صراط: این آگهی در یکی از مجلات سینمایی درج شده: «بازیگری تضمینی، جلوی افراد
سودجو گرفته شد، از افراد با استعداد و علاقهمند به بازیگری در عرصه سینما
تضمینی و با عقد قرارداد دعوت به عمل میآید در پروژه (!) بازی کنند
و...».
به گزارش جام جم آنلاین، این آگهی در یکی از مجلات سینمایی درج شده: «بازیگری تضمینی، جلوی افراد سودجو گرفته شد، از افراد با استعداد و علاقهمند به بازیگری در عرصه سینما تضمینی و با عقد قرارداد دعوت به عمل میآید در پروژه (!) بازی کنند و...».
خب، اگر کسی از علاقهمندان به بازیگری باشد (و البته کمی هم سادهاندیش)، با دیدن چنین آگهیهای فریبندهای چقدر برای شرکت در این کلاسها ترغیب میشود؟ البته جدای از این آموزشگاههای بینام و نشان، راههای عجیب و غریبتری هم برای رسیدن به بازیگری وجود دارد که بعضیها هم از آن راهها وارد میشوند.
مثلا چی؟ مثلا اینکه پول میدهند و برخی نقشهای سینمایی را میخرند، بدون اینکه تحصیلات، تجربه و استعدادی در این زمینه داشته باشند. این دوستان برای رسیدن به هدفشان به جای راه درست و اصولی قدم در بیراهه میگذارند و برای گرفتن یک نقش در فیلم پول میدهند و اینطور میشود که لقب «بازیگر اسپانسری» به خود میگیرند.
بازیگر اسپانسری یعنی کسی که به یک تهیهکننده (البته نه تهیهکنندههای معتبر و کاربلد) مراجعه میکند و نقشی را خریداری کند، نتیجه اش هم میشود اینکه هم خودش به مراد دلش میرسد و هم تهیهکننده را به پول بیشتری میرساند.
حالا خودتان ببینید چنین روابطی چه تبعاتی برای بازیگران حرفهای و اصلا کل چرخه سینما به دنبال دارد. در شرایطی که بازیگران کارآمدسینمای ما از کمکاری و بیکاری گله دارند، حضور این افراد که صرفا براساس ظاهر و پول جذب این حوزه میشوند چه معنایی دارد؟ حالا اینها به جای خود، از آن طرف همه ما میدانیم که در این سالها بعضیها به دلیل سطح پایین فیلمها، بازیهای خام و ابتدایی، کارگردانیهایی آماتور و... رفتن به سینما را از سبد نیازهای فرهنگیشان حذف کردند.
شما فکر نمیکنید بیشترین دلیل از دست رفتن مخاطبان سینما همین مناسبات پشت پرده است؟ البته از آنجا که ماندگاری در عرصه تصویر سخت است شاید ماندن پرزرق و برق این شیفتگان شهرت حتی به ۱۰ سال هم نرسد، اما همین زمان برای کسانی که زحمتی برای رسیدن به آن نکشیدهاند و یک شبه ره صد ساله را رفتهاند کافی است تا هم شهرتی برای خود جمع و جور کنند و هم با حضور پیاپی در چند فیلم سینمایی درآمد خوبی (حتی برای یک عمرشان) کسب کنند.
در این بین شاید تنها راه جلوگیری از معضلی که مدتهاست گریبانگیر این حوزه شده آگاهی دادن به افرادی است که سودای بازیگری در سر میپرورانند.
آنها باید بدانند که هنر با پول خریدنی نیست و اگر هم چیزی با این عنوان براحتی فروخته میشود، هنر نیست؛ بلکه تجارتی است که در نهایت خودشان را متضرر خواهد خورد، چون هم پولشان را بر باد میدهد و هم عمرشان را.
حالا ببینید اهالی سینما درباره نقشفروشی در این عرصه چه میگویند.
شرایطی ایجاد کردند که یکسری از همنسلان من که پایبند به اصولی در حرفه سینما هستیم، خانهنشین شوند و امکان کار نداشته باشند! خود من پر از انرژی و آماده برای کار هستم، اما متاسفانه فضایی برای فعالیت وجود ندارد. مافیای عجیب و غریبی در سینما وجود دارند که بیسابقه است و زیرکانه هم فعالیت میکنند. الان بیشتر انتخاب بازیگرها در سینما براساس ارتباطات و روابط اتفاق میافتد و گزینش بازیگرها برای نقشهای مختلف، کمتر بر مبنای شایستگی و تناسب با نقش است.
رابطه و باندبازی و خرید و فروش نقشها، سینما را به روز سیاه کشانده است. من و بازیگران قدیمی خوشنام که میخواهیم صادقانه و خالصانه در این فضا کار کنیم و دنبال حاشیه نیستیم این وضعیت را به خدا میسپاریم. من از مسئولان فرهنگی و هنری کشور شکایت دارم و انتظار دارم به این وضعیت رسیدگی کنند و ببینند چرا بازیگران قدیمی بیکار و خانهنشین شدهاند.
از نمونههای زیر پا گذاشتن اخلاق، به عدهای برمیگردد که پول میگیرند و نقش میفروشند، مسالهای که کم و بیش دور و اطراف ما وجود دارد. این موضوع واقعا ناراحتکننده است. ما این همه بازیگر داریم و روا نیست که اینگونه با آنها رفتار شود. در حال حاضر ما دو انجمن داریم، یکی انجمن بازیگران سینماست و دیگری که من در آن حضور دارم. در آنجا چیزی حدود ۴۰۰ بازیگر عضو هستند و از بین آنها جز یکی ـ. دو نفر بیشتر در فیلمها بازی ندارند. به خدا این افراد زن و بچه دارند و این طرز رفتار واقعا نادرست است.
به خاطر جذابیت کاذبی که کار ما پیدا کرده همه دوست دارند بازیگر شوند و برخی پول میدهند و نقش میخرند تا چهره شوند و همین مساله میشود دلیلی برای حضور کمرنگ بازیگران مطرح در عرصه تصویر.
فضای حال حاضر سینما فضای درستی نیست. بازیگران جدیدی که وارد سینما شدهاند به هر کاری دست میزنند تا کار کنند. این افراد قطعا انگیزه بازیگری ندارند و به دنبال مسائل دیگری هستند و من هم برای این افراد و همچنین برای سینمایی که به این شکل بازیگر انتخاب میکند متاسفم. متاسفانه امروز دیگر ملاک انتخاب، توانایی بازیگر نیست؛ بلکه این مهم است که طرف چقدر برای حضور در فیلم سرمایهگذاری میکند!
همیشه عده زیادی از طریق پول و پارتی وارد عرصه بازیگری شدهاند، اما ماندگاری آنها در این حوزه کوتاه است. چون در این زمینه توانمند نیستند. اکثر مردم از این رشته یک تصویر رویایی در ذهنشان دارند، ولی وقتی از راهی بجز راه اصلی که تحصیل و تمرینات تخصصی است به این عرصه ورود پیدا میکنند نمیتوانند مدت زیادی دوام بیاورند. به نظر من باید از کسانی که چنین اشخاصی را میپذیرند گله کرد و به تهیهکنندگانی خرده گرفت که مسبب چنین رویدادی هستند. اقدام اساسی در این زمینه مبارزه با این لابیهاست. در حال حاضر از این اتفاق گریزی نیست و خیلی سال است که شاهد این امر هستیم و نمیتوان منکر این واقعیت شد.
شاید بخشی از فیلمهای سینمای ایران با پول نقشفروشی تولید شوند. یعنی تهیهکننده حس میکند از روی اجبار باید فیلم بسازد و به همین دلیل از افراد مختلف پول میگیرد و به آنها نقش میفروشد! البته من دوست ندارم این اتفاق را به چشم ببینم، چرا که هر مقولهای باید اول سالم باشد بعد زیبا. البته حس میکنم این موضوع در سینمای ایران خیلی زیاد نیست.
الان جوانها فکر میکنند، میتوانند با پول به همه جا برسند و حتی نقشهای خوبی در تئاتر، سینما و تلویزیون را بخرند و وقتی جلوی دوربین میآیند متوجه میشوی، هیچی بلد نیستند. چون زحمت نکشیده و اصول بازیگری را نمیدانند. هدف جوانان امروز فقط رسیدن به پله آخر است بدون هیچ زحمت و تلاشی. تا چند سال قبل اگر کسی از من میپرسید چطور بازیگر شوم؟ برایش توضیح میدادم که باید دوره آموزشی طی کند، دانشگاه برود و...، اما الان میگویم اگر پول داری برو نقش بخر! همه چیز به هم ریخته و هیچ چیز سرجایش نیست.
ظاهرا سینمای ما احتیاج به بازیگر ندارد؛ کافی است تنها چهرهات قشنگ باشد یا پول و پارتی داشته باشی؛ چنین ویژگیهایی کفایت میکند. این بدان معناست که شما استعداد بازیگری هم نداشته باشید، چندان مهم نیست. فرهنگ جامعه به گونهای درباره بازیگری جاافتاده و ارج و قرب بازیگری به حدی پایین آمده است که برخی افراد در خیابان به سراغ من میآیند و میگویند بچه من سه ماه تابستان بیکار است، میتواند بیاید بازی کند! با چنین دیدگاهی بازیگری شغل نیست و اگر شغل نباشد، استعداد هم نمیخواهد؛ استعداد هم که نخواهد، در باز است و هرکسی میتواند وارد آن شود. اتفاقا خیلی از کسانی که به واسطه پول و پارتی وارد عرصه تصویر شدند در آن باقی ماندهاند و خیلی از این افراد حتی الان تز بازیگری میدهند و درباره متدهای مختلف بازیگری در دنیا صحبت میکنند و هیچ مشکلی هم ندارند.
افراد زیادی به نام بازیگر وارد این عرصه شدهاند که اصلا معلوم نیست از کجا آمدهاند و در واقع براساس روابطی که دارند در کارها حضور پیدا میکنند و البته به همان زودی هم ناپدید میشوند. این روزها خیلی به این موضوع فکر میکنم که چرا باید برخی بازیگران باتجربه در خانه بمانند و به جایشان با گریم، سن بازیگر دیگری را ۱۵، ۲۰ سال بالا ببرند تا نقشی را ایفا کند که نه از عهدهاش برمیآید و نه مخاطب او را میپذیرد؟ دلیل این اتفاق مگر غیر از این است که انتخابها از روی معیار درستی انجام نمیشود؟! درچند ساله اخیر همه چیز بر مبنای پول و پارتی پیش میرود و رابطه جایگزین ضوابط کاری شده است.
به گزارش جام جم آنلاین، این آگهی در یکی از مجلات سینمایی درج شده: «بازیگری تضمینی، جلوی افراد سودجو گرفته شد، از افراد با استعداد و علاقهمند به بازیگری در عرصه سینما تضمینی و با عقد قرارداد دعوت به عمل میآید در پروژه (!) بازی کنند و...».
خب، اگر کسی از علاقهمندان به بازیگری باشد (و البته کمی هم سادهاندیش)، با دیدن چنین آگهیهای فریبندهای چقدر برای شرکت در این کلاسها ترغیب میشود؟ البته جدای از این آموزشگاههای بینام و نشان، راههای عجیب و غریبتری هم برای رسیدن به بازیگری وجود دارد که بعضیها هم از آن راهها وارد میشوند.
مثلا چی؟ مثلا اینکه پول میدهند و برخی نقشهای سینمایی را میخرند، بدون اینکه تحصیلات، تجربه و استعدادی در این زمینه داشته باشند. این دوستان برای رسیدن به هدفشان به جای راه درست و اصولی قدم در بیراهه میگذارند و برای گرفتن یک نقش در فیلم پول میدهند و اینطور میشود که لقب «بازیگر اسپانسری» به خود میگیرند.
بازیگر اسپانسری یعنی کسی که به یک تهیهکننده (البته نه تهیهکنندههای معتبر و کاربلد) مراجعه میکند و نقشی را خریداری کند، نتیجه اش هم میشود اینکه هم خودش به مراد دلش میرسد و هم تهیهکننده را به پول بیشتری میرساند.
حالا خودتان ببینید چنین روابطی چه تبعاتی برای بازیگران حرفهای و اصلا کل چرخه سینما به دنبال دارد. در شرایطی که بازیگران کارآمدسینمای ما از کمکاری و بیکاری گله دارند، حضور این افراد که صرفا براساس ظاهر و پول جذب این حوزه میشوند چه معنایی دارد؟ حالا اینها به جای خود، از آن طرف همه ما میدانیم که در این سالها بعضیها به دلیل سطح پایین فیلمها، بازیهای خام و ابتدایی، کارگردانیهایی آماتور و... رفتن به سینما را از سبد نیازهای فرهنگیشان حذف کردند.
شما فکر نمیکنید بیشترین دلیل از دست رفتن مخاطبان سینما همین مناسبات پشت پرده است؟ البته از آنجا که ماندگاری در عرصه تصویر سخت است شاید ماندن پرزرق و برق این شیفتگان شهرت حتی به ۱۰ سال هم نرسد، اما همین زمان برای کسانی که زحمتی برای رسیدن به آن نکشیدهاند و یک شبه ره صد ساله را رفتهاند کافی است تا هم شهرتی برای خود جمع و جور کنند و هم با حضور پیاپی در چند فیلم سینمایی درآمد خوبی (حتی برای یک عمرشان) کسب کنند.
در این بین شاید تنها راه جلوگیری از معضلی که مدتهاست گریبانگیر این حوزه شده آگاهی دادن به افرادی است که سودای بازیگری در سر میپرورانند.
آنها باید بدانند که هنر با پول خریدنی نیست و اگر هم چیزی با این عنوان براحتی فروخته میشود، هنر نیست؛ بلکه تجارتی است که در نهایت خودشان را متضرر خواهد خورد، چون هم پولشان را بر باد میدهد و هم عمرشان را.
حالا ببینید اهالی سینما درباره نقشفروشی در این عرصه چه میگویند.
صدرالدین حجازی
شرایطی ایجاد کردند که یکسری از همنسلان من که پایبند به اصولی در حرفه سینما هستیم، خانهنشین شوند و امکان کار نداشته باشند! خود من پر از انرژی و آماده برای کار هستم، اما متاسفانه فضایی برای فعالیت وجود ندارد. مافیای عجیب و غریبی در سینما وجود دارند که بیسابقه است و زیرکانه هم فعالیت میکنند. الان بیشتر انتخاب بازیگرها در سینما براساس ارتباطات و روابط اتفاق میافتد و گزینش بازیگرها برای نقشهای مختلف، کمتر بر مبنای شایستگی و تناسب با نقش است.
گیتی معینی
رابطه و باندبازی و خرید و فروش نقشها، سینما را به روز سیاه کشانده است. من و بازیگران قدیمی خوشنام که میخواهیم صادقانه و خالصانه در این فضا کار کنیم و دنبال حاشیه نیستیم این وضعیت را به خدا میسپاریم. من از مسئولان فرهنگی و هنری کشور شکایت دارم و انتظار دارم به این وضعیت رسیدگی کنند و ببینند چرا بازیگران قدیمی بیکار و خانهنشین شدهاند.
جمشید مشایخی
از نمونههای زیر پا گذاشتن اخلاق، به عدهای برمیگردد که پول میگیرند و نقش میفروشند، مسالهای که کم و بیش دور و اطراف ما وجود دارد. این موضوع واقعا ناراحتکننده است. ما این همه بازیگر داریم و روا نیست که اینگونه با آنها رفتار شود. در حال حاضر ما دو انجمن داریم، یکی انجمن بازیگران سینماست و دیگری که من در آن حضور دارم. در آنجا چیزی حدود ۴۰۰ بازیگر عضو هستند و از بین آنها جز یکی ـ. دو نفر بیشتر در فیلمها بازی ندارند. به خدا این افراد زن و بچه دارند و این طرز رفتار واقعا نادرست است.
رضا بنفشه خواه
به خاطر جذابیت کاذبی که کار ما پیدا کرده همه دوست دارند بازیگر شوند و برخی پول میدهند و نقش میخرند تا چهره شوند و همین مساله میشود دلیلی برای حضور کمرنگ بازیگران مطرح در عرصه تصویر.
روناک یونسی
فضای حال حاضر سینما فضای درستی نیست. بازیگران جدیدی که وارد سینما شدهاند به هر کاری دست میزنند تا کار کنند. این افراد قطعا انگیزه بازیگری ندارند و به دنبال مسائل دیگری هستند و من هم برای این افراد و همچنین برای سینمایی که به این شکل بازیگر انتخاب میکند متاسفم. متاسفانه امروز دیگر ملاک انتخاب، توانایی بازیگر نیست؛ بلکه این مهم است که طرف چقدر برای حضور در فیلم سرمایهگذاری میکند!
لاله اسکندری
همیشه عده زیادی از طریق پول و پارتی وارد عرصه بازیگری شدهاند، اما ماندگاری آنها در این حوزه کوتاه است. چون در این زمینه توانمند نیستند. اکثر مردم از این رشته یک تصویر رویایی در ذهنشان دارند، ولی وقتی از راهی بجز راه اصلی که تحصیل و تمرینات تخصصی است به این عرصه ورود پیدا میکنند نمیتوانند مدت زیادی دوام بیاورند. به نظر من باید از کسانی که چنین اشخاصی را میپذیرند گله کرد و به تهیهکنندگانی خرده گرفت که مسبب چنین رویدادی هستند. اقدام اساسی در این زمینه مبارزه با این لابیهاست. در حال حاضر از این اتفاق گریزی نیست و خیلی سال است که شاهد این امر هستیم و نمیتوان منکر این واقعیت شد.
فرهاد آئیش
شاید بخشی از فیلمهای سینمای ایران با پول نقشفروشی تولید شوند. یعنی تهیهکننده حس میکند از روی اجبار باید فیلم بسازد و به همین دلیل از افراد مختلف پول میگیرد و به آنها نقش میفروشد! البته من دوست ندارم این اتفاق را به چشم ببینم، چرا که هر مقولهای باید اول سالم باشد بعد زیبا. البته حس میکنم این موضوع در سینمای ایران خیلی زیاد نیست.
بیوک میرزایی
الان جوانها فکر میکنند، میتوانند با پول به همه جا برسند و حتی نقشهای خوبی در تئاتر، سینما و تلویزیون را بخرند و وقتی جلوی دوربین میآیند متوجه میشوی، هیچی بلد نیستند. چون زحمت نکشیده و اصول بازیگری را نمیدانند. هدف جوانان امروز فقط رسیدن به پله آخر است بدون هیچ زحمت و تلاشی. تا چند سال قبل اگر کسی از من میپرسید چطور بازیگر شوم؟ برایش توضیح میدادم که باید دوره آموزشی طی کند، دانشگاه برود و...، اما الان میگویم اگر پول داری برو نقش بخر! همه چیز به هم ریخته و هیچ چیز سرجایش نیست.
امیر جعفری
ظاهرا سینمای ما احتیاج به بازیگر ندارد؛ کافی است تنها چهرهات قشنگ باشد یا پول و پارتی داشته باشی؛ چنین ویژگیهایی کفایت میکند. این بدان معناست که شما استعداد بازیگری هم نداشته باشید، چندان مهم نیست. فرهنگ جامعه به گونهای درباره بازیگری جاافتاده و ارج و قرب بازیگری به حدی پایین آمده است که برخی افراد در خیابان به سراغ من میآیند و میگویند بچه من سه ماه تابستان بیکار است، میتواند بیاید بازی کند! با چنین دیدگاهی بازیگری شغل نیست و اگر شغل نباشد، استعداد هم نمیخواهد؛ استعداد هم که نخواهد، در باز است و هرکسی میتواند وارد آن شود. اتفاقا خیلی از کسانی که به واسطه پول و پارتی وارد عرصه تصویر شدند در آن باقی ماندهاند و خیلی از این افراد حتی الان تز بازیگری میدهند و درباره متدهای مختلف بازیگری در دنیا صحبت میکنند و هیچ مشکلی هم ندارند.
روشنک عجمیان
افراد زیادی به نام بازیگر وارد این عرصه شدهاند که اصلا معلوم نیست از کجا آمدهاند و در واقع براساس روابطی که دارند در کارها حضور پیدا میکنند و البته به همان زودی هم ناپدید میشوند. این روزها خیلی به این موضوع فکر میکنم که چرا باید برخی بازیگران باتجربه در خانه بمانند و به جایشان با گریم، سن بازیگر دیگری را ۱۵، ۲۰ سال بالا ببرند تا نقشی را ایفا کند که نه از عهدهاش برمیآید و نه مخاطب او را میپذیرد؟ دلیل این اتفاق مگر غیر از این است که انتخابها از روی معیار درستی انجام نمیشود؟! درچند ساله اخیر همه چیز بر مبنای پول و پارتی پیش میرود و رابطه جایگزین ضوابط کاری شده است.