به گزارش مجله مهر، در روزهایی که همه از آفتهای فضای مجازی صحبت میکنند و مدام به جان تکنولوژی و آدمهای گوشی به دست غر میزنند کافی است کمی در کوچه پس کوچههای مجازی و شبکههای اجتماعی چرخی بزنیم تا ببینیم در کنار همه کاربرانی که تمام استفادهشان از فضای مجازی به پست کردن ناهار و شام هرروزهشان در کافهها ختم میشود. هستند کسانی که از این فضا به عنوان فرصتی برای بهتر کردن دنیای اطرافشان استفاده کردهاند.«آیدا پوریا نسب» و «آزاد مطهری» زوج جوانی هستند که حالا چند سالی است دست به ایرانگردی زدهاند و به اقصی نقاط کشور سفر میکنند تا در کنار همه این گشتوگذارهایشان کمک به مردم مناطق محروم را هم چاشنی سفرشان کنند. آنها این روزها مهمان مردم مناطق محروم میشوند و با به اشتراک گذاشتن عکسهایی در راستای کمک به آدمهای نیازمند سعی میکنند با جمعآوری کمکهای مردمی و کاربران فضای مجازی از آنها دستگیری کنند.
فقط میخواستیم ایرانگرد باشیم؛ اما...
کافی است سری به صفحه شخصی شان بزنیم تا چشممان پر شود از عکس سفرهای این دو نفر به نقاط دور و نزدیک کشور، عکسهایی که هرکدامشان از درد و مشکل آدمهایی گفته که به قول «آیدا پوریا نسب» انقدر در تنهایی روستاهای دورافتادهشان مهجور ماندهاند که حتی اهالی شهرهای دور و اطرافشان هم صدایشان را نشنیدهاند. خط مشی کاری که «آزاد مطهری» و همسرش انجام میدهند چیز عجیب و غریب و پیچیدهای نیست آنها این روزها روستا به روستا ایران را زیر پا میگذارند و هر جا فقر و حال ناخوشایندی از مردمان سرزمینشان ببینند دردشان را در صفحه شان به اشتراک میگذارند و از مردم میخواهند که برای برطرف کردن مشکلات و بهتر شدن اوضاع به همدیگر کمک کنند. «راستش را بخواهید ما وقتی که سفرهایمان را شروع کردیم قصدمان این بود که صرفاً ایران را بگردیم؛ چون یکی از کارهایی که ما به آن مشغول بودیم آشپزی و شیرینیپزی بود به خاطر همین میخواستیم از طریق این سفرها با غذاهای محلی و آداب و رسوم آشنا شویم، هدفمان هم این بود که برای آشنا شدن با فرهنگ مردم از جاهای بکر دیدن کنیم؛ برای همین هم تصمیم گرفتیم ایران را روستا به روستا گشت بزنیم؛ اما با هر بار گشت زدن با مردمی رو به رو میشدیم که نه فقط فرهنگ بومیشان که حتی خودشان هم در فقر و محرومیت گم شده و فراموششدهاند.»
در روستایی رفتیم که بچههایش نمی داستند عروسک چیست؟
اگر پای حرفهای «آیدا پوریا نسب» بنشینید برایتان خواهد گفت که برای انجام کارهای خیرخواهانهای که در فضای مجازی انجام میدهند هیچ برنامه از پیش تعیین شدهای نداشته و دیدن و گشتوگذار در روستاهای مختلف و نبودن ابتداییترین امکانات در این محلها باعث شده تا آنها را به این وادار کند که به فکر کمک کردن به حال مردم باشند.«بین همه روستاهایی که تا به حال در ایران گشتهایم هیچ جا را به اندازه سیستان و بلوچستان، محروم ندیدهایم؛ روستاهایی که حتی از امکانات اولیهای مثل آب و برق هم محروماند. شاید باورتان نشود یکی از غمانگیزترین اتفاقاتی که ما با آن مواجه شدیم این بود که ما یکبار برای بچههای یکی از همین روستاها عروسک بردیم؛ عروسکی که بچهها انگار تا به حال آن را ندیده بودند و نمیدانستند که اسباببازی است و باید با آن بازی کنند.» دیدن همه این صحنهها و این حجم از فقر مادی و معنوی در روستاهای کشور برای این زوج جوان کافی است تا این بار بهجای ایرانگردی صرف بهاندازه سهم خودشان به فکر بهتر کردن اوضاع برای هموطنانشان بیفتند.« اوایل،کاری که ما برای آدمهای نیازمند انجام میدادیم این بود که لباسهای دست دوم و تمیز برایشان جمع کنیم یا خود من اولین کاری که انجام دادم این بود که سنتورم را برای کمک به مزایده گذاشتم.» اگر نگاهی به فعالیتهای این زوج بیندازید خواهید فهمید که میشود در پای انواع و اقسام کمکهای خیریه را پیدا کنید از کمک برای هزینههای دوا و درمان و ایجاد سرپناه برای آدمها گرفته تا کمک برای رفع مشکل سو تغذیه و ترک اعتیاد کودکان و والدینشان!
برای زنان سرپرست خانوار کلاس آشپزی گذاشتیم
آیدا پوریا نسب میگوید یکی از اتفاقاتی که باعث شده تا او و همسرش دست به این سفرهای ادامهدار بزند هماهنگ کردن فضای شغلیشان با سفرهایشان بوده است تا جایی که آنها این روزها سیستمی را طراحی کردهاند که از طریق آن، هم برای خودشان و هم برای افراد نیازمند فرصت شغلی ساختهاند تا بتوانند با یک تیر چند نشان بزنند.«ما وقتی سفرهایمان را شروع کردیم رفته رفته به این فکر افتادیم برای اینکه بتوانیم به سفرها و رفع شدن نیازهای مناطق محروم توسط خود مردم سرعت بدهیم باید سیستمی طراحی کنیم تا از این طریق بتوانیم کارمان را به صورت آنلاین انجام بدهیم؛ که برای این کار هم از زنان سرپرست خانوار که دورههای آشپزی برایشان ترتیب داده بودیم استفاده کردیم؛ که اگر سفارشی میآمد به آنها واگذار میکردیم تا آن را به مشتری تحویلش بدهند و خودمان هم در این میان از سود این کار استفاده کنیم؛ تا جایی که در حال حاضر این سیستم آنلاین را گسترش دادیم و در شهرهای مختلفی مثل کرمان، کرمانشاه، بندرعباس شیراز و ... شعبه داریم.»
هنر بلوچی دوزی را تا گالریهای فرانسه فرستادیم
«مثلاً ما آقایی را داشتیم که به ما مراجعه کرد و گفت که میخواهد پای مصنوعی بگذارد؛ ولی ما به او پیشنهاد دادیم که به جای پای مصنوعی اول به فکر ایجاد شغل و کسب درآمد بیفتد برای همین هم کمک کردیم تا یک ماشین اتومات داشته باشد و بتواند با آن مسافرکشی کند و خودش خرج و مخارج را فراهم کند.»ایجاد شغل و کارآفرینی شاید یکی از مهمترین کارهایی باشد که این دو در راستای رفع مشکلات آدمهای دور و اطرافشان انجام میدهند. چیزی که باعث شده تا آنها این روزها علاوه بر سیستم طراحی برای پخت غذا در نقاط مختلف چند کارگاه هنری هم برای گسترش فعالیتهایشان داشته باشند. تا جایی که خودشان در این باره میگویند«بعد از اینکه سفرهای ما با این رویکرد شکل جدیتری به خودش گرفت بعد از یک مدت به این نتیجه رسیدیم که نمیتوانیم هر ماه از مردم بخواهیم که برای هزینههای مختلف درمان،تعمیرات خانه و... کمک کنند، برای همین هم تصمیم گرفتیم که برای افرادی که به کمک نیاز دارند ایجاد شغل کنیم؛ به همین خاطر یکی از کارهایی که در طول سفرمان انجام میدادیم این بود که از زنان روستایی درباره کارها و هنرهایی که بلدند سؤال میکردیم به عنوان مثال طی سفری که به سیستان و بلوچستان داشتیم فهمیدیم که زنهای بلوچستان هنری به اسم بلوچی دوزی دارند برای همین تصمیم گرفتیم که از آن استفاده کنیم چون این کار هم باعث ایجاد شغل میشد و هم باعث میشد تا هنر و فرهنگشان را به شهرها مجاور و جاهای مختلفی که به آن سفر میکنیم ببریم و یا از راههای مختلفی مثل پیج اینستاگراممان آن را معرفی کنیم به عنوان نمونه ما وقتی هنر بلوچی دوزی را در صفحهمان گذاشتیم حتی ایرانیان خارج از کشور که در فرانسه گالری داشتند چند نمونه از این کارها را از ما خریدند تا هم به ما کمکی کرده باشند و هم این هنر را به خارج از ایران هم نشان بدهند.»
عابده؛ دختر شیرخوارهای که همه خانوادهاش معتاد بودند
تلخی دیدن اتفاقات و صحنههای ناخوشایند از آدمهایی که در نقاط دورافتاده کشورمان در فقر به سر میبرند، را میشود در همه جملات توصیفی آیدا پیدا کرد؛ به همین خاطر وقتی از او درباره تجربههای مختلفش در طول این دو سال میپرسیم. اینطور جواب میدهد«ما هر سری که به یک روستا سر میزنیم به خودمان میگوییم دیگر از این بدتر نمیشود؛ اما وقتی سراغ روستایی بعدی میرویم باز با مواردی رو به رو میشویم که ما را شگفتزده میکند؛ اما یکی از تأثیرگذارترین مواردی که من را حسابی منقلب کرد دیدن عکسی بود که یک نفر از سیستان و بلوچستان فرستاد به شکلی که باعث شد ما از اینجا به خاش سفر کنیم و به سراغ بچهای به نام"عابده"برویم که سو تغذیه داشت و در خانوادهای زندگی میکرد که پدرش زندان بود و بقیه اعضای خانواده از مادر و مادربزرگ گرفته تا داییهایش همه معتاد بودند همین اعتیاد هم باعث شده بود تا این دختر بچه هم معتاد به دنیا بیاید؛ که خب شکر خدا با رسیدگیها و کمکهایی که از سمت مردم صورت گرفت الان شرایط بهتری نسبت به قبل دارد.»
مردم فکر میکنند که این عکسها متعلق به اتیوپی است
انجام کارهایی به این شکل همیشه از سمت مردم و کاربران مجازی با واکنشهای متفاوتی رو به رو است به شکلی که در بیشتر مواقع عدهای نسبت به آن واکنش مثبت و عدهای دیگر نسبت به آنها واکنش منفی دارند.«اکثراً واکنش خوب و مثبتی نسبت به کاری که انجام میشود دارند؛ حتی بعضیها هم هستند که میگویند ما باور نمیکنیم که مثلاً در جایی مثل ایران بچههایی با این حال و روز وجود داشته باشند ما همیشه فکر میکردیم که این بچهها فقط در اتیوپی و سومالی هستند؛ اما بعضی دیگر هم هستند که اصلاً وجود چنین شرایطی را در روستاهای محروم ایران باور نمیکنند و به ما میگویند سیاه نمایی میکنید و عکس این بچهها متعلق به پاکستان است تا جایی که من مجبور میشوم با خود این بچهها عکس سلفی بگیرم و بگویم نه اینجا کشور خود ماست.»
عکس بزرگترها را تار میکنیم، عکس بچهها را پاک
یکی از چالشهایی که آیدا پوریا نسب و آزاد مطهری ممکن است با آن رو به رو باشند بحث منتشر کردن و منتشر نکردن عکس مددجوها و افراد نیازمند است چیزی که خودشان در قبال انتشار آن، رویکرد و استدلالی قابل قبول دارند.« یکی از کارهایی که ما در صفحهمان انجام میدهیم این است که عکس افراد نیازمند را قبل و بعد از دریافت کمک به اشتراک میگذاریم، شیوهمان هم به این شکل است که ترجیحاً برای حفظ آبروی افراد چهره بزرگترها را تار کنیم و حتی اگر خواستیم از بچهها عکسی هم منتشر کنیم چند وقت بعد این عکسها را حذف کنیم که خدایی ناکرده وقتی بزرگ شدند در جامعه مشکلی برایشان پیش نیاید؛ اما اینکه چرا این عکسها را منتشر میکنیم باید بگویم چون این کار باعث میشود که مردم ما را باور کنند و از بابت رسیدن کمکها به نیازمندان خیالشان راحت باشد و اعتمادشان جلب شود؛ حتی من در بسیاری از مواقع برای اینکه به اطمینان خاطر بدهم، فیشهای واریز و کمکهایشان را در قالب پستی در صفحه میگذارم تا خیالشان آسوده باشد.»
من عروس همه ایران شدهام
کمک کردن به دیگران همیشه جزو اتفاقات حال خوب کن این دنیا محسوب میشود تا جایی که آیدا پوریا نسب میگوید در بسیاری از مواقع در قبال کمکهایی که به این افراد میکند با لطفهایی از جانبشان مواجه میشود که او و همسرش را حسابی به وجد میآورد.« ما در بین سفرهایمان گاهی اوقات به روستاهایی میرویم که از یک جایی به بعد اصلاً نمیشود با ماشین رفت و شما مجبور هستید با پای پیاده بروید مثلاً یادم میآید که یکبار داشتیم به روستا و خانوادهای سر میزدیم که میدانستیم دارند از فقر و بیپولی رنج میبرند برای همین هم از قبل توقع هیچچیز به خصوصی نداشتیم؛ اما وقتی به آنجا رسیدیم دیدیم که آنها گوسفند برایمان قربانی کردند تا جایی که ما خودمان هم موقع خوردن با عذاب وجدان، لقمهها را بر میداشتیم؛ ولی این آدمها به قدری دلشان دریاست که در حین فقر هم مهمان انقدر برایشان دارای ارج و قرب است که حاضر هستند برایش هر کاری انجام دهند؛ شاید برایتان جالب باشد که بدانید ما بعد از عقدمان تصمیم گرفتیم که برای ادامه سفرهایمان جشن عروسی نگیریم برای همین هم خیلی از اوقات اطرافیان به ما میگویند از این کاری که انجام دادید پشیمان نیستید؟ولی خب خدا را شکر ما در طول این مدت به هرجایی ایران که سفر کردیم با لباسهای محلی خودشان به آنجا رفتیم و مردم آنجا به گرمی از ما استقبال کردند و برای ما جشن کوچکی بر پا کردن انقدر که میتوانم بگویم من در همه ایران جشن عروسی گرفتهام.»
از فرستادن یک تن خوراکی تا کمکهای ۵هزارتومانی مردم
یکی از خوبیهایی که میشود در فعالیتها و ایرانگردی های این زوج جوان پیدا کرد شیوه دریافت کمکهای مردمی است؛ به قدری که در شکلها و اندازههای مختلف میتوان شاهد کمکهای مردم چه در داخل و چه در خارج از کشور بود تا جایی که در بین کمکهای مردمی هم میشود خیرهایی پیدا کرد که حاضر شدهاند هزینه ۳۰میلیون تومانی جراحی یک کودک روستایی را تقبل کنند و هم خیرهایی که با همه توانشان رقمهایی کمتر را به حسابشان واریز کنند.« ما آدمهایی زیادی را سراغ داریم که بیشتر کمکشان در قالب فرستادن ارزاق و خوراک است یا مثلاً آدمهایی هستند که با تخصصشان به ما کمک میکنند؛ اما جالب اینجاست که آدمهای زیادی هم هستند که با رقمهای ۵هزار تومان و ۱۰هزار تومان به ما کمک میکنند و توی پیغامهایشان میگویند که این رقم تمام توانشان بوده است؛ رقمی که خودش برای ما بسیار ارزشمند است و خود ما در بیشتر اوقات به این افراد میگوییم که با ۱۰ هزار تا ۵هزارتومانی میشود یک روستا را زیر و رو و مشکلاتشان را حل کرد. چون ما در بعضی از این روستاها خانوادههایی را میبینیم که از شدت فقر کارت یارانههایشان را به نانواهای محل زندگیشان تحویل دادهاند یعنی آدمها حتی برای تهیه یک نان ساده هم دچار مشکل هستند» اما وقتی از آنها درباره شیرینترین جالبترین کمکهای دریافتی سؤال میکنیم در جوابمان میگویند«یکی از جالبترین موردهایی که خود ما با آنها برخورد داشتهایم دو نویسنده بودند که یکی از آنها در حال حاضر مترجم است و در فرانسه زندگی میکند. این آدم وقتی کتابش در ایران چاپ شد، ناشر وقتی به او چک داد چک را مستقیم برای ما فرستاد تا آن را نقد و در این راه صرف کنیم یا حتی باز خانم شاعری بود که او هم کتابی چاپ کرده بود که به جای شمارهحساب خودش مستقیم شماره حساب ما را به ناشر داده بود تا پولش برای این کار خرج شود.»
با پنج میلیون تومان میشود یک روستا را زیر و رو کرد
آیدا پوریا نسب میگوید شاید بزرگترین آرزویی که این روزها خودش به همراه همسرش برای رسیدن به آن تلاش میکند این است که در هیچ جای زمین و حداقل در ایران فقیری وجود نداشته باشد، فقری که به قول خودشان مادر همه بدبختیهای دنیاست.«اینکه ما میگوییم با پنج میلیون تومان میشود یک روستا را زیر و رو کرد شاید از این جهت است که حداقل با این مبلغ میشود برایشان امکانات و خوراک اولیه را فراهم کرد مثلاً ما وقتی به روستایی رفتیم که اهالی آن سه ماه بود گوشت نخورده بودند و بیشترشان با سو تغذیه رو به رو بودند، با خرید چند کیلو گوشت میشد حداقل این مشکل را برایشان برطرف کرد.» راه اندازی یک خیریه آن هم به شکل رسمی یکی از برنامههایی است که این زوج برای خودشان در نظر دارند، خیریهای که به قول خودشان قرار است مهمترین خط مشی آن برطرف کردن فقر در روستاها باشد.«ما حتماً دلمان میخواهد که شکل رسمیتری به فعالیتهایمان ببخشیم کما اینکه تا به الآن و در طول این مدت با یاری مردم توانستهایم به طور کامل به چهار روستا کمک کنیم روستاهایی که در حال حاضر بدون فقر هستند اینکه میگوییم بدون فقر به این معنا نیست که اهالی آن غنی هستند به این معنا که کمک کردهایم تا اهالی آن امکانات حداقلی را داشته باشند اگر آب و برق نداشتهاند در حال حاضر این امکان برایشان فراهمشده، یا اگر خانهای وسایل بهداشتی نداشته یا سقفش ریزش کرده کمک کردهایم تا این موارد حاد حل شود.»