جمعه ۰۹ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۶:۳۷

خلافکار خیابان سینا با ضربه چاقو به قتل رسید

آرش و سهراب در حالیکه سوار بر موتورسیکلت بودند از کنارمان رد شدند که نسترن، آرش را صدا زد، بعد آرش (دوست‌دختر نسترن) به نسترن گفت تو با دشمن من (کامران) سوار بر یک خودرو شدی و به او فحاشی کرد ...
کد خبر : ۳۶۵۱۹۰
صراط: آرش و سهراب در حالیکه سوار بر موتورسیکلت بودند از کنارمان رد شدند که نسترن، آرش را صدا زد، بعد آرش (دوست‌دختر نسترن) به نسترن گفت تو با دشمن من (کامران) سوار بر یک خودرو شدی و به او فحاشی کرد ...

به گزارش تسنیم؛ بعدازظهر روز گذشته قتل پسر جوانی به نام کامران که پس از یک نزاع به بیمارستان لقمان منتقل شده بود، به مأموران کلانتری 111 هفت‌چنار اعلام شد.

با حضور مأموران انتظامی در بیمارستان و بررسی اولیه مشخص شد که کامران بر اثر اصابت چاقو به ناحیه پهلو زخمی شده و پس از انتقال به بیمارستان بر اثر شدت جراحت جان خود را از دست داده است همچنین مأموران پنج متهم (دو زن و سه مرد) را در این رابطه بازداشت کردند.

پنج متهم این پرونده پیش از ظهر امروز به شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند، سپیده یکی از متهمان پرونده در اظهاراتش درباره جزئیات قتل به محسن مدیر روستا؛ بازپرس پرونده گفت: حدود ساعت 17 روز گذشته با نادر برای فروش طلاهایم به یک طلافروشی در حوالی امام‌زاده حسن رفتیم، طلاها را فروختم و قرار بود با نادر تسویه حساب کنم، زمانیکه مقابل طلافروشی ایستاده بودم، دیدم که کامران نیز جلوی در پاساژ روی یک موتورسیکلت نشسته است.

وی ادامه داد: بعد از فروش طلا همراه با نادر و کامران سوار بر موتورسیکلت شدم، قرار بود به چهارراه لشکر برویم که در حین راه، تلفن‌همراه کامران زنگ خورد و کامران گفت دوست مشترکمان آرش مقابل منزلشان رفته و داد و بیداد می‌کند، سپس مسیر را عوض کرده و به سمت منزل کامران در خیابان سینا حوالی بزرگراه نواب رفتیم، زمانیکه رسیدیم یکی دیگر از دوستانمان نیز به نام نسترن و سهراب آنجا بودند، کامران از موتورسیکلت پیاده شد و با آرش بحث کرد، سهراب نیز با کامران بحثش شد و گفت چرا موتورسیکلت آرش را به او پس ندادی و بعد از دقایقی همه افراد پراکنده شدند.

سپیده که 35 سال سن دارد، افزود: بعد من همراه با نسترن و کامران یک خودرو دربست گرفتیم تا به منزل نادر برویم، چند متری نرفته بودیم که آرش و سهراب در حالیکه سوار بر موتورسیکلت بودند از کنارمان رد شدند که نسترن، آرش را صدا زد، بعد آرش (دوست‌دختر نسترن) به نسترن گفت تو با دشمن من (کامران) سوار بر یک خودرو شدی و به او فحاشی کرد، سپس کامران از ماشین پیاده شد و برای درگیری به سمت آرش رفت، ناگهان دیدم که کامران خونی شده و از پهلوی او خون بیرون می‌آید، بعد آرش سوار بر موتور شد و سهراب، کامران را برای رساندن به بیمارستان بین خودش و آرش روی موتور سوار کرد اما آرش گفت خودش تنهایی کامران را به بیمارستان می‌برد، دو، سه دقیقه نگذشته بود که آرش در حالیکه کسی سوار بر موتور نبود برگشت و گفت کامران را با یک خودرو به بیمارستان برده و برگشته است.

این متهم در ادامه اظهاراتش به بازپرس گفت: آرش هنگام درگیری در دستش چاقو نبود اما زمانیکه برای جویا شدن وضعیت کامران به بیمارستان رفتیم، دیدم دستان آرش خونی و در حال شستن دستهایش است.

نسترن دیگر متهم پرونده نیز به بازپرس گفت: من یک چاقو داخل کیفم همراه داشتم اما در درگیری چاقو به آرش ندادم، زمانیکه از سهراب پرسیدم چه کسی چاقو به آرش داد گفت آرش در کنار موتورش یک چاقو با دسته زرد رنگ حمل می‌کرده است.

سهراب دیگر متهم این پرونده نیز در اظهاراتش مدعی شد که در دستان آرش هنگام درگیری چاقو بوده است.

پس از این اظهارات آرش با رد هرگونه دخالت در قتل کامران به بازپرس گفت: کامران خلافکار محل بود و همه با او دوست بودیم، من و کامران در درگیری چند مشت به هم زدیم و پیراهن هم را پاره کردیم اما من چاقویی در دستانم نبود.

سرانجام محسن مدیرروستا؛ بازپرس امور جنایی تهران پس از شنیدن اظهارات متهمان دستور بازداشت آرش و سهراب را صادر کرد و آنها را برای ادامه تحقیقات در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار داد.