صراط: ایران نوشت: نیمه شب 28 دی سال گذشته اسماعیل کیهانی مقدم، مقابل خانهاش واقع در عظیمیه کرج، قربانی اسیدپاشی مرد ناشناسی شد و از چند ناحیه صورت، دست و بدن بشدت سوخت.
در پی این واقعه پلیس در جریان ماجرا قرار گرفت و بررسیهای فنی انجام شد اما تاکنون پلیس آگاهی به سرنخ قابل توجهی دراین باره دست نیافته و تحقیقات تخصصی ادامه دارد.
شب حادثه چه گذشت؟
مهندس جوان آن شب تازه از مراسم چهلم پدر همسرش برگشته بود و هنوز از حال و هوای حزن و اندوه مراسم خارج نشده بود که زنگ خانه به صدا درآمد و دلشورهای به دل اسماعیل افتاد. درآن نیمه شب، خانواده کیهانی منتظر هیچکس نبودند. با این حال دختر 15 ساله اسماعیل خواست آیفون را جواب بدهد که پدربا نگرانی به دخترش گفت: دیروقت است بگذار خودم جواب میدهم.
از پشت آیفون صدای ضعیفی به گوش رسید: «... منزل آقای کیهانی مقدم...؟ آقا اسماعیل یک لحظه بیا پایین، کار کوچکی با شما دارم.»مهندس جوان در جواب گفت: «متأسفانه شما را نمیشناسم لطفاً خودتان را معرفی کنید.» شخص ناشناس به آرامی و البته با لحنی محترمانه گفت: «از بستگان دور شما هستم چند لحظهای بیشتر مزاحمتان نمیشوم.»
بعد از این مکالمه کوتاه اسماعیل با تعجب به پایین ساختمان رفت. در را به آرامی باز کرد و تنها یک سؤال شنید: آقا اسماعیل؟!
..وهمان موقع مرد ناشناس بلافاصله ظرف اسید را که پشتش پنهان کرده بود به یکباره بیرون آورد و در یک چشم برهم زدن محتویاتش را به صورت اسماعیل پاشید و بلافاصله سوار خودروی نقره ایاش شد و فرار کرد.اسماعیل در عین ناباوری در حالی که بشدت میسوخت به سمت راهرو خانه رفت و با فریادهای سوختم، سوختم اهالی ساختمان وخانوادهاش را به پایین خانه کشاند. اما صدای سوختم سوختمهای او گواهی میداد که اسید کارش را کرده... چشم چپ، بخشی از صورت، گردن، دستها و پاهایش با اسید سوخته بود.این درحالی بود که او و خانوادهاش بشدت ازاین ماجرای هولناک شوکه بودند.خانوادهاش بلافاصله او را به بیمارستان رساندند اما پزشکان پس ازبررسیها ومعاینات لازم اعلام کردند بسیاری از قسمتهای صورت و بدنش دچار آسیب جدی شدهاند. بعد از آن مأموران پلیس همزمان با بررسی صحنه جرم و شنیدن اظهارات قربانی اسیدپاشی به تحقیق دراین باره پرداختند.
اظهارات شاهد ماجرا
پسر بچه 12 سالهای که یکی از شاهدان اصلی حادثه بود در چند جملهای که به پلیس گفت، سرنخهایی هرچند اندک در اختیار مأموران گذاشت.در ادامه نیزمشخص شد خودروی اسیدپاش ناشناس، یک پژو 206 نقرهای بوده که خود او از عصر داخل کوچه و در خودرواش نشسته بود و انتظار میکشید تا مهندس جوان و خانوادهاش به خانه بازگردند.
پشت پرده اسیدپاشی مرموز
مهرنوش کیهانی، خواهر قربانی اسیدپاشی نیز به خبرنگار «ایران» گفت: «متأسفانه با گذشت چند ماه ازاین فاجعه هولناک، تاکنون به هیچ نقطه مثبتی در خصوص شناسایی متهم نرسیدهایم. حتی اظهارات برادرم و شاهد نوجوان، هم سرنخ مؤثری به پلیس نداده و کارآگاهان در جست و جوی سرنخ تازهای برای دستگیری اسیدپاش فراری هستند.
در حال حاضر کارهای بیمارستانی برادرم را من، مادرم و پدرم پیگیری میکنیم و امور مربوط به شکایت را همسر برادرم در اختیار گرفته است.
به هرحال این جنایت به طور قطع داستانی پشت پرده دارد که همچنان پنهان مانده است.»
خواهر مهندس جوان درپایان گفت: «معمولاً بیشتر قربانیان اسیدپاشی به نوعی با مسائل عاطفی یا ناموسی در ارتباط هستند اما باید انتظار کشید و دید که آیا پلیس آگاهی سرنخ جدیدی را در خصوص این حادثه رازآلود پیدا خواهد کرد یا نه؟.با این حال امیدواریم معمای این ماجرا که زندگی برادرم و همگی ما را نابود کرده است هرچه زودتر روشن شود.»
در پی این واقعه پلیس در جریان ماجرا قرار گرفت و بررسیهای فنی انجام شد اما تاکنون پلیس آگاهی به سرنخ قابل توجهی دراین باره دست نیافته و تحقیقات تخصصی ادامه دارد.
شب حادثه چه گذشت؟
مهندس جوان آن شب تازه از مراسم چهلم پدر همسرش برگشته بود و هنوز از حال و هوای حزن و اندوه مراسم خارج نشده بود که زنگ خانه به صدا درآمد و دلشورهای به دل اسماعیل افتاد. درآن نیمه شب، خانواده کیهانی منتظر هیچکس نبودند. با این حال دختر 15 ساله اسماعیل خواست آیفون را جواب بدهد که پدربا نگرانی به دخترش گفت: دیروقت است بگذار خودم جواب میدهم.
از پشت آیفون صدای ضعیفی به گوش رسید: «... منزل آقای کیهانی مقدم...؟ آقا اسماعیل یک لحظه بیا پایین، کار کوچکی با شما دارم.»مهندس جوان در جواب گفت: «متأسفانه شما را نمیشناسم لطفاً خودتان را معرفی کنید.» شخص ناشناس به آرامی و البته با لحنی محترمانه گفت: «از بستگان دور شما هستم چند لحظهای بیشتر مزاحمتان نمیشوم.»
بعد از این مکالمه کوتاه اسماعیل با تعجب به پایین ساختمان رفت. در را به آرامی باز کرد و تنها یک سؤال شنید: آقا اسماعیل؟!
..وهمان موقع مرد ناشناس بلافاصله ظرف اسید را که پشتش پنهان کرده بود به یکباره بیرون آورد و در یک چشم برهم زدن محتویاتش را به صورت اسماعیل پاشید و بلافاصله سوار خودروی نقره ایاش شد و فرار کرد.اسماعیل در عین ناباوری در حالی که بشدت میسوخت به سمت راهرو خانه رفت و با فریادهای سوختم، سوختم اهالی ساختمان وخانوادهاش را به پایین خانه کشاند. اما صدای سوختم سوختمهای او گواهی میداد که اسید کارش را کرده... چشم چپ، بخشی از صورت، گردن، دستها و پاهایش با اسید سوخته بود.این درحالی بود که او و خانوادهاش بشدت ازاین ماجرای هولناک شوکه بودند.خانوادهاش بلافاصله او را به بیمارستان رساندند اما پزشکان پس ازبررسیها ومعاینات لازم اعلام کردند بسیاری از قسمتهای صورت و بدنش دچار آسیب جدی شدهاند. بعد از آن مأموران پلیس همزمان با بررسی صحنه جرم و شنیدن اظهارات قربانی اسیدپاشی به تحقیق دراین باره پرداختند.
اظهارات شاهد ماجرا
پسر بچه 12 سالهای که یکی از شاهدان اصلی حادثه بود در چند جملهای که به پلیس گفت، سرنخهایی هرچند اندک در اختیار مأموران گذاشت.در ادامه نیزمشخص شد خودروی اسیدپاش ناشناس، یک پژو 206 نقرهای بوده که خود او از عصر داخل کوچه و در خودرواش نشسته بود و انتظار میکشید تا مهندس جوان و خانوادهاش به خانه بازگردند.
پشت پرده اسیدپاشی مرموز
مهرنوش کیهانی، خواهر قربانی اسیدپاشی نیز به خبرنگار «ایران» گفت: «متأسفانه با گذشت چند ماه ازاین فاجعه هولناک، تاکنون به هیچ نقطه مثبتی در خصوص شناسایی متهم نرسیدهایم. حتی اظهارات برادرم و شاهد نوجوان، هم سرنخ مؤثری به پلیس نداده و کارآگاهان در جست و جوی سرنخ تازهای برای دستگیری اسیدپاش فراری هستند.
در حال حاضر کارهای بیمارستانی برادرم را من، مادرم و پدرم پیگیری میکنیم و امور مربوط به شکایت را همسر برادرم در اختیار گرفته است.
به هرحال این جنایت به طور قطع داستانی پشت پرده دارد که همچنان پنهان مانده است.»
خواهر مهندس جوان درپایان گفت: «معمولاً بیشتر قربانیان اسیدپاشی به نوعی با مسائل عاطفی یا ناموسی در ارتباط هستند اما باید انتظار کشید و دید که آیا پلیس آگاهی سرنخ جدیدی را در خصوص این حادثه رازآلود پیدا خواهد کرد یا نه؟.با این حال امیدواریم معمای این ماجرا که زندگی برادرم و همگی ما را نابود کرده است هرچه زودتر روشن شود.»