سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۲ مهر ۱۳۹۰ - ۰۹:۳۵
عبدالله گنجي

مواضع رئيس‌جمهور درنيويورك و نگاه‌هاي داخلي

کد خبر : ۳۶۱۰۰
اعلام مواضع نظام جمهوري اسلامي ايران در مجمع عمومي سالانه ملل متحد موافقان و مخالفاني در داخل كشور دارد، البته نه موافقان يك طيف واحد هستند و نه مخالفان. يكي از نقد‌هاي جريان اصلاحات در انتخابات رياست جمهوري ۱۳۸۸ به رئيس‌جمهور كه توسط موسوي در مناظرات عنوان شد، همين موضوع بود اما كدام منطق مي‌تواند به اصول بنيادين انقلاب‌ اسلامي نزديك باشد. بدون توجه به اصول اساسي و آرمان‌هاي اعلام شده انقلاب اسلامي نمي‌توان به اين مواضع واكنش صحيح و اصولي نشان داد اما نگرش‌هاي مختلف به مواضع رسمي اعلام شده توسط نماينده نظام جمهوري اسلامي ايران (رئيس‌جمهور) در سازمان ملل را مي‌توان به شرح زير دسته بندي كرد.
۱- دسته اول: اين دسته بخش اعظمي از نيروهاي مؤمن به انقلاب اسلامي هستند كه متأثر از نگرش و گفتار حضرت امام معتقدند چه بخواهيم و چه نخواهيم جهانخواران ما را رها نخواهند كرد و تا حيثيت مكتبي‌مان را لكه‌دار نكنند، دست بردار نيستند، بنابر‌اين اگر قرار است دشمن در هر صورت به ما حمله كند، چه لزومي دارد كه ما درصدد دفاع برآييم، بنابراين با حمله پيش‌دستانه چالش را در زمين حريف رها مي‌كنيم و او را به پاسخگويي فرامي‌خوانيم. اين دسته رئيس جمهوري را شجاع و مواضع وي را شجاعانه مي‌دانند كه البته اين شجاع‌گويي متأثر از پشتوانه مردمي نظام جمهوري اسلامي است.
۲- دسته دوم: اين دسته معتقدند محتواي سخنان رئيس‌جمهوري از حقانيت برخوردار است، اما مي‌توان همين سخنان را در قالب‌هاي ملايم‌تر و با لحني لطيف‌تر عنوان نمود. مي‌توان ادبيات را به صورتي ساماندهي كرد كه همين پيام بدون جنبه‌هاي راديكاليسمي آن منتقل شود.
۳- دسته سوم: اين دسته اصل سخنان را سخن درست و مواضع انقلابي نظام مي‌دانند اما عنصر زمان‌شناسي را مطرح مي‌كنند و معتقدند با توجه به تحريم‌هاي نظام سلطه و لزوم گذار صحيح از اين گردنه بايد با تدبير بيشتري سخن گفت و با اتخاذ تاكتيك‌هاي متعارض دشمن را در تصميم‌گيري تقابلي قرار نداد تا از وضعيت فعلي عبور نماييم، بنابراين به جاي حمله به دشمن بايد درصدد اثبات موقعيت و جايگاه خود برآييم.
۴- دسته چهارم: اين دسته كه بيشتر اصلاح‌طلبان در آن قرار مي‌گيرند، معتقدند قدرت امريكا يك واقعيت است و نمي‌توان آن را ناديده گرفت. بنابر اين اگر مي‌خواهيم بر سر نظام سلطه فرياد بزنيم بايد ابزارها و آمادگي‌ها و توازن قدرت را كسب نماييم. در غير اين صورت امريكا با استفاده از نفوذ و قدرت خود به ما آسيب مي‌رساند. اين دسته معتقدند ما زماني مي‌توانيم عرض اندام كنيم كه بتوانيم قدرتمند شويم و در همه زمينه‌ها روي پاي خودمان بايستيم. در جواب اين دسته بايد گفت اگر قرار است كه ما نيز همانند امريكا براي عرض‌اندام به ابزارهاي قدرت مادي دست يابيم و با همان معيارها به عنوان كشوري قدرتمند معرفي شويم، پس تفاوت ما با آنها در چيست؟ به‌طور مثال معتقدند امريكا قدرت علمي و اقتصادي و نظامي اول جهان است. اگر ما به اين نقطه برسيم، مي‌توانيم مواضع فعلي را اتخاذ كنيم. اگر با اين سخن موافق باشيم، قيام‌لله چه معنايي پيدا مي‌كند. قدرت الهي و توكل و اعتماد به نصرت‌ الهي چه مي‌شود؟ اگر ما با ابزارهايي مانند امريكا بخواهيم در جهان امروز عرض اندام كنيم پس تفاوت در چيست؟ بنابراين بايد بپذيريم كه بر مبناي ديني ما بايد عليه شرك و كفر و ظلم و ستم فرياد بزنيم وگرنه ظلم‌پذيري به اندازه ظلم نمودن معصيت‌بار خواهد بود.
۵- دسته پنجم كه منافقين و ضدانقلابيون هستند و از سخنان تند و انقلابي رئيس‌جمهور خوشحالند. آنان بر اين باورند كه اين سخنان مي‌تواند امريكا و همپيمانانش را جري‌تر نمايد. در اين صورت بخشي از چانه‌زني آنان با امريكا جهت فشار بر ايران به صورت اتوماتيك اتفاق خواهد افتاد و آنان بهتر مي‌توانند غرب را نسبت به مواضع خود متقاعد كنند. اين دسته از اول انقلاب به همين رويه دل خوش داشته‌اند،‌ اما نه تنها نتيجه‌اي نگرفته‌اند بلكه صرفاً به عنوان آلت دست غرب مورد استفاده قرار گرفته‌اند.
اما آنچه حقيقت ماجرا است اين است كه نظام جمهوري اسلامي ايران وظيفه دارد به مسئولان و ملت‌هاي مختلف جهان يادآوري نمايد كه رطب‌خوردگان صلاحيت منع رطب را ندارند.
جهان غرب وقتي مي‌خواهد به گذشته خود مراجعه كند يا از گذشته خود سخن بگويد، به سراغ يونان و افلاطون و سقراط و ارسطو مي‌رود و ميانه تاريخ خود را كه عبارت است از قرون وسطي و دوران استعمار مخفي مي‌كند. اين وظيفه جهان شرق است كه آدم‌كشي‌ها، جنگ‌افروزي‌ها، برده‌داري‌ها و سلطه‌گري ‌آنان را مرتب در آئينه غرب بازتاب دهد تا مجرمان، قدري از صندلي قاضي تكان داده شوند و يادشان باشد كه چه كساني هستند و وارث كدام فرهنگ و تمدن هستند تا نسل امروز جهان چهره بزك‌كرده آنان را باور نكنند. آنان براي معرفي چهره‌ ايران، ۲۵۰۰ سال عقب مي‌روند و فيلم دروغين ۳۰۰ را مي‌سازند. آيا ما نمي‌توانيم آنان را ۶۰ سال و ۸۰ سال (جنگ اول و دوم جهاني) عقب ببريم و ۷۰ ميليون كشته را در مقابل چشمانشان قرار دهيم تا چهره اتو‌كرده آنان را به هم بريزيم؟