گروه فرهنگی صراط - چندی پیش، یک خواننده لس آنجلسی ادعا کرد صدای محسن چاوشی بیش از آنکه صدای طبیعی خودش باشد، صدایی است که با دستگاه ساخته شده. چاوشی هم به این ادعا پاسخ داد و یکی دو ویدئو هم از خودش منتشر کرد.
به گزارش صراط، پس از این اتفاق، دو مجری مشهور تلویزیون به شکل کامل خودخواسته در دام این بازی افتادند. رامبد جوان که تهیه کنندگی یک موزیک ویدئو از محسن چاوشی را بر عهده دارد، لازم دید آنتن تلویزیون در برنامه خندوانه را به دفاع از دوستش اختصاص دهد.
پس از آن، اظهارنظر احسان علیخانی که گفت «به نظرم خواننده کسي است که زنده بخواند» و همکارش که صحبت او را این طور تکمیل کرد که «نصف خوانندهها امشب از خودشان فيلم ميگيرند که در راهرو قدم ميزنند و ميخوانند» به محسن چاوشی نسبت داده شد.
واکنش ها به این موضوع باعث شد تا علیخانی در برنامه دیگری از "سه ستاره" بخش زیادی از آنتن زنده را به این اختصاص دهد که او شخصا با محسن چاوشی مشکلی ندارد و حتی با هم دوست هستند!
ماحصل این ماجرا، اختصاص زمان زیادی از دو برنامه پربیننده تلویزین که یکی از آنها زنده باجرا می شود به ماجرای یک خواننده بود. سوال اینجاست که چرا باید وقت تلویزیون صرف ماجرای شخصی یک نفر شود که اتفاق مبدا آن نیز یک خواننده لس آنجلسی در یک شبکه معاند بوده؟
یعنی تلویزیون تا این اندازه تحت تاثیر شبکه های معاند است و صرفا در زمین آنها بازی می کند؟ یا موضوع ساختگی بودن یا نبودن صدای یک خواننده تا این اندازه برای صداوسیمای ما مهم است؟ صداوسیما یک شبکه خصوصی متعلق به احسان علیخانی، رامبد جوان یا هر مجری دیگری نیست که علایق شخصی خود را تا این حد در برنامه ها دخیل کنند بلکه رسانه ای ملی است که از بودجه عمومی تغذیه می شود.
شاید پاسخ برخی مدافعان این اقدام مجری ها این باشد که آنها بر اساس سلیقه عمومی حرکت می کنند که باید پاسخ داد سلیقه عمومی مردم تابعی از عوامل مختلف است و خود این چهره ها نیز در جهت دهی به آن دخیل هستند.
حال باید منتظر ماند و دید واکنش مسئولان سیما به این ماجراها چیست و آیا در این روزها که اوج برخورد مسئولان با ماجراهای مشابه یک تذکر است، دست کم به این دو مجری نیز تذکر داده می شود؟
به گزارش صراط، پس از این اتفاق، دو مجری مشهور تلویزیون به شکل کامل خودخواسته در دام این بازی افتادند. رامبد جوان که تهیه کنندگی یک موزیک ویدئو از محسن چاوشی را بر عهده دارد، لازم دید آنتن تلویزیون در برنامه خندوانه را به دفاع از دوستش اختصاص دهد.
پس از آن، اظهارنظر احسان علیخانی که گفت «به نظرم خواننده کسي است که زنده بخواند» و همکارش که صحبت او را این طور تکمیل کرد که «نصف خوانندهها امشب از خودشان فيلم ميگيرند که در راهرو قدم ميزنند و ميخوانند» به محسن چاوشی نسبت داده شد.
ماحصل این ماجرا، اختصاص زمان زیادی از دو برنامه پربیننده تلویزین که یکی از آنها زنده باجرا می شود به ماجرای یک خواننده بود. سوال اینجاست که چرا باید وقت تلویزیون صرف ماجرای شخصی یک نفر شود که اتفاق مبدا آن نیز یک خواننده لس آنجلسی در یک شبکه معاند بوده؟
یعنی تلویزیون تا این اندازه تحت تاثیر شبکه های معاند است و صرفا در زمین آنها بازی می کند؟ یا موضوع ساختگی بودن یا نبودن صدای یک خواننده تا این اندازه برای صداوسیمای ما مهم است؟ صداوسیما یک شبکه خصوصی متعلق به احسان علیخانی، رامبد جوان یا هر مجری دیگری نیست که علایق شخصی خود را تا این حد در برنامه ها دخیل کنند بلکه رسانه ای ملی است که از بودجه عمومی تغذیه می شود.
شاید پاسخ برخی مدافعان این اقدام مجری ها این باشد که آنها بر اساس سلیقه عمومی حرکت می کنند که باید پاسخ داد سلیقه عمومی مردم تابعی از عوامل مختلف است و خود این چهره ها نیز در جهت دهی به آن دخیل هستند.
حال باید منتظر ماند و دید واکنش مسئولان سیما به این ماجراها چیست و آیا در این روزها که اوج برخورد مسئولان با ماجراهای مشابه یک تذکر است، دست کم به این دو مجری نیز تذکر داده می شود؟
مهران و کربلا به قالیباف چه ربطی دارد؟ آقا به قالیباف تذکر داده میشود؟
چرا به شهرفروشی قالیباف نمیپردازی؟ قالیباف چندین سال از بیت المال برای خود تبلیغ کرد و سکوت کردید.
حالا به مجریانی که سیاستمداران این کشور مجبورند بهشون باج بدن و برای سرگرم کردن مردم بزرگشون کنند(در حالی که انسانهای کوچکی هستند) گیر میدید؟ کی باعث شد یکی مقل علیخانی مشهور بشه؟
التماس تفکر برادر