جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۹

رییس دولت اصلاحات به رهبری نامه نوشت؟/ واکنش یک اصلاح طلب

علی صوفی می‌گوید: مرحوم هاشمی یک حلقه واسطی بین جریان اعتدال و اصلاحات با رهبر معظم انقلاب بود اما الان کلا این ارتباط قطع شده است و دیگر هیچ حلقه ارتباطی بین جریان اصلاحات و رهبر معظم انقلاب نیست و این خطرناک است.
کد خبر : ۳۴۹۰۸۶
صراط: هفته نامه مثلث نوشت: علی صوفی می‌گوید: مرحوم هاشمی یک حلقه واسطی بین جریان اعتدال و اصلاحات با رهبر معظم انقلاب بود اما الان کلا این ارتباط قطع شده است و دیگر هیچ حلقه ارتباطی بین جریان اصلاحات و رهبر معظم انقلاب نیست و این خطرناک است.

علی صوفی گفته است: اگر به مصاحبه‌ها و اظهارنظرهای چندسال اخیر بعضی از چهره‌های اصلاح‌طلب مثل محمدرضا خاتمی و علی شکوری‌راد، دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران نگاه کنیم می‌بینیم اظهار پشیمانی کردند از شیوه‌هایی که در گذشته داشتند. مثلا آقای محمدرضا خاتمی گفت ما به جای تقابل باید تعامل می‌کردیم ولی این کار را نکردیم چون فکر می‌کردیم با تقابل می‌شود کار را پیش برد. معانی این حرف چیست؟ در واقع آقای محمدرضا خاتمی می‌گوید ما در گذشته اشتباه کردیم که رویکرد تقابلی داشتیم. آقای علی شکوری‌راد نیز اخیرا مصاحبه‌ای داشت و گفت ما اشتباه کردیم که بعضی از سطوح حاکمیت را نسبت به خودمان نگران کردیم.

عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران یادآور می شود: در واقع یک‌سری پالس‌هایی از طرف اصلاح‌طلبان داده می‌شود که بله، یک اشتباه‌هایی هم صورت گرفته، بیاییم بنشینیم، جبران کرده و با هم مسائل را حل کنیم. آقای تابش صحبتی که می‌کند خیلی دور از واقعیت نیست، همین‌هایی است که دوستان دیگر هم می‌گویند.

اهم صحبت‌های این فعال سیاسی اصلاح طلب به شرح زیر است:

* اینکه امروز بحث آشتی ملی مطرح شود، این یک سازوکاری بود که در گذشته نیز مطرح شد یعنی صحبت از آشتی ملی کردن تازگی ندارد. قبلا حتی تحت نام وفاق ملی مطرح بود که این عنوان به نظر من مناسبت‌تر از تعبیر «آشتی ملی» است. شاید بگوییم آشتی ملی فقط درباره رفع حصر می‌تواند معنا داشته باشد اما در سایر موارد دو جریان اصولگرا و اصلاح‌طلب هستند و در صحنه‌های رقابت با ابزارهایی که در اختیار دارند به میدان می‌آیند؛ کم و زیادش بماند اما این دو جریان باید حول یک محور مشترک یعنی منافع ملی و امنیت ملی دور هم جمع شوند و همه جریانات قومی‌ و مذهبی را حول همین محور مشترک ساماندهی کنند تا بتوانند به نتیجه برسند.

*{صحبت برخی چهره های اصلاح طلب درباره ضرورت نزدیک شدن به رهبر معظم انقلاب و برقرار کردن ارتباط‌های نزدیک‌تر با ایشان آیا این یک تصمیم تشکیلاتی است}: وقتی که این بحث بر مبنای صحبت آقای خاتمی بنیانگذاری شد یا باید سازوکارش تعریف شود یا تعریف این سازوکار برعهده یک کارگروه یا شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان قرار گیرد تا با کار کردن روی آن بگویند چطور می‌شود به این استراتژی دست پیدا کرد.

* اگر به مصاحبه‌ها و اظهارنظرهای چندسال اخیر بعضی از چهره‌های اصلاح‌طلب مثل محمدرضا خاتمی و علی شکوری‌راد، دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران نگاه کنیم می‌بینیم اظهار پشیمانی کردند از شیوه‌هایی که در گذشته داشتند. مثلا آقای محمدرضا خاتمی گفت ما به جای تقابل باید تعامل می‌کردیم ولی این کار را نکردیم چون فکر می‌کردیم با تقابل می‌شود کار را پیش برد. معانی این حرف چیست؟ در واقع آقای محمدرضا خاتمی می‌گوید ما در گذشته اشتباه کردیم که رویکرد تقابلی داشتیم. آقای علی شکوری‌راد نیز اخیرا مصاحبه‌ای داشت و گفت ما اشتباه کردیم که بعضی از سطوح حاکمیت را نسبت به خودمان نگران کردیم. در واقع یک‌سری پالس‌هایی از طرف اصلاح‌طلبان داده می‌شود که بله، یک اشتباه‌هایی هم صورت گرفته، بیاییم بنشینیم، جبران کرده و با هم مسائل را حل کنیم.

* حاکمیت می‌تواند افراد معتمدی همچون آقای ولایتی و آقای ناطق‌نوری را تعیین کند و نمایندگان جناح اصلاحات با آنها بنشینند و صحبت کنند. طبعا شخص مقام معظم رهبری نمی‌توانند جلسات طولانی داشته باشند و وارد بحث‌های طولانی شوند. ایشان رهنمود می‌دهند و براساس رهنمود ایشان مذاکرات انجام می‌شود. البته به شرطی که ایشان چنین مکانیزمی‌ را بپذیرند. نکته دیگر اینکه باید مراقب بود شرایط سخت نشود یعنی به‌گونه‌ای نشود که یک طرف باید توبه کند. مقام معظم رهبری این مساله را مطرح نکردند اما جریانات تند چنین بحثی را بیان می‌کنند.

در واقع باید نشست و بررسی کرد که چه طور می‌شود این شکاف را پر کرد و این فاصله‌ای که ایجاد شده را از بین برد. من نظرم این است که باید منافع ملی را در داخل، منطقه و دنیا و نوع ارتباط با سایر کشورها تعریف کرد. قاعدتا برای این کار ملاحظاتی وجود دارد. فرصت‌ها، تهدیدها، ضعف‌ها و قوت‌ها موارد متعددی است که باید آنها را ریز کرد و افراد بیایند، بنشینند و بگویند چنین ضعف‌ها، قوت‌ها، فرصت‌ها و تهدیدهایی وجود دارد، چطور می‌شود ضعف‌ها را کم و تهدیدها را تبدیل به فرصت کرد. برای رسیدن به این اهداف نیز هر کدام از جریانات مسئولیت بپذیرند و متعهد به الزاماتی شوند، الزامات را هم تعیین کنند. به نظرم می‌شود به این شکل پیش رفت.

* آقای خاتمی بارها گفته ما حرفی نداریم که صحبت‌های ما شنود و کامل  منتقل شود اما هر‌‌چه گفته می‌شود را منتقل کنند. این یعنی آقای خاتمی نگران است چون می‌بیند به هر حال یک جریانی وجود دارد که می‌خواهد این شکاف را بیشتر کند. یعنی نگران این است که اطلاعاتی منتقل نشود که به صورت کامل بازگوکننده نیات جریان اصلاحات نباشد، بنابراین می‌بینیم که چنین خطراتی وجود دارد و اگر این ارتباط قطع شود، خیلی خطرات ممکن است در آینده به وجود آید به ویژه آنکه ما هنوز کشوری هستیم که آمریکا دارد ما را تهدید می‌کند، دشمنان قسم‌خورده‌ای در منطقه داریم. همه اینها ایجاب می‌کند ما سعی کنیم با حفظ هویت‌ها و اختلاف سلایقی که وجود دارد بیاییم حول منافع ملی جمع شویم تا با تهدیدات مقابله کنیم و اجازه ندهیم دشمنان از ما سوءاستفاده کنند.

*{در پاسخ به این سوال که آقای عارف بهترین گزینه از سمت اصلاح‌طلبان برای اینکه برود با معتمدان حاکمیت  بنشیند، صحبت کند محسوب می‌شود؟}: خیر، من این را نمی‌گویم. من می‌گویم نه آقای دکتر عارف می‌تواند جایگزین آقای هاشمی شود نه اینکه آقای دکتر عارف می‌تواند نماینده تام و تمام اصلاح‌طلبان برای این کار شود. اینها یک جمعی باید باشند منتها آقای عارف هم خودش این فکر را از قبل داشته و همیشه دنبال این قضیه بوده است. در کل رهبران اصلاح‌طلب باید بنشینند و مصداق این مساله را تعیین کنند.

* محور کار آقای خاتمی است. به هرحال بی‌تردید رهبری جریان اصلاحات با آقای خاتمی است و همه ذیل او تعریف می‌شوند، البته چهره‌های شاخص جریان اصلاح‌طلبی همچون عبدالله نوری و موسوی‌ خوئینی‌ها با آقای خاتمی جلساتی دارند و در این جلسات می‌تواند تصمیمات گرفته شود و اعضای آن کارگروهی که مدنظر است برای مذاکره تعیین شوند.

*{در پاسخ به این سوال که آیا آقای خاتمی در حال نوشتن نامه‌ای به رهبری هستند، آیا این خبرها صحت دارد یا خیر؟}: خیر، هنوز چنین مطلبی مطرح نیست. یعنی من چنین خبری را نشنیدم، حتی یک مطلبی از قول من زده بودند که آقای خاتمی پیامی ‌به رهبری داده اما آقای خاتمی به من گفتند چنین چیزی نبود. من به آقای خاتمی گفتم چون شما در بنیاد باران صحبت کردید، این برداشت شد که شما تحت این عنوان پیامی ‌دادید. آقای خاتمی گفت خیر، من قصد اینکه پیام بدهم را نداشتم. بنابراین تا آنجا که من اطلاع دارم هنوز آقای خاتمی در این موضع نیست که بخواهد شخصا ورود کند. ضمن آنکه به‌هر‌حال الان فاصله بین آقای خاتمی و رهبری بسیار زیاد و ارتباط‌شان بسیار کم است. اصلا معلوم نیست آقای خاتمی نامه‌ای را در نظر داشته باشد که بخواهد به این منظور بنویسد ولی تحت عنوان جریان اصلاح‌طلبی، رهبری آقای خاتمی مسلم است. طرف مقابل هم این را می‌داند و طبعا اگر قرار است گفت‌وگویی صورت بگیرد، در جریان اصلاح‌طلبی محور آقای خاتمی خواهد بود، ولو اینکه شخص او نباشد و اشخاص دیگری باشند.