صراط: رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) گفت: عدهای شوق زیادی به لبخندی از جانب مسئول آمریکایی دارند، همان مسئولی که خودِ مردم، آمریکا صراحتاً میگویند که دیوانه است و خجالت میکشند که وی رئیسجمهورشان است.
به گزارش مرکز خبر حوزه، آیتالله مصباحیزدی در دیدار جمعی از مدیران ارشد ناجا با اشاره به اینکه برخی معتقدند انسان بهخودیخود، هیچ مسئولیتی ندارد، اظهار داشت: عدهای منشأ مسئولیت را نیازهای مادی بشر میدانند، از آنجاکه انسان نمیتواند بهتنهایی همه نیازهایش را تأمین کند، به زندگی اجتماعی روی آورده، و زندگی اجتماعی ایجاب میکند که اگر کسی مسئولیتی را بر عهده نگیرد، نیازهایش تأمین نمیشود.
وی با اشاره به نظر دیگری در مورد منشأ تکالیف گفت: برخی منشأ تکالیف را ارزشهای اجتماعی، یا عواطف و احساسات دانسته، میگویند انسان نیازهای فطری و عاطفی هم دارد که ارضای آن در گرو کمک به هم نوع و بر دوش گرفتن مسئولیتهایی در برابر آنهاست.
فیلسوف و متفکر اسلامی، سومین نظر در مورد منشأ تکالیف را که عمدتاً از طرف فیلسوفان غربی بیانشده، عقل عملی دانست و افزود: برخی از فلاسفه میگویند انسان بهغیر از احساسات و عواطف، عقل نیز دارد و این عقل است که برای ما مسئولیت معین میکند از همین رو برای اینکه موجودی برتر از حیوانات شویم، باید به آنچه عقل میگوید عمل کنیم.
وی ادامه داد: اما عدهای باور دارند که اصل تکالیف از خداست، حتی اموری که گفته شد، نشانههایی از تکالیف خداست، و حتی حکم عقل هم نشانه خواست خداوند است که ما را مکلف کرده است به عبارت بهتر خداوند ازآنجهت که هستی و مالکیت ما از اوست، میتواند ما را مکلف کند و ما در مقابل او مسئولیم.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه در جمعبندی این نظریات افزود: طبق نظر اول، اگر انسان تکلیفی بر عهده نگیرد، نمیتواند زندگی اجتماعی خوبی داشته باشد و نیازهایش را تأمین کند، طبق نظر دوم عدم مسئولیتپذیری، عدم ارضای عواطف و شرمندگی نزد وجدان را در پی دارد، طبق نگاه سوم، بدون انجام تکالیف، انسان در ردیف حیوانات است و استفاده از عقل و مسئولیتپذیری براساس عقل است که سبب تمایز انسان و حیوان میشود؛ طبق نگاه چهارم، اگر انسان عمل به تکلیف نداشته باشد، بنده خوبی برای خداوند نیست و سعادت دنیوی و اخروی نخواهد داشت.
وی با اشاره به لزوم حل شدن این مسائل برای انسان و تأثیرگذاری این باورها در اعمال انسان، افزود: برخی جامعه شناسان غربی گفتهاند انسان دوران مدرنیته ماهیتی متفاوت با انسان قبل از مدرنیته دارد. انسان قبل از دوران مدرنیته، تکلیفمدار بود و به دنبال مسئولیت و انجام تکلیف بود، اما انسان عصر مدرنیته، نه بهدنبال انجام تکلیف که بهدنبال استیفای حق خود است، حتی اگر به خدا اعتقاد دارد نه برای انجام تکلیف خود در برابر او، بلکه بهدنبال گرفتن حق خود از خداست از این رو مفاهیمی مانند حقوق بشر و حقوق شهروندی مطرحشده و میشود و بسیار به آن بها داده میشود.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه با اشاره به اینکه این تفکر در دنیا ترویج میشود، اظهار داشت: همین حقوق بشر بهعنوان ابزار و بهانهای است تا کشورهای استکباری به مقاصد و اهداف خود برسند، درحالیکه بسیاری از این نظریات، دارای اصل و ریشه صحیحی نیست، اما بمباران تبلیغاتی سبب انتشار و پذیرش آن توسط مردم شده است.
آیتالله مصباحیزدی با طرح این سؤال که آیا واقعاً حق و تکلیفی در کار نیست؟ ادامه داد: برخی از فیلسوفان اروپایی چنین گفتهاند که انسانها گرگ هستند که باید گرگ برتری باشد تا آنها را کنترل کند، از این رو وضع قوانین، نه برای حفظ ارزشها، بلکه برای کنترل آدمهاست که گرگصفتاند.
وی افزود: بسیاری از مردم، ارزشها را دو قسم میدانند، ارزشهای دینی و ارزشهای اجتماعی که ارزشهای دینی همان نماز و قرآن و عبادتهای فردی است و ارزشهای اجتماعی که در نگاه آنها، ربطی به ارزشهای دینی هم ندارد یعنی چگونه در جامعه زندگی کنیم که بتوانیم بهتر منافع مادیمان را تأمین کنیم، و این یعنی تفکیک دین از سیاست.
استاد حوزه خاطرنشان کرد: اگر فردی با چنین تفکری مسئول هم بشود، میگوید دغدغه آخرت نداشته باشید، باید فکر شکم مردم بود و ما باید تحریمها را برداریم، چراکه از نگاه آنها، دستگاه دین و سیاست جدا از یکدیگرند، مسئول دستگاه دین که جز نماز و عبادات فردی نیست- روحانیون هستند و مسئول دستگاه سیاست نیز سیاستمداران هستند و این دو ربطی به هم ندارند.
آیتالله مصباحیزدی با اشاره به اینکه براساس نگاه اسلام، تفکیکی بین دین و سیاست وجود ندارد اصل تکالیف و حقوق از خداست، ادامه داد: در اسلام، فقط خدا حق قانونگذاری دارد و قانون نیز تنها این دنیا را در نظر نمیگیرد، بلکه زندگی ابدی انسانها را هم مدنظر قرار میدهد.
وی افزود: اسلام به معنای تسلیم بودن در برابر خداوند متعال است، اگر خداوند، تکلیفی هم برای ما مشخص کرده نه به خاطر نیاز خودش به انجام تکلیف ما، بلکه برای سعادت دنیا و آخرت ماست و تسلیمبودن در برابر این تکالیف الهی، سعادت ابدی را در پی دارد که به نفع خود انسان است.
آیتالله مصباحیزدی با اشاره به اینکه انسان موجودی ابدی است و آخرت، ادامه و نتیجه اعمال انسان در همین دنیاست، ادامه داد: همانگونه که کار کشاورز در برداشت محصول، ادامه کار وی در امر کاشت و مترتب بر آن است، وضعیت انسان در آخرت نیز مترتب بر کار وی در این دنیاست.
وی ادامه داد: کسانی که اسلام و اهلبیت (ع) و مخصوصاً مبانی فکر امام (ره) و ارزشهای انقلاب را پذیرفتهاند، به لازمه آن، یعنی عدم جدایی سیاست و دین نیز باور دارند. البته ارزشهای انقلاب چیزی جدید و ورای دین نیست، بلکه همان اسلام است که احکام آن فراموششده بود و امام (ره) با هشدارهایش و نهضتش آن را احیاء کرد. بنابراین وقتی امام (ره) میخواست بالاترین هشدارها را بدهد، میگفت اسلام درخطر است؛ و در واقع امام (ره) برای اسلام به پا خاست.
مفسر قرآن کریم با اشاره به آیاتی از قرآن کریم، اظهار داشت: روح اسلام در دو کلمه است، اگر جامعهای این دو کلمه را باور داشته باشند و به لوازم آن پایبند بمانند، هیچ خوف و ترسی بر آنها نخواهد بود و هیچ غصهای هم نخواهند داشت. آن دو کلمه این است: باور کنند که رب و صاحباختیار فقط الله است و در این مسیر استقامت داشته باشند. وقتی گفتیم رب ما خداست، یعنی صاحباختیار ما اوست؛ پس هر کاری خواستیم بکنیم، باید ببینیم صاحباختیارها چگونه دوست دارد.
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) افزود: همه انبیاء و اولیای الهی همه ایثار و فداکاریهایشان تنها برای همین نکته بود که به ما بگویند رب ما الله است. او همان کسی است که پیامبران را برانگیخت، همان است که امام (ره) را به ما عطا کرد، همان کسی است که انقلاب را پیروز کرد و خرمشهر را آزاد کرد. اگر بنا بگذاریم این کلمه را خوب بفهمیم و به آن پایبند باشیم، هیچ غم و غصه و ناراحتی نخواهیم داشت.
استاد اخلاق حوزه علمیه افزود: اگر خدا را واقعاً باور کردیم، مانند درختی است که کاشتهایم و دائماً در حال میوه و ثمره دادن است. مهم این است که نهالی که میخواهیم بکاریم از جنس باور به خدا باشد، اما اگر نهالی که در دل کاشتیم، پرستش غرب و تعظیم مغرب زمین بود، نمیتوان چنین توقعی داشت.
به گزارش مرکز خبر حوزه، آیتالله مصباحیزدی در دیدار جمعی از مدیران ارشد ناجا با اشاره به اینکه برخی معتقدند انسان بهخودیخود، هیچ مسئولیتی ندارد، اظهار داشت: عدهای منشأ مسئولیت را نیازهای مادی بشر میدانند، از آنجاکه انسان نمیتواند بهتنهایی همه نیازهایش را تأمین کند، به زندگی اجتماعی روی آورده، و زندگی اجتماعی ایجاب میکند که اگر کسی مسئولیتی را بر عهده نگیرد، نیازهایش تأمین نمیشود.
وی با اشاره به نظر دیگری در مورد منشأ تکالیف گفت: برخی منشأ تکالیف را ارزشهای اجتماعی، یا عواطف و احساسات دانسته، میگویند انسان نیازهای فطری و عاطفی هم دارد که ارضای آن در گرو کمک به هم نوع و بر دوش گرفتن مسئولیتهایی در برابر آنهاست.
فیلسوف و متفکر اسلامی، سومین نظر در مورد منشأ تکالیف را که عمدتاً از طرف فیلسوفان غربی بیانشده، عقل عملی دانست و افزود: برخی از فلاسفه میگویند انسان بهغیر از احساسات و عواطف، عقل نیز دارد و این عقل است که برای ما مسئولیت معین میکند از همین رو برای اینکه موجودی برتر از حیوانات شویم، باید به آنچه عقل میگوید عمل کنیم.
وی ادامه داد: اما عدهای باور دارند که اصل تکالیف از خداست، حتی اموری که گفته شد، نشانههایی از تکالیف خداست، و حتی حکم عقل هم نشانه خواست خداوند است که ما را مکلف کرده است به عبارت بهتر خداوند ازآنجهت که هستی و مالکیت ما از اوست، میتواند ما را مکلف کند و ما در مقابل او مسئولیم.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه در جمعبندی این نظریات افزود: طبق نظر اول، اگر انسان تکلیفی بر عهده نگیرد، نمیتواند زندگی اجتماعی خوبی داشته باشد و نیازهایش را تأمین کند، طبق نظر دوم عدم مسئولیتپذیری، عدم ارضای عواطف و شرمندگی نزد وجدان را در پی دارد، طبق نگاه سوم، بدون انجام تکالیف، انسان در ردیف حیوانات است و استفاده از عقل و مسئولیتپذیری براساس عقل است که سبب تمایز انسان و حیوان میشود؛ طبق نگاه چهارم، اگر انسان عمل به تکلیف نداشته باشد، بنده خوبی برای خداوند نیست و سعادت دنیوی و اخروی نخواهد داشت.
وی با اشاره به لزوم حل شدن این مسائل برای انسان و تأثیرگذاری این باورها در اعمال انسان، افزود: برخی جامعه شناسان غربی گفتهاند انسان دوران مدرنیته ماهیتی متفاوت با انسان قبل از مدرنیته دارد. انسان قبل از دوران مدرنیته، تکلیفمدار بود و به دنبال مسئولیت و انجام تکلیف بود، اما انسان عصر مدرنیته، نه بهدنبال انجام تکلیف که بهدنبال استیفای حق خود است، حتی اگر به خدا اعتقاد دارد نه برای انجام تکلیف خود در برابر او، بلکه بهدنبال گرفتن حق خود از خداست از این رو مفاهیمی مانند حقوق بشر و حقوق شهروندی مطرحشده و میشود و بسیار به آن بها داده میشود.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه با اشاره به اینکه این تفکر در دنیا ترویج میشود، اظهار داشت: همین حقوق بشر بهعنوان ابزار و بهانهای است تا کشورهای استکباری به مقاصد و اهداف خود برسند، درحالیکه بسیاری از این نظریات، دارای اصل و ریشه صحیحی نیست، اما بمباران تبلیغاتی سبب انتشار و پذیرش آن توسط مردم شده است.
آیتالله مصباحیزدی با طرح این سؤال که آیا واقعاً حق و تکلیفی در کار نیست؟ ادامه داد: برخی از فیلسوفان اروپایی چنین گفتهاند که انسانها گرگ هستند که باید گرگ برتری باشد تا آنها را کنترل کند، از این رو وضع قوانین، نه برای حفظ ارزشها، بلکه برای کنترل آدمهاست که گرگصفتاند.
وی افزود: بسیاری از مردم، ارزشها را دو قسم میدانند، ارزشهای دینی و ارزشهای اجتماعی که ارزشهای دینی همان نماز و قرآن و عبادتهای فردی است و ارزشهای اجتماعی که در نگاه آنها، ربطی به ارزشهای دینی هم ندارد یعنی چگونه در جامعه زندگی کنیم که بتوانیم بهتر منافع مادیمان را تأمین کنیم، و این یعنی تفکیک دین از سیاست.
استاد حوزه خاطرنشان کرد: اگر فردی با چنین تفکری مسئول هم بشود، میگوید دغدغه آخرت نداشته باشید، باید فکر شکم مردم بود و ما باید تحریمها را برداریم، چراکه از نگاه آنها، دستگاه دین و سیاست جدا از یکدیگرند، مسئول دستگاه دین که جز نماز و عبادات فردی نیست- روحانیون هستند و مسئول دستگاه سیاست نیز سیاستمداران هستند و این دو ربطی به هم ندارند.
آیتالله مصباحیزدی با اشاره به اینکه براساس نگاه اسلام، تفکیکی بین دین و سیاست وجود ندارد اصل تکالیف و حقوق از خداست، ادامه داد: در اسلام، فقط خدا حق قانونگذاری دارد و قانون نیز تنها این دنیا را در نظر نمیگیرد، بلکه زندگی ابدی انسانها را هم مدنظر قرار میدهد.
وی افزود: اسلام به معنای تسلیم بودن در برابر خداوند متعال است، اگر خداوند، تکلیفی هم برای ما مشخص کرده نه به خاطر نیاز خودش به انجام تکلیف ما، بلکه برای سعادت دنیا و آخرت ماست و تسلیمبودن در برابر این تکالیف الهی، سعادت ابدی را در پی دارد که به نفع خود انسان است.
آیتالله مصباحیزدی با اشاره به اینکه انسان موجودی ابدی است و آخرت، ادامه و نتیجه اعمال انسان در همین دنیاست، ادامه داد: همانگونه که کار کشاورز در برداشت محصول، ادامه کار وی در امر کاشت و مترتب بر آن است، وضعیت انسان در آخرت نیز مترتب بر کار وی در این دنیاست.
وی ادامه داد: کسانی که اسلام و اهلبیت (ع) و مخصوصاً مبانی فکر امام (ره) و ارزشهای انقلاب را پذیرفتهاند، به لازمه آن، یعنی عدم جدایی سیاست و دین نیز باور دارند. البته ارزشهای انقلاب چیزی جدید و ورای دین نیست، بلکه همان اسلام است که احکام آن فراموششده بود و امام (ره) با هشدارهایش و نهضتش آن را احیاء کرد. بنابراین وقتی امام (ره) میخواست بالاترین هشدارها را بدهد، میگفت اسلام درخطر است؛ و در واقع امام (ره) برای اسلام به پا خاست.
مفسر قرآن کریم با اشاره به آیاتی از قرآن کریم، اظهار داشت: روح اسلام در دو کلمه است، اگر جامعهای این دو کلمه را باور داشته باشند و به لوازم آن پایبند بمانند، هیچ خوف و ترسی بر آنها نخواهد بود و هیچ غصهای هم نخواهند داشت. آن دو کلمه این است: باور کنند که رب و صاحباختیار فقط الله است و در این مسیر استقامت داشته باشند. وقتی گفتیم رب ما خداست، یعنی صاحباختیار ما اوست؛ پس هر کاری خواستیم بکنیم، باید ببینیم صاحباختیارها چگونه دوست دارد.
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) افزود: همه انبیاء و اولیای الهی همه ایثار و فداکاریهایشان تنها برای همین نکته بود که به ما بگویند رب ما الله است. او همان کسی است که پیامبران را برانگیخت، همان است که امام (ره) را به ما عطا کرد، همان کسی است که انقلاب را پیروز کرد و خرمشهر را آزاد کرد. اگر بنا بگذاریم این کلمه را خوب بفهمیم و به آن پایبند باشیم، هیچ غم و غصه و ناراحتی نخواهیم داشت.
استاد اخلاق حوزه علمیه افزود: اگر خدا را واقعاً باور کردیم، مانند درختی است که کاشتهایم و دائماً در حال میوه و ثمره دادن است. مهم این است که نهالی که میخواهیم بکاریم از جنس باور به خدا باشد، اما اگر نهالی که در دل کاشتیم، پرستش غرب و تعظیم مغرب زمین بود، نمیتوان چنین توقعی داشت.