صراط: الساعه دارم به رکوردهای این دولت فکر میکنم و به حرف آن پیرمرد که جلوی دکه روزنامهفروشی «رکورد» را «رکود» دیده بود! در دولت اعتدال اما رکوردهایی زده شد که بعید است آثار شوم آن، به این زودیها از بین برود! در ماجرای صندوق ذخیره فرهنگیان، رکورد فساد زده شد و البته از یاد نمیبریم که دولتمردان اعتدالی، فساد به آن بزرگی را «بدهیمعوق» نامیدند! همچنان که در داستان هزار و یک فیش، متخلفان، ناگهان شدند «ذخیره و امانتدار»! پس در دولت اعتدال، بهموازات زدن رکورد فساد، رکورد دیگری هم در واکنش دولتمردان درجه اول به مقوله فساد دوروبریها زده شد! کی بود اول بار که ما مطبوعات به موضوع حقوقهای نجومی پرداختیم؟! از آن روز تا امروز، دولت اعتدال، حتی یک مدیر ویژهخوار را هم به قوهقضائیه معرفی نکرده اما به شماری از این مدیران، شگفتا که مناصب جدید داده! و این در حالی است که آقای روحانی چند هفته بعد از رسانهای شدن موضوع دریافتیهای کلان، در جمع مردم کرمانشاه، مدعی شد در دولت اعتدال، خط قرمزی برای مبارزه با فساد نیست! و این یعنی دولت کنونی، در خلف وعده هم، رکورددار محسوب میشود! وعده تحول اقتصادی در یک بازه زمانی کوتاه و بعد، منکر شدن اصل و اساس این وعده! یا آن وعده برجامی که از بعد امضای توافق، همه تحریمها بالمره لغو میشود! همه تحریمها اما بالمره یا حتی غیر بالمره، لغو نشد که هیچ، هر از چندی شاهدیم دشمن خبیث، لیست تحریمها را درازتر هم میکند! در ادبیات سران دولت اعتدال، برجام، معجزه شد، فتحالفتوح شد، آفتاب تابان شد، ابر شد، رعد و برق شد، باران شد، این اواخر نوزاد هم شد اما عجبا از این «ابر و باد و مه و خورشید و فلک» که همه چیز شد و همه چیز هست؛ الا آنچه باید باشد! با این همه، ما از سر انصاف و رواداری، وعدههای آنچنانی را میگذاریم و میگذریم و تنها بسنده به این میکنیم که دولت محترم، لطف کند و کارنامه 4 ساله خود را ارائه دهد! ذیل این مفهوم کلی، خبرنگار خانمی از وزیر راه دولت اعتدال، مستند به شواهد، پرسشی کاملا مصداقی لیکن کاملا محترمانه مطرح میکند که جناب آخوندی، میکروفن را از دست ایشان میقاپد! و رکوردی تازه و بلکه هم نوبرانه، در مواجهه دولت با اصحاب رسانه پدید میآورد! ناخودآگاه یاد سخنان حسن روحانی در روز افتتاح نمایشگاه مطبوعات میافتیم که «نبندید دهانها را به بهانههای واهی»! واقعا باید بررسی شود که از «پناه میبرم به خدا از بستن دهان منتقد» تا زیرآبزنی روزنامه منتقد پیش بزرگان و تا تمنای توقیف مطبوعات پیش قاضیالقضات و تا قاپیدن میکروفن از دست خبرنگار، آن هم خبرنگار خانم و آن هم در پاستور، چه بر سر انصاف و قول و قرار دولتمردان مدعی اعتدال آمده است؟! اینها حالا هیچ؛ برویم سروقت مقوله «بیعملی» که این یکی حتی صدای هواداران دولت را هم در حد تیتر یک و سرمقاله درآورده، تا آنجا که از دولت خسته فعلی، تلقی به «دولت بیتصمیم» میکنند! دولتی که از فرط کهولت و خستگی، اساسا حال تصمیمگیری در حوزه اقتصاد و معیشت را ندارد! در آخرین نمونه، همین دیروز رئیسکل بانک مرکزی که باری پیش از این، عایدی مردم از برجام را «تقریبا هیچ» خوانده بود، در اظهارنظری مضحک مدعی شد«بانک مرکزی فعالیت مؤسسات اعتباری دارای مجوز را هم تضمین نکرده است»! سخن عجیب و غریبی که برای خودش و در نوع خودش، حتما یک رکورد تماشایی محسوب میشود! بگذریم که جمله قصار هم هست! بخواهم بشمارم باز رکوردهای دولت روحانی را، لاجرم باید یاد کنم از بیکاری و نچرخیدن توأمان چرخ سانتریفیوژها و کارگاههای کوچک و کارخانههای بزرگ! و چه جالب، وقتی مشاهده کردیم که آقای روحانی، اعتراض مردم معترض به بیکاری را «شعار» خواند و مدعی شد با «شعار» مشکلی حل نمیشود! گفت: «جانا سخن از زبان ما میگویی!» حل مشکل بیکاری «تدبیر» میخواهد و تمنای تدبیر از «دولت بیتصمیم»، الحق والانصاف، از مصادیق مسلم زیادهخواهی محسوب میشود!
دولتی که وعده خودش را فراموش میکند، چگونه میتواند درد مردم را و مشکل جوان بیکار را درک کند؛ بفهمد؟! و راه علاجی برایش در نظر بگیرد؟!
و دقیقا متاثر از همین موضوع است که با وجود این همه بیکار، آقای روحانی مدعی میشود که «شرمنده نیستیم»! چه رکورد بامزهای! رکورد شرمنده نبودن! درباره «رکوردهای روحانی» اما سخن بسیار است لیکن همان به تمام کنم این مختصر را با این توضیح که پیرمرد جلوی دکه، عینک تهاستکانی داشت و لاجرم «رکورد» را «رکود» دید، الباقی که آنجا بودند چه؟! مثلا آیا آن دخترخانم جوان هم مشکل بینایی داشت که به پیرمرد عصا به دست گفت: «همان «رکود» است! درست دیدی حاج آقا»؟!
دولتی که وعده خودش را فراموش میکند، چگونه میتواند درد مردم را و مشکل جوان بیکار را درک کند؛ بفهمد؟! و راه علاجی برایش در نظر بگیرد؟!
و دقیقا متاثر از همین موضوع است که با وجود این همه بیکار، آقای روحانی مدعی میشود که «شرمنده نیستیم»! چه رکورد بامزهای! رکورد شرمنده نبودن! درباره «رکوردهای روحانی» اما سخن بسیار است لیکن همان به تمام کنم این مختصر را با این توضیح که پیرمرد جلوی دکه، عینک تهاستکانی داشت و لاجرم «رکورد» را «رکود» دید، الباقی که آنجا بودند چه؟! مثلا آیا آن دخترخانم جوان هم مشکل بینایی داشت که به پیرمرد عصا به دست گفت: «همان «رکود» است! درست دیدی حاج آقا»؟!