صراط: آیا نهضت 15 خرداد 42 صرفا در همان راهپیمایی ها و تظاهرات ها و ناآرامی های خیابانی منتهی به 22 بهمن 57 به پایان رسید؟ واضح است که اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی و شرایط امروز کشور و جهان ثابت می کند که آن نهضت هنوز پایان نیافته است. این تاکیدات صریح رهبر معظم انقلاب دراین باره است: «...انقلاب فقط شورش کردن، به خیابان ریختن و جنجال کردن نیست. انقلاب یعنی تغییر بنیادینِ همه نهادهای اصلی زندگی جامعه؛ تغییر بنیادینِ آنچه غلط و کج و نابه جاست، به آنچه صحیح و مستقیم و بجاست. این حرف را ما از اوّل هم می گفتیم و چنین نیست که امروز بگوییم. این امری است که به تدریج و در طول زمان با تلاش و مجاهدت دائمی انجام می گیرد...». (بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما؛ 15 بهمن 1381) اما چطور می توان کوره داغ مبارزه دائمی که زمینه ساز پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی شد را پرحرارت نگه داشت تا همه اهداف آن نهضت محقق شود؟ به نظر می رسد برای نیل به این هدف باید ویژگی های آن نهضت انقلابی را احیا یا تقویت کرد. مجال برشمردن همه آن ویژگی ها نیست اما در یک نگاه اجمالی و با مقایسه شرایط فعلی با دوران مبارزه پیش از انقلاب می توان به 3 نیاز امروز پی برد.
1- «جهاد تبیین» برای تبلیغ مبانی انقلاب اسلامی: یکی از خصوصیات نهضت امام خمینی (ره) در فاصله سال های 42 تا 57 تبیین پویا و دائمی مبانی این نهضت و اهداف امام خمینی(ره) و زمینه سازی برای مبارزات علنی علیه رژیم پهلوی بود. مرتضی مطهری، علی شریعتی، سید علی خامنه ای، سید محمدحسین بهشتی، محمد جواد باهنر، اکبر هاشمی رفسنجانی و بسیاری دیگر از چهره های مطرح از جمله کسانی بودند که در جلسات مختلف مذهبی، دانشجویی، مردمی و ... به صورت مداوم به تبیین زمینه های شکل گیری یک حکومت اسلامی می پرداختند.
شبکه ای قوی و فرهیخته از متبحرترین نخبگان فعالیت های سیاسی و تشکیلاتی که در برهه هایی که رفت و آمد و اطلاع رسانی بسیار سخت و گاهی غیر ممکن بود حتی به دورترین نقاط ایران نیز می رفتند و برای پیروزی مبارزه می کردند. مبارزه آن ها البته بیشتر از جنس تبیین بود؛ مبارزه ای که شاید بتوان به آن «جهاد تبیین» نام داد. البته در این میان شاکله اصلی نهضت بر دوش علما و طلاب حوزه های علمیه بود.
از همین روست که رهبر انقلاب در نخستین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) در پیام تاریخی خود مطالباتی را در این حوزه مطرح می کنند: «...وضعیت دوران انقلاب و توجه روزافزون به اسلام در خارج از مرزهای کشور اسلامی، ایجاب می کند که علمای دین، با بینشی کاملاً نو و با استفاده از ذخیره بی پایان معارف دین و با اسلوب فقاهت سنتی و اجتهاد زنده و پویا، راه جامعهاسلامی را هموار نمایند و حوزههای علمیه با تحولی اساسی، خود را با نیازهای امروز جهان تطبیق دهند و ... انزوا و دوری از فعالیت سیاسی را -که خواستِ دشمنان و خلاف وظیفه اسلامی است- بههیچوجه در زندگی خود و حوزههای علمیه راه ندهند و همواره مخصوصاً در مواقع خطر، پیشاپیش صفوف مردم، به تلاشی مخلصانه و خستگی ناپذیر مشغول باشند و علم را با عمل و تفقه را با جهاد و معرفت را با تبلیغ قولی و عملی همراه سازند...».
2- در میان مردم و برای مردم مبارزه کردن: جالب این جاست که کوچک ترین مساجد در شهرهای کوچک و بزرگ و روستاها ولو با 2 یا 3 نفر بخشی از این شبکه بودند که ممکن بود هماهنگی خاصی با مرکز نداشته باشند اما هرکدام مثل یک عضو زنده، به کل مجموعه کمک می رساند و نهضت را پیش می برد. شبکه ای که ادبیات تک تک چهره هایش برای مردم، از هر قشر و طبقه اجتماعی پذیرش داشت و رابطه شان با بدنه مردم بیش از هر تشکل اجتماعی یا سیاسی بود.
این اجزا خود بخشی از مردم بودند و برای شان چندان مهم نبود که در فلان مسجد فقط 4 نفر پای کار انقلاب باشند و آن 4 نفر را همانقدر جدی می گرفتند که یک جمع 40 هزار نفری را. به همین دلیل بود که مردم احساس نزدیکی بیشتری با یاران انقلاب می کردند. اهداف والای انقلاب برای خدمت به مردم ولو در دورافتاده ترین نقاط تا آن جا بود که حتی شورای انقلاب در همان ماه های اول پس از پیروزی یعنی در خطیرترین برهه های تاریخ انقلاب به دستور شهید بهشتی گروهی را عازم منطقه کردستان کرد برای عمران و آبادانی. این جهت گیری امروز نیز باید دیده شده و از طرف مردم حس شود.
آن ها نباید احساس کنند وعده حل مشکلات شان تنها در برهه های حساس همچون انتخابات ها مطرح می شود بلکه باید درک کنند انقلاب اسلامی همان انقلابی است که رئیس جمهور نظامش در خرداد 65 داس به دست می گیرد و در مزرعه گندم یک خانواده شهید در روستای فردو گندم درو می کند و وزیر دفاعش همان کسی است که خود در خط مقدم نبرد حضور می یابد. به همین دلیل است که امروز به شدت نیازمند تلفیق آن جهاد تبلیغی با زندگی در میان مردم و خدمت رسانی به مردم هستیم.
3- زندگی جهادی و مبارزه دائمی: مبارزه برای نیل به اهداف عالی اسلامی و انقلابی با زندگی اشرافی و دور از جامعه همخوانی ندارد. یاران اصلی امام خمینی(ره) در دوران مبارزه کسانی بودند که برای مبارزه همه هستی خود را به میدان آوردند.مروری بر زندگی بسیاری از یاران امام و مطالعه سرگذشت زندگی آن ها به خصوص کسانی که به تبعیدهای طولانی محکوم می شدند یا زندان ها و شکنجه های طولانی ساواک را تحمل کرده بودند، چه آن ها که همچون شهید اندرزگوها طلیعه پیروزی را ندیدند و چه آن ها که پا به پای انقلاب تا امروز آمده اند، نشان می دهد که مبارزه این مبارزان، معجونی از «زندگی و مبارزه مجاهدانه» بوده است. مجاهدتی دائمی که حتی وجوه زندگی شخصی و اعضای خانواده شان را نیز درگیر می کرد و به این ترتیب مرزی میان زندگی و مبارزه باقی نمی گذاشت.
امروز در آستانه ورود به 40 سالگی انقلاب اسلامی اگر کسی دغدغه انقلاب و اثبات نقش موثر آن برای رفع مشکلات مردم را دارد باید فارغ از همه دیوارهای کشیده شده بین زندگی خودش و جامعه به مصداق «...وَ جاهِدُوا بأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ...»(توبه، 41) با همه توان به میدان رفع مشکلات کشور بیاید و با همه وجود درک کند که نهضت 15 خرداد در 22 بهمن نه تنها پایان نیافت بلکه آغازی برای ایجاد یک تمدن اسلامی بود؛ آغازی که برای نیل به اهدافش نیاز به «جهاد تبیین»، «خدمت رسانی به مردم» و «زندگی جهادی» دارد.
1- «جهاد تبیین» برای تبلیغ مبانی انقلاب اسلامی: یکی از خصوصیات نهضت امام خمینی (ره) در فاصله سال های 42 تا 57 تبیین پویا و دائمی مبانی این نهضت و اهداف امام خمینی(ره) و زمینه سازی برای مبارزات علنی علیه رژیم پهلوی بود. مرتضی مطهری، علی شریعتی، سید علی خامنه ای، سید محمدحسین بهشتی، محمد جواد باهنر، اکبر هاشمی رفسنجانی و بسیاری دیگر از چهره های مطرح از جمله کسانی بودند که در جلسات مختلف مذهبی، دانشجویی، مردمی و ... به صورت مداوم به تبیین زمینه های شکل گیری یک حکومت اسلامی می پرداختند.
شبکه ای قوی و فرهیخته از متبحرترین نخبگان فعالیت های سیاسی و تشکیلاتی که در برهه هایی که رفت و آمد و اطلاع رسانی بسیار سخت و گاهی غیر ممکن بود حتی به دورترین نقاط ایران نیز می رفتند و برای پیروزی مبارزه می کردند. مبارزه آن ها البته بیشتر از جنس تبیین بود؛ مبارزه ای که شاید بتوان به آن «جهاد تبیین» نام داد. البته در این میان شاکله اصلی نهضت بر دوش علما و طلاب حوزه های علمیه بود.
از همین روست که رهبر انقلاب در نخستین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) در پیام تاریخی خود مطالباتی را در این حوزه مطرح می کنند: «...وضعیت دوران انقلاب و توجه روزافزون به اسلام در خارج از مرزهای کشور اسلامی، ایجاب می کند که علمای دین، با بینشی کاملاً نو و با استفاده از ذخیره بی پایان معارف دین و با اسلوب فقاهت سنتی و اجتهاد زنده و پویا، راه جامعهاسلامی را هموار نمایند و حوزههای علمیه با تحولی اساسی، خود را با نیازهای امروز جهان تطبیق دهند و ... انزوا و دوری از فعالیت سیاسی را -که خواستِ دشمنان و خلاف وظیفه اسلامی است- بههیچوجه در زندگی خود و حوزههای علمیه راه ندهند و همواره مخصوصاً در مواقع خطر، پیشاپیش صفوف مردم، به تلاشی مخلصانه و خستگی ناپذیر مشغول باشند و علم را با عمل و تفقه را با جهاد و معرفت را با تبلیغ قولی و عملی همراه سازند...».
2- در میان مردم و برای مردم مبارزه کردن: جالب این جاست که کوچک ترین مساجد در شهرهای کوچک و بزرگ و روستاها ولو با 2 یا 3 نفر بخشی از این شبکه بودند که ممکن بود هماهنگی خاصی با مرکز نداشته باشند اما هرکدام مثل یک عضو زنده، به کل مجموعه کمک می رساند و نهضت را پیش می برد. شبکه ای که ادبیات تک تک چهره هایش برای مردم، از هر قشر و طبقه اجتماعی پذیرش داشت و رابطه شان با بدنه مردم بیش از هر تشکل اجتماعی یا سیاسی بود.
این اجزا خود بخشی از مردم بودند و برای شان چندان مهم نبود که در فلان مسجد فقط 4 نفر پای کار انقلاب باشند و آن 4 نفر را همانقدر جدی می گرفتند که یک جمع 40 هزار نفری را. به همین دلیل بود که مردم احساس نزدیکی بیشتری با یاران انقلاب می کردند. اهداف والای انقلاب برای خدمت به مردم ولو در دورافتاده ترین نقاط تا آن جا بود که حتی شورای انقلاب در همان ماه های اول پس از پیروزی یعنی در خطیرترین برهه های تاریخ انقلاب به دستور شهید بهشتی گروهی را عازم منطقه کردستان کرد برای عمران و آبادانی. این جهت گیری امروز نیز باید دیده شده و از طرف مردم حس شود.
آن ها نباید احساس کنند وعده حل مشکلات شان تنها در برهه های حساس همچون انتخابات ها مطرح می شود بلکه باید درک کنند انقلاب اسلامی همان انقلابی است که رئیس جمهور نظامش در خرداد 65 داس به دست می گیرد و در مزرعه گندم یک خانواده شهید در روستای فردو گندم درو می کند و وزیر دفاعش همان کسی است که خود در خط مقدم نبرد حضور می یابد. به همین دلیل است که امروز به شدت نیازمند تلفیق آن جهاد تبلیغی با زندگی در میان مردم و خدمت رسانی به مردم هستیم.
3- زندگی جهادی و مبارزه دائمی: مبارزه برای نیل به اهداف عالی اسلامی و انقلابی با زندگی اشرافی و دور از جامعه همخوانی ندارد. یاران اصلی امام خمینی(ره) در دوران مبارزه کسانی بودند که برای مبارزه همه هستی خود را به میدان آوردند.مروری بر زندگی بسیاری از یاران امام و مطالعه سرگذشت زندگی آن ها به خصوص کسانی که به تبعیدهای طولانی محکوم می شدند یا زندان ها و شکنجه های طولانی ساواک را تحمل کرده بودند، چه آن ها که همچون شهید اندرزگوها طلیعه پیروزی را ندیدند و چه آن ها که پا به پای انقلاب تا امروز آمده اند، نشان می دهد که مبارزه این مبارزان، معجونی از «زندگی و مبارزه مجاهدانه» بوده است. مجاهدتی دائمی که حتی وجوه زندگی شخصی و اعضای خانواده شان را نیز درگیر می کرد و به این ترتیب مرزی میان زندگی و مبارزه باقی نمی گذاشت.
امروز در آستانه ورود به 40 سالگی انقلاب اسلامی اگر کسی دغدغه انقلاب و اثبات نقش موثر آن برای رفع مشکلات مردم را دارد باید فارغ از همه دیوارهای کشیده شده بین زندگی خودش و جامعه به مصداق «...وَ جاهِدُوا بأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ...»(توبه، 41) با همه توان به میدان رفع مشکلات کشور بیاید و با همه وجود درک کند که نهضت 15 خرداد در 22 بهمن نه تنها پایان نیافت بلکه آغازی برای ایجاد یک تمدن اسلامی بود؛ آغازی که برای نیل به اهدافش نیاز به «جهاد تبیین»، «خدمت رسانی به مردم» و «زندگی جهادی» دارد.