در ماه های اخیر فیلم «ماحی» با بازی شما اکران شد. فیلمی که داستانش زنانه نیست اما مشکلات زنان در جامعه را به تصویر میکشد. چرا بازی در «ماحی» را قبول کردید؟
یکی از مهترین ویژگیهای فیلم «ماحی» برای من این بود که حرف برای گفتن داشت و درباره قشر آسیب پذیر جامعه ما یعنی زنان بود که به نظرم باید بیش از اینها و فارغ از هر مسئله دیگری در جامعه اعم از سیاست و قانون و ... به آن پرداخته شود. مردم بسیاری از مسائل و مشکلاتی که در این فیلم به تصویر کشیده میشود را می دانند. چون تمام این مسائل از بطن جامعه گرفته شده و مستنداتی است که داوود خیام آنها را از خودش در نیاورده. اما متاسفانه در حق این فیلم اجحاف شده، چند وقت پیش دوستان به من گفتند «ماحی» فقط در شش سینما اکران میشود، من ابتدا باورم نشد اما بعد که متوجه شدم گفتم مگر میشود یک فیلم ساخته شده برای سینمای ایران برای نمایش فقط شش سالن داشته باشد. آن هم با سانسهای عجیب و غریب که عملا دیده نشود. و این یعنی اجحاف در حق فیلمی که حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
شخصیت ماحی در این فیلم پیچیدگیهای خاصی داشت که شاید برای هر بازیگری جذاب باشد، شما هم این ویژگیهای ماحی را دوست داشتید؟
شخصیت ماحی اینقدر کامل بود که من از همان ابتدا درگیرش شدم. هر فیلمنامه شخصیت اجتماعی نقش و در کنارش درونیات آن شخصیت را تعریف میکند. اما فیلمنامه این کار شخصیتی را به تو معرفی میکند که بعد از چند سال بی هویتی حالا فرد دیگری شده و تو باید از دل آن چند وجهی بودن را در بیاوری «ماحی» فیلمنامهای جذاب داشت و ایفای نقشش هم کاری سخت. من میدانستم که این نقش برای من خیلی جای کار دارد.
اتفاقا به نظر میرسد مهمترین نکتهای که شما را برای بازی در این نقش ترغیب کرده چالشهای بوده که این نقش میتوانست برایتان داشته باشد و درونیاتی که باید با آنها برای بازی کلنجار میرفتید...
دقیقا همینطور است، این نقش نقش سادهای نبود که من بیایم چند روزی بازیاش کنم و بعد هم فراموشش کنم. از لانگ شات مدت هاست که در سینما استفاده نمیشود، چون هم وقت زیادی میبرد و هم هزینه بر است اما در این فیلم چون اغلب سکانسها رو به پنجره بود و از آنجاییکه قرار بود دنیای تیره و تیر ماحی را به تصویر بکشد صحنههای لانگ شات زیادی داشتیم که به لحاظ فنی هم برایم تجربهای جالب بود. هدف از به تصویر کشیدن این سکانسها ای بود که بگوییم در این دنیای خوش آب و رنگ و قشنگ چقدر میتواند همه چیز برای یک نفر سیاه و تاریک باشد. با همه این اوصاف ما دوست داشتیم نتیجه کارمان در سطحی وسیع دیده شود و آن تاثیری که باید را در جامعه و بین مخاطبان بگذارد اما متاسفانه به دلیل شریط غیر منصفانه اکران این اتفاق نیفتاد.
شما در فیلمهای زیادی بازی کردید که حضور زن در قصهاش حضوری تاثیرگذار بوده، اما «ماحی» از این جهت که جزو آثاری است که زن قصهاش حضوری پررنگ هم دارد به نظر تجربه متفاوتی برایتان بود. حتی شاید برخی این فیلم را یک فیلم زنانه هم بدانند. این موضوع چقدر برای بازی ترغیبتان کرد؟
من 5 سال پیش زمانیکه فیلم «یکی میخواد باهات حرف بزنه» را بازی کردم تا حدودی تجربهای شبیه به «ماحی» را پشت سر گذاشتم. شخصیتی که در آن فیلم بازی میکردم هم از خودم از نظر سنی تفاوت زیادی داشت و آن فیلم هم اثری زن محور بود. اما در نهایت یکی زندگی را تعریف میکرد و داستان یک زن رئال در جامعه را به تصویر میکشید. شاید آن شخصیت چند وجهی بودنی که ماحی دارد را نداشت و از این جهت «ماحی» تجربهای متفاوت تر برای من به حساب میآید. اما قطعا این چالشها بود که جذابیت این نقش را برای من صد چندان میکرد. ضمن اینکه در سینمای ما برای اینکه از یادها نروی، به عنوان بازیگر باید لاقل یکی دو فیلم را در سینما داشته باشی تا بدانند هستی و حضور داری. ولی چه خوب که من با فیلمی حضور دارم که دوستش داشتم و تجربهای متفاوت بود.
نه در جایگاه یک بازیگر بلکه به عنوان یک زن چقدر موضوع این فیلم که دربخشی از قصهاش به مشکلات و مصائب یکی زن میپرداخت برایتان جذاب بود و اینکه چقدر برایتان مهم بود با بازی در این فیلم در به تصویر کشیدن نقشی رنج های یک زن در جامعه ایران نقش داشته باشید؟
جزو ایدهآلهای من است که چنین نقشهایی به من پیشنهاد شود و خیلی خوشحالم که ماحی را بازی کردم. خیلی خوشحالم که تمام آن مختصات ذهنی که کارگردان این فیلم آقای خیام داشت و در فلیمنامه نیز وجود داشت را توانستم به تصویر بکشم و از عهدهاش بر بیایم. خیلی از مخاطبان این فیلم با نقش ماحی همذات پنداری کردند و خیلی موشکافانه به همه جزئیات نقش من توجه داشتند و این برای من جای خوشحالی دارد. الان با وجود نقشهایی که در این چند سال بازی کردم دیگر نمیتوانم هر نقشی را بپذیرم و موقعی که فیلمنامهای پیشنهاد میشود با دقت بیشتری از قبل همه جوانبش را می سنجم و بعد انتخاب میکنم. البته به خاطر همین سختگیریها ممکن است چند سال بیکار بمانم.
وقتی به کارنامه بازیگریتان نگاه میکنیم متوجه تغییراتی میشویم که به نظر می رسد برای خودتان راه پر فراز و نشیبی بوده. حتی در میان فیلمهایتان آثاری هم بودند که شما نقش اصلیشان نبودید و حضور کوتاه تری داشتید. چطور این مسیر را انتخاب کردید؟
همه اینها انتخاب خودم بودند، من زمانی که میخواستم و حتی الان هم میخواهم نقشی را قبول کنم و در فیلمی حضور داشته باشم به تاثیر آن فکر میکنم، مثل «زن دوم» یا «آل». وقتی فیلمنامه «آل» به من پیشنهاد شد، «برخورد نزدیک» را بازی کرده بودم و و قتی فیلمنامه این کار را خواندم اولین سکانسی که از الهه خواندم حس کردم دوستش دارم و برایم سوال به وجود آمد که او کیست. البته ابتدا به من نقش فریبا را پیشنهاد داده بودند اما من گفت نه من الهه را بازی میکنم و دوباره با تست گریمی که انجام شد و سنم را بالاتر بردند و در نهایت هم الهه را بازی کردم. در «زن دوم» اما از همان ابتدا همان شخصیت را به من پیشنهاد داده بودند و به نظرم تاثیر خودش را در قصه داشت. اما واقعیت این است که بعد از مدتی تصمیم گرفتم دیگر نقش مکمل کار نکنم چون به نظرم نقش مکملی جای کار دارد که واقعا حضوری موثر در قصه داشته باشد. تعریف نقش مکمل این است که به نوعی حمایت کننده نقش اصلی باشد اما در سینمای ما این اتفاق نمیافتد و به چشم نقش فرعی به آن شخصیت نگاه میشود و اسمش هم میشود نقش دو.
در چند تجربه اخیرتان مثل «انارهای نارس» یا حتی «جاودانگی» قالب نقشهای قبلی و آن زن شیک و مدرن را شکستید. پیشنهادها اینطور بودنتد و قبول کردید یا خودتان میخواستید تجربههای متفاوتی هم در کارنامهتان داشته باشید؟
بخشی از آن تعمدانه بود. من منتظر بودم روزی این اتفاق بیفتد و فکر نمیکردم یک روزی کارگردانی جسارت کند و چنین پیشنهادی به من بدهد. ولی دوست داشتم به این خاطر که من کار جدیام را با نقشی خاص و متفاوت شروع کرده بودم، تجربه های متفاوتی داشته باشم. من در اولین تجربه سینماییام در «هیوا» مرحوم ملاقلیپور بازی کرده بودم البته آن موقع من 18 سالم بود. بعد از آن هم «دلباخته» و «زندانی 707» را بازی کردم و پس از ان دوره بازیگری من به مدت 4 سال قطع شد. بعد از آن فقط در سه کار آن هم به این علت که بگویم من مجددا بازگشتم و کارم را شروع کردم بازی کردم. در واقع در آن برهه به اجبار در همان کارها هم بازی کردم تا به اصطلاح حضور دوبارهام را اعلام کنم. ولی بعد از آن در سال 85 «پارک وی» را بازی کردم و دیگر بازی در فیلمهای به اصطلاح تجاری را متوقف کردم. البته بعد خیلیها به من گفتند اشتباه کردی و باید کار میکردی اما من میخواستم چیز دیگری را ثابت کنم، اینکه اگر میگویند بازیگری صورت خوبی دارد یا به اصطلاح چهرهاش شیک است محکوم به این نیست که فقط در فیلمهای تجاری پرزرق و برق بازی کند. نمیخواستم درمورد من هم بگویند چون خوشگل است بازیگر شده و نه به خاطر تواناییهایش.
پس میخواستید خودتان را در بازیگری ثابت کنید؟
دقیقا، من میخواهم بگویم وقتی اسم یک نفر را بازیگر میگذارید که شروع خوبی داشته و در زمانی طولانی در عرصهای مانده یعنی او ویژگیهای دیگری به جز صورتاش هم داشته که ماندگار شده. حرف من این است وقتی بازیگری کار میکند اینقدر روی سلیقه خودتان تعریفاش نکنید، اجازه بدهید خودش را ثابت کند، این فرصت اینقدر در اختیار من داده نشده که بخواهم خودم را به طور کامل ثابت کنم و این این اتفاق شاید در فیلمهای کمتری میافتد. ولی من خودم میخواستم این قضیه را ثابت کنم، حالا اگر کسی میخواهد به رویش نیاورد یا اگر کسی میخواهد راجع به آن حرف نزند بحثاش جداست. من نه نیاز به تقدیر دارم نه نیاز به تشویق چون سینمای ما اساسا سینمای تقدیر و تشویق نیست. تقدیر و تشویق متعلق به یکسری آدمهای خاص است که در هر دوره مختص افراد خاصی است.
شما در تلویزیون هم سه سریال بازی کردید، اما برای مجموعه «مسافر» اتفاق خیلی خوبی افتاد و نام شما را بعد از آن سریال سر زبانها افتاد. چرا بعد از آن سریال در تلویزیون دیگر کار نکردید؟
بله، همین الان هر کجا میروم هنوز خیلیها از آن سریال یاد میکنند. تلویزیون رسانه فراگیرتری است و سریال «مسافر» هم از آن دست مجموعههایی بود که در زمان خودش خوش ساخت و جذاب بود، به همین خاطر هم به اصطلاح گرفت. البته اگر میدانستم «مسافر» بعد از این همه سال در ذهنها و قلبها بماند اصلا به هیچ عنوان در سریال دیگری بازی نمیکردم که که همان یک کار را برای تلویزیون انجام داده باشم. اما درباره حضور پیدا نکردنم در تلویزیون باید بگویم بعد از اینکه در مدیوم سینما حضور پیدا میکنی، دغدغههایت فرق میکند چون اساسا جنس این دو مدیوم با هم متفاوت است، به نظرم در سریال باید خودت را خیلی بیشتر خرج کنی، ولی من ترجیح دادم انرژیام را برای نقشی خاص در تلویزیون خرج کنم و اگر پیش نیامد آن را خرج سینما کنم.
اما هنوز هم برای مخاطب تلویزیون این سوال وجود دارد که چرا با وجود موفقیت بالایی که «مسافر» به دست آورد چرا دیگر کمتر در تلویزیون دیده شدید؟
دیگر نمی خواهم به تلویزیون بر گردم. سر «کلاه پهلوی» اذیت شدم و متوجه شدم وقتی پای پول وسط بیاید اصلا مسئله نقش و بازی و بازیگر مهم نیست. ولی برای من این مسائل در هر نقشی حتی کوتاه هم اهمیت دارد. ولی متوجه شدم در تلویزیون این ماجراها مهم نیست و من هم ترجیح دادم در رسانه ای کار کنم که همه چیز برایش مهم باشد.