صراط: بنو اونهزورگ دانشجوی ۲۶ ساله آلمانی بود که در چنین روزی در سال ۱۹۶۷ در اعتراض به سفر شاه ایران به برلین کشته شد؛ مرگی تاریخی که سرآغاز موج جدیدی از تغییرات مهم در آلمان شد.
تسنیم، در سالروز کشته شدن این دانشجو نوشت:
دوم ژوئن سال 1967 بود که محمد رضا پهلوی، شاه ایران به برلین سفر کرده بود تا با مقامات آلمان غربی دیدار کند. این سفر با اعتراضات دانشجویان آلمانی مواجه شد. دانشجویان آلمانی شاه ایران را یک دیکتاتور میدانستند و به همین دلیل علیه سفر او تظاهرات کرده بودند.
همزمان با تظاهرات دانشجویان آلمانی، عدهای از طرفداران شاه هم در برلین تجمع کرده بودند. پس از گذشت مدتی کم، ناگهان طرفداران شاه به سمت معترضان با چوب و چماق حملهور شدند. پلیس آلمان غربی کمی با تاخیر در ماجرا ورود کرد، اما به هنگام ورود، طرف حامیان شاه را گرفت. برخی منابع غیررسمی حتی گفتند که افرادی از پلیس مخفی آن زمان ایران، در میان ماموران پلیس آلمانی با معترضان مقابله میکردند.
غروب همان روز قرار بود شاه ایران برای شنیدن قطعه موسیقی «ماجیک فلوت» موتزارت به سالن «دویچه اوپر» برلین برود. دانشجویان هم از این قضیه مطلع شدند و به آنجا رفتند. بنو اونهزورگ، یک دانشجوی 26 ساله آلمانی بود که در آن تظاهرات شرکت کرد. هر چند که این اولین تظاهرات سیاسی بود که اونهزورگ در آن شرکت میکرد، اما نقش فعالی داشت. پلیس آلمان دستور گرفته بود تا معترضان را متفرق کند.
باز هم مداخلات حامیان یا عاملان شاه و همچنین واکنشهای تند پلیس باعث شد تا اعتراضات کمی خشن شود. معترضان به خیابانهای کناری و مجاور خیابان «کروم اشتغاسه 66» پراکنده شدند.
در تاریکی اول شب بود که در میان اعتراضات ناگهان صدای شلیک گلوله شنیده شد.
کسی که هدف گلوله قرار گرفته بود، کسی نبود جز اونهزورگ. «کارل هاینتز کوراس»، افسر پلیس آلمان که با لباس شخصی در محل حضور داشت با هفت تیر به جمجمه اونهزورگ شلیک کرده بود. دانشجوی آلمانی قبل از اینکه در بیمارستان مداوا شود، جان باخته بود.
در آن زمان، پلیس ضارب در دو محاکمهای که برگزار شد، از تمام اتهامات تبرئه شد. کوراس میگفت که او در دفاع از خود این شلیک را انجام داده است. یکی از دلایل دیگری که برای تبرئه کوراس آن موقع مطرح شد این بود که او به دلیل برخی اختلالات روانشناختی مرتکب این کار شده است.
کوراس، پلیس ضارب در جلسه دادگاه
اونهزورگ دانشجوی مطالعات آلمان بود. او متاهل بود و در آن زمان همسرش فرزند اولشان را باردار بود.
اهمیت این تظاهرات و به ویژه کشته شدن دانشجوی 26 ساله آلمانی به قدری بود که برخی آن را باعث تغییر مسیر تاریخ آلمان دانستهاند. این اتفاق زمینهای را برای تشدید اعتراضات در آینده را فراهم ساخت که در نقاط و شهرهای مختلف برگزار شدند.
مرگ اونهزورگ نقطه آغازی برای قوت گرفتن جریان چپ و همچنین شکل گرفتن «جنبش 2 ژوئن» پس از کشته شدن او بود. «رودی دویچسکه»، فعال دانشجویی خواستار اقدام مستقیم به این قتل شد. این باعث شد که «یورگن هابرماس» از اصطلاح «فاشیسم چپ» برای عواملی درون جنبش دانشجویی استفاده کند.
جنبش دانشجویی چپ در اواخر دهه 1960 و پس از مرگ اونهزورگ بزرگتر و اما تندتر شد و توانست تعداد زیادی از سیاستمداران آلمانی را که آن زمان در سنین اوایل جوانی بودند، تحت تاثیر قرار دهد.
«میکائیل کلور-برشتولد»، سفیر آلمان در ایران درباره اهمیت این ماجرا و تاثیر تاریخی آن در آلمان به خبرگزاری تسنیم میگوید: «حوادث مربوط به سفر رسمی شاه ایران در تاریخ 02 ژوئن 1967 در برلین که در آن دانشجویی به نام بنو اونه زورگ، به طور غم انگیزی کشته شد، باعث گردید تا جمهوری فدرال آلمان به صورت پایدار تغییر یابد. این زمان اغلب به عنوان "ساعت تولد" نسل سال 68 نامیده می شود که آلمان در درگیری با تاریخ خود مدیون این نسل می باشد، نسلی که بعدها با یوشکا فیشر به عنوان وزیر امور خارجه، نمایندگی پست های مهم دولتی در آلمان را به عهده گرفت.»
اما سالها گذشت تا اینکه ابعاد جدیدی از این ماجرا افشا شدند. بیش از 40 سال بعد از این اتفاق، اعلام شد که کوراس، پلیس ضارب یک عامل و نفوذی «اشتاسی»، پلیس مخفی آلمان شرقی در پلیس آلمان غربی بوده است. او همچنین از اعضای باسابقه «حزب اتحاد سوسیالیست» آلمان، حزب حاکم در آلمان شرقی، بود.
مدرکی که نشان میدهد کوراس عضو حزب سوسیالیست آلمان شرقی بوده است
در ژانویه 2015، بازپرسان فدرال آلمان و مجله اشپیگل تحقیقاتی را انجام دادند که مشخص شد که تیراندازی کوراس در دفاع از خود نبوده است. تحقیقاتی بعدی هم نشان داد که همکاران پلیس ضارب و مافوقهای او، در بررسیها و جلسات محاکمه، حقیقت در زمینه حادثه شلیک را کتمان کرده بودند. همچنین به پزشکان تیم تشریح که قرار بود کالبد شکافی را انجام داده بودند، گفته شده بود که در گزارششان از مطالب غیرواقعی استفاده کنند.
کشته شدن دانشجوی آلمانی که در اعتراض به سفر شاه ایران به برلین اتفاق افتاد، هر چند واقعهای است که مردم و جوانان ایرانی اطلاع چندانی از آن ندارند، اما یکی از وقایع مهم تاریخی در آلمان است که اتفاقات بعد از خود را نیز تحت تاثیر قرار داد.
شاید کمتر کسی فکر میکرد که دانشجویان آلمانی در آن زمان با این دقت مباحث مربوط به ایران را دنبال می کردند. اما آقای کلور-برشتولد، سفیر آلمان در تهران میگوید: «روابط میان ایران و آلمان سابقهای دیرینه داشته و علاقه متقابل مردم در هر دو کشور همواره بسیار بوده است. قابل توجه است که مردم آلمان نسبت به شرایط دشوار زندگی ایرانیان در زمان سلطنت محمد رضا شاه پهلوی احساس همدردی عمیقی می کردند.»
امروز هم در آلمان همچنان آثاری از دانشجوی جوان آلمانی که در اعتراض به سفر شاه کشته شد، دیده میشود. «آلفرد هردلیکا»، مجسمهساز اتریشی بنایی را به عنوان یادبود مرگ اونهزورگ طراحی کرده است که در کنار سالن «دویچه اوپر» برلین قرار گرفته است. در دسامبر 2008 مقامات شهرداری برلین طی مراسمی رسمی در محلی که اونهزورگ کشته شد این یادبود را معرفی کردند.
همچنین امروز در شهر هانوفر، زادگاه اونهزورگ، پلی به نام او انتخاب شده است.
تسنیم، در سالروز کشته شدن این دانشجو نوشت:
دوم ژوئن سال 1967 بود که محمد رضا پهلوی، شاه ایران به برلین سفر کرده بود تا با مقامات آلمان غربی دیدار کند. این سفر با اعتراضات دانشجویان آلمانی مواجه شد. دانشجویان آلمانی شاه ایران را یک دیکتاتور میدانستند و به همین دلیل علیه سفر او تظاهرات کرده بودند.
همزمان با تظاهرات دانشجویان آلمانی، عدهای از طرفداران شاه هم در برلین تجمع کرده بودند. پس از گذشت مدتی کم، ناگهان طرفداران شاه به سمت معترضان با چوب و چماق حملهور شدند. پلیس آلمان غربی کمی با تاخیر در ماجرا ورود کرد، اما به هنگام ورود، طرف حامیان شاه را گرفت. برخی منابع غیررسمی حتی گفتند که افرادی از پلیس مخفی آن زمان ایران، در میان ماموران پلیس آلمانی با معترضان مقابله میکردند.
غروب همان روز قرار بود شاه ایران برای شنیدن قطعه موسیقی «ماجیک فلوت» موتزارت به سالن «دویچه اوپر» برلین برود. دانشجویان هم از این قضیه مطلع شدند و به آنجا رفتند. بنو اونهزورگ، یک دانشجوی 26 ساله آلمانی بود که در آن تظاهرات شرکت کرد. هر چند که این اولین تظاهرات سیاسی بود که اونهزورگ در آن شرکت میکرد، اما نقش فعالی داشت. پلیس آلمان دستور گرفته بود تا معترضان را متفرق کند.
باز هم مداخلات حامیان یا عاملان شاه و همچنین واکنشهای تند پلیس باعث شد تا اعتراضات کمی خشن شود. معترضان به خیابانهای کناری و مجاور خیابان «کروم اشتغاسه 66» پراکنده شدند.
در تاریکی اول شب بود که در میان اعتراضات ناگهان صدای شلیک گلوله شنیده شد.
کسی که هدف گلوله قرار گرفته بود، کسی نبود جز اونهزورگ. «کارل هاینتز کوراس»، افسر پلیس آلمان که با لباس شخصی در محل حضور داشت با هفت تیر به جمجمه اونهزورگ شلیک کرده بود. دانشجوی آلمانی قبل از اینکه در بیمارستان مداوا شود، جان باخته بود.
در آن زمان، پلیس ضارب در دو محاکمهای که برگزار شد، از تمام اتهامات تبرئه شد. کوراس میگفت که او در دفاع از خود این شلیک را انجام داده است. یکی از دلایل دیگری که برای تبرئه کوراس آن موقع مطرح شد این بود که او به دلیل برخی اختلالات روانشناختی مرتکب این کار شده است.
کوراس، پلیس ضارب در جلسه دادگاه
اونهزورگ دانشجوی مطالعات آلمان بود. او متاهل بود و در آن زمان همسرش فرزند اولشان را باردار بود.
اهمیت این تظاهرات و به ویژه کشته شدن دانشجوی 26 ساله آلمانی به قدری بود که برخی آن را باعث تغییر مسیر تاریخ آلمان دانستهاند. این اتفاق زمینهای را برای تشدید اعتراضات در آینده را فراهم ساخت که در نقاط و شهرهای مختلف برگزار شدند.
مرگ اونهزورگ نقطه آغازی برای قوت گرفتن جریان چپ و همچنین شکل گرفتن «جنبش 2 ژوئن» پس از کشته شدن او بود. «رودی دویچسکه»، فعال دانشجویی خواستار اقدام مستقیم به این قتل شد. این باعث شد که «یورگن هابرماس» از اصطلاح «فاشیسم چپ» برای عواملی درون جنبش دانشجویی استفاده کند.
جنبش دانشجویی چپ در اواخر دهه 1960 و پس از مرگ اونهزورگ بزرگتر و اما تندتر شد و توانست تعداد زیادی از سیاستمداران آلمانی را که آن زمان در سنین اوایل جوانی بودند، تحت تاثیر قرار دهد.
«میکائیل کلور-برشتولد»، سفیر آلمان در ایران درباره اهمیت این ماجرا و تاثیر تاریخی آن در آلمان به خبرگزاری تسنیم میگوید: «حوادث مربوط به سفر رسمی شاه ایران در تاریخ 02 ژوئن 1967 در برلین که در آن دانشجویی به نام بنو اونه زورگ، به طور غم انگیزی کشته شد، باعث گردید تا جمهوری فدرال آلمان به صورت پایدار تغییر یابد. این زمان اغلب به عنوان "ساعت تولد" نسل سال 68 نامیده می شود که آلمان در درگیری با تاریخ خود مدیون این نسل می باشد، نسلی که بعدها با یوشکا فیشر به عنوان وزیر امور خارجه، نمایندگی پست های مهم دولتی در آلمان را به عهده گرفت.»
اما سالها گذشت تا اینکه ابعاد جدیدی از این ماجرا افشا شدند. بیش از 40 سال بعد از این اتفاق، اعلام شد که کوراس، پلیس ضارب یک عامل و نفوذی «اشتاسی»، پلیس مخفی آلمان شرقی در پلیس آلمان غربی بوده است. او همچنین از اعضای باسابقه «حزب اتحاد سوسیالیست» آلمان، حزب حاکم در آلمان شرقی، بود.
در ژانویه 2015، بازپرسان فدرال آلمان و مجله اشپیگل تحقیقاتی را انجام دادند که مشخص شد که تیراندازی کوراس در دفاع از خود نبوده است. تحقیقاتی بعدی هم نشان داد که همکاران پلیس ضارب و مافوقهای او، در بررسیها و جلسات محاکمه، حقیقت در زمینه حادثه شلیک را کتمان کرده بودند. همچنین به پزشکان تیم تشریح که قرار بود کالبد شکافی را انجام داده بودند، گفته شده بود که در گزارششان از مطالب غیرواقعی استفاده کنند.
کشته شدن دانشجوی آلمانی که در اعتراض به سفر شاه ایران به برلین اتفاق افتاد، هر چند واقعهای است که مردم و جوانان ایرانی اطلاع چندانی از آن ندارند، اما یکی از وقایع مهم تاریخی در آلمان است که اتفاقات بعد از خود را نیز تحت تاثیر قرار داد.
شاید کمتر کسی فکر میکرد که دانشجویان آلمانی در آن زمان با این دقت مباحث مربوط به ایران را دنبال می کردند. اما آقای کلور-برشتولد، سفیر آلمان در تهران میگوید: «روابط میان ایران و آلمان سابقهای دیرینه داشته و علاقه متقابل مردم در هر دو کشور همواره بسیار بوده است. قابل توجه است که مردم آلمان نسبت به شرایط دشوار زندگی ایرانیان در زمان سلطنت محمد رضا شاه پهلوی احساس همدردی عمیقی می کردند.»
امروز هم در آلمان همچنان آثاری از دانشجوی جوان آلمانی که در اعتراض به سفر شاه کشته شد، دیده میشود. «آلفرد هردلیکا»، مجسمهساز اتریشی بنایی را به عنوان یادبود مرگ اونهزورگ طراحی کرده است که در کنار سالن «دویچه اوپر» برلین قرار گرفته است. در دسامبر 2008 مقامات شهرداری برلین طی مراسمی رسمی در محلی که اونهزورگ کشته شد این یادبود را معرفی کردند.
همچنین امروز در شهر هانوفر، زادگاه اونهزورگ، پلی به نام او انتخاب شده است.
یادبود بنو اونهزورگ، دانشجوی آلمانی در برلین