صراط: مطبوعات کشور به طور روزانه مهمترین و برجسته ترین رخدادهای داخلی و خارجی را پوشش می دهند. این در حالی است که بخش زیادی از خبرها، یادداشت ها، گزارش ها، گفت وگوها و ... به انعکاس شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه اختصاص می یابد؛ موضوعی که توجه ویژه به آن اهمیتی فزاینده دارد.
ایرنا موضوع های یادشده را که انعکاس قابل توجهی در روزنامه های صبح شنبه 24 تیر 1396 داشت؛ با هدف آگاهی بخشی و اطلاع رسانی بررسی کرده است.
** شاخصه های توسعه پایدار گردشگری
توسعه پایدار گردشگری شامل مدیریت آگاهانه منابع طبیعی، فرهنگی و اقتصادی و استفاده از ابزارهای خاص مدیریتی به منظور پایدار کردن این صنعت است. تحقق گردشگری پایدار، یک فرایند مداوم به شمار می رود و نیاز به نظارت پیوسته اثرها و در صورت لزوم، انجام اقدام های پیشگیرانه اصلاحی دارد.
روزنامه«دنیای اقتصاد» در گزارشی با عنوان«ظهور «ترکیه» جدید برای سفر خارجی ایرانی ها» راه اندازی پرواز مستقیم رشت- گرجستان را بررسی کرد و آورد: قرار است پروازهای مستقیم رشت- گرجستان به صورت رفت و برگشت دو روز در هفته و در روزهای دوشنبه و پنجشنبه در این فرودگاه بین المللی انجام شود. اما نتیجه این رویداد برای گردشگری و تعامل بین ایران و گرجستان چه خواهد بود؟ نگاهی به آمار مربوط به گردشگری حاکی از آن است که روند ورود گردشگران ایرانی به گرجستان در سال جاری میلادی به شدت مثبت بوده است و به نظر میرسد برنده این ارتباط بیشتر صنعت گردشگری گرجستان باشد. حتی نگاهی به آمار گردشگری این کشور طی 6 ماه اخیر نیز بر این موضوع صحه میگذارد.
در ادامه می خوانیم: مقایسه این آمار با ژوئن سال 2016 نشان میدهد که ایران پس از روسیه و ارمنستان، بیشترین تغییرات را در فرستادن گردشگر از نظر تعداد داشته و از نظر درصد افزایش با رشد 222 درصدی نسبت به ژوئن سال 2016 در صدر فرستادن گردشگران به گرجستان قرار داشته است. مروری بر آمار مربوط به ماه ژوئن سال 2017 حاکی از آن است که در این ماه سهم ایران 5.7 درصد از کل گردشگران خارجی گرجستان بوده است؛ این در حالی است که سهم ارمنستان 20.8 درصد، سهم روسیه 20.4 درصد، سهم جمهوری آذربایجان 20.2 درصد و سهم ترکیه 14.9درصد ثبت شده است. به این ترتیب به نظر میرسد رشد و توسعه ارتباطات به خصوص حمل و نقل با کشورهایی نظیر گرجستان، بر افزایش گردشگران ورودی ایران به گرجستان نقش بیشتری داشته باشند تا به جذب گردشگران گرجی به کشور منجر شود.
روزنامه«آرمان» در مطلبی با عنوان«گردشگران چه کشورهایی برای درمان به ایران سفر میکنند؟» نوشت: سال گذشته 105 هزار تبعهی خارجی از طریق موسسهها در سامانه وزارت بهداشت، ثبت اطلاعات شدهاند. این گردشگران که برای استفاده از خدمات درمانی و پزشکی به ایران سفر کردهاند، بیشتر از کشورهای عراق، جمهوری آذربایجان، ارمنستان و حوزه خلیج فارس بودهاند. از میان این موسسهها، 14 واحد مجوز بند ب (اجرای تور گردشگری) ندارند و 21 موسسه دارای این مجوزِ رسمیِ سازمان میراث فرهنگی و گردشگری هستند که با توجه به تایید وزارت بهداشت، تمام این موسسه ها هم اکنون، فعالیت قانونی و تاییدشدهای در زمینهی گردشگری سلامت دارند که اطلاعات آن ها نیز در وزارت بهداشت موجود است.
در ادامه آمده است: پذیرش بیماران خارجی در بیمارستان های ایران حتما از طریق موسسههای مجاز انجام شود. وزارت بهداشت باید اقدامات جدی تری در این زمینه انجام دهد و مصوبه ای الزام آور برای بیمارستانها داشته باشد تا از طریق آن 35 موسسه، اتباع خارجی پذیرش شوند، چرا که با این کار، راه همکاری و ارتباط با گروههای غیررسمی و دلالها بسته میشود. همچنین می طلبد وزارت بهداشت ضوابط تنبیهی در اینباره داشته باشد، مثلا در صورت تخطی از قوانین، اعتبار سنجی و اعتبار بخشی بیمارستان را ابطال کند تا مانع گسترش این رویه ی نادرست شود. متاسفانه در حال حاضر نه تنها اقدامی برای جلوگیری از تخلفات در حوزه گردشگری سلامت صورت نمیگیرد، بلکه همچنان برخی از بیمارستانها به همکاری و ادامهی ارتباط با دلالها تمایل بیشتری نشان میدهند.
روزنامه«گسترش تجارت» با انتخاب یادداشتی با عنوان««کوله گردی» چالش ها و فرصت ها» که به قلم کیانوش محرابی نگاشته شد، آورده است: کولهگردی به عنوان یکی از انواع گردشگری، هم شامل جنبه های مثبت و هم منفی است. از ویژگیهای مثبت آن ارزان بودن سفر و برقراری ارتباط بیشتر با مردم محلی است که موجب میشود درک بهتری از کشور مقصد داشته باشید. البته به نظر میرسد ابعاد منفی این نوع گردشگری هم کم نیستند. به عنوان نمونه، در این نوع سفر اتلاف وقت اتفاق میافتد. در ماسوله شاهد بودم که شخص کولهگردی نتوانست وسیله حملونقل پیدا کند و به همین دلیل مجبور شد شب در ماسوله اقامت کند و علاوه بر آنکه هزینه اقامت پرداخت کرد، زمان بسیاری را نیز از دست داد. سفرهایی به شیوه کولهگردی بیشتر در اروپا رواج دارد و آسیاییها علاقه چندانی به سفرهای مشکل مانند کولهگردی ندارند.
در ادامه می خوانیم: امروزه کولهگردی در میان ایرانیها رواج یافته، اما اگر در مجموع میزان ایرانیهایی که کوله گردی میکنند نسبت به اروپایی ها بسیار کمتر است؛ ضمن آنکه در ایران هنوز درک درستی از کولهگردی وجود ندارد. برخی تصور میکنند کوله گردی، سفری کم هزینه است، اما در بسیاری از موارد هزینه های پیش بینی نشدهای بر فرد تحمیل میشود و زمان را از دست میدهد. بنابراین این نوع سفر در گردشگری تخصصی ازجمله گردشگری ورزشی نمیتواند کاربرد چندانی داشته باشد. بنابراین به نظر میرسد کوله گردان باید سفرهای سادهتر با مسیرهای آسانتری را انتخاب کنند و با توجه به اینکه احتمال دارد برای برخی سفرها، وسیله حملونقل وجود نداشته باشد، باید مقصدهایی را انتخاب کنند که سفر به آنها ارزان باشد. در بسیاری از کشورها مشاهده شده که برخی کولهگردانی که با دوچرخه سفر میکنند در میانه مسیر با مشکلاتی مواجه میشوند و به ناچار از ادامه مسیر صرف نظر کرده و به مبدا بازگشتهاند.
روزنامه«کسب و کار» با درج گزارشی با عنوان«کسب درآمد پایدار از صنعت گردشگری جزیره قشم»می نویسد: گردشگری یکی از حوزه های مهم کسب درآمد در نقاط مختلف دنیاست و از ظرفیت های فراوان این صنعت در جزیره قشم هم باید به نحو شایسته بهره برداری کرد. طی چند سال اخیر از سوی مسئولان کشوری به مباحث گردشگری توجه ویژه ای شده و امید می رود جزیره زیبای قشم هم با داشتن پتانسل های فراوان این حوزه، از درآمدهای پایدار این صنعت برخوردار شود. اجرای سیاست سفر ارزان به قشم را بسیار مهم است و این اتفاق به طور حتم با توجه به افزایش سهم سالیانه سفرهای مردم و سیاست های سازمان منطقه آزاد قشم، محقق خواهد شد. می توان با استفاده از تبلیغات گسترده و اجرای برنامه های متنوع فرهنگی باید توجه مردم نقاط مختلف ایران را بیش از گذشته به زیبایی های جزیره قشم جلب کرد.
در ادامه می خوانیم: بسیاری از گردشگران انتظار دارند در سفر به یک منطقه بهترین شرایط اسکان و پذیرایی در غالب هتل های 5 ستاره برای آنان فراهم باشد که در حال حاضر چنین شرایطی در جزیره قشم فراهم نیست. یکی از لذت بخش ترین مباحث اقتصادی در جزیره قشم به حوزه گردشگری این منطقه مربوط می شود که همه باید برای تقویت این بخش از صنعت اقدام کنند و قشم را به عنوان یک منطقه ویژه گردشگری به مخاطبان خود معرفی کنند.
روزنامه«جام جم» در گزارشی با عنوان«چراغ خاموش گردشگری طوس»آورده است: پس از صدور فرمان رهبر معظم انقلاب بود که نهادهای متولی احیای طوس جلساتی را برای حل مشکلات این محدوده تشکیل دادند اما در نهایت خروجی این جلسات تنها چند صورت جلسه بود و عملا هیچ اتفاقی در طوس رخ نداد.همه این بیتوجهیها طی سال های گذشته به محدوده تاریخی طوس باعث شد تا یونسکو از ثبت آرامگاه فردوسی در لیست میراث جهانی منصرف شود و مردم این منطقه نیز به دلیل عدم صدور مجوز های لازم به دلیل قرار گیری در محدوده تاریخی نتوانند ساخت وسازهای لازم را به انجام رسانند. با این وجود تنها اقدام عملی که در منطقه طوس طی چند سال گذشته صورت گرفته الحاق آن به عنوان محدوده منفصل شهری به شهر مشهد و ورود شهرداری به موضوع ساماندهی این محدوده بوده است. با این وجود تنها اقدام عملی که در منطقه طوس طی چند سال گذشته صورت گرفته الحاق آن به عنوان محدوده منفصل شهری به شهر مشهد و ورود شهرداری به موضوع ساماندهی این محدوده بوده است که نتیجه آن در اولین گام احداث بولوار شاهنامه و طوس بود.
در ادامه می خوانیم: عدم رسیدگی به مشکلات محدوده تاریخی طوس که به عنوان یکی از مهم ترین میراث های فرهنگی و ادبی ایرانیان به حساب می آید باعث شده تا فرصت گران قیمتی که بسیاری از کشورهای جهان حسرت دارا بودنش را می خورند امروز نه تنها موجب خوشحالی مردم نشود، بلکه موجبات نارضایتی به دلیل عدم پاسخگویی به نیازهای ساکنان این محدوده شده است. در این راستا و با توجه به تجربه سال های گذشته مشکلات منطقه طوس قطعا به عزم ملی و ردیف بودجه های مستقل نیازمند است و در غیر این صورت هیچ اتفاقی طی سال های آینده نیز در محدوده تاریخی طوس که نماد هویتی ایرانیان است رخ نخواهد داد.
** گرد و غبار؛ مهمان ناخوانده تابستان
مدتی است که گرد و غبار، این مهمان ناخوانده از کشورهای همسایه وارد کشور شده و مردم برخی نقاط را با مشکلات متعددی مواجه کرده است. گرد و غبار علاوه بر ایجاد تنگی نفس و بروز برخی ناراحتی های تنفسی موجب بی حوصلگی و بی قراری افراد نیز می شود که در این میان کودکان و سالمندان در روزهایی که آسمان پر از گرد و غبار است، نباید به راحتی در فضای آزاد قرار بگیرند تا از آسیب های احتمالی در اثر این پدیده مصون بمانند.
روزنامه«ایران» در گزارشی با عنوان«اصفهان در محاصره گرد و غبار «گاوخونی» و معادن متروکه» نوشت: با گذشت کمتر از یک هفته از هشدار معاون سازمان جنگلها و مراتع کشور مبنی بر فعال شدن قریبالوقوع کانونهای بحران گرد و غبار در استان تهران و برخی مناطق مرکزی ایران، ریزگردها روزهای چهارشنبه و پنجشنبه گذشته بخشهایی از آسمان استان اصفهان، کرمان، یزد و کرمان را غبارآلود کردند. پرویز گرشاسبی چند روز قبل به ایران گفته بود بستر خشک تالاب گاوخونی در اصفهان در معرض تبدیل شدن به یک کانون بحرانی است که اگر مثل جازموریان در کرمان فعال شود شهرهای مرکزی ایران با فاجعه گرد و غبار مواجه میشوند. اما گرد و غبار در مرکز ایران در حالی اتفاق افتاد که از 2 روز پیش از این، تمامی 5شهر سیستان و زاهدان درگیر وزش طوفان شدید و گرد و غبارهای با منشأ داخلی و خارجی شده بودند.
در ادامه آمده است: در شرق اصفهان حدود 7000 هکتار و در شرق شهر 3000 هکتار معادن متروکه گچ در استان وجود داردکه اطراف دشت سگزی قرار دارند و بخش بهره بردار برای احیای این مناطق خیلی احساس مسئولیت نمیکند. بستر رودخانه خشک زاینده رود و تالاب گاوخونی هم به یکی از کانون های گردوغبار اصفهان تبدیل شده است. در استان اصفهان بیش از یک میلیون و 80 هزار هکتار کانون فرسایش بادی بیابانی وجود دارد که بخش هایی از آن پیش از این دشت های سرسبز و حاصلخیز و مراتع آباد و تالاب بودند که در نتیجه توسعه بیرویه کشاورزی، سدسازی ، حفر چاههای بی رویه و افت آب های زیرزمینی به کانونهای بحران تبدیل شدهاند.
روزنامه«وقایع اتفاقیه» با انتخاب گزارشی با عنوان«زخم خشکسالی بر پیکر کرمان» می نویسد: سهم کرمان از هوای بارانی تیر در کشور تنها ریزگردهایی بود که به تازگی در این استان جا خوش کردهاند. پدیده گردوغبار در روزهای گذشته در حالی در شمال کرمان به وقوع پیوست که پیشازاین فقط شرق کرمان حداقل نیمی از روزهای سال با پدیده طوفان شن و ریزگردها مواجه بود و این پدیده کمتر در شمال و بهویژه شهر کرمان روی داده بود. مالچپاشی بهعنوان تنها راهحل مورد نظر سازمان محیطزیست برای مهار ریزگردهای استان کرمان تاکنون چاره ساز نبوده و حالا پس از چند سال ریزگردها تمامی مناطق پهناورترین استان کشور را دربر گرفته است.
در ادامه آمده است: مردم کرمان در حالی چند روز پرگردوغبار را پشت سر میگذارند که گمان میکردند آنها نیز مانند دیگر استانهای کشور باران تابستانی را تجربه خواهند کرد این تصور اما در نخستین ساعات همان روز پنجشنبه به کلی از بین رفت. آسمان کرمان را نه ابرهای سیاه بارانی که لایهای از گردوغبار پوشانده بود. هوایی که به نظر ابری میرسید حجم زیادی از ریزگرد را وارد ریههای مردم کرمان کرد. در حالی کارشناسان هواشناسی یکی از عوامل گردوغبار روزهای اخیر در کرمان را بادهای 120روزه در سیستان و بلوچستان میدانند که پیش از این تنها مردم سیستان درگیر این پدیده بودند. حالا اما دامنه تأثیرگذاری این بادها وسیعتر شده و به استان کرمان هم رسیده است. از خشکسالی بهعنوان یکی از عوامل تشدیدکننده ریزگردها در کرمان یاد میشود. خشکشدن تالابهای مهم کرمان از جمله تالاب جازموریان یکی از دیگر عوامل رشد پدیده گرد و غبار در کرمان است.
روزنامه«جام جم» با درج گزاشی با عنوان«گردوغبار در سیستان سیلاب در بلوچستان» آورده است: همزمان و از شامگاه چهارشنبه در استان سیستان و بلوچستان آن قدر که صبح پنجشنبه وقتی ساکنان این مناطق، چشمشان را روی صبح گشودند، به جای آسمانی صاف و آفتابی، فضایی تیره و پر از گردوغبار به آنها سلام داد. منشأ گردوغبار استان سیستان و بلوچستان گرچه شمال استان یعنی سیستان و بادهای 120 روزه اش بود، اما بارندگیها نصیب مردم جنوب استان یعنی بلوچستان شد و پیامدهای ویرانگرش نیز. این البته قصه همیشگی پهناورترین استان کشور است که مردم شمالش از هجوم گردوغبار و تبعات تلخش درامان نیستند و مردم جنوبش از وقوع بارشهای موسمی و سیلابهای ویرانگر.
روزنامه«جوان» در گزارشی با عنوان«روزهای تیره کرمان و یزد و اصفهان زیر خروارها گرد و غبار» می نویسد: از اواسط هفته گذشته بود که سازمان هواشناسی از کاهش دما و ورود سامانه بارشی به کشور خبر می داد. در اکثر استان ها هم از شدت گرما کاسته شد و نسیمی دل انگیز وزیدن گرفت اما گویی مسوولان نه برای گرما آمادگی دارند و نه برای سرما و بارش ها. ریزگردها و گردو غبار هم که از لیست برنامه ها خارج شده و دست روزگار سپرده شده اند. هم اکنون کرمان با دو کانون جدی ریزگردها در شرق به دلیل بادهای 120 روزه و جنوب به دلیل خشک شدن جازموریان مواجه است و با رسیدن ریزگردها به شهر کرمان حالا مردم این شهر هم با مشکلات بسیاری از جمله کاهش شدید میدان دید مشکلات تنفسی و آلودگی هوا مواجه شده اند.
در ادامه می خوانیم: چند سالی می شود که ریزگردها گاه و بیگاه سری به یزد می زنند. این بار در اوج گرمای تابستان گریبان یزد را گرفته و تنفس را برای اهالی این شهر دشوار کرده اندو یزد که در هفته گذشته گرمای شدید و کم سابقه ای را پشت سر گذاشته در حلی می رفت از خیر کاهش شش درجه ای دمای هوا جانی تازه بگیرد که به ناگاه درگیر ریزگردها شد.وزش باد همراه با گردو غبار در اغلب نقاط استان کم کم به اوج خود رسید و کارشناسان هواشناسی وقوع این طوفان را در برخی نقاط با سرعت بیش از 90 کیلومتر در ساعت برآورد کردند.
** ایران در سوگِ آتنا
در هر رویداد غم انگیزی درسهایی نهفته است که اگر به موقع دریافت نشود، معنایی که میتواند از پی یک فاجعه شعاع کوچک نوری بر اذهان تیره و تار ما بتاباند، مکتوم میماند و این خود مصیبت دیگری افزون بر مصیبت وارده است. قتل آتنا، دختر اهل پارسآباد که فقط هفت بهار را دیده بود، بسیار غمانگیز بود. شهری در دل اردبیل که این روزها تبدار است و از سه شنبه بیستم تیرماه که خبر پیداشدن جسد آتنای هفت ساله، در شهر کوچک پیچید و همه را شوکه کرد، دیگر یک روز آرام به خود ندیده است.
روزنامه«ایران» با درج گزارشی با عنوان«دردِ «مغان» دردِ ایران است» به واکنش های گسترده قتل فجیع «آتنا اصلانی» پرداخت و نوشت: هنوز درد ستایش و ندا التیام نیافته بود که خبر گرفتار شدن زنی در حوالی تهران که قربانی تجاوز بود در دست متجاوزانی دیگر، جامعه را شوکه کرد. حالا تکان دهندهترین خبر برای مردم تجاوز و قتل آتنای 7 ساله است. دختر بچهای که سرنوشت جانسوزش این روزها خاطر بسیاری از اهالی کشور را مکدر کرده است.
در ادامه این گزارش می خوانیم: 20 روز پیش بود که تصویر ناپدید شدن آتنا در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد تا اینکه چند روز پیش خبر که تجاوز به آتنا و قتل او توسط یکی از آشناهای پدرش از سوی مراجع قضایی تأیید شد و جامعه در بهت و اندوه فرو رفت. حالا شبکههای اجتماعی پرشده از عکس های دخترک زیبایی که میخندد و در آن ژست مقابل دوربین امیدوار به آینده است. مردم میپرسند چرا هراز گاهی شاهد قتل و تجاوز کودکان هستیم؟ معاون اول رئیس جمهوری در پیامی ضمن تسلیت حادثه قتل دردناک و غمانگیز آتنا اصلانی کودک هفت ساله پارسآباد گفت: رسیدگی فوری به این جنایت هولناک و مجازات قاطع جنایتکار این فاجعه توسط قوه قضائیه، موجب کاهش آلام مردم صبور ایران بویژه خانواده آتنای بیگناه و عزیز خواهد شد. مهدی محسنیان راد؛ استاد ارتباطات با تأکید بر اینکه علت عدم پوشش گسترده خبر دزدیده شدن و آزار و اذیت جنسی کودکان توسط رسانهها خودسانسوری است، بیان میکند: ما برای ریشه یابی مسأله باید به سراغ علت موضوع برویم نه معلول. علت عدم پوشش این اخبار هم به موضوع ساختارهای کشور مربوط میشود، چراکه آنها سیاستهای رسانهها را تعریف میکنند.
روزنامه«آرمان» در یادداشتی با عنوان«از مظلومیت آتنا تا غربت مریم»نوشت: امروز در شرایطی قلم در دست گرفتم که هفته پیش سه اتفاق یا سه خبر مهم ذهنم را مشغول کرد. سه موضوعی که میتواند نقطه عطف و پیشرفت یک جامعه یا نقطه تامل برانگیز حرکت جامعه باشد. در تلاطم زندگی خویش نسبت به جامعه، نگاه عمیق و پر معنی خود را بر موضوع زن و جامعه متمرکز کردم و میخواهم با نگاهی جدید نسبت به حضور این قشر در جامعه، برخورد داشته باشم. سه خبری که میتواند هر زن و دختری را نسبت به آینده حساس کند. خبر اول؛ آتنا اصلانی دختر7 ساله پارس آبادی گم شده است. پارس آباد یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی است که یک هفتهای است ذهن بسیاری از شهروندان را به خود مشغول کرده است.
زینب پارسافخر فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه یادداشت آورده است: بعد از آن خبر قتل آتنا، و خبر بدتر و مهلکتر تایید آزار و اذیت جنسی او توسط قاتل است. معصومیت یک دختر! مظلومیت یک کودک 7 ساله! همگی نشان از این دارد که چه جنایتی رخ داده است. بهراستی گناه آتنا چه بود؟ این قدر قساوت و بیرحمی برای چه بود و از کجا نشأت گرفته است؟ ریشه این بیماریهای ذهنی و رفتاری کجاست؟ از طرفی این فاجعه هولناک تلنگری دیگر نیز بود تا بیش از پیش ضرورت آموزش خود مراقبتی جنسی برای کودکان و والدین احساس شود و امید داریم متولیان مربوطه با برنامهریزی درست و متناسب با آنچه با دستورات دینی ما سازگار است و با توجه به مقتضیات زمان این آموزشهای ضروری را تعریف و اجرا کنند. خبر دوم؛ مریم میرزاخانی نابغه ریاضی جهان بهعلت بیماری سرطان بستری شد. شنیدن کسالت این نابغه جهان در فضاها و محفلهای مختلف علمی و اندیشهای جز ناراحتی چیزی در پی نداشت.
روزنامه«شرق» با انتخاب یادداشتی با عنوان«آموزش، حلقه مفقوده مبارزه با آزار کودکان»نوشت: روح جمعی ما در هفتههای گذشته از رخداد حادثهای تلخ و تأسفبار آزرده شده است، حادثهای که در آن آتنا اصلانی، دختر هفتساله اهل پارس آباد مغان، مورد اذیت و آزار قرار گرفت و سپس به قتل رسید. قتل آتنا بار دیگر ما را در برابر انبوهی از ناراحتی و البته پرسش های مهم قرار داد. ناراحتی از این رخداد تأسف بار البته طبیعی و قابل درک است. حتی خشم مردم، به ویژه همشهریان آتنا از قاتل و عمل شنیعی که انجام داده کاملا پذیرفتنی است. جامعه ای که در برابر این اتفاقات واکنشی نشان ندهد حتما نیازمند بررسی بیشتر است.
فاطمه سعیدی نماینده مجلس در ادامه این یادداشت می نویسد: آنچه امروز اهمیت بیشتری دارد، پرداختن به مجازات مجرم نیست، بلکه باید چندگام به عقب برویم و ببینیم ریشه این حوادث کجاست؟ اگر آنطور که در خبرها خواندهایم، قاتل آتنا به دو قتل دیگر نیز اعتراف کرده باشد، ما با یک بیمار مواجه هستیم که مجموعهای از احتمالا سرخوردگیهای جنسی، مشکلات خانوادگی، کمبضاعتی مالی و... او را به ورطه چنین جنایاتی کشانده است. پیش از مجازات این قاتل چه کسانی باید مجازات شوند؟ در بستر کدام کمبودها و رخدادهایی فرد چنین رفتارهای دور از انسانیتی از خود بروز میدهد؟ اینجاست که نقش حاکمیت و نهادهای مدنی پررنگتر از همیشه میشود. آنها هستند که میتوانند در سلامت روان جامعه و شهروندان نقششان را بهگونهای ایفا کنند که شاهد چنین وقایع دلخراشی نباشیم.
روزنامه «جام جم» در گزارشی با عنوان«ترفندهای نافرجام قاتل آتنا برای فرار از مجازات» آورده است: پدر و مادر آتنا خواستار اعدام قاتل فرزند خود شدند. این در حالی است که روند رسیدگی به پرونده و بازجویی از قاتل ادامه دارد. مسئولان استانی نیز بر رسیدگی سریع به پرونده و مجازات قاتل تاکید کردند. اسماعیل هم در تازهترین اعترافات خود مدعی شده برای این که کسی به او شک نکند، همراه اهالی در جستوجوی آتنا بوده است. دیروز همچنین بخشی از بازجوییهای قاتل در شبکههای اجتماعی منتشر شد که در آن یکی از بازجوها از قاتل آتنا میپرسد: ما روزهایی که در جست وجوی آتنا کوچه به کوچه میگشتیم تو را هم در میان جمعیت میدیدیم. مرد جنایتکار هم جواب میدهد: درست تشخیص دادهاید. من هم همراه پدر آتنا و سایر افراد خانوادهاش به هر جا سر میزدم تا کسی به من سوءظن پیدا نکند.
در ادامه می خوانیم: پدر آتنا دیروز برای قاتل دخترش درخواست قصاص کرد و گفت: پس از ناپدید شدن دخترم جستوجوهای خود را آغاز کردیم. همسایهها هم در کنار ما بودند و چند شب نخوابیدند. به هر جا که احتمال میدادیم، دخترم را بتوانیم پیدا کنیم، سر زدیم. حتی با سگهای زندهیاب هلالاحمر هم جستوجوهایی انجام شد. قاتل در بخش دیگری از اعترافات خود مشکلات مالی را انگیزه قتل و سرقت طلاهای آتنا مطرح کرده است. به گفته دادستان پارسآباد، اسماعیل در بازجوییها گفته بود، چک دست طلبکاران داشتم و برای پاس کردن چکها پولم کم بود. با دیدن طلاها تصمیم به قتل و سرقت النگوهای آتنا گرفتم. قاتل بعد از قتل طلاهای آتنا را در کارگاهش مخفی کرده بود تا در فرصت مناسب آنها را بفروشد اما پس از دستگیری فرصت فروش طلاها و مخفی کردن جسد را پیدا نکرد.
ایرنا موضوع های یادشده را که انعکاس قابل توجهی در روزنامه های صبح شنبه 24 تیر 1396 داشت؛ با هدف آگاهی بخشی و اطلاع رسانی بررسی کرده است.
** شاخصه های توسعه پایدار گردشگری
توسعه پایدار گردشگری شامل مدیریت آگاهانه منابع طبیعی، فرهنگی و اقتصادی و استفاده از ابزارهای خاص مدیریتی به منظور پایدار کردن این صنعت است. تحقق گردشگری پایدار، یک فرایند مداوم به شمار می رود و نیاز به نظارت پیوسته اثرها و در صورت لزوم، انجام اقدام های پیشگیرانه اصلاحی دارد.
روزنامه«دنیای اقتصاد» در گزارشی با عنوان«ظهور «ترکیه» جدید برای سفر خارجی ایرانی ها» راه اندازی پرواز مستقیم رشت- گرجستان را بررسی کرد و آورد: قرار است پروازهای مستقیم رشت- گرجستان به صورت رفت و برگشت دو روز در هفته و در روزهای دوشنبه و پنجشنبه در این فرودگاه بین المللی انجام شود. اما نتیجه این رویداد برای گردشگری و تعامل بین ایران و گرجستان چه خواهد بود؟ نگاهی به آمار مربوط به گردشگری حاکی از آن است که روند ورود گردشگران ایرانی به گرجستان در سال جاری میلادی به شدت مثبت بوده است و به نظر میرسد برنده این ارتباط بیشتر صنعت گردشگری گرجستان باشد. حتی نگاهی به آمار گردشگری این کشور طی 6 ماه اخیر نیز بر این موضوع صحه میگذارد.
در ادامه می خوانیم: مقایسه این آمار با ژوئن سال 2016 نشان میدهد که ایران پس از روسیه و ارمنستان، بیشترین تغییرات را در فرستادن گردشگر از نظر تعداد داشته و از نظر درصد افزایش با رشد 222 درصدی نسبت به ژوئن سال 2016 در صدر فرستادن گردشگران به گرجستان قرار داشته است. مروری بر آمار مربوط به ماه ژوئن سال 2017 حاکی از آن است که در این ماه سهم ایران 5.7 درصد از کل گردشگران خارجی گرجستان بوده است؛ این در حالی است که سهم ارمنستان 20.8 درصد، سهم روسیه 20.4 درصد، سهم جمهوری آذربایجان 20.2 درصد و سهم ترکیه 14.9درصد ثبت شده است. به این ترتیب به نظر میرسد رشد و توسعه ارتباطات به خصوص حمل و نقل با کشورهایی نظیر گرجستان، بر افزایش گردشگران ورودی ایران به گرجستان نقش بیشتری داشته باشند تا به جذب گردشگران گرجی به کشور منجر شود.
روزنامه«آرمان» در مطلبی با عنوان«گردشگران چه کشورهایی برای درمان به ایران سفر میکنند؟» نوشت: سال گذشته 105 هزار تبعهی خارجی از طریق موسسهها در سامانه وزارت بهداشت، ثبت اطلاعات شدهاند. این گردشگران که برای استفاده از خدمات درمانی و پزشکی به ایران سفر کردهاند، بیشتر از کشورهای عراق، جمهوری آذربایجان، ارمنستان و حوزه خلیج فارس بودهاند. از میان این موسسهها، 14 واحد مجوز بند ب (اجرای تور گردشگری) ندارند و 21 موسسه دارای این مجوزِ رسمیِ سازمان میراث فرهنگی و گردشگری هستند که با توجه به تایید وزارت بهداشت، تمام این موسسه ها هم اکنون، فعالیت قانونی و تاییدشدهای در زمینهی گردشگری سلامت دارند که اطلاعات آن ها نیز در وزارت بهداشت موجود است.
در ادامه آمده است: پذیرش بیماران خارجی در بیمارستان های ایران حتما از طریق موسسههای مجاز انجام شود. وزارت بهداشت باید اقدامات جدی تری در این زمینه انجام دهد و مصوبه ای الزام آور برای بیمارستانها داشته باشد تا از طریق آن 35 موسسه، اتباع خارجی پذیرش شوند، چرا که با این کار، راه همکاری و ارتباط با گروههای غیررسمی و دلالها بسته میشود. همچنین می طلبد وزارت بهداشت ضوابط تنبیهی در اینباره داشته باشد، مثلا در صورت تخطی از قوانین، اعتبار سنجی و اعتبار بخشی بیمارستان را ابطال کند تا مانع گسترش این رویه ی نادرست شود. متاسفانه در حال حاضر نه تنها اقدامی برای جلوگیری از تخلفات در حوزه گردشگری سلامت صورت نمیگیرد، بلکه همچنان برخی از بیمارستانها به همکاری و ادامهی ارتباط با دلالها تمایل بیشتری نشان میدهند.
روزنامه«گسترش تجارت» با انتخاب یادداشتی با عنوان««کوله گردی» چالش ها و فرصت ها» که به قلم کیانوش محرابی نگاشته شد، آورده است: کولهگردی به عنوان یکی از انواع گردشگری، هم شامل جنبه های مثبت و هم منفی است. از ویژگیهای مثبت آن ارزان بودن سفر و برقراری ارتباط بیشتر با مردم محلی است که موجب میشود درک بهتری از کشور مقصد داشته باشید. البته به نظر میرسد ابعاد منفی این نوع گردشگری هم کم نیستند. به عنوان نمونه، در این نوع سفر اتلاف وقت اتفاق میافتد. در ماسوله شاهد بودم که شخص کولهگردی نتوانست وسیله حملونقل پیدا کند و به همین دلیل مجبور شد شب در ماسوله اقامت کند و علاوه بر آنکه هزینه اقامت پرداخت کرد، زمان بسیاری را نیز از دست داد. سفرهایی به شیوه کولهگردی بیشتر در اروپا رواج دارد و آسیاییها علاقه چندانی به سفرهای مشکل مانند کولهگردی ندارند.
در ادامه می خوانیم: امروزه کولهگردی در میان ایرانیها رواج یافته، اما اگر در مجموع میزان ایرانیهایی که کوله گردی میکنند نسبت به اروپایی ها بسیار کمتر است؛ ضمن آنکه در ایران هنوز درک درستی از کولهگردی وجود ندارد. برخی تصور میکنند کوله گردی، سفری کم هزینه است، اما در بسیاری از موارد هزینه های پیش بینی نشدهای بر فرد تحمیل میشود و زمان را از دست میدهد. بنابراین این نوع سفر در گردشگری تخصصی ازجمله گردشگری ورزشی نمیتواند کاربرد چندانی داشته باشد. بنابراین به نظر میرسد کوله گردان باید سفرهای سادهتر با مسیرهای آسانتری را انتخاب کنند و با توجه به اینکه احتمال دارد برای برخی سفرها، وسیله حملونقل وجود نداشته باشد، باید مقصدهایی را انتخاب کنند که سفر به آنها ارزان باشد. در بسیاری از کشورها مشاهده شده که برخی کولهگردانی که با دوچرخه سفر میکنند در میانه مسیر با مشکلاتی مواجه میشوند و به ناچار از ادامه مسیر صرف نظر کرده و به مبدا بازگشتهاند.
روزنامه«کسب و کار» با درج گزارشی با عنوان«کسب درآمد پایدار از صنعت گردشگری جزیره قشم»می نویسد: گردشگری یکی از حوزه های مهم کسب درآمد در نقاط مختلف دنیاست و از ظرفیت های فراوان این صنعت در جزیره قشم هم باید به نحو شایسته بهره برداری کرد. طی چند سال اخیر از سوی مسئولان کشوری به مباحث گردشگری توجه ویژه ای شده و امید می رود جزیره زیبای قشم هم با داشتن پتانسل های فراوان این حوزه، از درآمدهای پایدار این صنعت برخوردار شود. اجرای سیاست سفر ارزان به قشم را بسیار مهم است و این اتفاق به طور حتم با توجه به افزایش سهم سالیانه سفرهای مردم و سیاست های سازمان منطقه آزاد قشم، محقق خواهد شد. می توان با استفاده از تبلیغات گسترده و اجرای برنامه های متنوع فرهنگی باید توجه مردم نقاط مختلف ایران را بیش از گذشته به زیبایی های جزیره قشم جلب کرد.
در ادامه می خوانیم: بسیاری از گردشگران انتظار دارند در سفر به یک منطقه بهترین شرایط اسکان و پذیرایی در غالب هتل های 5 ستاره برای آنان فراهم باشد که در حال حاضر چنین شرایطی در جزیره قشم فراهم نیست. یکی از لذت بخش ترین مباحث اقتصادی در جزیره قشم به حوزه گردشگری این منطقه مربوط می شود که همه باید برای تقویت این بخش از صنعت اقدام کنند و قشم را به عنوان یک منطقه ویژه گردشگری به مخاطبان خود معرفی کنند.
روزنامه«جام جم» در گزارشی با عنوان«چراغ خاموش گردشگری طوس»آورده است: پس از صدور فرمان رهبر معظم انقلاب بود که نهادهای متولی احیای طوس جلساتی را برای حل مشکلات این محدوده تشکیل دادند اما در نهایت خروجی این جلسات تنها چند صورت جلسه بود و عملا هیچ اتفاقی در طوس رخ نداد.همه این بیتوجهیها طی سال های گذشته به محدوده تاریخی طوس باعث شد تا یونسکو از ثبت آرامگاه فردوسی در لیست میراث جهانی منصرف شود و مردم این منطقه نیز به دلیل عدم صدور مجوز های لازم به دلیل قرار گیری در محدوده تاریخی نتوانند ساخت وسازهای لازم را به انجام رسانند. با این وجود تنها اقدام عملی که در منطقه طوس طی چند سال گذشته صورت گرفته الحاق آن به عنوان محدوده منفصل شهری به شهر مشهد و ورود شهرداری به موضوع ساماندهی این محدوده بوده است. با این وجود تنها اقدام عملی که در منطقه طوس طی چند سال گذشته صورت گرفته الحاق آن به عنوان محدوده منفصل شهری به شهر مشهد و ورود شهرداری به موضوع ساماندهی این محدوده بوده است که نتیجه آن در اولین گام احداث بولوار شاهنامه و طوس بود.
در ادامه می خوانیم: عدم رسیدگی به مشکلات محدوده تاریخی طوس که به عنوان یکی از مهم ترین میراث های فرهنگی و ادبی ایرانیان به حساب می آید باعث شده تا فرصت گران قیمتی که بسیاری از کشورهای جهان حسرت دارا بودنش را می خورند امروز نه تنها موجب خوشحالی مردم نشود، بلکه موجبات نارضایتی به دلیل عدم پاسخگویی به نیازهای ساکنان این محدوده شده است. در این راستا و با توجه به تجربه سال های گذشته مشکلات منطقه طوس قطعا به عزم ملی و ردیف بودجه های مستقل نیازمند است و در غیر این صورت هیچ اتفاقی طی سال های آینده نیز در محدوده تاریخی طوس که نماد هویتی ایرانیان است رخ نخواهد داد.
** گرد و غبار؛ مهمان ناخوانده تابستان
مدتی است که گرد و غبار، این مهمان ناخوانده از کشورهای همسایه وارد کشور شده و مردم برخی نقاط را با مشکلات متعددی مواجه کرده است. گرد و غبار علاوه بر ایجاد تنگی نفس و بروز برخی ناراحتی های تنفسی موجب بی حوصلگی و بی قراری افراد نیز می شود که در این میان کودکان و سالمندان در روزهایی که آسمان پر از گرد و غبار است، نباید به راحتی در فضای آزاد قرار بگیرند تا از آسیب های احتمالی در اثر این پدیده مصون بمانند.
روزنامه«ایران» در گزارشی با عنوان«اصفهان در محاصره گرد و غبار «گاوخونی» و معادن متروکه» نوشت: با گذشت کمتر از یک هفته از هشدار معاون سازمان جنگلها و مراتع کشور مبنی بر فعال شدن قریبالوقوع کانونهای بحران گرد و غبار در استان تهران و برخی مناطق مرکزی ایران، ریزگردها روزهای چهارشنبه و پنجشنبه گذشته بخشهایی از آسمان استان اصفهان، کرمان، یزد و کرمان را غبارآلود کردند. پرویز گرشاسبی چند روز قبل به ایران گفته بود بستر خشک تالاب گاوخونی در اصفهان در معرض تبدیل شدن به یک کانون بحرانی است که اگر مثل جازموریان در کرمان فعال شود شهرهای مرکزی ایران با فاجعه گرد و غبار مواجه میشوند. اما گرد و غبار در مرکز ایران در حالی اتفاق افتاد که از 2 روز پیش از این، تمامی 5شهر سیستان و زاهدان درگیر وزش طوفان شدید و گرد و غبارهای با منشأ داخلی و خارجی شده بودند.
در ادامه آمده است: در شرق اصفهان حدود 7000 هکتار و در شرق شهر 3000 هکتار معادن متروکه گچ در استان وجود داردکه اطراف دشت سگزی قرار دارند و بخش بهره بردار برای احیای این مناطق خیلی احساس مسئولیت نمیکند. بستر رودخانه خشک زاینده رود و تالاب گاوخونی هم به یکی از کانون های گردوغبار اصفهان تبدیل شده است. در استان اصفهان بیش از یک میلیون و 80 هزار هکتار کانون فرسایش بادی بیابانی وجود دارد که بخش هایی از آن پیش از این دشت های سرسبز و حاصلخیز و مراتع آباد و تالاب بودند که در نتیجه توسعه بیرویه کشاورزی، سدسازی ، حفر چاههای بی رویه و افت آب های زیرزمینی به کانونهای بحران تبدیل شدهاند.
روزنامه«وقایع اتفاقیه» با انتخاب گزارشی با عنوان«زخم خشکسالی بر پیکر کرمان» می نویسد: سهم کرمان از هوای بارانی تیر در کشور تنها ریزگردهایی بود که به تازگی در این استان جا خوش کردهاند. پدیده گردوغبار در روزهای گذشته در حالی در شمال کرمان به وقوع پیوست که پیشازاین فقط شرق کرمان حداقل نیمی از روزهای سال با پدیده طوفان شن و ریزگردها مواجه بود و این پدیده کمتر در شمال و بهویژه شهر کرمان روی داده بود. مالچپاشی بهعنوان تنها راهحل مورد نظر سازمان محیطزیست برای مهار ریزگردهای استان کرمان تاکنون چاره ساز نبوده و حالا پس از چند سال ریزگردها تمامی مناطق پهناورترین استان کشور را دربر گرفته است.
در ادامه آمده است: مردم کرمان در حالی چند روز پرگردوغبار را پشت سر میگذارند که گمان میکردند آنها نیز مانند دیگر استانهای کشور باران تابستانی را تجربه خواهند کرد این تصور اما در نخستین ساعات همان روز پنجشنبه به کلی از بین رفت. آسمان کرمان را نه ابرهای سیاه بارانی که لایهای از گردوغبار پوشانده بود. هوایی که به نظر ابری میرسید حجم زیادی از ریزگرد را وارد ریههای مردم کرمان کرد. در حالی کارشناسان هواشناسی یکی از عوامل گردوغبار روزهای اخیر در کرمان را بادهای 120روزه در سیستان و بلوچستان میدانند که پیش از این تنها مردم سیستان درگیر این پدیده بودند. حالا اما دامنه تأثیرگذاری این بادها وسیعتر شده و به استان کرمان هم رسیده است. از خشکسالی بهعنوان یکی از عوامل تشدیدکننده ریزگردها در کرمان یاد میشود. خشکشدن تالابهای مهم کرمان از جمله تالاب جازموریان یکی از دیگر عوامل رشد پدیده گرد و غبار در کرمان است.
روزنامه«جام جم» با درج گزاشی با عنوان«گردوغبار در سیستان سیلاب در بلوچستان» آورده است: همزمان و از شامگاه چهارشنبه در استان سیستان و بلوچستان آن قدر که صبح پنجشنبه وقتی ساکنان این مناطق، چشمشان را روی صبح گشودند، به جای آسمانی صاف و آفتابی، فضایی تیره و پر از گردوغبار به آنها سلام داد. منشأ گردوغبار استان سیستان و بلوچستان گرچه شمال استان یعنی سیستان و بادهای 120 روزه اش بود، اما بارندگیها نصیب مردم جنوب استان یعنی بلوچستان شد و پیامدهای ویرانگرش نیز. این البته قصه همیشگی پهناورترین استان کشور است که مردم شمالش از هجوم گردوغبار و تبعات تلخش درامان نیستند و مردم جنوبش از وقوع بارشهای موسمی و سیلابهای ویرانگر.
روزنامه«جوان» در گزارشی با عنوان«روزهای تیره کرمان و یزد و اصفهان زیر خروارها گرد و غبار» می نویسد: از اواسط هفته گذشته بود که سازمان هواشناسی از کاهش دما و ورود سامانه بارشی به کشور خبر می داد. در اکثر استان ها هم از شدت گرما کاسته شد و نسیمی دل انگیز وزیدن گرفت اما گویی مسوولان نه برای گرما آمادگی دارند و نه برای سرما و بارش ها. ریزگردها و گردو غبار هم که از لیست برنامه ها خارج شده و دست روزگار سپرده شده اند. هم اکنون کرمان با دو کانون جدی ریزگردها در شرق به دلیل بادهای 120 روزه و جنوب به دلیل خشک شدن جازموریان مواجه است و با رسیدن ریزگردها به شهر کرمان حالا مردم این شهر هم با مشکلات بسیاری از جمله کاهش شدید میدان دید مشکلات تنفسی و آلودگی هوا مواجه شده اند.
در ادامه می خوانیم: چند سالی می شود که ریزگردها گاه و بیگاه سری به یزد می زنند. این بار در اوج گرمای تابستان گریبان یزد را گرفته و تنفس را برای اهالی این شهر دشوار کرده اندو یزد که در هفته گذشته گرمای شدید و کم سابقه ای را پشت سر گذاشته در حلی می رفت از خیر کاهش شش درجه ای دمای هوا جانی تازه بگیرد که به ناگاه درگیر ریزگردها شد.وزش باد همراه با گردو غبار در اغلب نقاط استان کم کم به اوج خود رسید و کارشناسان هواشناسی وقوع این طوفان را در برخی نقاط با سرعت بیش از 90 کیلومتر در ساعت برآورد کردند.
** ایران در سوگِ آتنا
در هر رویداد غم انگیزی درسهایی نهفته است که اگر به موقع دریافت نشود، معنایی که میتواند از پی یک فاجعه شعاع کوچک نوری بر اذهان تیره و تار ما بتاباند، مکتوم میماند و این خود مصیبت دیگری افزون بر مصیبت وارده است. قتل آتنا، دختر اهل پارسآباد که فقط هفت بهار را دیده بود، بسیار غمانگیز بود. شهری در دل اردبیل که این روزها تبدار است و از سه شنبه بیستم تیرماه که خبر پیداشدن جسد آتنای هفت ساله، در شهر کوچک پیچید و همه را شوکه کرد، دیگر یک روز آرام به خود ندیده است.
روزنامه«ایران» با درج گزارشی با عنوان«دردِ «مغان» دردِ ایران است» به واکنش های گسترده قتل فجیع «آتنا اصلانی» پرداخت و نوشت: هنوز درد ستایش و ندا التیام نیافته بود که خبر گرفتار شدن زنی در حوالی تهران که قربانی تجاوز بود در دست متجاوزانی دیگر، جامعه را شوکه کرد. حالا تکان دهندهترین خبر برای مردم تجاوز و قتل آتنای 7 ساله است. دختر بچهای که سرنوشت جانسوزش این روزها خاطر بسیاری از اهالی کشور را مکدر کرده است.
در ادامه این گزارش می خوانیم: 20 روز پیش بود که تصویر ناپدید شدن آتنا در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد تا اینکه چند روز پیش خبر که تجاوز به آتنا و قتل او توسط یکی از آشناهای پدرش از سوی مراجع قضایی تأیید شد و جامعه در بهت و اندوه فرو رفت. حالا شبکههای اجتماعی پرشده از عکس های دخترک زیبایی که میخندد و در آن ژست مقابل دوربین امیدوار به آینده است. مردم میپرسند چرا هراز گاهی شاهد قتل و تجاوز کودکان هستیم؟ معاون اول رئیس جمهوری در پیامی ضمن تسلیت حادثه قتل دردناک و غمانگیز آتنا اصلانی کودک هفت ساله پارسآباد گفت: رسیدگی فوری به این جنایت هولناک و مجازات قاطع جنایتکار این فاجعه توسط قوه قضائیه، موجب کاهش آلام مردم صبور ایران بویژه خانواده آتنای بیگناه و عزیز خواهد شد. مهدی محسنیان راد؛ استاد ارتباطات با تأکید بر اینکه علت عدم پوشش گسترده خبر دزدیده شدن و آزار و اذیت جنسی کودکان توسط رسانهها خودسانسوری است، بیان میکند: ما برای ریشه یابی مسأله باید به سراغ علت موضوع برویم نه معلول. علت عدم پوشش این اخبار هم به موضوع ساختارهای کشور مربوط میشود، چراکه آنها سیاستهای رسانهها را تعریف میکنند.
روزنامه«آرمان» در یادداشتی با عنوان«از مظلومیت آتنا تا غربت مریم»نوشت: امروز در شرایطی قلم در دست گرفتم که هفته پیش سه اتفاق یا سه خبر مهم ذهنم را مشغول کرد. سه موضوعی که میتواند نقطه عطف و پیشرفت یک جامعه یا نقطه تامل برانگیز حرکت جامعه باشد. در تلاطم زندگی خویش نسبت به جامعه، نگاه عمیق و پر معنی خود را بر موضوع زن و جامعه متمرکز کردم و میخواهم با نگاهی جدید نسبت به حضور این قشر در جامعه، برخورد داشته باشم. سه خبری که میتواند هر زن و دختری را نسبت به آینده حساس کند. خبر اول؛ آتنا اصلانی دختر7 ساله پارس آبادی گم شده است. پارس آباد یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی است که یک هفتهای است ذهن بسیاری از شهروندان را به خود مشغول کرده است.
زینب پارسافخر فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه یادداشت آورده است: بعد از آن خبر قتل آتنا، و خبر بدتر و مهلکتر تایید آزار و اذیت جنسی او توسط قاتل است. معصومیت یک دختر! مظلومیت یک کودک 7 ساله! همگی نشان از این دارد که چه جنایتی رخ داده است. بهراستی گناه آتنا چه بود؟ این قدر قساوت و بیرحمی برای چه بود و از کجا نشأت گرفته است؟ ریشه این بیماریهای ذهنی و رفتاری کجاست؟ از طرفی این فاجعه هولناک تلنگری دیگر نیز بود تا بیش از پیش ضرورت آموزش خود مراقبتی جنسی برای کودکان و والدین احساس شود و امید داریم متولیان مربوطه با برنامهریزی درست و متناسب با آنچه با دستورات دینی ما سازگار است و با توجه به مقتضیات زمان این آموزشهای ضروری را تعریف و اجرا کنند. خبر دوم؛ مریم میرزاخانی نابغه ریاضی جهان بهعلت بیماری سرطان بستری شد. شنیدن کسالت این نابغه جهان در فضاها و محفلهای مختلف علمی و اندیشهای جز ناراحتی چیزی در پی نداشت.
روزنامه«شرق» با انتخاب یادداشتی با عنوان«آموزش، حلقه مفقوده مبارزه با آزار کودکان»نوشت: روح جمعی ما در هفتههای گذشته از رخداد حادثهای تلخ و تأسفبار آزرده شده است، حادثهای که در آن آتنا اصلانی، دختر هفتساله اهل پارس آباد مغان، مورد اذیت و آزار قرار گرفت و سپس به قتل رسید. قتل آتنا بار دیگر ما را در برابر انبوهی از ناراحتی و البته پرسش های مهم قرار داد. ناراحتی از این رخداد تأسف بار البته طبیعی و قابل درک است. حتی خشم مردم، به ویژه همشهریان آتنا از قاتل و عمل شنیعی که انجام داده کاملا پذیرفتنی است. جامعه ای که در برابر این اتفاقات واکنشی نشان ندهد حتما نیازمند بررسی بیشتر است.
فاطمه سعیدی نماینده مجلس در ادامه این یادداشت می نویسد: آنچه امروز اهمیت بیشتری دارد، پرداختن به مجازات مجرم نیست، بلکه باید چندگام به عقب برویم و ببینیم ریشه این حوادث کجاست؟ اگر آنطور که در خبرها خواندهایم، قاتل آتنا به دو قتل دیگر نیز اعتراف کرده باشد، ما با یک بیمار مواجه هستیم که مجموعهای از احتمالا سرخوردگیهای جنسی، مشکلات خانوادگی، کمبضاعتی مالی و... او را به ورطه چنین جنایاتی کشانده است. پیش از مجازات این قاتل چه کسانی باید مجازات شوند؟ در بستر کدام کمبودها و رخدادهایی فرد چنین رفتارهای دور از انسانیتی از خود بروز میدهد؟ اینجاست که نقش حاکمیت و نهادهای مدنی پررنگتر از همیشه میشود. آنها هستند که میتوانند در سلامت روان جامعه و شهروندان نقششان را بهگونهای ایفا کنند که شاهد چنین وقایع دلخراشی نباشیم.
روزنامه «جام جم» در گزارشی با عنوان«ترفندهای نافرجام قاتل آتنا برای فرار از مجازات» آورده است: پدر و مادر آتنا خواستار اعدام قاتل فرزند خود شدند. این در حالی است که روند رسیدگی به پرونده و بازجویی از قاتل ادامه دارد. مسئولان استانی نیز بر رسیدگی سریع به پرونده و مجازات قاتل تاکید کردند. اسماعیل هم در تازهترین اعترافات خود مدعی شده برای این که کسی به او شک نکند، همراه اهالی در جستوجوی آتنا بوده است. دیروز همچنین بخشی از بازجوییهای قاتل در شبکههای اجتماعی منتشر شد که در آن یکی از بازجوها از قاتل آتنا میپرسد: ما روزهایی که در جست وجوی آتنا کوچه به کوچه میگشتیم تو را هم در میان جمعیت میدیدیم. مرد جنایتکار هم جواب میدهد: درست تشخیص دادهاید. من هم همراه پدر آتنا و سایر افراد خانوادهاش به هر جا سر میزدم تا کسی به من سوءظن پیدا نکند.
در ادامه می خوانیم: پدر آتنا دیروز برای قاتل دخترش درخواست قصاص کرد و گفت: پس از ناپدید شدن دخترم جستوجوهای خود را آغاز کردیم. همسایهها هم در کنار ما بودند و چند شب نخوابیدند. به هر جا که احتمال میدادیم، دخترم را بتوانیم پیدا کنیم، سر زدیم. حتی با سگهای زندهیاب هلالاحمر هم جستوجوهایی انجام شد. قاتل در بخش دیگری از اعترافات خود مشکلات مالی را انگیزه قتل و سرقت طلاهای آتنا مطرح کرده است. به گفته دادستان پارسآباد، اسماعیل در بازجوییها گفته بود، چک دست طلبکاران داشتم و برای پاس کردن چکها پولم کم بود. با دیدن طلاها تصمیم به قتل و سرقت النگوهای آتنا گرفتم. قاتل بعد از قتل طلاهای آتنا را در کارگاهش مخفی کرده بود تا در فرصت مناسب آنها را بفروشد اما پس از دستگیری فرصت فروش طلاها و مخفی کردن جسد را پیدا نکرد.