رسانههاي غربي به اصلي جلوه دادن موضوعات فرعي و به فرعي جلوه دادن مسائل اصلي عادت دارند. آنها در اين تاكتيك بسيار ماهرند. بازيها و هياهوهاي رسانهاي در راستاي پروژه تخريب چهره جامعه ايران با رويكرد اسلام هراسي و ايران هراسي، سناريوي تكراري غرب براي وارونه جلوه دادن و به حاشيه كشاندن حقايق و انحراف افكار عمومي از فجايعي است كه در جاي جاي دنيا از غزه تا ابوغريب و حتي قلب ايالات متحده، توسط امريكا و متحدان اروپايي و صهيونيستش در حال رخ دادن است. تازهترين پرده از اين سناريوي رنگ باخته، حمايت گسترده رسانههاي غربي به ويژه شبكههاي فارسي زبان، از مجرمي به نام «يوسف ندرخاني» است.
وي به اتهام انجام جرائم خشن مانند تجاوز و اخاذيهاي متعدد به مجازات اعدام محكوم شده است كه البته اين حكم در حال حاضر در ديوان عالي كشور نقض شده و نتيجه رسيدگي مجدد آن هنوز مشخص نيست اما رسانههاي غربي با تلاش در معكوس جلوهدادن حقايق، دليل حكم اعدام اين فرد را خروج وي از دين اسلام و گرويدن به مسيحيت جلوه ميدهند تا به اين وسيله علاوه بر زير سؤال بردن دستگاه قضايي ايران، وجهه اعتقادي مردم كشورمان را نيز تخريب كنند، اين در حالي است كه جرائم اين فرد قضايي است و وي به دليل فساد اخلاقي مجرم شناخته شده است. طرح موضوع مسيحي شدن اين فرد، نكتهاي انحرافي است براي بهره برداريهاي سياسي.
غرض ورزي و بياخلاقيهاي رسانههاي غربي و حمايت هدفگذاري شده آنها از يك مجرم و تبهكار در حالي صورت ميگيرد كه افكار عمومي هنوز در شوك اعدام «تروي ديويس» سياهپوست به سر ميبرد. ديويس ۴۲ ساله از سن ۱۹ سالگي به اتهام قتل يك افسر پليس امريكايي زنداني شد. در اين واقعه كه در تاريخ ۱۹ اگوست سال ۱۹۸۹ اتفاق افتاد، مردي به نام «سيلوستر كولز» كه با مردي بيخانمان درگير شده بود، وي را كتك زده و بيهوش ميكند. يك افسر پليس كه در آن منطقه حاضر بود، با عجله به ياري فرد بيخانمان ميشتابد، اما پيش از اينكه به او برسد، با شليك گلوله به قتل ميرسد. فرداي آن روز، «كولز» با مراجعه به پليس ادعا ميكند سياهپوستي به نام «تروي ديويس» به افسر پليس شليك كرده است.
چهار روز بعد از اين واقعه، ديويس دستگير ميشود و تقريبا دو سال بعد، با شهادت ۹ نفر شاهد عيني كه خود سيلوستر كولز هم جزو آنها بوده است، به اتهام قتل افسر پليس مورد نظر به اعدام محكوم ميشود. چندي بعد، روزنامهAtlanta journal constitution اقدام به مصاحبه با شاهدان عيني اين واقعه ميكند.
هفت نفر از اين شاهدان عيني، نه فقط شهادت خود را پس ميگيرند كه اين بار اعتراف ميكنند با تهديد پليس يا تحت تأثير تكنيكهاي القاي رواني، اين اظهارات را داشتهاند! و دو شاهدي كه شهادتشان را پس نگرفتند، يكي فردي است كه بعدها به پليس گفته است «اگر دوباره شليككننده گلوله را ببيند، نميتواند او را شناسايي كند» و ديگري هم «سيلوستر كولز» است كه در صورت رفع اتهام از «ديويس»، خودش متهم ميشود.
ديويس در شرايطي كه شواهد و مدارك بر بيگناهياش دلالت ميكرد در ميان سكوت رسانههاي غربي اعدام شد. خاموشي شبكههاي فارسي زباني كه امروز در برابر حكم يوسف ندرخاني؛ مجرمي كه هنوز حكم اعدامش قطعي نيست، اينگونه جنجال آفريني ميكنند، مهر تأييدي دوباره است بر پارادوكس رفتاري غرب در راستاي منافعش.
وي به اتهام انجام جرائم خشن مانند تجاوز و اخاذيهاي متعدد به مجازات اعدام محكوم شده است كه البته اين حكم در حال حاضر در ديوان عالي كشور نقض شده و نتيجه رسيدگي مجدد آن هنوز مشخص نيست اما رسانههاي غربي با تلاش در معكوس جلوهدادن حقايق، دليل حكم اعدام اين فرد را خروج وي از دين اسلام و گرويدن به مسيحيت جلوه ميدهند تا به اين وسيله علاوه بر زير سؤال بردن دستگاه قضايي ايران، وجهه اعتقادي مردم كشورمان را نيز تخريب كنند، اين در حالي است كه جرائم اين فرد قضايي است و وي به دليل فساد اخلاقي مجرم شناخته شده است. طرح موضوع مسيحي شدن اين فرد، نكتهاي انحرافي است براي بهره برداريهاي سياسي.
غرض ورزي و بياخلاقيهاي رسانههاي غربي و حمايت هدفگذاري شده آنها از يك مجرم و تبهكار در حالي صورت ميگيرد كه افكار عمومي هنوز در شوك اعدام «تروي ديويس» سياهپوست به سر ميبرد. ديويس ۴۲ ساله از سن ۱۹ سالگي به اتهام قتل يك افسر پليس امريكايي زنداني شد. در اين واقعه كه در تاريخ ۱۹ اگوست سال ۱۹۸۹ اتفاق افتاد، مردي به نام «سيلوستر كولز» كه با مردي بيخانمان درگير شده بود، وي را كتك زده و بيهوش ميكند. يك افسر پليس كه در آن منطقه حاضر بود، با عجله به ياري فرد بيخانمان ميشتابد، اما پيش از اينكه به او برسد، با شليك گلوله به قتل ميرسد. فرداي آن روز، «كولز» با مراجعه به پليس ادعا ميكند سياهپوستي به نام «تروي ديويس» به افسر پليس شليك كرده است.
چهار روز بعد از اين واقعه، ديويس دستگير ميشود و تقريبا دو سال بعد، با شهادت ۹ نفر شاهد عيني كه خود سيلوستر كولز هم جزو آنها بوده است، به اتهام قتل افسر پليس مورد نظر به اعدام محكوم ميشود. چندي بعد، روزنامهAtlanta journal constitution اقدام به مصاحبه با شاهدان عيني اين واقعه ميكند.
هفت نفر از اين شاهدان عيني، نه فقط شهادت خود را پس ميگيرند كه اين بار اعتراف ميكنند با تهديد پليس يا تحت تأثير تكنيكهاي القاي رواني، اين اظهارات را داشتهاند! و دو شاهدي كه شهادتشان را پس نگرفتند، يكي فردي است كه بعدها به پليس گفته است «اگر دوباره شليككننده گلوله را ببيند، نميتواند او را شناسايي كند» و ديگري هم «سيلوستر كولز» است كه در صورت رفع اتهام از «ديويس»، خودش متهم ميشود.
ديويس در شرايطي كه شواهد و مدارك بر بيگناهياش دلالت ميكرد در ميان سكوت رسانههاي غربي اعدام شد. خاموشي شبكههاي فارسي زباني كه امروز در برابر حكم يوسف ندرخاني؛ مجرمي كه هنوز حكم اعدامش قطعي نيست، اينگونه جنجال آفريني ميكنند، مهر تأييدي دوباره است بر پارادوكس رفتاري غرب در راستاي منافعش.