود که بند هفتم، دشوارترین و غیرممکنترین کار در میان موارد ذکرشده نباشد تا بتوان احتمال تکرار فجایعی مانند آنچه در پنجشنبه سیاه تهران رخ داد را کم دانست.
این پیشنهادات، راههایی فوری برای کنترل اوضاع و کاهش آسیبهای نزدیک است. تردیدی نیست که نیازمند کارهای زیربنایی اعم از فرهنگسازی و آموزش هم هستیم که باید بماند برای آرامش پس از طوفان.