به گزارش مهر، محمدرضا باهنر رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری با تاکید براینکه انتخابات ریاست جمهوری قابل پیش بینی نیست گفت: همواره در تمام انتخابات ریاست جمهوری که در جمهوری اسلامی ایران برگزار شده است اتفاق تازه ای رخ داده است از این رو محتمل است که حسن روحانی اولین رئیس جمهور تک دوره ای ایران باشد.
وی در این گفتگو همچنین با واکاوی جریان اصلاحات و انگیزه این جریان از طرح «آشتی ملی» بر وجود انشقاق و تشتت آرا بین بزرگان این جریان اشاره کرد و گفت: کسانی که به هر دلیل در آتش فتنه ۸۸ هیزم ریخته و باعث شعله ور شدن آن شدند باید قبل از هر چیز بر گناه و جرم خود اقرار کنند تا زمینه بازگشت آنها به دامن مردم و نظام اسلامی مهیا شود.
مشروح این گفتگو در ادامه از نظرتان می گذرد.
آقای باهنر یکی از موضوعاتی که در روزهای اخیر محل بحث محافل سیاسی بوده است طرح مسئله آشتی ملی بوده به نظر شما علت طرح چنین مسئله ای چیست. فقدان مرحوم هاشمی رفسنجانی و نگرانی اصلاح طلبان از اینکه یکی از بزرگترین حامیان خود را از دست دادند در طرح آشتی ملی چقدر تاثیر داشته است؟
به هرحال طرح آشتی ملی هر از چندگاهی از سوی برخی مطرح می شود که هر کدام نیات ویژه خود را از طرح این مسئله دنبال می کنند. اول باید سوال شود که مگر مشکل کجاست که اینها به دنبال آشتی هستند. مردم که با هم قهر نیستند مردم و نظام هم با هم قهر نیستند و نماد این دوستی هم حضور در راهپیمایی ۲۲ بهمن بود.
عده ای از شهروندان هم از مسئولان گله دارند که به حق است مردم مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اشتغال دارند. اگر اینها را کنار هم بچینیم باز هم این سوال باقی است که منظور از طرح آشتی ملی چیست.
ما ۷ سال پیش در کشور حادثه ای را داشتیم به نام فتنه ۸۸ که هزینه های سنگینی را به نظام از بعد امنیتی، اقتصادی و سرمایه های اجتماعی وارد کرد که مهمترین این لطمه ها و خسارات آسیب دیدن سرمایه های اجتماعی بود.
تلاش کردند شکافی را بین جامعه و فعالین سیاسی ایجاد کنند. عده ای هم در این قضیه براساس قوانین موضوعه کشور مجرم بودند. یا اقدام به براندازی کرده و یا ارتباطات غیر مجاز برقرار کردند و در راس آنها سران فتنه که فعلا با اوج رعفت اسلامی محصور خانه هستند اگر زمانی قرار باشد یک دادگاه عادلانه برگزار شود مجازات آنها بسیار سنگین تر از چیزی است که امروز شامل حال آنها شده است.
اگر هدف از طرح آشتی ملی این است که قاضی، وکیل و متهم با هم آشتی کنند باید گفت اینها هم با هم قهر نیستند هر کدام جایگاهی دارند که براساس آن وظیفه تعریف شده وجود دارد. قهر و آشتی معنی ندارد این بین اگر بعضی از آقایانی که خودآگاه یا ناخودآگاه هیزمی در آتش فتنه ریختند امروز پشیمان شده و می خواهند از ملت عذرخواهی کنند باید بدانند که راه برای هیچ کس بسته نیست البته شرط و شروطی وجود دارد اگر کسی می خواهد عذرخواهی و توبه کند باید قبول کند جرمی را انجام داده برای اینکه این اشتباه را جبران کند باید اقرار به گناه کند البته برخی گناهان جبران پذیر نیست.
کسانی که با قلم، پول و زبان از فتنه و سران آن حمایت کردند و آتش بیار فتنه شدند حداقل شرط توبه نزد خداوند برای آنها این است که در قدم اول به دل پشیمان شوند و بعد به زبان جاری کنند.
به هرحال باید از کسانی که طرح آشتی ملی را مطرح می کنند سوال کرد که منظورشان چیست. آشتی مجرم با قاضی معنی ندارد اما اگر مسئله برسر کسانی است که روزگاری اشتباه کردند آنها باید به این اشتباه خود اقرار کرده و توبه کنند.
اشاره خوبی کردید که برخی به نظر می رسد پشیمان شدند. این زمانی جدی می شود که اخبار حاکی از آن است که برخی چهره های اصلاح طلب مثل موسوی خوئینی ها و عبدالله نوری و محمد خاتمی درحالی حرف از آشتی ملی می زنند که حتی دست به نوشتن نامه خطاب به رهبری بردند از طرف دیگر بدنه اصلاحات برای زنده نگه داشتن این جریان به دنبال انتخاب جایگزین برای مرحوم هاشمی رفسنجانی هستند این رفتار دوگانه آیا نشان دهنده تشتت آرا و اختلاف نظرها بین اصلاح طلبان است و می توان گفت اینها به اختلاف رسیدند؟
اصلاحات در مجموع از زمانی که توانست وارد میدان عمل شود اولین اقدام مثبتی که انجام داد این بود که برخی مواضع هنجارشکنانه خود را حداقل در لفظ کنار گذاشتند. حتی سران ساختار شکن اصلاح طلب در انتخابات اخیر اعلام کردند ما به هیچ وجه نباید با صندوق های رای قهر کرده و نتیجه انتخابات را بپذیریم.جر نزنیم و دبه در نیاوریم.
این حرف ها هم از زبان برخی تئوریسین های اصلاح طلب مطرح شد که نشانه خوبی است. البته فرآیند این رفتار باید در طول زمان مشخص شود. اما اینکه با اعلام مواضع جدید عبور از مواضع هنجارشکن قبلی را به نمایش گذاشتند مثبت است.
اما اینکه در دل این جریان چنین کارها به چه نیتی انجام می شود باید گفت ما نیت خوانی بلد نیستیم که آیا کسی می خواهد خود را جلو بیندازد یا لابی های اصلاح طلبان است مشخص نیست به هر حال اینکه بخشی از جریان اصلاح طلب در انتخابات شرکت کرده و با مواضع مردم همراه می شوند امری مثبت است.
کسانی که در سال ۸۸ مرتکب جرم شدند برای بازگشت به آغوش ملت باید بپذیرند که مجرم بودند و به مردم و نظام هزینه تحمیل کردند اینها باید به جرم خود اقرار کنند.
شما گفته بودید که آقای روحانی می تواند اولین رئیس جمهور یک دوره ای ایران باشد چه شاخصه ای را در ریاست جمهوری آقای روحانی دید که این اتفاق را محتمل می دانید؟
در طول یازده دوره انتخابات ریاست جمهوری در کشور حدود پنج تا شش دوره کاندیداهای ریاست جمهوری مشخص بودند چهره های کاریزمایی بودند که از قبل قابل پیش بینی بود که رای می آورند یا نه.
اولین رئیس جمهور بنی صدر بود که فراری است و موضع خشنی را در برابر نظام اتخاذ کرد، دومین رئیس جمهور شهید والامقام شهید رجایی بود بعد از آن هم دو دوره مقام معظم رهبری و دو دوره آقای هاشمی کاندیدا بودند عملا از قبل افکار عمومی نشان داده بود که همین چهره ها رئیس جمهور خواهند شد البته رقابت هایی هم بود اما رقابت هایی که طمعی داشته باشند وجود نداشت فقط برای بازارگرمی بود.
از سال ۷۶ این روند تغییر کرد یعنی در آستانه انتخابات مردم تصمیماتی گرفتند که یا از قبل این تصمیمات گرفته نشده بود و یا تصمیمات اعلام نمی شد.
در هر دو دوره انتخاب آقای خاتمی و هر دو دوره انتخاب آقای احمدی نژاد و در نهایت در سال ۹۲ و در انتخاب آقای روحانی که حضور مردم در انتخابات جدی بود مردم تصمیمی گرفتند که از قبل اعلام نکرده بودند.
انتخابات وقتی جدی می شود نمی توان روی فرآیند های گذشته تاکید زیادی داشت. در سال ۸۴ برای اولین بار انتخابات ریاست جمهوری به دور دوم کشیده شد در حالی که سابقه نداشت کسی در انتخابات ریاست جمهوری کمتر از ۵۰ درصد آرا را کسب کند اما این اتفاق در سال ۸۴ رخ داد.
در هر انتخابات یک اتفاق جدید رخ داده است. مخصوصا تصمیمی را که مردم می گیرند هر چقدر به روز انتخابات نزدیک تر می شود سنگین تر و جدی تر می شود بسیاری از صاحبان حق رای تا ۴۸ ساعت مانده به انتخابات یا نمی تواند و یا نمی خواهند تصمیم بگیرند از این رو هر مسئله ای قابل وقوع است.
شرایط آقای روحانی به گونه ای است که شاید برای اولین بار بود که رئیس جمهور منتخب مردم فقط با دو دهم درصد رای بیشتر از حد نصاب انتخاب شد در دوره های گذشته منتخبان هفتاد تا هشتاد درصد آرا را به خود اختصاص می دادند. پنجاه به اضافه دو یا سه دهم آرا برای اولین بار اتفاق افتاد.
از سوی دیگر ریزش رای مسئولان اجرایی طبیعی است و ریزش رای آقای روحانی هم قطعی است و هیچ کس در آن تردید ندارد اما سوال اینجاست که آیا رویش های رای آقای روحانی می تواند ریزش های رای وی را پوشش دهد یا نه.
اگر قرار باشد آقای روحانی در محدوده دور قبل رای داشته باشد حتما شکست خواهد خورد و دوره ریاست جمهوری در کشور یک دوره ای خواهد شد.
اصلاح طلبان تاکید دارند که از روحانی عبور نمی کنند اما در عین حال گزینه هایی را هم مطرح می کنند مثل مسعود پزشکیان و علی مطهری به نظر شما چرا اصلاح طلبان در کنار آقای روحانی گزینه های پوششی را هم مطرح می کنند.
یک بحث کاملا عقلایی است که در روابط انسانها باید این احتمالات مورد ارزیابی قرار گیرد. اینکه هر جریان سیاسی تمام تخم مرغ های خود را در یک سبد قرار دهد از نظر محاسباتی کار درستی نیست.
بعضی ها تصور می کنند اگر کاندیداهای جریان اصلاحات چندنفر باشند در رقابت رقیب جریان به کمک آقای روحانی می روند. تحلیل آنها این است که اگر آقای روحانی تنها باشد در جریان مناظره ها شاید نتواند سبد خود را پر کنند و باید تعدادی باشند که او را کمک کنند اما به هر حال این هم ریسک بزرگی است چون ممکن است در یک انتخابات هیجانی فردی که برای کمک به آقای روحانی آمده گوی سبقت را از دوست رقیب خود گرفته و پیش بیفتد که این هم ریسک بزرگی است.
صراط دیگه اگه روتون میشه بعد این همه نظر که دادم و منتشر نکردید این یکی رو نشون بده