باگذشت چهارماه از ماجرا، سرانجام «رامین» هفته گذشته به اتهام تعرض در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران که به ریاست قاضی عبداللهی و با حضور قاضی کیخوا (مستشار دادگاه) تشکیل جلسه داده بود محاکمه شد.
در ابتدای جلسه غیرعلنی دادگاه، دختر جوان وقتی در جایگاه شاکی ایستاد، گفت: «رامین پس از آشنایی از طریق اینستاگرام و با وعده ازدواج به من تعرض کرد. من و رامین یک سال پیش آشنا شدیم او فروشنده لباس در بازار امامزاده حسن بود که یک روز از من خواست برای معرفی خودم به مادرش به خانهشان بروم. اما وقتی وارد آن خانه شدم دیدم کسی نیست. بعد هم رامین در را قفل کرد و با وعده ازدواج فریبم داد و پس ازتجاوز از من خواست که موضوع را به کسی نگویم و...
اما مدتی که گذشت رامین با خالهام که تازه از همسرش جدا شده بود آشنا شد و پس از چند هفته متوجه شدم او خالهام را عقد کرده است. با فهمیدن این موضوع دنیا در مقابل چشمانم سیاه شد و به خاطر آبرویم تصمیم به خودکشی گرفتم. چون نمیدانستم پس از این فاجعه چه کنم. با این حال پس از اینکه جان سالم به در بردم تصمیم گرفتم از رامین شکایت کنم...
پس از اظهارات دختر جوان، رامین در برابر قضات ایستاد تا به سؤالات آنها پاسخ دهد.
چطور با سحر آشنا شدی؟
من از طریق اینستاگرام وبه صورت اتفاقی با سحر آشنا شدم. من فروشنده لباس
بودم و او هم در همان نزدیکیها به عنوان فروشنده کار میکرد.
چرا به دختر جوان تعرض کردی؟
قبول دارم که با این دختر رابطه برقرار کردم اما تمام این ماجرا به زور نبود بلکه با خواسته خودش صورت گرفت.
آیا به او وعده ازدواج داده بودی؟
نه او دروغ میگوید.
چه شد که با خالهاش ازدواج کردی؟
چند بار سحر با خالهاش سراغم آمد و من از او خوشم آمد. وقتی تقاضای ازدواج کردم باخوشحالی قبول کرد و بعد با هم عقد کردیم.
چند ماه با سحر رابطه داشتی؟
حدود شش ماه.
چرا با سحر ازدواج نکردی؟
وقتی دیدم او براحتی تن به رابطه با من داده و بعد هم متوجه شدم که با
پسران دیگری هم رابطه داشته است ترجیح دادم همسر آیندهام چنین دختری
نباشد...
در پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک پزشکی قانونی پسر جوان را به 99ضربه تازیانه و دو سال تبعید به یکی از روستاهای دورافتاده کشور محکوم کردند.