صراط: همه ما وقتی آیین الهی را پذیرفته ایم به همه اش ایمان داریم، یعنی معتقدیم که باور کامل به این دین و تسلیم شدن مطلق در مقابل امر الهی شرط سعادت است و نمی شود بخشی از دستورات خداوند را بپذیریم و بخشی را کنار بگذاریم.دین یک گفتمان است که هم در مرحله تبلیغ و معرفی و جذب دیگران به سمت آن و هم در مقام عمل به دستوراتش و هم در موضع محاسبه قیامت همه اش با هم است.از زمان عرضه دین تا امروز همیشه البته بوده اند کسانی که به هر دلیل می خواسته اند بخشی و گزینشی عمل کنند و به تعبیر قرآن کریم "نؤمن ببعض و نکفر ببعض" به میل و سلیقه خود با دین روبه رو شوند.
زمان پیامبر هم خیلی افراد حاضر بودند که بخشی از دین را قبول کنند اما رسول خدا حتی در سخت ترین مراحل و غریبانه ترین شرایط هم زیر بار نمی رفتند.این موضوع تازگی ندارد، در طول تاریخ هم همیشه این دعوا بوده و اصلا در کربلا هم قصه این بود که یزید می گفت من نماز و روزه و حج و قرآنش را قبول می کنم ولی با عدل و قسط و مبارزه و قیامش مشکل دارم!
و لابد کسانی هم ممکن است باشند که بگویند ما قسط و عدل و قیام و جهادش را قبول داریم ولی اهل حجاب و نماز و روزه و حج نیستیم!
مشکل امروز ما هم در معرفی اسلام این است که می خواهیم قوه قضاییه و بانکداری مان همین باشد که هست اما بی حجابی و روزه خواری هم نداشته باشیم!
نمی شود بگوییم دین داری فقط روزه گرفتن و نماز جمعه و حجاب و راهپیمایی روز قدس است!
اگر صحبت از دین اسلام است- بدون تعارف - اسلام همه اینها با هم است و اگر بخواهیم بخشی را جدا کنیم دیگر اسمش اسلام نمی شود و نمی توان توقع داشت که افراد با شوق و شیفتگی به سوی این چیز جدیدی که خودمان ساخته ایم و اسمش را اسلام گذاشته ایم بیایند و تسلیمش شوند.اگر اسلام است باید عدالت و کرامت انسان تا روزه و نماز و حج و حجاب و ... همه را با هم ببینیم !
روزه خواری به عنوان یک نمونه از عدم التزام به معیارهای دینی و بی حجابی هم نمونه دیگری از آثار و عوارض طبیعی این روزگار است. گفتمان دین به طور کلی در داخل کشور ضعیف شده است- هم به خاطر تهدیدهای خارجی و هم به خاطر آفت های داخلی- و زمانی که در مجموع گفتمان دین ضعیف شد باید درک کرد که حجاب و روزه داری هم بخشی از این گفتمان است.این طور نیست که ما بتوانیم این ها را از هم جدا کنیم زیرا همه با هم هستند و از این روی معمولا وقتی که کسی نسبت به کلیت گفتمان دینی ضعف اعتقاد پیدا می کند یا بی اعتقاد می شود آرام آرام و به مرور همه اینها را رها میکند و معمولا کسی که مسلمان می شود و به سوی دین می آید به مرور کلیت این باور را با همه لوازمش می پذیرد.
تلاش دشمن برای ارائه جلوه ای عقب مانده و ناکارآمد از دین به همین جهت است که وقتی مخاطب جوان تصوری ناپسند از متولیان امور دین و مبلغان مذهبی یافت و نسبت به دینداری بی میل شد خود به خود گفتمان دین را به طور کلی کنار می گذارد و اندک اندک نماز و روزه و حجابش از دست می رود زیرا پیش از آن باور درونی اش نسبت به سلامت و ارزش کلی این گفتمان سست شده و از میان رفته است.
زمان پیامبر هم خیلی افراد حاضر بودند که بخشی از دین را قبول کنند اما رسول خدا حتی در سخت ترین مراحل و غریبانه ترین شرایط هم زیر بار نمی رفتند.این موضوع تازگی ندارد، در طول تاریخ هم همیشه این دعوا بوده و اصلا در کربلا هم قصه این بود که یزید می گفت من نماز و روزه و حج و قرآنش را قبول می کنم ولی با عدل و قسط و مبارزه و قیامش مشکل دارم!
و لابد کسانی هم ممکن است باشند که بگویند ما قسط و عدل و قیام و جهادش را قبول داریم ولی اهل حجاب و نماز و روزه و حج نیستیم!
مشکل امروز ما هم در معرفی اسلام این است که می خواهیم قوه قضاییه و بانکداری مان همین باشد که هست اما بی حجابی و روزه خواری هم نداشته باشیم!
نمی شود بگوییم دین داری فقط روزه گرفتن و نماز جمعه و حجاب و راهپیمایی روز قدس است!
اگر صحبت از دین اسلام است- بدون تعارف - اسلام همه اینها با هم است و اگر بخواهیم بخشی را جدا کنیم دیگر اسمش اسلام نمی شود و نمی توان توقع داشت که افراد با شوق و شیفتگی به سوی این چیز جدیدی که خودمان ساخته ایم و اسمش را اسلام گذاشته ایم بیایند و تسلیمش شوند.اگر اسلام است باید عدالت و کرامت انسان تا روزه و نماز و حج و حجاب و ... همه را با هم ببینیم !
روزه خواری به عنوان یک نمونه از عدم التزام به معیارهای دینی و بی حجابی هم نمونه دیگری از آثار و عوارض طبیعی این روزگار است. گفتمان دین به طور کلی در داخل کشور ضعیف شده است- هم به خاطر تهدیدهای خارجی و هم به خاطر آفت های داخلی- و زمانی که در مجموع گفتمان دین ضعیف شد باید درک کرد که حجاب و روزه داری هم بخشی از این گفتمان است.این طور نیست که ما بتوانیم این ها را از هم جدا کنیم زیرا همه با هم هستند و از این روی معمولا وقتی که کسی نسبت به کلیت گفتمان دینی ضعف اعتقاد پیدا می کند یا بی اعتقاد می شود آرام آرام و به مرور همه اینها را رها میکند و معمولا کسی که مسلمان می شود و به سوی دین می آید به مرور کلیت این باور را با همه لوازمش می پذیرد.
تلاش دشمن برای ارائه جلوه ای عقب مانده و ناکارآمد از دین به همین جهت است که وقتی مخاطب جوان تصوری ناپسند از متولیان امور دین و مبلغان مذهبی یافت و نسبت به دینداری بی میل شد خود به خود گفتمان دین را به طور کلی کنار می گذارد و اندک اندک نماز و روزه و حجابش از دست می رود زیرا پیش از آن باور درونی اش نسبت به سلامت و ارزش کلی این گفتمان سست شده و از میان رفته است.