صراط: از نخستین روز بعد از توافق هستهای تحت عنوان برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) میان ایران و گروه 1+5 روزنامههای زنجیرهای با تیترهایی همچون «تحریمها به تاریخ پیوست»، «صبح بدون تحریم»، «فروپاشی تحریم»، «اینک بدون تحریم»، «تحریم رفت»، «پیروزی، بدون جنگ» و... به استقبال این توافق رفتند و دولت محترم هم همراه با حامیان تشکیلاتی خود که از ورود سرمایه به کشور گرفته تا حل مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت، بانکها و حتی آب خوردن مردم را نیز به توافق با آمریکا و غرب گره زده بودند، با عبارات و کلمات غلوآمیز برجام را فتحالفتوح عنوان و تأکید میکردند که از این تاریخ به بعد کشور روی تحریم و تهدید را به خود نخواهد دید. اغلب مردم هم به واسطه همین شعارهای دولت، تمام زندگی خود را به دوران قبل و بعد از برجام تقسیم کرده و منتظر بودند که با امضای برجام تحریمها برداشته شود و پا به دنیای رویایی و بزک کرده پسابرجامی که زنجیرهایها و حامیان تشکیلاتی دولت برایشان تصویر کرده بودند، بگذارند و همه مشکلات کشور را حل شده ببینند و از سوی دیگر دولتیها هم سرخوشانه خیال میکردند که با تمسک به تئوری نخنمای تعامل با کدخدا و معامله سرمایههای ملی ایران، برای خود دستاوردی ساختهاند و تا سال 1400 جای خود را در پاستور تثبیت کردهاند.
با گذشت 10ماه از روز اجرای برجام اما، نه تحریمهای روزافزون نظام سلطه علیه کشور متوقف شد، نه پولهای بلوکهشده ایران بهراحتی و به صورت کامل به کشورمان عودت داده شد، نه ارتباطات بانکی و مالی کشور رویه معمول و عادی خود را طی کرد و نه آنکه مردم بهبود معیشتی و اقتصادی وعده داده شده را لمس کردهاند و حامیان دیروز این توافق دستشان خالی است از ادله و مدارکی که نشان دهد توافق هستهای دستاورد ملموس و محسوسی را برای جامعه ایرانی به همراه داشته است. از سوی دیگر القاء ثمر بخش بودن توافق هستهای برای جامعهای که خود به صورت دقیق و جامع برآورد مناسب و معقولانهای از آن داشته برای دولتمردان و حامیان این توافق دیگر ناممکن شده و هراس از رویگردانی افکارعمومی از دولت یازدهم برای زنجیرهایها و حامیان تشکیلاتی دولت دو چندان .
در چنین شرایطی که عدم اثبات ثمر بخش بودن توافق هستهای با آمار و ارقام مستند و متقن، عدم کارآیی پروژه دستاورد سازی و دعوت مردم به صبر برای رسیدن سیب و گلابی باغ برجام و رنگ باختن تزریق امیدکاذب به جامعه ایرانی توسط روزنامههای وابسته به جریان خوشبین به مذاکرات هستهای تحقق تک آرزوی دولت و حامیانش که همانا رسیدن به صندلی ریاست دولت دوازدهم هست را به شدت دور از ذهن ساخته است، عباس عبدی تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب در تازهترین نسخه پیچی خود در تلاش برای القای اعتماد به نفس کاذب به دولت به آنها توصیه کرده که از عدم توانایی پاسخگویی به منتقدین نهراسند چرا که میتوانند از این حجم نقدهای پرشمار [و بیپاسخ] به عنوان بزرگترین «حربه سیاسی» برای «مظلومنمایی» استفاده کرده و از آن برای جلب افکار عمومی به سود خود و دور کردن آنها از وعدههای داده شده به مردم نهایت بهرهبرداری را بنماید.
وی چندی پیش در یادداشتی برای روزنامه دولتی ایران با محدود کردن نارضایتیهای عمومی نسبت به برجام به یک جریان سیاسی بار دیگر این توافق بدون دستاورد و پر هزینه را مهمترین دستاورد سیاسی دولت عنوان کرده و مخالفتها با آن را «بدون منطق و کور» دانسته است. عبدی نوشته است که: «باید پذیرفت بخشی از این مخالفتها برای پیشبرد برجام مفید هم هست، همچنان که تاکنون بوده و از این نظر خیلی نباید نگران آن شد. به علاوه این گونه مخالفتهای چشمبسته و غیرمنطقی! نه تنها کمکی به مخالفان نمیکند، بلکه اثر معکوس هم دارد. حملات مذکور خواهناخواه دولت را در موضع «مظلومیت» قرار خواهد داد و این بزرگترین «حربه سیاسی» علیه مخالفان خواهد شد».
طرح چنین مسئلهای از سوی حامیان تشکیلاتی دولت، خود اعتراف به ناکارآمدی و بیخاصیتی برجام است. برجامی که در ازای قربانی کردن صنعت هستهای قرار بود نقطه پایانی بر تحریمهای ظالمانه باشد و از مشکلات اقتصادی و معیشتی گرفته تا معضلات زیستمحیطی را حل کند نه تنها نتوانسته مشکلات کشور را تقلیل دهد بلکه حجم قابل توجهی از هزینههای بینالمللی از جمله تحریمهای بینالمللی را به کشور سرازیر کرده است. به اذعان زنجیرهایها و حامیان تشکیلاتی دولت، برجام حتی نمیتواند نقش یک برگ انتخاباتی را برای دولت یازدهم بازی کند. آنها برای ادامه حیات سیاسی خود از سر ناچاری به مظلومنمایی روی آوردهاند.
با گذشت 10ماه از روز اجرای برجام اما، نه تحریمهای روزافزون نظام سلطه علیه کشور متوقف شد، نه پولهای بلوکهشده ایران بهراحتی و به صورت کامل به کشورمان عودت داده شد، نه ارتباطات بانکی و مالی کشور رویه معمول و عادی خود را طی کرد و نه آنکه مردم بهبود معیشتی و اقتصادی وعده داده شده را لمس کردهاند و حامیان دیروز این توافق دستشان خالی است از ادله و مدارکی که نشان دهد توافق هستهای دستاورد ملموس و محسوسی را برای جامعه ایرانی به همراه داشته است. از سوی دیگر القاء ثمر بخش بودن توافق هستهای برای جامعهای که خود به صورت دقیق و جامع برآورد مناسب و معقولانهای از آن داشته برای دولتمردان و حامیان این توافق دیگر ناممکن شده و هراس از رویگردانی افکارعمومی از دولت یازدهم برای زنجیرهایها و حامیان تشکیلاتی دولت دو چندان .
در چنین شرایطی که عدم اثبات ثمر بخش بودن توافق هستهای با آمار و ارقام مستند و متقن، عدم کارآیی پروژه دستاورد سازی و دعوت مردم به صبر برای رسیدن سیب و گلابی باغ برجام و رنگ باختن تزریق امیدکاذب به جامعه ایرانی توسط روزنامههای وابسته به جریان خوشبین به مذاکرات هستهای تحقق تک آرزوی دولت و حامیانش که همانا رسیدن به صندلی ریاست دولت دوازدهم هست را به شدت دور از ذهن ساخته است، عباس عبدی تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب در تازهترین نسخه پیچی خود در تلاش برای القای اعتماد به نفس کاذب به دولت به آنها توصیه کرده که از عدم توانایی پاسخگویی به منتقدین نهراسند چرا که میتوانند از این حجم نقدهای پرشمار [و بیپاسخ] به عنوان بزرگترین «حربه سیاسی» برای «مظلومنمایی» استفاده کرده و از آن برای جلب افکار عمومی به سود خود و دور کردن آنها از وعدههای داده شده به مردم نهایت بهرهبرداری را بنماید.
وی چندی پیش در یادداشتی برای روزنامه دولتی ایران با محدود کردن نارضایتیهای عمومی نسبت به برجام به یک جریان سیاسی بار دیگر این توافق بدون دستاورد و پر هزینه را مهمترین دستاورد سیاسی دولت عنوان کرده و مخالفتها با آن را «بدون منطق و کور» دانسته است. عبدی نوشته است که: «باید پذیرفت بخشی از این مخالفتها برای پیشبرد برجام مفید هم هست، همچنان که تاکنون بوده و از این نظر خیلی نباید نگران آن شد. به علاوه این گونه مخالفتهای چشمبسته و غیرمنطقی! نه تنها کمکی به مخالفان نمیکند، بلکه اثر معکوس هم دارد. حملات مذکور خواهناخواه دولت را در موضع «مظلومیت» قرار خواهد داد و این بزرگترین «حربه سیاسی» علیه مخالفان خواهد شد».
طرح چنین مسئلهای از سوی حامیان تشکیلاتی دولت، خود اعتراف به ناکارآمدی و بیخاصیتی برجام است. برجامی که در ازای قربانی کردن صنعت هستهای قرار بود نقطه پایانی بر تحریمهای ظالمانه باشد و از مشکلات اقتصادی و معیشتی گرفته تا معضلات زیستمحیطی را حل کند نه تنها نتوانسته مشکلات کشور را تقلیل دهد بلکه حجم قابل توجهی از هزینههای بینالمللی از جمله تحریمهای بینالمللی را به کشور سرازیر کرده است. به اذعان زنجیرهایها و حامیان تشکیلاتی دولت، برجام حتی نمیتواند نقش یک برگ انتخاباتی را برای دولت یازدهم بازی کند. آنها برای ادامه حیات سیاسی خود از سر ناچاری به مظلومنمایی روی آوردهاند.