صراط: سید محمد موسوی از روزهای خوب و بدش در سال 95، علاقههایش و آرزهایش برای سال جدید گفت.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، سید محمد موسوی در سال 95 روزهای خوبی را پشت سر گذاشت. او توانست همراه با تیم ملی والیبال ایران سهمیه المپیک 2016 ریو را تصاحب کند و همراه با تیم والیبال بانک سرمایه در آسیا به مقام قهرمانی برسد. سید، سال 95 را با یک قهرمانی شیرین به پایان رساند و در فاصله چند روز مانده به پایان سال همراه با تیم بانک سرمایه قهرمانی لیگ برتر والیبال شد.
سید این روزها بعد از یک سال پرکار، استراحت میکند و منتظر آغاز تمرینات تیم ملی والیبال است تا با «ایگور کولاکوویچ» سرمربی جدید تیم ملی والیبال، اردوهای تیم ملی را آغاز کرده و خود را برای پنجمین حضورش در لیگ جهانی آماده کند. با او گفتگویی ترتیب دادیم که در زیر میخوانید:
**سال 95 برای شما چگونه گذشت؟
سال پر افت و خیزی بود اما در کل اتفاقات خوبش از اتفاقات بدش بیشتر بود. من در این سال اولین حضور در المپیکی را تجربه کردم که آرزوی هر ورزشکار است. از نظر ورزشی سال خوبی بود، در آسیا و لیگ برتر با تیم بانک سرمایه به مقام قهرمانی رسیدیم. امیدوارم در سال 96 هم اتفاقات خوبی رخ بدهد و در دنیای ورزشی و حرفهای به نتایج خوبی برسم.
**لیگ امسال را چطور دیدی؟
لیگ امسال خیلی سختتر از سالهای قبل بود. بیشتر این سختی به این دلیل بود که تیم ما به خاطر داشتن مهرههای مختلف انتظارات را بیشتر کرده بود. همه انتظار داشتند ما در تمام مسابقات برنده باشیم و مدام درباره ما اظهار نظر میشد. با این حال برای رسیدن هدفمان تلاش کردیم و در نهایت قهرمانی را از آن خود کردیم.
**عجیبترین سوالی که از شما پرسیده شده را به یاد دارید؟
سوالهای عجیب و غریب زیاد از ما پرسیده میشود. اما آن دسته از سوالاتی که بعضا درباره والیبال پرسیده میشود، عجیبتر است. بعضی اوقات کسانی که درباره والیبال هیچ اطلاعات و شناختی ندارند سوالاتی میپرسند که واقعا خندهدار است! یک سوال دیگر هم هست که خیلیها از من میپرسند: «چرا اینجوری سرویس میزنی؟»
**به چه چیزی فوبیا داری؟
از هیچ چیز نمیترسم. کلا همیشه با همه چیز کنار میآیم. فقط از ظرف شستن متنفرم. معمولا وقتی ظرف میشورم کلی از ظرفها میشکند و آشپزخانه خیس و کثیف میشود.
**کاری هست که خیلی خوب آن را انجام بدهی؟
ما والیبالیستها خیلی زمان نداریم که بتوانیم کاری به جز والیبال انجام دهیم. تمرینات و مسابقات به حدی وقت ما را میگیرد که در زمان کوتاه استراحت کردن باید فقط استراحت کنیم. البته خودم فکر میکنم در رانندگی مهارت زیادی دارم و شاید بتوان گفت رانندگی کاری است که خیلی خوب انجام میدهم. نزدیک 10 سال است که رانندگی میکنم اما حتی یک بار هم تصادف نکردم.
**اهل آشپزی هم هستی؟
جدیدا به آشپزی علاقهمند شدم. بعضی غذاها مثل ماکارونی و لازانیا را عالی درست میکنم.
** برای همین رستوران زدی؟
شاید! رستوران من ایتالیایی است و با دستپخت خوبی که دارم میتوانم خود سرآشپز رستورانم شود.
**عجیبترین غذایی که تا حالا خوردی چه غذایی بوده؟
سوپ قورباغه! یک بار که با تیم ملی به چین رفته بودیم یک سوپی خوردیم که اتفاقا به نظرم خیلی خوشمزه بود. بعدا متوجه شدیم که این غذا سوپ قورباغه است.
** اگر شرایطی پیش بیاید که تو مجبور باشی همه عمرت یک غذا را بخوری، چه غذایی را انتخاب میکنی؟
ماهیچه شاندیز را خیلی دوست دارم. اگر سیر هم باشم میتوانم این غذا را بخورم.
**اگر قرار باشد به یک جزیره تبعید شوی و فقط یک نفر را با خودت ببری، اون یک نفر چه کسی است؟
سوال سختی است اما من مادرم را با خودم میبرم. مادرم مهم ترین دارایی من در زندگی است.
** سختترین شرایطی که توی آن بیمار شدید، چه شرایطی بوده؟
من اصلا مریض نمیشوم. تا حالا سرما هم نخوردم. اما مصدومیت زیاد داشتم. فقط از مادرم شنیدم که در دوران نوزادی زیاد تشنج میکردم که وقتی بزرگتر شدم اوضاع بهتر شد.
**عجیبترین شایعهای که از خودتان شنیدید؟
بیشترین موضوعی که درباره آن صحبت میشود، بحث ازداوج من است. تقریبا هر روز هفته صحبتهایی در این زمینه به گوشم میرسد. با وجود این که من هنوز ازدواج نکردهام.
**چرا ازدواج نمیکنی؟
هنوز موقعیتش برای من پیش نیامده است. اتفاقا خیلی مشاقم که ازدواج کنم اما هنوز آن اتفاقی که باید رخ بدهد رخ نداده است.
**خوشتیپترین والیبالیست ایران کیست؟
سعید معروف!
**محبوبیت زیادت بین نوجوانان و جوان هارو چجوری مدیریت میکنی؟
سعی میکنم جاهایی که شلوغ است کمتر بروم. چون اعتقاد دارم اگر به جایی میروم باید برای همه به یک اندازه وقت و انرژی بذارم. خیلی وقتها تلاش میکنم وقتی حال و حوصله ندارم جوری تردد کنم که هوادار من رو نبینن تا بداخلاقی یا خستگی من برای آنها سو تفاهم ایجاد نکند.
**تا حالا عصبانی شدی از دست هوادارت؟
بله. یک بار این اتفاق افتاد. یک مسابقهای رو باخته بودیم. زمانی که از سالن بیرون آمدم گفتم که من خسته ام. از همه معذرت خواهی کردم و رفتم سمت ماشینم. یکی از آقایونی که در جمع هواداران ایستاده بود فریاد زد که : مگه کی هستی که اینجوری رفتار میکنی! و من واقعا از واکنش این آقا تعجب کردم و عصبانی شدم.
**تا حالا شده اسم خودت رو در گوگل سرچ کنی؟
نه! کلا هیچ چیز را در گوگل سرچ نمیکنم. اخبار مربوط به والیبال را هم معمولا از طریق اینستاگرام چک میکنم. هوادارن من را توی اخباری که در ارتباط با خودم هست تگ میکنند. گاهی اوقات هم از طریق روزنامهها یا تلویزیون اخبار را دنبال میکنم.
**معروفترین کسی که شماره ش تو گوشیتون ذخیره هست کیه؟
سیروان خسروی
** از چند سالگی متوجه شدی که قدت از بقیه هم سن و سالات بلند تره ؟
از بچگی از هم سن وسالام بلند تر بودم. در دوران مدرسه هم همیشه میز آخر مینشستم. خیلی بچه شیطونی نبودم اما گاهی شیطنتهای زیرپوستی میکردم. اما در کل خیلی آروم نبودم.
**از کی والیبال بازی میکردی؟
از هست یا هشت سالگی. من هم مثل خیلی از فوتبالیست ها از زمین خاکی والیبالم را آغاز کردم. نزدیک منزلمان یک زمین خاکی بود که جمع میشدیم اونجا و والیبال بازی میکردیم. روزهایی که اصلا انرژی ام تمام نمیشد و خستگی برایم مفهومی نداشت.
**متولد چه سال و ماهی هستی؟
من متولد مرداد سال 66 هستم. البته یه شصت و ششی خسته!
** خصوصیات مرداد ماهیها را هم داری؟
بله به شدت. مثل مردادیها مغرورم و احساسم را بروز نمیدهم. سخت و کوتاه عصبانی میشوم اما وقتی عصبانی بشوم دیگه هیچی چیزی جلودارم نیست. معمولا با شکستن یک وسیله عصبانیتم فروکش میکند.
**طرفدارانت برات چه هدیه هایی میفرستند؟
پفک، دستبد، بافتنی! معمولا هدیههایی که دست ساز باشند را از هوادارانم قبول میکنم. ولی کادوهایی که خیلی گرانقیمت باشند را بیشتر قبول نمیکنم.
**شماره تلفنت هم تا حالا لو رفته؟
بله. متاسفانه بارها این اتفاق افتاده و من مجبورم به خاطر این موضوع بارها خطم را عوض کنم. نمیدانم چجوری شماره خط شخصی من را پیدا میکنند. من در اینستاگرام بسیار فعلا هستم و با هوادارانم از این طریق ارتباط دارم. پس نیازی نمیبینم برخیها بخواهند با فرستادن پیام به خط شخصی با من در ارتباط باشند. من این قبیل رفتارها را به عنوان دخالت و ورود به زندگی شخصیام تلقی میکنم و اصلا نمیپسندم.
**در اینستاگرام بهت توهین هم شده؟
خیلی کم. شاید اگر بتوانم درصد بگویم باید بگویم 99 درصد هواداران اهل توهین و اهانت نیستند و یک درصد باقی مانده هم اکثرا افرادی هستند که با صفحه جعلی بدون مشخصات کامنتهای توهین آمیز میگذارند.
**وسیله یا لباس شانس هم داری؟
بله. یک زنجیر نقره دارم که 10 سال است در گردنم است. خیلی دوستش دارم و اغلب مواقعی که دفاع میکنم و این زنجیر به صورتم برخورد میکند حس خوبی بهم دست میدهد.
**کلا به شانس اعتقاد داری؟
به شدت اعتقاد دارم و باید بگویم که خیلی خوش شانسم. من اصلا لوک خوش شانسم. مثلا در شلوغترین جاهای شهر که هیچ وقت جای پارک نیست به محض اینکه من قصد پارک کردن ماشینم را داشته باشم یک جا خالی میشود و من میتوانم پارک کنم. در زندگی والیبالی هم خیلی خوش شانس بودم. به صورتی که انگار رشد و پیشرفت من در والیبال شبیه به یک پازل از قبل طراحی شده بود. برای مثال در دورهای به خاطر نگاه فدراسیون و تصمیم بر جوان کردن تیم، ما دعوت شدیم. با بازیکنان خوب و مربیان بزرگ هم نسل شدم و همه چیز دست به دست هم داد که شرایط خوبی مهیا شود.
**سربالایی والیبال برای تو چه مقطعی بود. یعنی بیشترین سختی را در چه دورهای متحمل شدی؟
در رده جوانان و زمانی که تیم ملی از هدایت ستکوویچ بهرهمند بود سختترین روزها را تجربه کردیم. واقعا دوره پر تلاشی بود. از طرفی تمرینات سخت و فشرده و از طرفی استرس خط خوردن از تیم ملی کار را سخت کرده بود. بعضی اوقات سختی شرایط و دور بودن از خانواده من را تا مرز گریه کردن هم پیش برد. هفت تا هشت ساعت تمرین میکردیم.
** اگر برنده یک جایزه مهم میشدی و میتوانستی پشت تریبون صحبت کنی چه جملهای میگفتی؟
احساسهای این چنینی واقعا قابل وصف نیست. به نظر من هر کسی هم که در این شرایط جمله ای میگوید که کاملا کلیشهای است زیرا هر احساسی را نمیتوان بیان کرد. در ژاپن و در پایان مسابقات جام جهانی وقتی کاپ بهترین مدافع جهان را به من دادند با وجود اینکه تیم ملی نتیجه نگرفته بود، اما واقعا خوشحال بودم که توانستهام این افتخار را کسب کنم. شاید بهترین حسی است که هر انسانی در طول زندگیاش تجربه میکند و نمیتواند کامل به زبان بیاورد.
** در برابر شوخی های بی ادبانه عکس العملی داری؟
معمولا سرم را پایین میاندازم و میروم!
**با خبرنگار ها تا حالا مشکل داشتی؟
معمولا با اهالی رسانه رابطه خوبی دارم. فقط یک بار مطلبی درباره من چاپ شد در یکی از روزنامه ها که بسیار ناراحتم کرد و جواب و تکذیبیه آن را با انتشار مطلبی در یک روزنامه دیگر دادم. ولی تا کنون کار به شکایت و اعتراض رسمی نرسیده است.
** چه چیزی بیشتر از همه تو را عصبانی میکند؟
اشتباهات داوری خیلی من را عصبانی میکند مخصوصا داورانی که روی اشتباهات خود پافشاری میکنند. البته در کل هر کسی که با من مخالفت کند هم من را عصبانی میکند. همه باید با من موافق باشند!
**به لژیونر شدن فکر کردی؟
زمانی که جوان تر بودم، فکر کنم 19 سال داشتم که از لیگ ایتالیا به من پیشنهادی داده شد که به دلیل شرایط آن زمان نرفتم اما الان دیگر خیلی علاقهای به لژیونر شدن ندارم. در ایران مشغله های زیادی دارم و البته بر این باورم که لیگ ایران یکی از لیگ های خوب معتبر دنیاست و بازی در آن میتواند خوب و باعث پیشرفت باشد.
**سال 96 را چگونه میبینی؟
قرار است چند اتفاق خوب برای من بیفتد که البته هنوز قطعی نیست. فکر میکنم سال 96 سال سرشار از روزهای خوبی برای من باشد. امیدوارم برای همه مردم ایران هم همینگونه سال خوبی باشد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، سید محمد موسوی در سال 95 روزهای خوبی را پشت سر گذاشت. او توانست همراه با تیم ملی والیبال ایران سهمیه المپیک 2016 ریو را تصاحب کند و همراه با تیم والیبال بانک سرمایه در آسیا به مقام قهرمانی برسد. سید، سال 95 را با یک قهرمانی شیرین به پایان رساند و در فاصله چند روز مانده به پایان سال همراه با تیم بانک سرمایه قهرمانی لیگ برتر والیبال شد.
سید این روزها بعد از یک سال پرکار، استراحت میکند و منتظر آغاز تمرینات تیم ملی والیبال است تا با «ایگور کولاکوویچ» سرمربی جدید تیم ملی والیبال، اردوهای تیم ملی را آغاز کرده و خود را برای پنجمین حضورش در لیگ جهانی آماده کند. با او گفتگویی ترتیب دادیم که در زیر میخوانید:
**سال 95 برای شما چگونه گذشت؟
سال پر افت و خیزی بود اما در کل اتفاقات خوبش از اتفاقات بدش بیشتر بود. من در این سال اولین حضور در المپیکی را تجربه کردم که آرزوی هر ورزشکار است. از نظر ورزشی سال خوبی بود، در آسیا و لیگ برتر با تیم بانک سرمایه به مقام قهرمانی رسیدیم. امیدوارم در سال 96 هم اتفاقات خوبی رخ بدهد و در دنیای ورزشی و حرفهای به نتایج خوبی برسم.
**لیگ امسال را چطور دیدی؟
لیگ امسال خیلی سختتر از سالهای قبل بود. بیشتر این سختی به این دلیل بود که تیم ما به خاطر داشتن مهرههای مختلف انتظارات را بیشتر کرده بود. همه انتظار داشتند ما در تمام مسابقات برنده باشیم و مدام درباره ما اظهار نظر میشد. با این حال برای رسیدن هدفمان تلاش کردیم و در نهایت قهرمانی را از آن خود کردیم.
**عجیبترین سوالی که از شما پرسیده شده را به یاد دارید؟
سوالهای عجیب و غریب زیاد از ما پرسیده میشود. اما آن دسته از سوالاتی که بعضا درباره والیبال پرسیده میشود، عجیبتر است. بعضی اوقات کسانی که درباره والیبال هیچ اطلاعات و شناختی ندارند سوالاتی میپرسند که واقعا خندهدار است! یک سوال دیگر هم هست که خیلیها از من میپرسند: «چرا اینجوری سرویس میزنی؟»
**به چه چیزی فوبیا داری؟
از هیچ چیز نمیترسم. کلا همیشه با همه چیز کنار میآیم. فقط از ظرف شستن متنفرم. معمولا وقتی ظرف میشورم کلی از ظرفها میشکند و آشپزخانه خیس و کثیف میشود.
**کاری هست که خیلی خوب آن را انجام بدهی؟
ما والیبالیستها خیلی زمان نداریم که بتوانیم کاری به جز والیبال انجام دهیم. تمرینات و مسابقات به حدی وقت ما را میگیرد که در زمان کوتاه استراحت کردن باید فقط استراحت کنیم. البته خودم فکر میکنم در رانندگی مهارت زیادی دارم و شاید بتوان گفت رانندگی کاری است که خیلی خوب انجام میدهم. نزدیک 10 سال است که رانندگی میکنم اما حتی یک بار هم تصادف نکردم.
**اهل آشپزی هم هستی؟
جدیدا به آشپزی علاقهمند شدم. بعضی غذاها مثل ماکارونی و لازانیا را عالی درست میکنم.
** برای همین رستوران زدی؟
شاید! رستوران من ایتالیایی است و با دستپخت خوبی که دارم میتوانم خود سرآشپز رستورانم شود.
**عجیبترین غذایی که تا حالا خوردی چه غذایی بوده؟
سوپ قورباغه! یک بار که با تیم ملی به چین رفته بودیم یک سوپی خوردیم که اتفاقا به نظرم خیلی خوشمزه بود. بعدا متوجه شدیم که این غذا سوپ قورباغه است.
** اگر شرایطی پیش بیاید که تو مجبور باشی همه عمرت یک غذا را بخوری، چه غذایی را انتخاب میکنی؟
ماهیچه شاندیز را خیلی دوست دارم. اگر سیر هم باشم میتوانم این غذا را بخورم.
**اگر قرار باشد به یک جزیره تبعید شوی و فقط یک نفر را با خودت ببری، اون یک نفر چه کسی است؟
سوال سختی است اما من مادرم را با خودم میبرم. مادرم مهم ترین دارایی من در زندگی است.
** سختترین شرایطی که توی آن بیمار شدید، چه شرایطی بوده؟
من اصلا مریض نمیشوم. تا حالا سرما هم نخوردم. اما مصدومیت زیاد داشتم. فقط از مادرم شنیدم که در دوران نوزادی زیاد تشنج میکردم که وقتی بزرگتر شدم اوضاع بهتر شد.
**عجیبترین شایعهای که از خودتان شنیدید؟
بیشترین موضوعی که درباره آن صحبت میشود، بحث ازداوج من است. تقریبا هر روز هفته صحبتهایی در این زمینه به گوشم میرسد. با وجود این که من هنوز ازدواج نکردهام.
**چرا ازدواج نمیکنی؟
هنوز موقعیتش برای من پیش نیامده است. اتفاقا خیلی مشاقم که ازدواج کنم اما هنوز آن اتفاقی که باید رخ بدهد رخ نداده است.
**خوشتیپترین والیبالیست ایران کیست؟
سعید معروف!
**محبوبیت زیادت بین نوجوانان و جوان هارو چجوری مدیریت میکنی؟
سعی میکنم جاهایی که شلوغ است کمتر بروم. چون اعتقاد دارم اگر به جایی میروم باید برای همه به یک اندازه وقت و انرژی بذارم. خیلی وقتها تلاش میکنم وقتی حال و حوصله ندارم جوری تردد کنم که هوادار من رو نبینن تا بداخلاقی یا خستگی من برای آنها سو تفاهم ایجاد نکند.
**تا حالا عصبانی شدی از دست هوادارت؟
بله. یک بار این اتفاق افتاد. یک مسابقهای رو باخته بودیم. زمانی که از سالن بیرون آمدم گفتم که من خسته ام. از همه معذرت خواهی کردم و رفتم سمت ماشینم. یکی از آقایونی که در جمع هواداران ایستاده بود فریاد زد که : مگه کی هستی که اینجوری رفتار میکنی! و من واقعا از واکنش این آقا تعجب کردم و عصبانی شدم.
**تا حالا شده اسم خودت رو در گوگل سرچ کنی؟
نه! کلا هیچ چیز را در گوگل سرچ نمیکنم. اخبار مربوط به والیبال را هم معمولا از طریق اینستاگرام چک میکنم. هوادارن من را توی اخباری که در ارتباط با خودم هست تگ میکنند. گاهی اوقات هم از طریق روزنامهها یا تلویزیون اخبار را دنبال میکنم.
**معروفترین کسی که شماره ش تو گوشیتون ذخیره هست کیه؟
سیروان خسروی
** از چند سالگی متوجه شدی که قدت از بقیه هم سن و سالات بلند تره ؟
از بچگی از هم سن وسالام بلند تر بودم. در دوران مدرسه هم همیشه میز آخر مینشستم. خیلی بچه شیطونی نبودم اما گاهی شیطنتهای زیرپوستی میکردم. اما در کل خیلی آروم نبودم.
**از کی والیبال بازی میکردی؟
از هست یا هشت سالگی. من هم مثل خیلی از فوتبالیست ها از زمین خاکی والیبالم را آغاز کردم. نزدیک منزلمان یک زمین خاکی بود که جمع میشدیم اونجا و والیبال بازی میکردیم. روزهایی که اصلا انرژی ام تمام نمیشد و خستگی برایم مفهومی نداشت.
**متولد چه سال و ماهی هستی؟
من متولد مرداد سال 66 هستم. البته یه شصت و ششی خسته!
** خصوصیات مرداد ماهیها را هم داری؟
بله به شدت. مثل مردادیها مغرورم و احساسم را بروز نمیدهم. سخت و کوتاه عصبانی میشوم اما وقتی عصبانی بشوم دیگه هیچی چیزی جلودارم نیست. معمولا با شکستن یک وسیله عصبانیتم فروکش میکند.
**طرفدارانت برات چه هدیه هایی میفرستند؟
پفک، دستبد، بافتنی! معمولا هدیههایی که دست ساز باشند را از هوادارانم قبول میکنم. ولی کادوهایی که خیلی گرانقیمت باشند را بیشتر قبول نمیکنم.
**شماره تلفنت هم تا حالا لو رفته؟
بله. متاسفانه بارها این اتفاق افتاده و من مجبورم به خاطر این موضوع بارها خطم را عوض کنم. نمیدانم چجوری شماره خط شخصی من را پیدا میکنند. من در اینستاگرام بسیار فعلا هستم و با هوادارانم از این طریق ارتباط دارم. پس نیازی نمیبینم برخیها بخواهند با فرستادن پیام به خط شخصی با من در ارتباط باشند. من این قبیل رفتارها را به عنوان دخالت و ورود به زندگی شخصیام تلقی میکنم و اصلا نمیپسندم.
**در اینستاگرام بهت توهین هم شده؟
خیلی کم. شاید اگر بتوانم درصد بگویم باید بگویم 99 درصد هواداران اهل توهین و اهانت نیستند و یک درصد باقی مانده هم اکثرا افرادی هستند که با صفحه جعلی بدون مشخصات کامنتهای توهین آمیز میگذارند.
**وسیله یا لباس شانس هم داری؟
بله. یک زنجیر نقره دارم که 10 سال است در گردنم است. خیلی دوستش دارم و اغلب مواقعی که دفاع میکنم و این زنجیر به صورتم برخورد میکند حس خوبی بهم دست میدهد.
**کلا به شانس اعتقاد داری؟
به شدت اعتقاد دارم و باید بگویم که خیلی خوش شانسم. من اصلا لوک خوش شانسم. مثلا در شلوغترین جاهای شهر که هیچ وقت جای پارک نیست به محض اینکه من قصد پارک کردن ماشینم را داشته باشم یک جا خالی میشود و من میتوانم پارک کنم. در زندگی والیبالی هم خیلی خوش شانس بودم. به صورتی که انگار رشد و پیشرفت من در والیبال شبیه به یک پازل از قبل طراحی شده بود. برای مثال در دورهای به خاطر نگاه فدراسیون و تصمیم بر جوان کردن تیم، ما دعوت شدیم. با بازیکنان خوب و مربیان بزرگ هم نسل شدم و همه چیز دست به دست هم داد که شرایط خوبی مهیا شود.
**سربالایی والیبال برای تو چه مقطعی بود. یعنی بیشترین سختی را در چه دورهای متحمل شدی؟
در رده جوانان و زمانی که تیم ملی از هدایت ستکوویچ بهرهمند بود سختترین روزها را تجربه کردیم. واقعا دوره پر تلاشی بود. از طرفی تمرینات سخت و فشرده و از طرفی استرس خط خوردن از تیم ملی کار را سخت کرده بود. بعضی اوقات سختی شرایط و دور بودن از خانواده من را تا مرز گریه کردن هم پیش برد. هفت تا هشت ساعت تمرین میکردیم.
** اگر برنده یک جایزه مهم میشدی و میتوانستی پشت تریبون صحبت کنی چه جملهای میگفتی؟
احساسهای این چنینی واقعا قابل وصف نیست. به نظر من هر کسی هم که در این شرایط جمله ای میگوید که کاملا کلیشهای است زیرا هر احساسی را نمیتوان بیان کرد. در ژاپن و در پایان مسابقات جام جهانی وقتی کاپ بهترین مدافع جهان را به من دادند با وجود اینکه تیم ملی نتیجه نگرفته بود، اما واقعا خوشحال بودم که توانستهام این افتخار را کسب کنم. شاید بهترین حسی است که هر انسانی در طول زندگیاش تجربه میکند و نمیتواند کامل به زبان بیاورد.
** در برابر شوخی های بی ادبانه عکس العملی داری؟
معمولا سرم را پایین میاندازم و میروم!
**با خبرنگار ها تا حالا مشکل داشتی؟
معمولا با اهالی رسانه رابطه خوبی دارم. فقط یک بار مطلبی درباره من چاپ شد در یکی از روزنامه ها که بسیار ناراحتم کرد و جواب و تکذیبیه آن را با انتشار مطلبی در یک روزنامه دیگر دادم. ولی تا کنون کار به شکایت و اعتراض رسمی نرسیده است.
** چه چیزی بیشتر از همه تو را عصبانی میکند؟
اشتباهات داوری خیلی من را عصبانی میکند مخصوصا داورانی که روی اشتباهات خود پافشاری میکنند. البته در کل هر کسی که با من مخالفت کند هم من را عصبانی میکند. همه باید با من موافق باشند!
**به لژیونر شدن فکر کردی؟
زمانی که جوان تر بودم، فکر کنم 19 سال داشتم که از لیگ ایتالیا به من پیشنهادی داده شد که به دلیل شرایط آن زمان نرفتم اما الان دیگر خیلی علاقهای به لژیونر شدن ندارم. در ایران مشغله های زیادی دارم و البته بر این باورم که لیگ ایران یکی از لیگ های خوب معتبر دنیاست و بازی در آن میتواند خوب و باعث پیشرفت باشد.
**سال 96 را چگونه میبینی؟
قرار است چند اتفاق خوب برای من بیفتد که البته هنوز قطعی نیست. فکر میکنم سال 96 سال سرشار از روزهای خوبی برای من باشد. امیدوارم برای همه مردم ایران هم همینگونه سال خوبی باشد.