صراط: متهم ردیف دوم پرونده نفتی میگوید آقای وزیر نفت به دلیل شرایط اضطراری کشور در آن زمان که یک بشکه نفت را هم نمیتوانستیم بفروشیم و میخواستند نفتها را بسوزانند، تصمیم گرفت نفت و پولها را به زنجانی بدهد.
به گزارش تسنیم، مهدی شمس در جلسه محاکمه خود که در شعبه 28 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد، اظهار کرد: آقای وزیر نفت به دلیل شرایط اضطراری کشور در آن زمان که یک بشکه نفت را هم نمیتوانستیم بفروشیم و میخواستند نفتها را بسوزانند، تصمیم گرفت نفت و پولها را به زنجانی بدهد.
متهم ردیف دوم پرونده نفتی ادامه داد: من در هیچ جلسهای شرکت نکردم و حتی یک جلسه هم با وزیر نفت یا سایر وزرا نداشتم. اصلاً تاریخ ورود و خروج من به کشور مشخص است. من در ابتدای دولت احمدینژاد، 5 سال در کشور نبودم.
وی توضیح داد: من به عنوان کارگزار همکاری داشتم.من فقط ارسال کننده محمولهها بودم و از صدور ال سیها خبر نداشتم. ال سیها توسط زنجانی و خانم «م» و اعوان و انصارشان انجام شده است.
شمس افزود: اگر یک محموله را نشان دهید که من تحویل گرفته باشم، حرفتان را قبول میکنم. بارها را شرکت فال در امارات تحویل گرفته است.
قاضی پاسخ داد: شبکهای که یک غارت را انجام میدهند به هم رسید نمیدهند. شما یک عضو بودید و نیاز به دادن رسید به هم نداشتید. تمام کارهایتان را با حرف انجام میدادید. کجا سراغ دارید اشخاص یک باند به هم رسید بدهند؟
متهم: بابک زنجانی به من یک میلیون تومان داد اما چک گرفت.
قاضی: آن مسئله چیز دیگری است و ارتباطی به قضیه باند ندارد.
متهم: زنجانی تماس گرفت که در حال خرید بار از شرکت نیکو هستم و شرکت فال را توسط فرد به نام «حِلمی» معرفی کرد. من نیز به اتفاق حلمی و فردی به نام «هاکان» به امارات رفتم تا امکان سنجی را انجام دهم. البته در ابتدا بحث فروش نفت مطرح نبود و قرار بود کشتی بخریم اما نهایتا به بحث فروش نفت به فال رسیدیم.
وی توضیح داد: بعداً هم به اتفاق زنجانی با عبدالله انصاری مالک فال ملاقات کردم. زنجانی به من نامه رسمی داد که میشود به اینها اعتماد کرد و تعریف خوبی از آنها شنیدهام. اینکه میگویند شرکت فال یک شرکت ورشکسته بوده درست نیست زیرا هنوز که هنوز است، شرکت نفت به شرکت فال نفت میفروشد.
شمس ادامه داد: رفتم امکان سنجی کنم ببینم شرکت فال میتواند نفتها را نگه دارد یا خیر و پس از دریافت ضمانتنامه از شرکت فال مبنی بر نگهداری نفتها، شرکت ملی نفتکش، نفتها را مستقیماً در مخازان فال تخلیه کرد.
وی افزود: البته در ابتدا، چهار الی پنج محموله به مالزی ارسال شد. من فقط کار لجستیک و حمل این محمولهها را انجام دادم. برخی از کشتیها مربوط به شرکت نفت و برخی را نیز اجاره کرده بودم.
قاضی: محمولهها را از چه کسی تحویل گرفتی تا به مالزی ببری؟
متهم: من نفتی تحویل نگرفتم. این نفتها در مخازن شناور بود و آقای زنجانی خواست که به مالزی منتقل شود. یک روز زنجانی گفت که رفت و برگشت محموله به مالزی 35 روز طول میکشد؛ بنابراین شرکت فال را معرفی کرد و بعد از مالزی، محمولهها به شرکت فال منتقل شد. در مالزی، بخشی از محمولهها به خانم «یو»، بخشی به عقیلی و بخشی هم به فال برگشت داده شد.
شمس تأکید کرد: در اینکه فال دزدی کرده هیچ شکی نیست و اسناد آن وجود دارد. بعد از تحویل محمولهها به فال، رسید انبار گرفتم و خود زنجانی با آنها صحبت کرد که فال به عنوان نماینده باشد و با اجازه شرکت ایزو، بفروشد اما فال بدون اجازه ایزو، فروخت و محل دعوا هم همینجاست. زنجانی 500 میلیون دلار از شرکت فال گرفت و مستقیماً توسط فال به شرکت اس سی تی دبی پرداخت شد.
متهم ردیف دوم پرونده نفتی گفت: دادستان همان موقع به من گفت که به تو امان میدهم. بیا و کمک کن تا مشکل فال حل شود اما مرا به انفرادی انداختند. چطور از انفرادی میتوانم کمک کنم.
قاضی: شما شناخت معتبری از فال داشتید و میدانستید فال شرکت معتبری نیست.
متهم: اگر فال شرکت معتبری نیست چرا همچنان شرکت نفت به آن نفت میفروشد؟
قاضی: شما همانگونه که بابک زنجانی را برای مسئولان بزرگ کردید، برای مسئولان جا انداختید که شرکت فال شرکت معتبری است و متاسفانه در این باره تحقیقی نشده است.
متهم: اسناد اینکه شرکت نفت همچنان به فال نفت میفروشد، موجود است.
قاضی: چرا نگفتید که حمل محموله به فال، خیانت به نظام است؟
متهم: ایمیل زدم و گفتم.
قاضی: ایمیل دیگر چیست؟ دو خط برای مسئولان مینوشتید که دادن نفت به آنها خیانت است و فال یک شرکت ورشکسته است و اعتبار ندارد. مثلاً میخواستید تحریم را دور بزنید اما افتادید داخل چاه.
متهم: مرتب برای معاون وزیر اطلاعات گزارش میفرستادم.
قاضی: یعنی شما به وزارت اطلاعات گفتید که اینها دزد هستند و اعتبار ندارند و وزارت اطلاعات گفت ایرادی ندارد؟
متهم: همان موقع که دزدی کردند، اطلاع دادم.
به گزارش تسنیم، مهدی شمس در جلسه محاکمه خود که در شعبه 28 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد، اظهار کرد: آقای وزیر نفت به دلیل شرایط اضطراری کشور در آن زمان که یک بشکه نفت را هم نمیتوانستیم بفروشیم و میخواستند نفتها را بسوزانند، تصمیم گرفت نفت و پولها را به زنجانی بدهد.
متهم ردیف دوم پرونده نفتی ادامه داد: من در هیچ جلسهای شرکت نکردم و حتی یک جلسه هم با وزیر نفت یا سایر وزرا نداشتم. اصلاً تاریخ ورود و خروج من به کشور مشخص است. من در ابتدای دولت احمدینژاد، 5 سال در کشور نبودم.
وی توضیح داد: من به عنوان کارگزار همکاری داشتم.من فقط ارسال کننده محمولهها بودم و از صدور ال سیها خبر نداشتم. ال سیها توسط زنجانی و خانم «م» و اعوان و انصارشان انجام شده است.
شمس افزود: اگر یک محموله را نشان دهید که من تحویل گرفته باشم، حرفتان را قبول میکنم. بارها را شرکت فال در امارات تحویل گرفته است.
قاضی پاسخ داد: شبکهای که یک غارت را انجام میدهند به هم رسید نمیدهند. شما یک عضو بودید و نیاز به دادن رسید به هم نداشتید. تمام کارهایتان را با حرف انجام میدادید. کجا سراغ دارید اشخاص یک باند به هم رسید بدهند؟
متهم: بابک زنجانی به من یک میلیون تومان داد اما چک گرفت.
قاضی: آن مسئله چیز دیگری است و ارتباطی به قضیه باند ندارد.
متهم: زنجانی تماس گرفت که در حال خرید بار از شرکت نیکو هستم و شرکت فال را توسط فرد به نام «حِلمی» معرفی کرد. من نیز به اتفاق حلمی و فردی به نام «هاکان» به امارات رفتم تا امکان سنجی را انجام دهم. البته در ابتدا بحث فروش نفت مطرح نبود و قرار بود کشتی بخریم اما نهایتا به بحث فروش نفت به فال رسیدیم.
وی توضیح داد: بعداً هم به اتفاق زنجانی با عبدالله انصاری مالک فال ملاقات کردم. زنجانی به من نامه رسمی داد که میشود به اینها اعتماد کرد و تعریف خوبی از آنها شنیدهام. اینکه میگویند شرکت فال یک شرکت ورشکسته بوده درست نیست زیرا هنوز که هنوز است، شرکت نفت به شرکت فال نفت میفروشد.
شمس ادامه داد: رفتم امکان سنجی کنم ببینم شرکت فال میتواند نفتها را نگه دارد یا خیر و پس از دریافت ضمانتنامه از شرکت فال مبنی بر نگهداری نفتها، شرکت ملی نفتکش، نفتها را مستقیماً در مخازان فال تخلیه کرد.
وی افزود: البته در ابتدا، چهار الی پنج محموله به مالزی ارسال شد. من فقط کار لجستیک و حمل این محمولهها را انجام دادم. برخی از کشتیها مربوط به شرکت نفت و برخی را نیز اجاره کرده بودم.
قاضی: محمولهها را از چه کسی تحویل گرفتی تا به مالزی ببری؟
متهم: من نفتی تحویل نگرفتم. این نفتها در مخازن شناور بود و آقای زنجانی خواست که به مالزی منتقل شود. یک روز زنجانی گفت که رفت و برگشت محموله به مالزی 35 روز طول میکشد؛ بنابراین شرکت فال را معرفی کرد و بعد از مالزی، محمولهها به شرکت فال منتقل شد. در مالزی، بخشی از محمولهها به خانم «یو»، بخشی به عقیلی و بخشی هم به فال برگشت داده شد.
شمس تأکید کرد: در اینکه فال دزدی کرده هیچ شکی نیست و اسناد آن وجود دارد. بعد از تحویل محمولهها به فال، رسید انبار گرفتم و خود زنجانی با آنها صحبت کرد که فال به عنوان نماینده باشد و با اجازه شرکت ایزو، بفروشد اما فال بدون اجازه ایزو، فروخت و محل دعوا هم همینجاست. زنجانی 500 میلیون دلار از شرکت فال گرفت و مستقیماً توسط فال به شرکت اس سی تی دبی پرداخت شد.
متهم ردیف دوم پرونده نفتی گفت: دادستان همان موقع به من گفت که به تو امان میدهم. بیا و کمک کن تا مشکل فال حل شود اما مرا به انفرادی انداختند. چطور از انفرادی میتوانم کمک کنم.
قاضی: شما شناخت معتبری از فال داشتید و میدانستید فال شرکت معتبری نیست.
متهم: اگر فال شرکت معتبری نیست چرا همچنان شرکت نفت به آن نفت میفروشد؟
قاضی: شما همانگونه که بابک زنجانی را برای مسئولان بزرگ کردید، برای مسئولان جا انداختید که شرکت فال شرکت معتبری است و متاسفانه در این باره تحقیقی نشده است.
متهم: اسناد اینکه شرکت نفت همچنان به فال نفت میفروشد، موجود است.
قاضی: چرا نگفتید که حمل محموله به فال، خیانت به نظام است؟
متهم: ایمیل زدم و گفتم.
قاضی: ایمیل دیگر چیست؟ دو خط برای مسئولان مینوشتید که دادن نفت به آنها خیانت است و فال یک شرکت ورشکسته است و اعتبار ندارد. مثلاً میخواستید تحریم را دور بزنید اما افتادید داخل چاه.
متهم: مرتب برای معاون وزیر اطلاعات گزارش میفرستادم.
قاضی: یعنی شما به وزارت اطلاعات گفتید که اینها دزد هستند و اعتبار ندارند و وزارت اطلاعات گفت ایرادی ندارد؟
متهم: همان موقع که دزدی کردند، اطلاع دادم.