صراط: مجری برنامه هفت: داوری جشنواره نه تنها در 35 سال گذشته بی ریخت ترین، غلط ترین و بدترین داوری بوده، بلکه آنقدر بد است که در 35 سال آینده خاطره اش باقی خواهد ماند و بعید است دوباره رخ دهد!
به گزارش میزان، برنامه هفت شامگاه جمعه 28 اسفند ماه از شبکه سوم سیما روی آنتن رفت.
بهروز افخمی در ابتدای برنامه گفت: ارزیابی ما از جشنواره امسال نه براساس معیار های شخصی و فردی بود بلکه براساس خود فیلم ها بود و محال است تا زمانی که من در هفت هستم، فیلم ها را براساس معیاری غیر از خود فیلم ها نقد و ارزیابی کنیم. من همچنان بر نظر خودم هستم و بنظرم این داوری نه تنها در 35 سال گذشته بی ریخت ترین، غلط ترین و بدترین داوری بوده است، بلکه آنقدر بد است که در 35 سال آینده خاطره اش باقی خواهد ماند.
افخمی: از تمام مخالفان برای حضور در برنامه هفت دعوت کردیم / این جشنواره بدترین جشنواره 35 سال گذشته بود
وی ادامه داد: شروع خوب و فروش فوق العاده فیلم کمدی «خوب، بد، جلف» در دو روز ابتدایی اکرانش نوید بخش فروش نوروزی خوبی بود و امیدواریم همین روند ادامه یابد و شورای نمایش با تدابیر درست و حساب شده، به فروش بهتر فیلم ها کمک کند.
کارگردان فیلم روباه افزود: امشب با کاظم یوسفی نژاد، کارگردان فیلم «او» گفتگو خواهیم داشت. فیلمی که بنظر من بعد از «ماجرای نیمروز» دومین فیلم برتر جشنواره امسال بود. کشف بزرگ جشنواره همین فیلم بود. فیلمی بی بودجه که داوران نه دیدند، نه شنیدند و نه فهمیدند که چنین فیلمی از جلوی چشمانشان عبور کرده است. فیلم «او» بدون مقدمه و مانند جواهری بود که بدون انتظار و پیش بینی به تماشاچیان جشنواره اهدا شد و برخی آن را دیدند و قدر شناختند و برخی نیز آن را نادیده گرفتند و برای همیشه باید برای این قدرناشناسی پاسخگو باشند.
اصغر یوسفی نژاد در ابتدای گفت و گو در برنامه گفت: نگارش فیلمنامه «اِو» حدود 8 ماه از من زمان برد. شیوه نگارش این فیلم هم کمی عجیب بود. من از دیالوگ شروع کردم و یک پایان ایده شکل گیری این فیلمنامه بود. یک خانه و یک جسد شاکله اصلی فیلمنامه را برایم تشکیل می داد. عمدا داستان را در یک لوکیشن خانه محدود کردم تا مخاطب واقعیت را احساس کند و به آن نزدیک شود.
وی افزود: در فیلمبرداری این فیلم با وجود اینکه دوربین کاملا رودست بود اما بسیار سعی کردم تکان ها نرم و ظریف باشد تا اذیت کننده نباشد و فقط تشویق و نگرانی را برساند.
یوسفی نژاد ادامه داد: تست و تمرین با بازیگران حدود 3 ماه زمان برد. اما ما لایه هایی را تعریف کرده بودیم که هر بازیگر بنا به نقش و زمان بازی اش مدتی را برای تمرین صرف می کرد، و همه را همزمان وارد پروسه تمرین نکردم. به همین دلیل بازیگران دیگر زمانی به 3 بازیگر اصلی ما اضافه شدند که فضای کار شکل گرفته بود و آنها نیز تحت تاثیر فضا، رشد کردند.
یکی از ویژگی های اصلی این بازیگران، در عین بازی کردن بازی نکردن بود. گریه «هدیه تهرانی» در فیلم «شوکران» یک الگوی خوب و درست و باورپذیر از گریه در سینمای ایران برای من بود. همین الگو را به بازیگر نقش «سایه» فیلمم نشان دادم و از او خواستم طبق این الگو پیروی کند. در عین حال سعی کردم دیالوگهای بداهه بکار رود و در دور خوانی ها به حدی بازیگران خودشان باشد که گویی واقعا داریم با هم حرف می زنیم. نه اینکه تمرین می کنیم.
فیلمنامه بدون صفحات آخر و پایان بندی در اختیار بازیگران قرار گرفته شد و 3 بازیگر اصلی ما تا دقایق پایانی بازی نمی دانستند پایان فیلم چه خواهد بود. همین موضوع سبب غافلگیری آنها شده بود. باقی بازیگران نیز پایان فیلم را در پردیس ملت در کنار مردم دیدند. 10 دقیقه غافلگیرکننده انتهای فیلم اینگونه بدست آمد. بسیاری از بازیگران فیلم اساسا بازیگر نیستند.
سینمای ایران باید به شهرها و استان های دیگر توجه کند. سینمای ایران اگر یک روز سینمای «ایران» بشود، در جهان شکوفاتر می شود. امروز ظرفیت های بزرگی در زبان بکر، لوکیشن های جدید و تازه و بازیگران تازه نفس است که کمتر بدان توجه می شود.
بهروز افخمی در ادامه برنامه هفت گفت: در آیتم ویژه هفت برای بررسی سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر که امشب پخش می کنیم با فشارهای وزارت ارشاد و سازمان سینمایی بخش هایی حذف شد. اما ما سخنان منتقدین خود را سانسور نمی کنیم و حرف های همه مخالفانمان از جمله آقای جلیلوند را پخش کردیم؛ حتی فیلمهایی که لایق کاندیدشدن نبودند و همه معتقدند جایشان در میان کاندیدا نبود و اشتباه فاحش هیئت داوران محسوب می شوند. کسی که گمان می کند با رکوع به کسی و ماچ کردن دیگری می تواند جایزه ای که لایقش نیست را از آن خود کند، درصورتی که بهتر است بجای تاختن بر هفت و رسانه ملی، برای اثبات صداقتش جایزه را به کسی می داد که لایقش بود، مثل مهدویان برای کارگردانی فیلم «ماجرای نیمروز». اما ما از آقای جلیلوند هم دعوت کردیم تا به برنامه هفت بیایند و نقدهایشان را طرح کنند ولی ایشان ترجیح می دهند در رسانه های دیگر بر ما بتازند و اینجا با فشارهایی که وارد می کنند، موفق شوند بخش هایی از میان برنامه ما را کوتاه کنند.
مازیار فکری ارشاد در شروع میزگرد نقد جشنواره فیلم فجر گفت: جشنواره فیلم فجر در دهه 60 بر مبنای سوتفاهم هایی تشکیل شد و اینگونه تعریف شد که ویترین تولیدات سالانه سینمای ایران است که من با این معنا مشکل دارم و اهدای جوایز آن با روح جشنواره فجر سازگار نیست. اهدای جایزه به رشته های فنی با یک بار دیدن و بدون تامل ممکن نیست. آن هم توسط گروه کوچکی که در همه رشته ها متخصص نیستند. جشنواره فجر در طی این 30 سال این قواعد غلط را پیروی نمی کند و در عین حال قواعد عرفی جشنواره ها را هم رعایت نمی کند. ورود تعداد زیادی فیلم ها در بخش رقابتی بی معنی است. از طرفی ورود برخی گونه های فیلم های تجاری و کمدی که در جای خود قابل ارزش اند اما جایشان در این جشنواره نیست.
غلامعباس فاضلی در ادامه اذعان کرد: ضمن احترامی که برای مازیار قائلم، کمی نسبت به موضع اخیر او بهت زده هستم. امیدوارم اینطور نباشد که انتقادات جزئی ما به جشنواره فجر به مباحث کلی و هتاکی به داوران و نفی کلیت جشنواره منتج کنیم. من با کلیت جشنواره فجر موافقم و به نظرم ذاتش اشتیاق برانگیزی به سینمای ایران است و لذا با تعدد فیلم ها و تعدد جوایز موافقم. این موضوع می تواند سبب انگیزه و اشتیاق در همه اصناف سینمایی شود. اما پدرسالاری جشنواره فجر باید از بین برود. جشنواره فجر از دهه 70 به این سو هر سال پدرسالارتر شده است. و سعی کرده جوایز اصلی خود را به پیش کسوتان بدهد و به نوعی سهم خواهی است. هر کدام هم همه سهمی را می خواهند. برخی هم در جشنواره شرکت نمی کنند چون گمان می کنند باید حتما بهترین کارگردانی و فیلم را به ایشان بدهند.
بنظرم بهترین دوره جشنواره فجر سال گذشته بود که هیئت داوران با جسارت مثال زدنی بهترین و بیشترین جوایز را به جوانان لایقی داد که آنها را به سینما اضافه کرد. داوری عالی و شجاعانه ای بود. اگر این روند جوان گرایی و کشف استعدادها ادامه پیدا می کرد، به موفقیت جشنواره کمک می کرد.
شاهرخ دولکو یکی دیگر از حاضران در میزگرد گفت: اولا متعجبم از اینکه ما امسال کارگردان بزرگ سینمای ایران را از دست دادیم و در جشنواره فجر هیچ یادی از ایشان نشد. عباس کیارستمی کارگردان بزرگ و افتخارآمیزی بود که در جشنواره امسال نادیده گرفته شد.
افخمی: از تمام مخالفان برای حضور در برنامه هفت دعوت کردیم / این جشنواره بدترین جشنواره 35 سال گذشته بود
من با حرف های مازیار فکری ارشاد بیشتر موافق هستم. جشنواره فجر مشکلات فراوانی دارد. مثل اینکه تکلیف خود را میان مراسم سالانه و برگزاری جشنواره مشخص نمی کند. یعنی مثل اسکار فیلم های دیده شده در طی یک سال توسط کمیته ای متشکل از تعداد زیادی از داوران متخصص در هر رشته کارشناسی شود و در یک میهمانی یک شبه جوایز اهدا می شود که فجر اینگونه نیست. گونه دیگری که جشنواره ای است با تعداد جوایز کمتر در رشته های فرعی مثلا در حدود 6-7 جایزه با حضور تعداد فیلم های کمتر طی نمایش در یکی دو هفته اهدا می شود که جشنواره فجر بیشتر به این سبک نزدیک است. اما در عمل ادغامی از هر دو است. درباره داوران نیز همواره سعی شده از کسانی استفاده شود که در سال اخیر کاری نداشته اند و طبیعتا منافع کمتری دارند.
مازیار فکری ارشاد ادامه داد: در عین حال من معتقدم این شیوه جشنواره فیلم فجر حتی فیلمسازان اول ما را لوس کرده است، چرا باید یک کارگردان فیلم اولی بخاطر عدم نامزد شدن فیلمش که از نظر برخی منتقدان هم خوب است، از جشنواره انصراف دهد؟ یا کارگردانی که فیلمش در 9 بخش نامزد شده است، بخاطر عدم نامزدی در بخش های دیگر بگوید پس این جشنواره دیوارش مثل دیوار فلان جاست. این بخاطر سازوکار غلطی است که جشنواره فجر دارد و سبب لوش شدن فیلمسازان اول شده است.
شاهرخ دولکو افزود: ما اصولا ملت جرزنی هستیم. اگر برنده شدیم که شدیم اگر نشدیم پس تقلبی صورت گرفته است. هیچ وقت جنبه باخت نداریم. در این جشنواره نیز رخ داد. بنظرم این جشنواره خیلی بدتر از جشنواره سالهای قبل نبود. البته در این وضعیت بد داوری در سال های گذشته نیز کم و بیش وجود داشت. مثلا برخلاف تصور دوستان من معتقدم تشتت در آن به شدت دیده می شد. مثلا فیلمی مثل «ابد و یک روز» در چندین رشته نامزد می شود اما نهایتا «ایستاده در غبار» فیلم برتر می شود یا فیلمی مثل «امکان مینا» در 9 رشته نامزد می شود. امسال این اشتباهات شاید فاحش تر و بیشتر رخ داد.
مازیار فکری ارشادتصریح کرد: من معتقدم هر سال این اشتباهات را کم و بیش داشته ایم. اما ما طی سال های اخیر علی رغم حرف ها و تلاش هایی که کردیم تا جشنواره فیلم فجر را لاغرتر کنیم، اما امسال مجدد همه تصمیم ها به سمتی رفته که جشنواره فربه تر و بزرگ تر شود. مستندسازان، فیلمسازان کوتاه و ... همگی اصرار دارند تا این بخش های در جشنواره اضافه شوند یا جدی تر گرفته شوند. سوال این است که چرا به جشنواره های تخصصی این گونه ها توجه بیشتری نمی شود تا تمام تلاششان برای دیده شدن در فجر باشد؟
چرا باید این فیلم ها در 30 استان به نمایش دربیاید یا تعداد نمایش فیلم ها در تهران اینقدر زیاد باشد؟ 50 نوبت اکران به طور تقریبی برای یک فیلم، شکست یک فیلم ضعیف یا متوسط در اکران را حتمی می کند. پیش نمایش به این حد زیاد برای فیلمی که به زودی اکران آن آغاز می شود، اشتباه است. جشنواره هویتش را از محل برگزاری اش می گیرد و باید در تهران بماند. می توانیم به مناسبت دهه فجر و سالگرد پیروز انقلاب اسلامی فیلم ها را در همه شهرها فشرده اکران کنیم اما این دیگر اسمش جشنواره فیلم فجر نیست.
به گزارش میزان، برنامه هفت شامگاه جمعه 28 اسفند ماه از شبکه سوم سیما روی آنتن رفت.
بهروز افخمی در ابتدای برنامه گفت: ارزیابی ما از جشنواره امسال نه براساس معیار های شخصی و فردی بود بلکه براساس خود فیلم ها بود و محال است تا زمانی که من در هفت هستم، فیلم ها را براساس معیاری غیر از خود فیلم ها نقد و ارزیابی کنیم. من همچنان بر نظر خودم هستم و بنظرم این داوری نه تنها در 35 سال گذشته بی ریخت ترین، غلط ترین و بدترین داوری بوده است، بلکه آنقدر بد است که در 35 سال آینده خاطره اش باقی خواهد ماند.
افخمی: از تمام مخالفان برای حضور در برنامه هفت دعوت کردیم / این جشنواره بدترین جشنواره 35 سال گذشته بود
وی ادامه داد: شروع خوب و فروش فوق العاده فیلم کمدی «خوب، بد، جلف» در دو روز ابتدایی اکرانش نوید بخش فروش نوروزی خوبی بود و امیدواریم همین روند ادامه یابد و شورای نمایش با تدابیر درست و حساب شده، به فروش بهتر فیلم ها کمک کند.
کارگردان فیلم روباه افزود: امشب با کاظم یوسفی نژاد، کارگردان فیلم «او» گفتگو خواهیم داشت. فیلمی که بنظر من بعد از «ماجرای نیمروز» دومین فیلم برتر جشنواره امسال بود. کشف بزرگ جشنواره همین فیلم بود. فیلمی بی بودجه که داوران نه دیدند، نه شنیدند و نه فهمیدند که چنین فیلمی از جلوی چشمانشان عبور کرده است. فیلم «او» بدون مقدمه و مانند جواهری بود که بدون انتظار و پیش بینی به تماشاچیان جشنواره اهدا شد و برخی آن را دیدند و قدر شناختند و برخی نیز آن را نادیده گرفتند و برای همیشه باید برای این قدرناشناسی پاسخگو باشند.
اصغر یوسفی نژاد در ابتدای گفت و گو در برنامه گفت: نگارش فیلمنامه «اِو» حدود 8 ماه از من زمان برد. شیوه نگارش این فیلم هم کمی عجیب بود. من از دیالوگ شروع کردم و یک پایان ایده شکل گیری این فیلمنامه بود. یک خانه و یک جسد شاکله اصلی فیلمنامه را برایم تشکیل می داد. عمدا داستان را در یک لوکیشن خانه محدود کردم تا مخاطب واقعیت را احساس کند و به آن نزدیک شود.
وی افزود: در فیلمبرداری این فیلم با وجود اینکه دوربین کاملا رودست بود اما بسیار سعی کردم تکان ها نرم و ظریف باشد تا اذیت کننده نباشد و فقط تشویق و نگرانی را برساند.
یوسفی نژاد ادامه داد: تست و تمرین با بازیگران حدود 3 ماه زمان برد. اما ما لایه هایی را تعریف کرده بودیم که هر بازیگر بنا به نقش و زمان بازی اش مدتی را برای تمرین صرف می کرد، و همه را همزمان وارد پروسه تمرین نکردم. به همین دلیل بازیگران دیگر زمانی به 3 بازیگر اصلی ما اضافه شدند که فضای کار شکل گرفته بود و آنها نیز تحت تاثیر فضا، رشد کردند.
یکی از ویژگی های اصلی این بازیگران، در عین بازی کردن بازی نکردن بود. گریه «هدیه تهرانی» در فیلم «شوکران» یک الگوی خوب و درست و باورپذیر از گریه در سینمای ایران برای من بود. همین الگو را به بازیگر نقش «سایه» فیلمم نشان دادم و از او خواستم طبق این الگو پیروی کند. در عین حال سعی کردم دیالوگهای بداهه بکار رود و در دور خوانی ها به حدی بازیگران خودشان باشد که گویی واقعا داریم با هم حرف می زنیم. نه اینکه تمرین می کنیم.
فیلمنامه بدون صفحات آخر و پایان بندی در اختیار بازیگران قرار گرفته شد و 3 بازیگر اصلی ما تا دقایق پایانی بازی نمی دانستند پایان فیلم چه خواهد بود. همین موضوع سبب غافلگیری آنها شده بود. باقی بازیگران نیز پایان فیلم را در پردیس ملت در کنار مردم دیدند. 10 دقیقه غافلگیرکننده انتهای فیلم اینگونه بدست آمد. بسیاری از بازیگران فیلم اساسا بازیگر نیستند.
سینمای ایران باید به شهرها و استان های دیگر توجه کند. سینمای ایران اگر یک روز سینمای «ایران» بشود، در جهان شکوفاتر می شود. امروز ظرفیت های بزرگی در زبان بکر، لوکیشن های جدید و تازه و بازیگران تازه نفس است که کمتر بدان توجه می شود.
بهروز افخمی در ادامه برنامه هفت گفت: در آیتم ویژه هفت برای بررسی سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر که امشب پخش می کنیم با فشارهای وزارت ارشاد و سازمان سینمایی بخش هایی حذف شد. اما ما سخنان منتقدین خود را سانسور نمی کنیم و حرف های همه مخالفانمان از جمله آقای جلیلوند را پخش کردیم؛ حتی فیلمهایی که لایق کاندیدشدن نبودند و همه معتقدند جایشان در میان کاندیدا نبود و اشتباه فاحش هیئت داوران محسوب می شوند. کسی که گمان می کند با رکوع به کسی و ماچ کردن دیگری می تواند جایزه ای که لایقش نیست را از آن خود کند، درصورتی که بهتر است بجای تاختن بر هفت و رسانه ملی، برای اثبات صداقتش جایزه را به کسی می داد که لایقش بود، مثل مهدویان برای کارگردانی فیلم «ماجرای نیمروز». اما ما از آقای جلیلوند هم دعوت کردیم تا به برنامه هفت بیایند و نقدهایشان را طرح کنند ولی ایشان ترجیح می دهند در رسانه های دیگر بر ما بتازند و اینجا با فشارهایی که وارد می کنند، موفق شوند بخش هایی از میان برنامه ما را کوتاه کنند.
مازیار فکری ارشاد در شروع میزگرد نقد جشنواره فیلم فجر گفت: جشنواره فیلم فجر در دهه 60 بر مبنای سوتفاهم هایی تشکیل شد و اینگونه تعریف شد که ویترین تولیدات سالانه سینمای ایران است که من با این معنا مشکل دارم و اهدای جوایز آن با روح جشنواره فجر سازگار نیست. اهدای جایزه به رشته های فنی با یک بار دیدن و بدون تامل ممکن نیست. آن هم توسط گروه کوچکی که در همه رشته ها متخصص نیستند. جشنواره فجر در طی این 30 سال این قواعد غلط را پیروی نمی کند و در عین حال قواعد عرفی جشنواره ها را هم رعایت نمی کند. ورود تعداد زیادی فیلم ها در بخش رقابتی بی معنی است. از طرفی ورود برخی گونه های فیلم های تجاری و کمدی که در جای خود قابل ارزش اند اما جایشان در این جشنواره نیست.
غلامعباس فاضلی در ادامه اذعان کرد: ضمن احترامی که برای مازیار قائلم، کمی نسبت به موضع اخیر او بهت زده هستم. امیدوارم اینطور نباشد که انتقادات جزئی ما به جشنواره فجر به مباحث کلی و هتاکی به داوران و نفی کلیت جشنواره منتج کنیم. من با کلیت جشنواره فجر موافقم و به نظرم ذاتش اشتیاق برانگیزی به سینمای ایران است و لذا با تعدد فیلم ها و تعدد جوایز موافقم. این موضوع می تواند سبب انگیزه و اشتیاق در همه اصناف سینمایی شود. اما پدرسالاری جشنواره فجر باید از بین برود. جشنواره فجر از دهه 70 به این سو هر سال پدرسالارتر شده است. و سعی کرده جوایز اصلی خود را به پیش کسوتان بدهد و به نوعی سهم خواهی است. هر کدام هم همه سهمی را می خواهند. برخی هم در جشنواره شرکت نمی کنند چون گمان می کنند باید حتما بهترین کارگردانی و فیلم را به ایشان بدهند.
بنظرم بهترین دوره جشنواره فجر سال گذشته بود که هیئت داوران با جسارت مثال زدنی بهترین و بیشترین جوایز را به جوانان لایقی داد که آنها را به سینما اضافه کرد. داوری عالی و شجاعانه ای بود. اگر این روند جوان گرایی و کشف استعدادها ادامه پیدا می کرد، به موفقیت جشنواره کمک می کرد.
شاهرخ دولکو یکی دیگر از حاضران در میزگرد گفت: اولا متعجبم از اینکه ما امسال کارگردان بزرگ سینمای ایران را از دست دادیم و در جشنواره فجر هیچ یادی از ایشان نشد. عباس کیارستمی کارگردان بزرگ و افتخارآمیزی بود که در جشنواره امسال نادیده گرفته شد.
افخمی: از تمام مخالفان برای حضور در برنامه هفت دعوت کردیم / این جشنواره بدترین جشنواره 35 سال گذشته بود
من با حرف های مازیار فکری ارشاد بیشتر موافق هستم. جشنواره فجر مشکلات فراوانی دارد. مثل اینکه تکلیف خود را میان مراسم سالانه و برگزاری جشنواره مشخص نمی کند. یعنی مثل اسکار فیلم های دیده شده در طی یک سال توسط کمیته ای متشکل از تعداد زیادی از داوران متخصص در هر رشته کارشناسی شود و در یک میهمانی یک شبه جوایز اهدا می شود که فجر اینگونه نیست. گونه دیگری که جشنواره ای است با تعداد جوایز کمتر در رشته های فرعی مثلا در حدود 6-7 جایزه با حضور تعداد فیلم های کمتر طی نمایش در یکی دو هفته اهدا می شود که جشنواره فجر بیشتر به این سبک نزدیک است. اما در عمل ادغامی از هر دو است. درباره داوران نیز همواره سعی شده از کسانی استفاده شود که در سال اخیر کاری نداشته اند و طبیعتا منافع کمتری دارند.
مازیار فکری ارشاد ادامه داد: در عین حال من معتقدم این شیوه جشنواره فیلم فجر حتی فیلمسازان اول ما را لوس کرده است، چرا باید یک کارگردان فیلم اولی بخاطر عدم نامزد شدن فیلمش که از نظر برخی منتقدان هم خوب است، از جشنواره انصراف دهد؟ یا کارگردانی که فیلمش در 9 بخش نامزد شده است، بخاطر عدم نامزدی در بخش های دیگر بگوید پس این جشنواره دیوارش مثل دیوار فلان جاست. این بخاطر سازوکار غلطی است که جشنواره فجر دارد و سبب لوش شدن فیلمسازان اول شده است.
شاهرخ دولکو افزود: ما اصولا ملت جرزنی هستیم. اگر برنده شدیم که شدیم اگر نشدیم پس تقلبی صورت گرفته است. هیچ وقت جنبه باخت نداریم. در این جشنواره نیز رخ داد. بنظرم این جشنواره خیلی بدتر از جشنواره سالهای قبل نبود. البته در این وضعیت بد داوری در سال های گذشته نیز کم و بیش وجود داشت. مثلا برخلاف تصور دوستان من معتقدم تشتت در آن به شدت دیده می شد. مثلا فیلمی مثل «ابد و یک روز» در چندین رشته نامزد می شود اما نهایتا «ایستاده در غبار» فیلم برتر می شود یا فیلمی مثل «امکان مینا» در 9 رشته نامزد می شود. امسال این اشتباهات شاید فاحش تر و بیشتر رخ داد.
مازیار فکری ارشادتصریح کرد: من معتقدم هر سال این اشتباهات را کم و بیش داشته ایم. اما ما طی سال های اخیر علی رغم حرف ها و تلاش هایی که کردیم تا جشنواره فیلم فجر را لاغرتر کنیم، اما امسال مجدد همه تصمیم ها به سمتی رفته که جشنواره فربه تر و بزرگ تر شود. مستندسازان، فیلمسازان کوتاه و ... همگی اصرار دارند تا این بخش های در جشنواره اضافه شوند یا جدی تر گرفته شوند. سوال این است که چرا به جشنواره های تخصصی این گونه ها توجه بیشتری نمی شود تا تمام تلاششان برای دیده شدن در فجر باشد؟
چرا باید این فیلم ها در 30 استان به نمایش دربیاید یا تعداد نمایش فیلم ها در تهران اینقدر زیاد باشد؟ 50 نوبت اکران به طور تقریبی برای یک فیلم، شکست یک فیلم ضعیف یا متوسط در اکران را حتمی می کند. پیش نمایش به این حد زیاد برای فیلمی که به زودی اکران آن آغاز می شود، اشتباه است. جشنواره هویتش را از محل برگزاری اش می گیرد و باید در تهران بماند. می توانیم به مناسبت دهه فجر و سالگرد پیروز انقلاب اسلامی فیلم ها را در همه شهرها فشرده اکران کنیم اما این دیگر اسمش جشنواره فیلم فجر نیست.