ما در اين مقاله بيشتر سعي مي کنيم به اين مساله بپردازيم که چرا جنگ هشت سال به طول انجاميد؟ و چرا پس از آزاد سازي خرمشهر ايران حاضر به پذيرش آتش بس نشد؟
اين که کمي بيش از نيمي از جمعيت کشور را جوانان زير 25 سال تشکيل مي دهند، با توجه به اهميتي که دوران دفاع مقدس در تاريخ معاصر ايران دارد ونيز اين که بسياري از جوانان و نسل سوم انقلا ب کمتر خاطره اي از دوران جنگ تحميلي دارند، نياز به بررسي بيشتر و روشن نمودن اذهان وافکار اين قشر نسبت به وقايع و حقايق اين دوران بيش از بيش آشکار مي گردد.
مقاله حاضر به چهار بخش تقسيم گرديده است. ابتدا به چگونگي تجاوز عراق به ايران به طور خلا صه خواهيم پرداخت. در بخش دوم کمي راجع به مقاومت شجاعانه مردم ونيروهاي مسلح جمهوري اسلا مي مي پردازيم. سپس از آزاد سازي خرمشهر و آن پيروزي غرورآفرين يادي خواهيم کرد و در بخش پاياني نيز به مساله اصلي مورد بحث يعني ادامه جنگ مي پردازيم. اميد آن که مقبول خوانندگان باشد.
بخش اول: آغاز جنگ
در واپسين روزهاي شهريور ماه 1359 در حالي که اکثريت مردم ايران در تکاپوي خريد لوازم مدرسه براي فرزندان خود بودند، در مرزهاي ايران و عراق خبرهائي بود. درگيري هاي پراکنده و رجزخواني سياسي طرف عراقي و ... اما هنوز کسي در داخل ايران اين اخبار و تهديدها را جدي نمي گرفت. کمتر ايراني به ذهنش خطور مي کرد که عراقي که در طول ساليان متمادي در برابر دولت ايران نمي توانست قدرت نمائي کند وجرات چپ نگاه کردن به ايران را هم نداشت، به يک باره با گستاخي دچار توهم حمله به ايران گردد!
اما اين چنين شد، صدام ديکتاتور عراق با توجه به برداشت هاي ذهني خود و نيز تشويق قدرت هاي خارجي سرانجام تاب مقاومت را از دست داده و باحمله به ايران با ادعاي آزادي سرزمين هاي عرب و نجات قوم عرب از دست فارسيان! خود را فرشته نجات اعراب و مظهر قدرت آنان نشان دهد.
به دنبال شليک يک گلوله تانک تي 72 در پادگان بعقوبه، ساعت 11 صبح روز 31 شهريور 1359به سيله صدام و به دنبال آن حملا ت هوائي به شهرهاي داخلي ومرزي جمهوري اسلا مي، تلا ش همه جانبه نيروهاي زميني عراق نيز آغاز گرديد و مواضع و تاسيسات نظامي و غير نظامي ايران در نزديکي مرز زير آتش سنگين نيروهاي عراق قرار گرفت. فرودگاه مهرآباد هم توسط سه فروند ميگ 23 عراقي حوالي ساعت 14/30 بمباران شد و لشکرهاي عراقي در مناطق مهران و بستان حرکت خود را آغاز کردند.
آري! تجاوزي ديگر به مملکت ايران صورت پذيرفت، اما سال ها کسي در دنيا اين موضوع (تجاوز به ايران) را نپذيرفت. زيرا با پذيرش اين تجاوز ادعاي حکومتي انقلا بي پذيرفته مي شد که درميان دولت ها هنوز هيچ دوستي نداشت!
مرحله دوم: آغاز دفاع و مقاومت دليرانه
حمله عراق با بهت مردم ايران همراه بود، غرور ملي شکسته شد و مردم هنوز باور نداشتند که عراق به اين راحتي به ايران حمله کند و به پيشروي ادامه دهد. ارتش ساماندهي گذشته را نداشت، ژاندارمري نيز وضعي بهتر از ارتش نداشت، بيشتر پادگان ها تقريبا خالي بودند، سپاه نيز نهاد نوپائي بود که هنوز نمي شد روي آنها حسابي باز کرد. علا وه بر اين مشکلا ت و درگيري هاي داخلي در کردستان و ترکمن صحرا نيز مزيد بر علت گرديده بود.
در حالي که عراق با 9 لشکر از 12 لشکر خود به ايران حمله کرده بود واز لحاظ تبليغاتي نيز يک فرستنده راديوئي به نام جبهه آزادي بخش خوزستان را به کار انداخته بود، استعداد نيروهاي ايراني مستقر در مرز در مجموع کمتر از يک تيپ عراقي بود!
با اين وجود بسياري از مردم و حتي مسوولين مي پنداشتند که همين مقدار نيرو نيز مي تواند عراقي ها را به عقب براند! در آن روزها در بيشتر پاسگاه هاي مرزي ايران حدود 10 نفر مستقر بودند که تنها مجهز به جنگ افزارهاي سبک بودند. با چنين برتري نسبي عراق در زمين باز و بدون موانع طبيعي و مصنوعي بايستي بتواند بيش از 5 کيلومتر در ساعت پيشروي کند. يعني ظرف چند ساعت به حاشيه خرمشهر رسيده و به چند روزه آن را اشغال نمايد. ولي در عمل نيروهاي عراقي تا 10 روز نتوانستند به حاشيه خارجي خرمشهر برسند و بيش از يک ماه نيز پشت درهاي خرمشهر ماندند. از همان روزهاي اول حمله عراق به ايران مقاومت آغاز گرديد. به فاصله يک روز از حمله عراق به ايران، در اولين قدم نيروي هوائي ارتش جمهوري اسلا مي ايران با بمباران گسترده مواضع و تاسيسات عراق به صدام نشان داد که در مورد قدرت ارتش ايران و مديريت آن اشتباه قضاوت کرده است. سخنان امام خميني (ره) نيز با ايجاد آرامش و وحدمت ميان اقشار مختلف مردم، بسيار کارا و موثر بود.
بي ترديد بايد گفت که مقاومت دليرانه جمعي از نيروهاي لشکر 92، عده اي از تکاوران نيروي دريايي، اعضاي شهرباني و ژاندارمري و نيروهاي مردمي خرمشهر در طول ايام محاصره اين شهر جزو غرور آفرين ترين لحظات ايام دفاع مقدس مي باشد. اما به هر حال با وجود مقاومت رشيدانه نيروها و مردم، خرمشهر سقوط کرد اما اين دفاع نشان داد که صدام براي رسيدن به پيروزي بر ايران راه سختي را در پيش رو دارد
بخش سوم: آزاد سازي خرمشهر نقطه عطف جنگ
علي رغم سقوط خرمشهر و با وجود تمام مشکلات، رشادت هاي کليه رزمندگان ارتشي و نيروهاي مردمي حرکت شتابان دشمن را کند کرده و با اين که هزاران کيلومتر از خاک ايران به اشغال متجاوزي درآمده بود، درايت و انديشمندي فرماندهان نظامي، توجيه مقامات مملکتي، هماهنگي بيشتر نيروهاي مسلح و درايت و رهبري امام خميني (ره) و وحدت و همدلي مردم فرصت لا زم براي تدارک و سازماندهي نيروها، آمادگي، طرح ريزي ودر نهايت اجراي عمليات هاي پدافندي و آفندي به منظور باز پس گيري مناطق اشغالي ودر هم کوبيدن ماشين جنگي عراق فراهم نمود.
با شکست حصر آبادان و به خصوص پس از انتصاب شهيد سرافراز امير صياد شيرازي به فرماندهي نيروي زميني ارتش اين حرکت دو چندان شد و به دنبال اين پايان يافتن محاصره آبادان تلا ش ها براي آزادسازي خرمشهر نيز آغاز شد.
عمليات بازپس گيري خرمشهر با نام بيت المقدس که از تاريخ 10 ارديبهشت 1361 به مدت 26 روز در جنوب غربي اهواز انجام گرفت يکي از درخشان ترين کارنامه هاي عملياتي نيروهاي مسلح جمهوري اسلا مي ايران عليه ارتش عراق به شمار مي رود که افزون بر پايان دادن به 19ماه اشغال نظامي قسمتي از حساس ترين نقاط خوزستان ضربه اي قاطع به نيروهاي عراق و توان و ميل جنگجويي آنان وارد کرد. بي دليل نبود که بيست روز از پايان اين عمليات صدام تحت تاثير ضربه کمرشکني که اين شکست بر ارتش وي وارد کرد و نيز به دليل ترس از آسيب پذيري بيشتر در مقابل تهاجمات گسترده تر نيروهاي ايراني، در پوشش شعار صلح طلبي و لزوم آمادگي براي نبرد با اسرائيل به بهانه اشغال جنوب لبنان در آستانه تشکيل کنفرانس سران کشورهاي غير متعهد به صورت يک طرفه آتش بس اعلا م کرد و شکست خفت بار خود و به ويژه از دست دادن خرمشهر را يک عقب نشيني تاکتيکي عنوان کرد و جالب اينجا است که صدام پس ازآزادسازي خرمشهر از شدت ناراحتي بسياري از افسران و فرماندهان عالي رتبه ارتش عراق را اعدام يا مجازات نمود
بخش چهارم: چرا پس از آزاد سازي خرمشهر جنگ ادامه يافت؟
پس از آزاد سازي خرمشهر اين خوش بيني قوت گرفت که جنگ به زودي پايان مي پذيرد، اما چنين نشد و جنگ شش سال ديگر هم ادامه يافت. امروزه براي بسياري هنوز اين سوال مطرح است که چرا به جنگي چنين هولناک و زيانبار زودتر پايان داده نشد؟
در اين باره نظرات متفاوتي از سوي کارشناسان مسائل سياسي و نظامي مطرح گرديده است. که در ادامه در مورد آنها بحث خواهيم کرد. صدام با چند برداشت غلط به ايران حمله کرد، اول اين که قدرت ارتش ايران را با توجه به شرايط پس از انقلا ب دست کم محاسبه کرده بود، دوم توان ملي ايجاد شده به وسيله انقلا ب اسلا مي را ناديده گرفته بود، سوم عرق ملي - مذهي ايرانيان را فراموش کرده بود و آن را چيزي معادل سابقه کوتاه عمر کشور خود مي دانست وديگر اين که توان خود را دست بالا گرفته بود.
اما پس از آزاد سازي خرمشهر کمي به خود آمد! و طي علا ميه اي که در تاريخ 10 ژوئن 1982 (20 خرداد 61) براي دبيرکل وقت سازمان ملل متحد ارسال کرد، آمادگي عراق را براي اجراي آتش بس اعلا م نمود تا با يک بازي سياسي خود را صلح طلب و مقيد به قوانين بين المللي نشان دهد واز طرف ديگر به قول معروف توپ را به زمين ايران بيندازد.
ليکن اين که چرا در آن موقع ايران راضي به پذيرش آتش بس نشد دلا يلي دارد که در اينجا به طور خلا صه به برخي از آنها مي پردازيم. اول اين که معلوم نبود که با پذيرش آتش بس از سوي ايران، صدام پس از تجهيز دوباره ارتش خود بار ديگر به ايران حمله ور نشود، چنانچه پس از پايان جنگ با ايران، با اشغال کويت خوي تجاوزگرانه خود را نشان داد.
شواهدي که نشان مي دهد صدام از همان ابتداي جنگ خود را براي حمله شيميايي به ايران آماده مي کرده نيز مويد اين نظريه است. ديگر اين که جامعه جهاني در آن روز (پس از آزاد سازي خرمشهر) عراق را به عنوان آغاز کننده جنگ نمي شناخت و اين موضوع باعث از دست دادن امتيازاتي براي ايران مي شد که طبعا قابل قبول براي دولت و ملت ايران نبود.
نکته ديگر اين که در زمان آزادسازي خرمشهر هنوز مهران و بعضي قسمت هاي ديگر از خاک ايران در دست عراق بود و شوراي امنيت از طرفين خواسته بود که به مرزهاي خود عقب بروند آن هم بدون هيچ اجبار يا ضمانت اجرايي و حتي تقبيح و شناساندن متجاوز! در حالي که هنگام اشغال کويت ديديم که جامعه بين المللي چگونه به سرعت قطعنامه محکوميت عراق را صادر مي کند و براي آزادي آن اقدام نيز مي کند.
به طور حتم اگر در مورد ايران نيز جامعه بين المللي چنين عمل مي کرد وعدالت را در مورد برخورد با متجاوز و جبران خسارت و ... برقرار مي ساخت جنگ زودتر به پايان مي رسيد; زيرا دولتمردان ايران نيز راضي به جنگ و درگيري و تنش در منطقه نبودند.
علا وه بر اين صدام و حاميانش هنوز و درآن زمان در افکار خام خود بودند و نمي خواستند بدون دريافت امتيازي کنار بکشند چنانچه که پس از پذيرش قطعنامه 598 از سوي ايران شاهد حمايت همه جانبه عراق از مخالفان ايران بوديم.
بهر تقدير جنگ ادامه يافت و روز بروز دنيا نظاره گر پيروزي رزمندگان اسلا م بود.
ميدان جنگ و جبهه هاکانون برخورد و آشنايي جواناني بود که با فرهنگ و قوميت هاي مختلف از تمام نقاط ايران به جبهه هاي جنگ اعزام شده بودند. آنان دراين جبهه ها به توانائي ها و قدرت فرهنگي و استعداد خود پي بردند و بدين سان اين نبرد هشت ساله عامل بيداري ملي ايرانيان گرديد.
جنگ با پيروزي ايرانيان ادامه داشت و ابرقدرت هاي شرق و غرب و نيز حکومت هاي عرب حاشيه خليج فارس نگران سرنوشت صدام شدند و ترس از ايجاد حکومتي مانند حکومت انقلا بي ايران باعث حمايت بي چون و چرا و کامل اين دول از صدام گرديد.
در حالي که ايران از لحاظ اقتصادي و نظامي در تحريم بود و براي تامين نيازهاي جنگي خود در شرايط سختي به سر مي برد، انواع واقسام ادوات جنگي ساخت غرب و شرق و هواپيماهاي روسي و فرانسوي به عراق سرازير شد.
خيل کارشناسان غربي و کمک هاي سخاوتمندانه کشورهاي عربي به عراق در ادامه جنگ کمک شاياني کرد. اگر نبود کمک هاي اطلا عاتي غرب و تسليحاتي روسيه و فرانسه و ساير کشورها و نيز سربازان اردني و مصري و سوداني و ... و دلا رهاي نفتي شيخ نشين هاي خليج فارس، عراق ياراي مقاومت نداشت.
آري، جنگ ادامه يافت چون غرب و شرق وحشت داشتند، از پيروزي تفکر استقلا ل طلب و پويا! ايران اميدوار بود بتواند خود مسئله راحل کند و با توجه به پشتوانه مردمي اش به پيروزي هم نزديک شد. اما جنگ رواني فزاينده تمام دنيا عليه ايران، تحريم هاي نظامي و اقتصادي و نيز دخالت مستقيم آمريکا که با حمله به سکوهاي نفتي ايران و سقوط هواپيماي مسافربري ايرباس انجام گرفت، نشان دادکه غرب به هيچ وجه تاب تحمل پيروزي ايران را ندارد.
از سوي ديگر تلفات نسبتا بالا ي انساني جنگ، خسارات فراوان مالي واقتصادي و نابساماني اقتصادي، دولت يران را به اين نتيجه رساند که شرايط براي ادامه جنگ ميسر نيست و بايستي آتش بس را قبول کرد.
اما به هر حال دليل عمده توقف جنگ و پذيرش آتس بس از سوي ايران را مي توان در آينده نگري امام (ره) نسبت به مصالح کشور، دين و انقلا ب خلا صه کرد.
در 27 تير ماه 1367 دولت ايران نيز قطعنامه 598 را پذيرفت، اما اين بار مهمترين خواسته ايران يعني شناسائي متجاوز مد نظر قرار گرفت و مي توان گفت اعتراف سازمان ملل متحد وآقاي خاوير پرزدکوئيار، دبير کل وقت آن، مبني بر اين که عراق مقصر اصلي جنگ و آغازگر آن است، خود يک پيروزي بزرگ براي انقلا ب اسلا مي بود تا با وجود آن همه تبليغات بر عليه جمهوري اسلا مي مظلوميت و حقانيت ايران بر جهانيان ثابت شد.
امروز در حالي هفته دفاع مقدس را سپري کرديم که صدام در مسند قدرت عراق نيست تا بار ديگر در سالروز آغاز جنگ از آن نطق هاي آتشينش بخواند و خود را پيروز جنگ وايران را آغاز گر جنگ بداند! و درحالي ياد شهداي گرانقدر دفاع مقدس را گرامي مي داريم که صدام آن ديکتاتور خون آشام به سزاي اعمال ننگين خود رسيده است.
نويسنده : ستوان دوم ابوالفضل مستغيثي
انها عرب زبانند نه عرب نژاد؟ عربستان عرب نژاد است!عجب ...........!
نعمت برای کروبی . ها........... . رفیق دوست و.... که با استفاده از شرایط جیب مردم رو خالی کردند و النهایه به .......... هم رحم نکردند(خدمات بی دریغ میکروبی شیخ بیسواد در بنیاد شهید)
ایران در موقع پذیرش قطعنامه 598 چه امتیازی گرفت که پس از فتح خرمشهر نمی توانست بگیرد؟
در مورد حمایت صدام از مخالفان هم بد نیست نگاهی به نحوه تاسیس مجلس اعلای اسلامی عراق در ایران بیاندازید. البته که ابتدایی ترین راه برای کشورهای رقیب، حمایت از مخالفان یکدیگر است.
ضمنا دوست عزیز در ابتدا نوشته اید که هر ایرانی تصور می کرد که عراق به ایران حمله خواهد کرد و در اواسط متن گفته اید که کمتر ایرانی به ذهنش خطور می کرد که این حمله انجام شود!! نوشته شما بر مبنای کدام موضع نوشته شده است؟