صراط: نمایش رویای آمریکایی به نویسندگی و کارگردانی شهرام آذرمهر با بازی محمد نصیری و عطیه کریم نژاد از پانزدهم تیر ماه در تالار سوره حوزه هنری تهران به صحنه رفته است.
کارگردان نمایش درباره محتوای آن توضیح می دهد که این کار به هیچ وجه سیاسی نیست بلکه به برخی ذهنیات جوانان برای کسب خوشبختی در آمریکا دلالت می کند.
مشروح گفت وگوی فارس با شهرام آذرمهر کارگردان این نمایش را در ادامه می خوانیم:
*استقبال از نمایش چگونه بوده و لطفا درباره محتوای آن توضیح دهید:
چند شب است که این نمایش آغاز شده استقبال در شب اول خیلی خوب بود اما متأسفانه بعد از آن درگیر یک مسئله عجیب شدیم، مخاطبانمان به دلیل پوسترمان ، کم شدند قضاوتهایی از کار ما شد که این کار سفارشی است درحالیکه کار با هزینه شخصی انجام شد.
برخی تصور کردند نمایش ما شعار «صرف مرگ بر آمریکا» است. ما بر یک سری مایههای کمدی که در واقع طنز نقدآلودی است که خود آمریکایی ها هم بر خودشان دارند، دست گذاشتیم، محور اصلی نمایش کنار گذاشتن منیت و تلاش کردن است ما در کل نمایش شاهد تقابل دو نفر از یک کشوری غیر از آمریکا و یک آمریکایی هستیم که هر دو اینها با فلسفه رویای آمریکایی جلو میروند اما تفاوتشان این است که یکی تلاش می کند و دیگری برای رسیدن به هدفش تلاش نمیکند.
*چطور متوجه شدید که ایراد از پوستر کار است؟
نکته اینجاست که کار ما ندیده قضاوت می شود و هیچکس تصور نمیکند که یک درصد قضاوتش غلط باشد و جالب تر این است کسانی که کار را می بینند اولین چیزی که میگویند درباره پوستر آن نقد دارند. من پیشنهاد میکنم که مخاطب لطف کنند بدون قضاوت و بوم نقاشی یک ساعت ذهنشان را در اختیار ما قرار دهند و بعد از آن هر نقدی که مطرح شود درباره کار من بر همان بوم بنویسد.
*نمایشنامه شما اقتباسی است؟
متن وکیل تسخیری نوشته جان مورتیمر را من برای نخستین بار در ایران صحنه ای اجرا کردم غیر از من استاد ابراهیمی زاده زحمت ترجمه را کشیدند و رضا بابک فرهنگسرای نیاوران آن را نمایشنامه خوانی کردند براساس آن متن من نمایشنامه ای نوشتم به نام رویای آمریکایی.
گروه هنری خوب که من با آنها کار کردم هفتمین بار است که تشکیل میشود و دلیلش هم این بود که شش مرتبه گروه ما منحل شده به خاطر همین همه اعضای گروه من با فلسفه رویای آمریکایی که بچهها به آمریکا رفتند و گروه پاشید و این هفتمین بار است که گروه را تشکیل میدهم.
*چرا این مسئله دغدغه تان شد؟
بسیاری از هنرمندان جوان ما تصور میکنند که داخل کشور ما هیچ اتفاقی نمیافتد و برای هنرمند شدن حتما باید امریکا بروند و خودشان هم تلاشی برای بهتر شدن اوضاع نمیکنند هر شش گروه من این اتفاق برای بازیگران و موزیسین هایم افتاد و با اینکه مهاجرت کردند اما امروزه انجا وضعیت خوبی ندارند، خود من هم ممکن بود در سن 22 سالگی این اتفاق برایم بیافتد و همین جرقهای برای رویای آمریکایی من شد، نمایش ما درباره جوانی است که بدون تکرار و تمرین فکر میکند اگر به هالیوود برود سوپراستار می شود.
*پس نمایشنامه سیاسی نیست..
خیر این نمایشنامه به سیاست و مسائل جانبی کاری ندارد، ما فقط قدری با هالیوود شوخی میکنیم و شوخی هایی که خودشان هم میکنند مثل اینکه ادم هایی مثل رمبو از دقیقه یک قهرمان هستند البته دراین کارها قهرمان پروری نمی شود بلکه قهرمان سازی صورت مییرد، یک سری تناقض ها در این فیلم ها هست قهرمان فیلم هم معتاد مواد مخدر است، هم رزمی کار و ژیمناست و هم تیرانداز و هم آدمکش و هم ادم خوبی است این را ما در خیلی فیلمهای هالیوود یبینیم، خودشان هم به این امر نقد دارند، شوخیهای ما با آمریکا هم نه با نظام و نه سیاست بلکه از این دست مسائل کمدی موقعیت گروتسک به حساب میآید و طنزهای اجتماعی که بیشتر مبنای فرهنگی دارد.
نمایش ما رئال و در بخشهایی رئالیسم جادویی اتفاق میافتد و یک سری تکنیکها هایپر رئال است و نمایش تلفیقی از موسیقی، تئاتر صحنهای و رادیو تئاتر و تمهای تئاتر فیزیکال است یعنی من به دنبال یک تلفیق صد در صد بودم که بتوان نام آن را هنرهای صحنهای گذاشت تکنیکها هم مهمترین پایه وجود ریتم در تئاتراست که استفاده کردیم چون این تکنیک ها عجیب نیستند اما فرانسوی ها و امریکایی ها و لهستانی ها ساده استفاده میکنند درحالیکه در صحنه های ما هم میتواند اتفاق بیافتد.
یکی از شاه دیالوگهای نمایش برای نقش زندانی یا مهاجر ما است اینکه در کشور خودشان و حتی در ایران هم هست که نود درصد جوانان ما درس میخوانند چون همه درس میخوانند و هدفی ندارند در نهایت ما راجع به مسائل ساده اجتماعی صحبت میکنیم و کار به جایی دارد می رود که نباید برود و من اصلا این را دوست ندارم.
* چطور از شخصیتهای کم تجربه دراین نمایش استفاده کردید؟
درباره بازیگران نمایش باید بگویم من خودم با همین تجربه کم از موسیقی شروع کردم و وارد تئاتر و رادیو شدم یک سری تکنیکها را پیگیری کردم و بعد از این دو دوست عطیه کریم نژاد و محمد نصیری خواهش کردم با این متد کار را شروع کنیم خانم کریم نژاد کار اولی بودند و اقای نصیری هم از پروژه وکیل تسخیری از تماشاخانه فانوس کار را شروع کردیم و در این مدتی که بر این متد جدید تمرین کردیم خدا را شکر خیلی زحمت کشیدند بیش از آنچه میدانستم از نظر کیفی هم فیدبک ها مثبت بوده اما یک سری حواشی بی جهت برای کار ایجاد شده است.
*نمایش تا چه زمانی ادامه دارد؟
تا سی و یک تیر ماه هر شب ساعت 30/19 در حوزه هنری اجرا داریم امیدواریم در سالن های خصوصی نیز بعد از آن بتوانیم کار را ادامه دهیم.
کارگردان نمایش درباره محتوای آن توضیح می دهد که این کار به هیچ وجه سیاسی نیست بلکه به برخی ذهنیات جوانان برای کسب خوشبختی در آمریکا دلالت می کند.
مشروح گفت وگوی فارس با شهرام آذرمهر کارگردان این نمایش را در ادامه می خوانیم:
*استقبال از نمایش چگونه بوده و لطفا درباره محتوای آن توضیح دهید:
چند شب است که این نمایش آغاز شده استقبال در شب اول خیلی خوب بود اما متأسفانه بعد از آن درگیر یک مسئله عجیب شدیم، مخاطبانمان به دلیل پوسترمان ، کم شدند قضاوتهایی از کار ما شد که این کار سفارشی است درحالیکه کار با هزینه شخصی انجام شد.
برخی تصور کردند نمایش ما شعار «صرف مرگ بر آمریکا» است. ما بر یک سری مایههای کمدی که در واقع طنز نقدآلودی است که خود آمریکایی ها هم بر خودشان دارند، دست گذاشتیم، محور اصلی نمایش کنار گذاشتن منیت و تلاش کردن است ما در کل نمایش شاهد تقابل دو نفر از یک کشوری غیر از آمریکا و یک آمریکایی هستیم که هر دو اینها با فلسفه رویای آمریکایی جلو میروند اما تفاوتشان این است که یکی تلاش می کند و دیگری برای رسیدن به هدفش تلاش نمیکند.
*چطور متوجه شدید که ایراد از پوستر کار است؟
نکته اینجاست که کار ما ندیده قضاوت می شود و هیچکس تصور نمیکند که یک درصد قضاوتش غلط باشد و جالب تر این است کسانی که کار را می بینند اولین چیزی که میگویند درباره پوستر آن نقد دارند. من پیشنهاد میکنم که مخاطب لطف کنند بدون قضاوت و بوم نقاشی یک ساعت ذهنشان را در اختیار ما قرار دهند و بعد از آن هر نقدی که مطرح شود درباره کار من بر همان بوم بنویسد.
*نمایشنامه شما اقتباسی است؟
متن وکیل تسخیری نوشته جان مورتیمر را من برای نخستین بار در ایران صحنه ای اجرا کردم غیر از من استاد ابراهیمی زاده زحمت ترجمه را کشیدند و رضا بابک فرهنگسرای نیاوران آن را نمایشنامه خوانی کردند براساس آن متن من نمایشنامه ای نوشتم به نام رویای آمریکایی.
گروه هنری خوب که من با آنها کار کردم هفتمین بار است که تشکیل میشود و دلیلش هم این بود که شش مرتبه گروه ما منحل شده به خاطر همین همه اعضای گروه من با فلسفه رویای آمریکایی که بچهها به آمریکا رفتند و گروه پاشید و این هفتمین بار است که گروه را تشکیل میدهم.
*چرا این مسئله دغدغه تان شد؟
بسیاری از هنرمندان جوان ما تصور میکنند که داخل کشور ما هیچ اتفاقی نمیافتد و برای هنرمند شدن حتما باید امریکا بروند و خودشان هم تلاشی برای بهتر شدن اوضاع نمیکنند هر شش گروه من این اتفاق برای بازیگران و موزیسین هایم افتاد و با اینکه مهاجرت کردند اما امروزه انجا وضعیت خوبی ندارند، خود من هم ممکن بود در سن 22 سالگی این اتفاق برایم بیافتد و همین جرقهای برای رویای آمریکایی من شد، نمایش ما درباره جوانی است که بدون تکرار و تمرین فکر میکند اگر به هالیوود برود سوپراستار می شود.
*پس نمایشنامه سیاسی نیست..
خیر این نمایشنامه به سیاست و مسائل جانبی کاری ندارد، ما فقط قدری با هالیوود شوخی میکنیم و شوخی هایی که خودشان هم میکنند مثل اینکه ادم هایی مثل رمبو از دقیقه یک قهرمان هستند البته دراین کارها قهرمان پروری نمی شود بلکه قهرمان سازی صورت مییرد، یک سری تناقض ها در این فیلم ها هست قهرمان فیلم هم معتاد مواد مخدر است، هم رزمی کار و ژیمناست و هم تیرانداز و هم آدمکش و هم ادم خوبی است این را ما در خیلی فیلمهای هالیوود یبینیم، خودشان هم به این امر نقد دارند، شوخیهای ما با آمریکا هم نه با نظام و نه سیاست بلکه از این دست مسائل کمدی موقعیت گروتسک به حساب میآید و طنزهای اجتماعی که بیشتر مبنای فرهنگی دارد.
نمایش ما رئال و در بخشهایی رئالیسم جادویی اتفاق میافتد و یک سری تکنیکها هایپر رئال است و نمایش تلفیقی از موسیقی، تئاتر صحنهای و رادیو تئاتر و تمهای تئاتر فیزیکال است یعنی من به دنبال یک تلفیق صد در صد بودم که بتوان نام آن را هنرهای صحنهای گذاشت تکنیکها هم مهمترین پایه وجود ریتم در تئاتراست که استفاده کردیم چون این تکنیک ها عجیب نیستند اما فرانسوی ها و امریکایی ها و لهستانی ها ساده استفاده میکنند درحالیکه در صحنه های ما هم میتواند اتفاق بیافتد.
یکی از شاه دیالوگهای نمایش برای نقش زندانی یا مهاجر ما است اینکه در کشور خودشان و حتی در ایران هم هست که نود درصد جوانان ما درس میخوانند چون همه درس میخوانند و هدفی ندارند در نهایت ما راجع به مسائل ساده اجتماعی صحبت میکنیم و کار به جایی دارد می رود که نباید برود و من اصلا این را دوست ندارم.
* چطور از شخصیتهای کم تجربه دراین نمایش استفاده کردید؟
درباره بازیگران نمایش باید بگویم من خودم با همین تجربه کم از موسیقی شروع کردم و وارد تئاتر و رادیو شدم یک سری تکنیکها را پیگیری کردم و بعد از این دو دوست عطیه کریم نژاد و محمد نصیری خواهش کردم با این متد کار را شروع کنیم خانم کریم نژاد کار اولی بودند و اقای نصیری هم از پروژه وکیل تسخیری از تماشاخانه فانوس کار را شروع کردیم و در این مدتی که بر این متد جدید تمرین کردیم خدا را شکر خیلی زحمت کشیدند بیش از آنچه میدانستم از نظر کیفی هم فیدبک ها مثبت بوده اما یک سری حواشی بی جهت برای کار ایجاد شده است.
*نمایش تا چه زمانی ادامه دارد؟
تا سی و یک تیر ماه هر شب ساعت 30/19 در حوزه هنری اجرا داریم امیدواریم در سالن های خصوصی نیز بعد از آن بتوانیم کار را ادامه دهیم.