دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۱ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۴

ستاره‌های سیاست که در سال ۹۵ خاموش شدند

کم نبودند ستاره های آسمان سیاست ایران که در سال ۹۵ خاموش شدند.
کد خبر : ۳۵۶۲۸۹
صراط: مهر نوشت: چهره های سیاسی نام آشنایی در سال ۹۵، آسمان سیاست ایران را بدرود گفتند. شخصیت هایی که هر کدام در دوره یا دوره هایی، پیش و پس از انقلاب اسلامی، نقش مهمی در معادلات کشور ایفا کردند. در این گزارش به طور اجمالی به زندگی نامه تنی چند از این چهره ها پرداخته ایم.  

جعفر شجونی؛  روحانی مبارز 

حاج شیخ جعفر شجونی متولد ۱۳۱۱ در فومن، عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز و موتلفه اسلامی بود. شجونی از ۱۸ سالگی مبارزه علیه رژیم پهلوی را آغاز کرد و تا پیروزی انقلاب ۲۵ بار زندان رفت. وی از همراهان شهید نواب صفوی در دوران مبارزه با رژیم پهلوی بود.

وی  در توصیف شخصیت شهید نواب می گوید: «نواب مردی بود که با گفتن و نوشتن ما نمی‌شود وی را شناخت. مردی شجاع، مبارز و رشید بود، حقیقتاً انسان والایی بود، در کارهای خیر دخالت می‌کرد ولی وضع مالی پریشانی داشت؛ اما از نظر عزت نفس و مبارزه شیردل، فداکار و مخلص اسلام بود، شدیداً با بدعت مخالفت می‌کرد و معتقد بود که باید با بدعت رضاخان مبارزه کرد».

قیام ۱۵ خرداد

شجونی درباره حضورش در قیام خونین پانزده خرداد سال ۴۲ می گوید: «رئیس ساواک بازار، آشکارا می‌گفت شجونی روزی بدنه بازار را با سخنرانی به آتش می‌کشد. بنده آن زمان روزی ۱۰ تا ۱۲ بار سخنرانی داشتم. ساعت ۱۲ شب ۱۵ خرداد، همسر سید غلامحسین شیرازی به من زنگ زد که همسرم را دستگیر کردند و مأموران ساواک در هنگام دستگیری به شما فحاشی می‌کردند.

تا لباس‌هایم را گم و گور کنم، صدای زنگ خانه من به صدا درآمد تا مأموران موفق شوند در خانه مرا بشکنند من از دیوار همسایه پریدم و فرار کردم. البته تیمسار ساواک به همسرم گفت: «محمدتقی فلسفی، حاج اشرف کاشانی، شمس گیلانی را دستگیر کردیم به شوهرت بگو بیاید و خودش را معرفی کند به ما خوش می‌گذرد.» چند وقتی که از قم فرار کردم در باغ‌های کرمانشاه پنهان بودم تا اینکه دوستانی را که دستگیر کردند بعد از سه ماه آزاد کردند. بعد از آنکه به ملاقات دوستان آزادشده‌ام رفتم مرا دستگیر کردند و بعد از یک روز، آزادم کردند.»

از نمایندگی مجلس تا فروش اموال کاخ شمس

شجونی نماینده کرج در اولین دوره مجلس شورای اسلامی بود. وی  با حکم حضرت امام خمینی (ره) مسئول کاخ شمس پهلوی در کرج شد. این کاخ متعلق به شمس پهلوی، خواهر محمدرضا پهلوی بود که به دلیل بیماری آسم، این کاخ را برای زندگی در کرج انتخاب کرده بود. این مجموعه در سال ۱۳۸۲ در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفت.

قاطع در برابر فتنه

شجونی جزء افرادی که بود که پیرامون فتنه سال ۸۸ مواضع روشن و قاطعی داشت. وی در یکی از اظهارات خود پیرامون فتنه گفت: «عده‌ای بعد از انتخابات ۸۸ تیشه به ریشه خود زدند و در واقع سران فتنه باعث شده‌اند که منافقان و افرادی که پاسدارها را قتل‌عام می‌کردند وارد میدان شوند و گروه‌هایی مانند سلطنت‌طلبان، بهایی‌ها ابراز وجود کنند تا جایی که در روز عاشورا، ۸۰ بهایی دستگیر شد.»

مواضع جنجالی

شجونی را معمولا به اتخاذ مواضع بی پرده درباره مسائل سیاسی می شناختند. وی درباره رابطه ایران و آمریکا گفته بود: «به نظر بنده ما محتاج برقراری ارتباط با آمریکا نیستیم بلکه آنان به این رابطه نیاز مبرم دارند.»

وی درباره تحریم ها معتقد بود: «ما دوران‌های سخت‌تری را تجربه کردیم؛ جنگ به مراتب بدتر از این تحریم‌ها بود اما نتوانست مقاومت ما را بشکند. البته در دولتمردان ما کسانی هستند که بیمار این کارند؛ اما بحمدالله با وجود مقام معظم رهبری، شورای نگهبان، قانون اساسی و این همه جوان پرشور، کلاه سر ما نخواهد رفت.»

وی همچنین در بررسی عملکرد دولت جدید، ابراز داشت: «آقای روحانی با کلید آمده اما برخی اطرافیانش با داس آمده‌اند؛ عملکرد آن‌ها در شورای شهر و وزارت علوم نشان داد که چه کسانی به عنوان سرپرست برخی پست‌ها انتخاب‌شده‌اند.»

شجونی در ۱۶ آبان سال ۹۵ دارفانی را وداع گفت. رهبر معظم انقلاب به مناسبت درگذشت حجت الاسلام شجونی در پیامی فرمودند: «آن مرحوم از مبارزان دیرین با رژیم طاغوت و از وفاداران به امام و انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی در سراسر عمر تبلیغی خود بود. منبرهای روشنگر و بیان صریح و شیرین او خاطره‌های ماندگاری در ذهن و دل آشنایان این روحانی شجاع بر جای گذاشته است.»

طاهره دباغ؛  بانوی انقلابی 

مرضیه حدیدچی معروف به «طاهره دباغ» در خرداد سال ۱۳۱۸ در همدان متولد شد. وی از مبارزان دیرین انقلاب اسلامی و نمادی از زنان مسلمان فعال حاضر در همه عرصه های اجتماعی ایران بود.

زن چریک

مرضیه حدیدچی قبل از پیروزی انقلاب از شاگردان آیت‌الله سید محمدرضا سعیدی بود و با جامعه روحانیت مبارز همکاری داشت. وی در سال ۱۳۵۳ و پس از دو بار بازداشت توسط ساواک با کمک شهید محمد منتظری و با پاسپورت جعلی از کشور خارج شد و به انگلیس رفت.

وی در فرانسه و انگلیس در اعتصاب غذاهایی برای آزادی زندانیان سیاسی ایرانی شرکت می کرد. حدیدچی همچنین در عربستان سعودی به توزیع اعلامیه‌های حضرت امام(ره)  در میان زائران می‌پرداخت اما بیشتر فعالیت‌های او در خارج از کشور مربوط به آموزش مبارزات چریکی در در سوریه و لبنان زیر نظر محمد منتظری و با حمایت امام موسی صدر است.

اولین فرمانده زن سپاه

حدیدچی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فرمانده سپاه غرب کشور شد. وی همچنین ریاست زندان‌های زنان تهران را بر عهده داشت. حدیدچی در عنفوان انقلاب، نقش فعالی در مبارزه با سازمان‌های جدایی طلب نظیر کومله و حزب دموکرات کردستان و شبکه های مخفی سازمان مجاهدین(منافقین) داشت.

حدیدچی در دی ماه سال ۱۳۶۷ به همراه آیت الله جوادی آملی و محمدجواد لاریجانی، پیام حضرت امام(ره) را به میخائیل گورباچف رهبر اتحاد جماهیر شوروی رساند. حدیدچی درباره این سفر خاطره ای را اینگونه نقل کرده است: «وقتی به شوروی رسیدیم، تعدادی به استقبال آمدند. مسئول تشریفات خود آقای گورباچف به استقبال ما آمده بود. احساس کردم این بنده خدا وقتی چشمش به چادر من و عبای آیت‌الله جوادی آملی افتاد، قدری هول شده بود و نمی‌دانست که چه خبر است؟ در دنیا مرسوم است وقتی هیأتی وارد کشوری می‌شود، گلی که  برای استقبال آورده می‌شود به رئیس هیئت می‌دهند. این مسئول تشریفات دسته گل را به من داد و من احساس می‌کردم که تنش می‌لرزید و نمی‌فهمید چه کار می‌کند بنابراین دسته گل را محضر آیت‌الله جوادی آملی دادم.»

وی که سه دوره نماینده مردم تهران و همدان در مجلس شورای اسلامی بود، در اواخر عمر، عضو شورای مرکزی جمعیت زنان انقلاب اسلامی و مدرس واحد معارف اسلامی دانشگاه علم و صنعت و قائم مقام دبیرکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی بود.

مرضیه حدیدچی در تاریخ ۲۷ آبان سال ۹۵ پس از تحمل یک دوره بیماری دارفانی را وداع گفت. رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیتی به مناسبت درگذشت این بانوی مبارز و انقلابی با توصیف وی با عنوان «انقلابی خستگی ناپذیر» فرمودند: «این بانوی شجاع و فداکار در دوران طاغوت در شمار مبارزان مؤمنی بود که زندان و شکنجه های شدید نتوانست او را از این راه دشوار منصرف کند و در دوران جمهوری اسلامی نیز در مسؤولیتهائی مانند فرماندهی سپاه پاسداران در همدان و نمایندگی مجلس شورای اسلامی و تدریس در دانشگاه و حضور در سازمانهای خدماتی انجام وظیفه کرد و مفتخر به عضویت در هیئت اعزامی امام راحل برای رسانیدن نامه معروف ایشان به سران شوروی سابق شد. غفران و رضوان الهی شامل حال این بانوی با اخلاص و فداکار باد.»

حسن شایانفر؛ اسرار هویدا می کرد

حسن شایانفر متولد ۱۳۳۵؛ از چهره‌های برجسته فرهنگی کشور، مشاور فرهنگی و نفر دوم روزنامه کیهان پس از حسین شریعتمداری محسوب می‌شد. شایانفر اگرچه از سال ۱۳۷۲ به جمع نویسندگان روزنامه کیهان پیوست و به‌عنوان مدیر دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان، مسئولیت‌های مختلفی از جمله انتشار پاورقی و کتاب‌های نیمه پنهان را به‌عهده گرفت اما سابقه فرهنگی و مطالعاتی وی درباره محافل ضدانقلاب و فرهنگی وابسته به خارج‌نشینان بسیار طولانی است.

نام شایانفر با ستون نویسی روزنامه کیهان عجین شده است. این ستون نویسی ها، «نیمه پنهان» نام داشت. شایانفر در این ستون نویسی ها به پرده برداری از چهره واقعی جریان های ضد انقلاب و وابسته به غرب مبادرت می کرد.

مجموعه کتاب‌های «نیمه پنهان» از تولیدات دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان است که از سال ۱۳۷۶ تاکنون بیش از  ۳۵ جلد از آن منتشر شده است. این آثار تا ۵ سال آینده و جلد شصت، ادامه پیدا خواهد کرد؛ کتاب‌هایی مانند «شوالیه‌های ناتوی فرهنگی»، «حزب خلق مسلمان»، «نیمه پنهان مصدق»، «سایه روشن بهائیت» و «سایه شوم» از جمله آن هاست.

شایانفر ظهر روز ۱ آذر ۱۳۸۹ در پی بروز علائم یک بیماری سخت ابتدا به اورژانس بیمارستان بقیةالله(عج) انتقال یافت و در نهایت با تشخیص پزشکان در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شد.

وی پس از تحمل سال ها درد و رنج ناشی از یک بیماری گوارشی، در روز ۲۹ آبان ۹۵ درگذشت. مراسم ترحیم مرحوم شایانفر روز ۹ آذر در مسجد فخرالدوله تهران برگزار شد. در این مراسم چهره های کشوری و لشکری درباره شخصیت شایانفر سخنانی را بیان کردند.

عزت الله ضرغامی رئیس اسبق رسانه ملی: مرحوم شایان‌فر با اطلاعات وسیعش آرشیوی هوشمند و به حق سردار بی‌بدیل عرصه جنگ نرم بود.

سرلشکر فیروزآبادی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام: مرحوم شایان‌فر اسطوره مبارزه و مقاومت در مقابل طاغوت بود و از دوران انقلاب هم اسطوره مجاهدت، فداکاری، زهد و قناعت بود.

محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام: بنده آقای شایانفر را از دوران سپاه می‌شناسم و او یکی از نخبگان خوش فکر اهالی سانه و از قلم به دستان متعهد بود.

احمد مازنی عضو فراکسیون امید مجلس: مهم‌ترین ویژگی بارز مرحوم شایان‌فر تشخیص دادن حق و ماندن بر روی مواضع خود بود.

عبدالکریم موسوی اردبیلی؛ از قاضی القضات تا مرجعیت شیعه

آیت الله موسوی اردبیلی در ۸ بهمن ۱۳۰۴ در اردبیل متولد شد. وی تحصیلات خود را تحت نظر پدر آغاز کرد و تا سن ۱۸ سالگی در زادگاه خود ادبیات فارسی، ریاضیات، مقدمات و بخشی از دروس سطح حوزوی را فراگرفت.

آیت الله موسوی اردبیلی در سال ۱۳۲۲ به قم مهاجرت کرد و در حوزه علمیه به تحصیل مشغول شد و باقی دروس سطح را نزد اساتیدی چون حضرات آیات گلپایگانی، سید احمد خوانساری، میرزا مهدی مازندرانی و سلطانی فرا گرفت و سپس در دروس خارج فقه و اصول حضرات آیات  بروجردی، سید محمد داماد و حجت کوه‌ کمره ای حاضر شد و همزمان به تدریس دروس سطوح عالی پرداختند. در سال ۱۳۲۴ برای استفاده از حوزه علمیه نجف اشرف، به عراق عزیمت کرد و در آن شهر به مدت دو سال در دروس حضرات آیات عظام خویی و حکیم و شیرازی حاضر شد.

جوان پر شور

آیت الله موسوی اردبیلی ازعنفوان جوانی به همراه تحصیلات حوزوی، مجدّانه در فعّالیت‌های اجتماعی و سیاسی شرکت می‌کرد. خطابه‌های پرشور او در مساجد شهرهای مختلف از جمله ارومیه، همدان، اردبیل، بابل، بندر انزلی در طول سال‌های دهه‌های ۲۰ و ۳۰ در ایجاد تحرّکات سیاسی و اجتماعی آن شهرها، تاثیر بسیاری برجای گذاشت.

تأسیس کانون های انقلابی

آیت الله موسوی اردبیلی از هنگام مهاجرت به تهران در سال ۱۳۴۷ تا پیروزی انقلاب اسلامی، در کنار تلاش‌های علمی با تاسیس و اداره مراکزی چون موسسه مکتب امیرالمومنین(ع)، کانون توحید و مدارس مفید، به تربیت جوانان و دانشجویان مسلمان پرداخته و ضمن آشنا کردن آنان با مبانی اسلامی، در کنار سایر همرزمان خویش، از جمله آیت الله شهید مطهری و آیت الله شهید بهشتی، بذر انقلاب را در دل جوانان مسلمان کاشته و کادرهای اجرایی آینده انقلاب را تربیت کرد.

عضویت در شورای انقلاب

با اوج‌گیری انقلاب اسلامی و مهاجرت امام خمینی (ره) به پاریس در سال ۱۳۵۷، شورای انقلاب اسلامی تشکیل شد و ۵ نفر از مهم‌ترین شخصیت‌های انقلابی، از جمله آیت الله موسوی اردبیلی، از سوی امام به عضویت این شورا منصوب شد. این شورا رهبری انقلاب اسلامی را تا پیروزی آن و همچنین اداره کشور را تا استقرار نهادهای برخاسته از قانون اساسی به عهده گرفت.

قاضی القضات

آیت الله موسوی اردبیلی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی حضرت امام(ره) به دادستانی کل کشور و پس از شهادت آیت الله بهشتی در سال ۱۳۶۰ به ریاست دیوان عالی کشور منصوب شد. وی تا چند ماه پس از رحلت امام خمینی(ره) در سال ۱۳۶۸ ریاست قوه قضاییه ایران را بر عهده داشت.

عضویت در نهادهای مهمی چون مجلس خبرگان قانون اساسی، شورای بازنگری قانون اساسی، مجلس خبرگان رهبری، شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و هیات امنای فرهنگستان علوم از دیگر سمت های مهم آیت الله موسوی اردبیلی در دهه شصت بوده است. وی در سال ۶۸ به قم عزیمت کرد و به عنوان یکی از مراجع عالم تشیع شناخته شد.  

آیت الله موسوی اردبیلی در تاریخ ۳ آذر سال ۹۵ به علت مشکلات قلبی و ریوی در سن ۹۱ سالگی درگذشت. رهبر انقلاب اسلامی در پیام تسلیتی به مناسبت درگذشت این فقیه عالی قدر فرمودند: «ایشان علاوه بر تلاش های علمی و فقهی، در دوره دشوار مسئولیت سنگین ریاست قوه قضائیه جمهوری اسلامی را بر دوش داشتند و در همه حوادث و قضایای مهم دوران حیات مبارک امام راحل در شمار فعالان و خدمتگزاران برجسته کشور به شمار می رفتند. فعالیت های فرهنگی و تاسیس دبیرستان و دانشگاه نیز صفحات مهمّی از زندگی پر بار این عالم بزرگوار را تشکیل می دهد. متضرعانه از خداوند متعال مسألت می کنم که روح ایشان را مشمول رحمت و فضل خود قرار دهد.» 

علی شریعتمداری 

شریعتمداری متولد ۱۳۰۲، دارای مدرک کارشناسی فلسفه از دانشگاه تهران، کارشناسی ارشد از دانشگاه میشیگان و دکترا از دانشگاه تنسیدر بود. شریعتمداری از اعضای شورای مرکزی حزب مردم ایران بود و از زمان تأسیس تا سال ۱۳۵۷ در این حزب فعالیت می‌کرد.

وی در دولت موقت، وزیر فرهنگ بود. شریعتمداری همچنین به حکم رهبر انقلاب، عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی را در کارنامه کاری خود به ثبت رساند.  وی در تاریخ ۲۰ دی ۱۳۹۵ در سن ۹۳ سالگی به علت کهولت سن، درگذشت.

رهبر انقلاب اسلامی با صدور پیامی درگذشت این دانشمند بزرگ را تسلیت گفتند. در این پیام آمده بود: «درگذشت دانشمند مکرّم جناب آقای دکتر علی شریعتمداری رحمه الله علیه را که سال ها در خدمت تحقیق و تألیف در زمینه‌ علم و تربیت، عمر گرامی را صرف کرده و از اعضای دیرین و ثابت شورای عالی انقلاب فرهنگی بودند، به خاندان و بازماندگان ایشان تسلیت عرض می‌کنم و رحمت و مغفرت الهی را برای آن فقید مسألت می‌نمایم.»

غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان ادب و هنر در آئین تشییع علی شریعتمداری در دانشگاه خوارزمی با اشاره به سابقه فعالیت سیاسی وی در جبهه ملی گفت: «مرحوم شریعتمداری چون سلامت نفس و اعتقاد دینی داشت، وقتی حضرت امام(ره) پرچم مبارزه را به دست گرفتند، مشاهده کرد که همه مزایایی که در مبارزات ملی گرایان بود، در مبارزه امام(ره) هم هست و به اضافه چیزهای دیگری که در جبهه ملی نبود.»

اکبر هاشمی رفسنجانی؛  از حوزه علمیه تا حلقه انقلاب 

هاشمی رفسنجانی متولد شهریور سال ۱۳۱۳ در روستای بهرمان رفسنجان.  در سن ۱۴ سالگی به قم رفت و به تحصیل علوم دینی پرداخت. اساتید وی در حوزه علمیه قم سید حسین طباطبایی بروجردی، حضرت امام خمینی(ره)،  سید محمد محقق داماد، محمدرضا گلپایگانی، سید محمدکاظم شریعتمداری، عبدالکریم حائری یزدی و شهاب‌الدین نجفی مرعشی بود.

وی در سال های پس از قیام خونین ۱۵ خرداد ۴۲ در حلقه یاران حضرت امام(ره) قرار گرفت. وی در فاصله سال های ۱۳۳۷ تا ۱۳۵۷ بارها و بارها به زندان افتاد.

هاشمی در سال های پس از انقلاب، عضو شورای انقلاب شد. هاشمی از اعضای بلندپایه جامعه روحانیت مبارز و حزب جمهوری اسلامی نیز بود.

ریاست مجلس تا نمایندگی امام(ره)

هاشمی در سه دوره ابتدایی مجلس شورای اسلامی، ریاست را به عهده داشت. هاشمی در دوره سوم مجلس که همزمان با آغاز ریاست جمهوری وی شده بود، جایش را به کروبی داد.

پس از خرداد سال ۱۳۶۰ و عزل بنی صدر، نمایندگی حضرت امام(ره) و فرماندهی جنگ تحمیلی را به عهده گرفت. هاشمی در فاصله سال های ۶۸ تا ۷۶ به پاستور نقل مکان کرد و ریاست جمهوری اسلامی را عهده دار شد.

وقتی شیخ، «سرخ پوش» شد!

وی در سال های پس از دوم خرداد، مورد غضب فعالین اصلاح طلب قرار گرفت. کتاب های زیادی علیه او در این دوران نوشته شد. معروف ترین این کتاب ها، «عالی جناب سرخ پوش و عالیجنابان خاکستری» نوشته اکبر گنجی بود. وی در بهمن سال ۷۸ در انتخابات مجلس ششم شرکت کرد. رتبه اش در شمارش اولیه آرا، ۳۳ اعلام شد اما پس از بازشماری آرا در حوزه تهران از سوی شورای نگهبان به بیستم رسید. فشارهای سیاسی جبهه دوم خرداد علیه وی آنچنان زیاد بود که شیخ عطای حضور در مجلس را به لقایش بخشید.  

شکست ناباورانه

هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ شرکت کرد. موضع اصلاح طلبان در این دوره نسبت به وی کج دار و مریز بود. هاشمی و اطرافیان وی آنقدر به پیروزی در این انتخابات غره بودند که حتی یک سفر استانی هم صورت ندادند. هاشمی آن انتخابات را در دور دوم به محمود احمدی نژاد واگذار کرد.   

تغییر فاز

هاشمی در سال های پس از ۸۴ در خط مقدم منتقدین دولت احمدی نژاد قرار گرفت. این طلایه داری، تاکتیک اصلاح طلبان را به قرابت با وی تنظیم کرد. این تاکتیک در سال ۸۸ به اوج خود رسید.

ابداع یک ائتلاف

هاشمی در سال ۹۲ کارگردانی دو جریان اصلاح طلب و اصطلاحا میانه رو را به دست گرفت. او ابتدا خودش وارد گود شد اما وقتی صلاحیت اش از سوی شورای نگهبان احراز نشد، طرح ائتلاف اصلاح طلبان با احزاب نزدیک به خود نظیر کارگزاران و اعتدال و توسعه را داد. ثمره این ائتلاف، حسن روحانی بود. حسن روحانی با حمایت هاشمی موفق شد ۵۰.۷ آرا را مال خود کند و رئیس جمهور شود.  

آخرین آزمون

انتخابات پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری در اسفند سال ۹۴، آخرین آزمون سیاسی هاشمی رفسنجانی بود. هاشمی در این انتخابات لیست جداگانه از جامعتین(جامعه روحانیت و جامعه مدرسین) داد. هر چند آیت الله موحدی کرمانی دبیرکل جامعه روحانیت در نامه ای خطاب به هاشمی، خبر حضور وی در لیست جامعه را به اطلاع وی رساند. هاشمی موفق شد در انتخابات خبرگان، نفر اول تهران شود. هاشمی با وجود اینکه پیش بینی می شد، یکی از گزینه های اصلی برای تصدی ریاست خبرگان باشد اما وارد رقابت با حضرات آیات جنتی، هاشمی شاهرودی و امینی نشد.  

سرانجام هاشمی رفسنجانی در تاریخ ۱۹ دی ماه ۹۵ بر اثر ایست قلبی در استخر در سن ۸۲ سالگی درگذشت. مراسم تشییع وی در تاریخ ۲۳ دی با حضور مردم و چهره های مختلف سیاسی در دانشگاه تهران برگزار شد. رهبر انقلاب در این روز، نماز میت را بر پیکر هاشمی رفسنجانی اقامه کردند.

رهبر انقلاب پیش از این، طی پیامی درگذشت یار دیرین امام(ره) و انقلاب را اینگونه تسلیت گفتند: «فقدان همرزم و همگامی که سابقه‌ همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به پنجاه و نه سال تمام می‌رسد، سخت و جانکاه است. چه دشواری ها و تنگناها که در این ده ها سال بر ما گذشت و چه همفکری ها و همدلی ها که در برهه‌های زیادی ما را با یکدیگر در راهی مشترک به تلاش و تحمل و خطرپذیری کشانید. هوش وافر و صمیمیت کم‌نظیر او در آن سال ها، تکیه‌گاه مطمئنی برای همه‌ کسانی که با وی همکار بودند به ویژه برای اینجانب به شمار می‌آمد. اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهه‌هائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بین‌الحرمین کربلای معلّی بود به کلی بگسلد و وسوسه‌ خناسانی که در سال های اخیر با شدّت و جدیت در پی بهره‌برداری از این تفاوت های نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد.»