صراط: مصادره به مطلوب شخصیتهای انقلابی و مردمپسند چیزی نیست که مربوط به سالها و یا حتی دهههای اخیر بوده باشد اما با توجه به اینکه این روزها تلاش بیشتری برای مصادره جناحی این شخصیتها صورت میگیرد بر آن شدیم تا ضمن اشاره به رفتارهای نامتعارفی که اکنون باب شده درباره چرایی این رفتار و البته هدف نهایی افرادی که از این حربه میخواهند بهره بگیرند بنویسیم، البته بدون توهین و تحقیر جناح خاصی و یا مصادره نرم شخصیتها به نفع جریانی که احتمالا فکر میکنید ما از آن حمایت میکنیم.
چرا به فکر مصادره میافتند؟!
به گزارش سیاست روز، برای بررسی اینکه چرا مصادره مطلوب شخصیتها رواج بیشتری در روزهای اخیر گرفته است ابتدا باید چرایی آن را یافت. اصلا چرا شخصیتهای سیاسی و یا حتی سیاسی - مذهبی باید خودشان را به شخصیتهای انقلابی و مورد تایید درگذشته تشبیه کنند؟! پاسخ به این پرسش جوابهای متفاوتی میتواند داشته باشد و هر کس برای این اقدام میتواند دلایل خاص خود را ارائه کند، اما شاید عمدهترین پاسخها موارد زیر باشد:
کسب مقبولیت: شاید یکی از نکات مهمی که برخیها برای تشابه خود یا حتی فرد مورد نظرشان به شخصیت انقلابی و اسلامی دست میزنند، این باشد که خواهان مقبولیت عمومی بشوند.
کسب مشروعیت: دلیل نخست شاید ادامه تشابه شخصیتهای مقبول کشور را مورد نقد قرار دهد و باعث شود که عدهای بگویند با وجود فرض نخست شخصیتهای مقبول نظام نباید دست به شبیهسازی اخلاق و منویاتشان با اشخاص کاریزما بزنند، در حالی که اینطور نیست و بارها دیدهایم که شخصیتهای معقول هم مورد مشابهت و مقایسه با آن کاریزماها قرار میگیرند، برای این عده باید گفت مقبولیت بیمشروعیت نمیتواند دوام داشته باشد بر همین اساس است که افراد مقبول برای اینکه شاید راهی برای اثبات مشروعیت خود به مردم نیافتهاند تلاش میکنند که با مقایسه شخصیت خود و فرد مشروع درگذشته مشروعیت لازم را کسب کنند.
مورد تایید نظام قرار گرفتن: اما افراد مقبول و مشروع هم گاهی دست به مشابهتسازی زده و سعی در نمایش جلوهای از رفتار افراد منتخب نظام و شباهت آن با اقدامات خودشان دارند، این قبیل افراد هم شاید برای گرفتن تایید مجدد از مردم و نشان دادن اینکه هنوز هم در مسیر انقلاب هستند و مورد تایید نظاماند دست به چنینی اقدامی میزنند.
همراه کردن افکار عمومی: اما عدهای هم هستند که هیچیک از صفات بالا برایشان مهم نیست و فقط میخواهند افکار عمومی را با این مصادره مطلوب گوش به فرمان خود کرده و فرمانهایشان را در خلاف جهت و یا در انحرافی معنادار از انقلاب بیان کنند.
حال با توجه به اینکه اکثر قریب به اتفاق چرایی مشابهتسازی را متوجه شدیم به سراغ بحث بعدی یعنی چگونگی جا انداختن این شباهتهای کذایی کشف شده میپردازیم. البته قبل از اینکه سراغ بحث بعدی برویم بهتر است قبل از اینکه به شخصیتها بر بخورد بنویسیم که گاهی خود شخصیتها در مقایسه آنها با افراد مقبول و مشروع درگذشته بیتقصیرند اما در استمرار این ماجرا نمیتوانیم بپذیریم که تقصیری ندارند.

چگونه مصادره مطلوب میکنند؟
مصادره به مطلوبهایی که تا کنون شاهد آن در کشور بودیم اغلب در ابتدا با پاسخ مثبت از سوی مردم مواجه شده است و رفتهرفته واکنشهای نامطلوبی را از سوی مردم نسبت به این قیاسهای معالفارق شاهد بودیم. اما باید دید این مصادره مطلوب شخصیتهای انقلابی و کاریزما چطور صورت میگیرد که یاری عموم جامعه در بدو امر باورپذیر میشود، این کار هم با ترفندهای مختلفی همراه است که عمدهترین آنها را برایتان برخواهیم شمرد:
پیدا کردن شباهتها بدون توجه به موقعیت زمانی و مکانی و...: اولین کاری که این افراد برای مشابهتسازی انجام میدهند دید گزینشی به رفتارهای یک شخص انقلابی و کاریزما است، همه رفتارهای او اعم از نوع پوشش و خوراک و آداب معاشرت و... را بررسی و بالاخره بند مورد نظر و شبیهترین مورد به فرد موردنظرشان را یافته و سعی در برجستهسازی آن دو رفتار شبیه به هم بدون توضیح جزییات و شرایط و اقتضای زمان میکنند.
قرق رسانهای: این رفتار یاد شده در بند اول اگر با قرق رسانهای یا بهاصطلاح همگامسازی رسانهای همراه نباشد برای مردم جامعه دیرتر جا خواهد افتاد اما معمولا این افراد با استفاده از امکانات رسانهای به توسعه این شباهتها در جامعه میپردازند.
استفاده از ابزارهای پیشرفته: امروزه با توسعه الکترونیک جهانی استفاده از ابزارهای کمکی نظیر شبکههای اجتماعی نیز به دامن زدن و در راس ماندن این شباهت کمک به سزایی میکند و در این مسیر هم دوستان شباهتطلب ابتکارات خودشان را دارا هستند و از آن استفاده میکنند.
تکرار مکرر: استفاده از شخصیتهایی که دائما شباهت کسب شده را تکرار میکنند نیز راهکاری است که کمک میکند افکار عمومی در مواجه بیشتر با این شباهت باورشان شود که شخصیت انقلابی با فلان فرد مشابهتهایی دارد و این روش هم از جمله روشهای موثر در القای مسالمتآمیزی است که به مصادره مطلوب در میان جامعه هدف کمک میکند.
اما با توجه به بررسی چرایی ورود برخی اشخاص به این رفتار ناهنجار و همگونسازی خود با چهرههای کاریزمای انقلابی نیاز است که اهداف استمرار این روش را هم مرور کنیم، رفتاری که گاهی به دلایل خیلی ساده شروع و در ادامه با هدفی پلید و ناپایدار و خانمان برانداز مواجه و دانسته یا نادانسته همراه میشوند.
اهداف شبیهسازیهای دروغین؟
اهداف نهایی استمرار شبیهسازیهای دروغین میتواند طیف وسیعی را در بر بگیرد که به نمونههایی از این طیف اشاره خواهیم کرد:
خیرخواهی: عدهای با همان چرایی مطرح شده در ابتدای متن در مسیر مصادره مطلوب شخصیتهای انقلاب گام برمیدارند و در ادامه با نیت خیرخواهانه و زنده کردن افراد انقلابی و مسیر و منش آنها کاری میکنند که به کلی مردم از این مسیر زده بشوند، این افراد سادهلوحانه در مسیری قرار میگیرند که نهایت آن نابودی خودشان و قهرمان ملی باشد.
ایجاد دوقطبی: عدهای اما نه؛ به صراحت برای دودسته کردن مردم و راه انداختن جبهه خیر و شر و دوستان و دشمنان دست به این اقدام زده و تلاش دارند که همه منتقدان به رفتارهایشان را با این شبیهسازی به دشمن تشبیه کرده و از آنها انتقام بگیرند، در حالی که انتقام گرفتن از آنها به انشقاق بیشتر در جامعه منجر و در نهایت حذفشان را درپی خواهد داشت.
نابودکردن و به انحراف بردن قهرمانان کشور: عدهای هم بیرون از کشور کناری نشستند و از شباهتسازیهای صورت گرفته به نفع حاکمان منفورشان سوءاستفاده میکنند و در ادامه و استمرار این مسیر به جریان و طیف خاص کمک و در واقع تلاش میکنند که شخصیتهای انقلابی را باز هم ترور کرده و آنها را در اذهان به انحراف بکشانند.
دنیاطلبی: تکلیف این عده مشخص است، آنها برای رسیدن به خوشیهای زودگذر دنیا و نشستن روی صندلیهای ریاست همه چیز را قربانی میکنند حتی رفیقهای انقلابیشان را!
به انحراف کشیدن اصل انقلاب: گاهی اهداف استمرار این روش و استفاده از مهرههای ساده لوح به نفع دشمنان انقلاب با هدفگذاریهای دقیق و طولانیمدت صورت گرفته و به ترور شخصیتهای انقلابی اکتفا نکرده و میخواهند با شبیهسازی شخصیتهای انقلابی و ضایع کردن فرد تشبیه شده کاری کنند که اصل انقلاب به انحراف کشیده شده و مردم از شخصیت انقلابی، شخصیت شبیهسازی شده و اصل انقلاب توامان زده شوند.
راهحل
برای پیدا کردن راهحلی برای پایان دادن به این معضلات باید دقیق و با هوشیاری تمام کارهایی صورت گیرد چراکه در غیر این صورت از همین رفتارهای راهحلگونه، نیز برای پیشبرد اهداف این جماعت ممکن است سوءاستفاده صورت گیرد. اولین نکتهای که در مقابله با این شبیهسازیها باید صورت گیرد توجه به مقابله به مثل نکردن است، هر نوع مقابله به مثلی میتواند اوضاع را بدتر کند، از مقابله به مثل جناحی و یا حتی پیدا کردن وجه افتراغ دو شخصیت شبیهسازی شده باید جدا خودداری کرد.
بهترین راهحلی که در این شراط میتوان از آن سود جست اشاره به سخنان بزرگان دین و البته بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبری است که بارها و بارها تاکیداتی درباره تفسیر و تشخیص شخصیتهای انقلابی و روحیه انقلابی دارند و این ویژگیها را به صورت صریح بیان کردهاند و در کنار آن بارها تاکید کردند که میتواند حتی یک انقلابی را در همه فصول انقلابی دانست و افراد تا قبل از مرگشان هر لحظه احتمال انحراف از مسیر را دارا هستند.
در کنار موارد یاد شده میتوان به نحوه کاریزما شدن و محبوبیت و مقبولیت شخصیتهای انقلابی و اقداماتی که داشتند اشاره و راه شهرت انقلابی را به درستی بیان کرد.
باید توجه کرد که از هرگونه کار جناحی در این مسیر پرهیز شود چراکه این اقدامات تاثیرات مخرب و منفی از خود به جای خواهد گذاشت.
آنهایی که در این مسیر گام برداشتند
در دهه اخیر افرادی خودشان یا حتی به واسطه طرفدارانشان به سمت مصادره مطلوب حرکت کردند که عواقب آنها را هم شاهد بودیم فقط برای یادآوری مینویسیم که تاکنون، احمدینژاد به رجایی؛ بهشتی به روحانی؛ مطیعی به میثم تمار، هاشمی به امیرکبیر، رئیسی به بهشتی، تتلو به حُر!!! تشبیه شده است که گاهی این شباهتها با هوشیاری افراد خاص در دم سرکوب و گاهی سادهلوحانه استمرار یافته است.
آنهایی که ماندنیاند
با نگاهی به مسیر افراد انقلابی که در اذهان ماندنی شدند و خواندن زندگی نامههای کوتاه آنها میتوان اینطور برای افراد دنبال روی شخصیتهای انقلابی و مردم موضوع را بیان کرد که هر فردی بدون توجه به مدت خدمت خود اگر گراهایش را در جهت پیشبرد اهداف اسلامی و خدمترسانی به کشور همگام کرده است توانسته در اذهان ماندنی شود، مثال واضح این افراد امیرکبیر و صدرات سه سالهاش، رجایی و ریاست جمهوری چند ماههاش، بهشتی و هجمههای شدید و ریاست چند سالهاش است.
چرا به فکر مصادره میافتند؟!
به گزارش سیاست روز، برای بررسی اینکه چرا مصادره مطلوب شخصیتها رواج بیشتری در روزهای اخیر گرفته است ابتدا باید چرایی آن را یافت. اصلا چرا شخصیتهای سیاسی و یا حتی سیاسی - مذهبی باید خودشان را به شخصیتهای انقلابی و مورد تایید درگذشته تشبیه کنند؟! پاسخ به این پرسش جوابهای متفاوتی میتواند داشته باشد و هر کس برای این اقدام میتواند دلایل خاص خود را ارائه کند، اما شاید عمدهترین پاسخها موارد زیر باشد:
کسب مقبولیت: شاید یکی از نکات مهمی که برخیها برای تشابه خود یا حتی فرد مورد نظرشان به شخصیت انقلابی و اسلامی دست میزنند، این باشد که خواهان مقبولیت عمومی بشوند.
کسب مشروعیت: دلیل نخست شاید ادامه تشابه شخصیتهای مقبول کشور را مورد نقد قرار دهد و باعث شود که عدهای بگویند با وجود فرض نخست شخصیتهای مقبول نظام نباید دست به شبیهسازی اخلاق و منویاتشان با اشخاص کاریزما بزنند، در حالی که اینطور نیست و بارها دیدهایم که شخصیتهای معقول هم مورد مشابهت و مقایسه با آن کاریزماها قرار میگیرند، برای این عده باید گفت مقبولیت بیمشروعیت نمیتواند دوام داشته باشد بر همین اساس است که افراد مقبول برای اینکه شاید راهی برای اثبات مشروعیت خود به مردم نیافتهاند تلاش میکنند که با مقایسه شخصیت خود و فرد مشروع درگذشته مشروعیت لازم را کسب کنند.
مورد تایید نظام قرار گرفتن: اما افراد مقبول و مشروع هم گاهی دست به مشابهتسازی زده و سعی در نمایش جلوهای از رفتار افراد منتخب نظام و شباهت آن با اقدامات خودشان دارند، این قبیل افراد هم شاید برای گرفتن تایید مجدد از مردم و نشان دادن اینکه هنوز هم در مسیر انقلاب هستند و مورد تایید نظاماند دست به چنینی اقدامی میزنند.
همراه کردن افکار عمومی: اما عدهای هم هستند که هیچیک از صفات بالا برایشان مهم نیست و فقط میخواهند افکار عمومی را با این مصادره مطلوب گوش به فرمان خود کرده و فرمانهایشان را در خلاف جهت و یا در انحرافی معنادار از انقلاب بیان کنند.
حال با توجه به اینکه اکثر قریب به اتفاق چرایی مشابهتسازی را متوجه شدیم به سراغ بحث بعدی یعنی چگونگی جا انداختن این شباهتهای کذایی کشف شده میپردازیم. البته قبل از اینکه سراغ بحث بعدی برویم بهتر است قبل از اینکه به شخصیتها بر بخورد بنویسیم که گاهی خود شخصیتها در مقایسه آنها با افراد مقبول و مشروع درگذشته بیتقصیرند اما در استمرار این ماجرا نمیتوانیم بپذیریم که تقصیری ندارند.

مصادره به مطلوبهایی که تا کنون شاهد آن در کشور بودیم اغلب در ابتدا با پاسخ مثبت از سوی مردم مواجه شده است و رفتهرفته واکنشهای نامطلوبی را از سوی مردم نسبت به این قیاسهای معالفارق شاهد بودیم. اما باید دید این مصادره مطلوب شخصیتهای انقلابی و کاریزما چطور صورت میگیرد که یاری عموم جامعه در بدو امر باورپذیر میشود، این کار هم با ترفندهای مختلفی همراه است که عمدهترین آنها را برایتان برخواهیم شمرد:
پیدا کردن شباهتها بدون توجه به موقعیت زمانی و مکانی و...: اولین کاری که این افراد برای مشابهتسازی انجام میدهند دید گزینشی به رفتارهای یک شخص انقلابی و کاریزما است، همه رفتارهای او اعم از نوع پوشش و خوراک و آداب معاشرت و... را بررسی و بالاخره بند مورد نظر و شبیهترین مورد به فرد موردنظرشان را یافته و سعی در برجستهسازی آن دو رفتار شبیه به هم بدون توضیح جزییات و شرایط و اقتضای زمان میکنند.
قرق رسانهای: این رفتار یاد شده در بند اول اگر با قرق رسانهای یا بهاصطلاح همگامسازی رسانهای همراه نباشد برای مردم جامعه دیرتر جا خواهد افتاد اما معمولا این افراد با استفاده از امکانات رسانهای به توسعه این شباهتها در جامعه میپردازند.
استفاده از ابزارهای پیشرفته: امروزه با توسعه الکترونیک جهانی استفاده از ابزارهای کمکی نظیر شبکههای اجتماعی نیز به دامن زدن و در راس ماندن این شباهت کمک به سزایی میکند و در این مسیر هم دوستان شباهتطلب ابتکارات خودشان را دارا هستند و از آن استفاده میکنند.
تکرار مکرر: استفاده از شخصیتهایی که دائما شباهت کسب شده را تکرار میکنند نیز راهکاری است که کمک میکند افکار عمومی در مواجه بیشتر با این شباهت باورشان شود که شخصیت انقلابی با فلان فرد مشابهتهایی دارد و این روش هم از جمله روشهای موثر در القای مسالمتآمیزی است که به مصادره مطلوب در میان جامعه هدف کمک میکند.
اما با توجه به بررسی چرایی ورود برخی اشخاص به این رفتار ناهنجار و همگونسازی خود با چهرههای کاریزمای انقلابی نیاز است که اهداف استمرار این روش را هم مرور کنیم، رفتاری که گاهی به دلایل خیلی ساده شروع و در ادامه با هدفی پلید و ناپایدار و خانمان برانداز مواجه و دانسته یا نادانسته همراه میشوند.
اهداف شبیهسازیهای دروغین؟
اهداف نهایی استمرار شبیهسازیهای دروغین میتواند طیف وسیعی را در بر بگیرد که به نمونههایی از این طیف اشاره خواهیم کرد:
خیرخواهی: عدهای با همان چرایی مطرح شده در ابتدای متن در مسیر مصادره مطلوب شخصیتهای انقلاب گام برمیدارند و در ادامه با نیت خیرخواهانه و زنده کردن افراد انقلابی و مسیر و منش آنها کاری میکنند که به کلی مردم از این مسیر زده بشوند، این افراد سادهلوحانه در مسیری قرار میگیرند که نهایت آن نابودی خودشان و قهرمان ملی باشد.
ایجاد دوقطبی: عدهای اما نه؛ به صراحت برای دودسته کردن مردم و راه انداختن جبهه خیر و شر و دوستان و دشمنان دست به این اقدام زده و تلاش دارند که همه منتقدان به رفتارهایشان را با این شبیهسازی به دشمن تشبیه کرده و از آنها انتقام بگیرند، در حالی که انتقام گرفتن از آنها به انشقاق بیشتر در جامعه منجر و در نهایت حذفشان را درپی خواهد داشت.
نابودکردن و به انحراف بردن قهرمانان کشور: عدهای هم بیرون از کشور کناری نشستند و از شباهتسازیهای صورت گرفته به نفع حاکمان منفورشان سوءاستفاده میکنند و در ادامه و استمرار این مسیر به جریان و طیف خاص کمک و در واقع تلاش میکنند که شخصیتهای انقلابی را باز هم ترور کرده و آنها را در اذهان به انحراف بکشانند.
دنیاطلبی: تکلیف این عده مشخص است، آنها برای رسیدن به خوشیهای زودگذر دنیا و نشستن روی صندلیهای ریاست همه چیز را قربانی میکنند حتی رفیقهای انقلابیشان را!
به انحراف کشیدن اصل انقلاب: گاهی اهداف استمرار این روش و استفاده از مهرههای ساده لوح به نفع دشمنان انقلاب با هدفگذاریهای دقیق و طولانیمدت صورت گرفته و به ترور شخصیتهای انقلابی اکتفا نکرده و میخواهند با شبیهسازی شخصیتهای انقلابی و ضایع کردن فرد تشبیه شده کاری کنند که اصل انقلاب به انحراف کشیده شده و مردم از شخصیت انقلابی، شخصیت شبیهسازی شده و اصل انقلاب توامان زده شوند.
راهحل
برای پیدا کردن راهحلی برای پایان دادن به این معضلات باید دقیق و با هوشیاری تمام کارهایی صورت گیرد چراکه در غیر این صورت از همین رفتارهای راهحلگونه، نیز برای پیشبرد اهداف این جماعت ممکن است سوءاستفاده صورت گیرد. اولین نکتهای که در مقابله با این شبیهسازیها باید صورت گیرد توجه به مقابله به مثل نکردن است، هر نوع مقابله به مثلی میتواند اوضاع را بدتر کند، از مقابله به مثل جناحی و یا حتی پیدا کردن وجه افتراغ دو شخصیت شبیهسازی شده باید جدا خودداری کرد.
بهترین راهحلی که در این شراط میتوان از آن سود جست اشاره به سخنان بزرگان دین و البته بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبری است که بارها و بارها تاکیداتی درباره تفسیر و تشخیص شخصیتهای انقلابی و روحیه انقلابی دارند و این ویژگیها را به صورت صریح بیان کردهاند و در کنار آن بارها تاکید کردند که میتواند حتی یک انقلابی را در همه فصول انقلابی دانست و افراد تا قبل از مرگشان هر لحظه احتمال انحراف از مسیر را دارا هستند.
در کنار موارد یاد شده میتوان به نحوه کاریزما شدن و محبوبیت و مقبولیت شخصیتهای انقلابی و اقداماتی که داشتند اشاره و راه شهرت انقلابی را به درستی بیان کرد.
باید توجه کرد که از هرگونه کار جناحی در این مسیر پرهیز شود چراکه این اقدامات تاثیرات مخرب و منفی از خود به جای خواهد گذاشت.
آنهایی که در این مسیر گام برداشتند
در دهه اخیر افرادی خودشان یا حتی به واسطه طرفدارانشان به سمت مصادره مطلوب حرکت کردند که عواقب آنها را هم شاهد بودیم فقط برای یادآوری مینویسیم که تاکنون، احمدینژاد به رجایی؛ بهشتی به روحانی؛ مطیعی به میثم تمار، هاشمی به امیرکبیر، رئیسی به بهشتی، تتلو به حُر!!! تشبیه شده است که گاهی این شباهتها با هوشیاری افراد خاص در دم سرکوب و گاهی سادهلوحانه استمرار یافته است.
آنهایی که ماندنیاند
با نگاهی به مسیر افراد انقلابی که در اذهان ماندنی شدند و خواندن زندگی نامههای کوتاه آنها میتوان اینطور برای افراد دنبال روی شخصیتهای انقلابی و مردم موضوع را بیان کرد که هر فردی بدون توجه به مدت خدمت خود اگر گراهایش را در جهت پیشبرد اهداف اسلامی و خدمترسانی به کشور همگام کرده است توانسته در اذهان ماندنی شود، مثال واضح این افراد امیرکبیر و صدرات سه سالهاش، رجایی و ریاست جمهوری چند ماههاش، بهشتی و هجمههای شدید و ریاست چند سالهاش است.