صراط: همواره عرف فعالیت سیاسی آن است که گروه های پیروز در انتخابات بعد از مدتی به اختلاف سلیقه می خورند و گروه های مغلوب به همگرایی می رسند تا در رقابت بعدی شکست خود را جبران کنند اما گویا اصولگرایان قصد دارند خلاف این روال حرکت کنند، گرچه تعدادی از فعالان سیاسی این جناح جمنا را با هدف همگرایی تشکیل دادند و بعد از انتخابات ریاست جمهوری نیز به حفظ آن تأکید می کنند و معتقدند اکثریت نیروهای اصولگرا در این مجموعه حضور دارند اما واقعیت آن است که جمنا امروز اقلیتی بیش نیست، گروه های سنتی اصولگرا به طور مشخص جبهه پیروان خط امام و رهبری اثباتی و نفی موضع نگرفتند و جبهه پایداری نیز حاضر نشده به جمنا بپیوندد.
به گزارش خبرآنلاین، در واقع سنتی ها و نواصولگراها بعد از سالها بر سر یک موضوع به اشتراک نظر رسیدند و آن هم مخالفت با سازوکار جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی بود.
مجید متقی فر سخنگوی جبهه پایداری میگوید:اصل همگرایی خوب و مقدس است هیچ کس نمی تواند این را رد کند اما همگرایی با چه رویکردی؟ با چه استراتژی؟ خروجی اش چه باشد؟ جواب این سئوالات باید معلوم شود.
مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.
***
در جریان اصولگرا بر سر تعریف مکانیزم کار تشکیلاتی اختلاف دیدگاه وجود دارد، برخی معتقدند اصلا نیازی به اینکه سازوکار همگرایی تعریف بشود نیست هر گروهی بیاید دیدگاه هایش را مطرح کند، وقتی نامزد اصلحی وارد صحنه شود آن زمان همه مانند انتخابات ریاست جمهوری سال 96 به اشتراک نظر و همگرایی می رسند، طرف مقابل هم تاکید بر تعریف یک سازوکار مشخص تشکیلاتی دارد، نظر شما چیست؟
اول باید دید معنا و مفهوم همگرایی در ادبیات سیاسی چیست؟ معتقدم همگرایی با هدف رعایت منافع نظام و مردم و پیگیری مطالبات مردم و رهبری معنا و مفهوم پیدا می کند اما اگر هدف رسیدن به مقام و قدرت باشد دیگر نمی توان نام آن را همگرایی گذاشت بلکه برای توصیفش باید واژه دیگری به کار برد. در مجموع باید دنبال همگرایی بود که به وحدت و اتحاد مردم لطمه نزند بلکه آن را تقویت کند. البته ما متولی هیچ گروه و دسته ای غیر از پایداری نیستیم که از جانب آنها سخن بگوییم که این مدل همگرایی خوب است یا نه، بالاخره هر کسی نظری دارد و نظرش را بیان می کند اما پایداری همگرایی را در این می داند که نتیجه اش تجلی قدرت و انسجام نظام باشد.
اگر این باشد همگرایی خوب است وگرنه نمی توان نامش را همگرایی گذاشت چون مصداق کلاه سرمردم گذاشتن است. پس گروه هایی که صحبت از همگرایی می کنند باید منافع مردم را در آن سازوکار ببینند، چون در این صورت است که همه به یک فهم، برداشت و منطق مشترک می رسند. اینکه گروه ها بنشینند همگرایی را طوری طراحی کنند که هوای همدیگر را داشته باشند و بعد ژست بگیرند که مردمی هستند و برای نظام کار می کنند، این به معنای برای مردم کار کردن نیست و فایده ای هم ندارد. گروه ها باید با لحاظ کردن منافع مردم به تشکیلات واحد همگرا برسند. اکنون مردم در پیچ و خم بیکاری، رکود، گرانی دارند بیچاره می شوند اما ما مشغولیم مکانیزمی را برای همگرایی درست کنیم تا در آینده رئیس جمهور از سلیقه سیاسی ما باشد. اینکه بازنده عرصه انتخابات شدیم و دغدغه داشته باشیم چه طور و کجا می توان باخت را جبران کرد تفکر غلطی است، معتقدم باید دنبال آن بود که مردم برنده باشند.
سازوکار همگرایی در جریان اصولگرایی از نظر شما باید چه طور تعریف شود آیا در قالب جمنا باید باشد یا پارلمان اصولگرایی یا...
اول باید استراتژی سازوکار همگرایی در بیاید. استراتژی هم باید رعایت منافع و مصالح مردم و برطرف کردن مشکلات مردم باشد و دولت قدرتمند، صالح و خدمتگزار و مجلس با بصیرت و متخصص می توانند این کار را انجام دهند.
یعنی اول استراتژی همگرایی تعریف شود بعد دنبال طراحی سازوکار رفت؟
بله، مهم است با چه نگاهی سازوکار همگرایی تعریف می شود. آن نگاه می تواند آنقدر خوب باشد که در دل ها جا باز کند یا می تواند آنقدر بد باشد که مردم متنفر باشند.
این طور که شما می گویید اصولگراها باید نقطه بگذارند و از سرخط شروع کنند؟
من از جانب اصولگراها حرف نمی زنم، نگاه خودم را می گویم، درباره اصولگراها باید از آقایانی که ادعا دارند سئوال کنید.
وقتی شما می گویید باید برای همگرایی اول استراتژی تعریف شود بعد گروه های مختلف با هم بنشینند منظورتان گروه های اصولگراست دیگر؟
بله، البته دامنه اتحاد وسیع تر هم می تواند باشد چون اقشار مختلفی را می تواند تحت پوشش دهد. به این ترتیب که وقتی استراتژی همگرایی اعلام شد هرکس علاقمند بود به سمتش می آید. نکته دیگر آنکه مردم باید به این همگرایی توجه کنند نه فلان آقا یا فلان نخبه. باید دید الان مردم دلشان چه می خواهد و چه مشکلی دارند. توجه به حل گرفتاری و مشکل مردم مهم است. از این همه قیل و قال باید راه علاجی درست شود نه آنکه کاری کنیم که مشکلات مردم بیشتر شود.
این طور که شما می گویید مرزهای دو جناح سیاسی به هم می ریزد؟
حضرت آقا به این نوع دسته بندی ها توجه ندارند. افرادی که درون نظام دارند فعالیت می کنند چون قدرت شان برخاسته از مردم است باید به فکر مردم باشند. حالا هر طور می خواهند مکانیزم طراحی کنند باید نتیجه اش به نفع مردم تمام شود و رسیدن به این هدف نیز مبری از اغواگری سیاسی و دادن وعده های دروغ باشد. مکانیزمی که این گروه از آن گروه و آن گروه از این گروه حمایت کند تا هر کدام پلکان ترقی را طی کرد هوای دیگری را داشته باشد شرعی، اسلامی، انقلابی و انسانی نیست.
آیا این استراتژی پایداری پس از انتخابات ریاست جمهوری 96 است؟
خیر، این استراتژی از اول در مرامنامه و اساسنامه پایداری بود و جدید نیست، منتها ما می گوییم کسی از سیاسیون گوش نمی کند وگرنه ارتباط ما با مردم بسیار خوب است و در بدنه وضع ما بد نیست.
بر اساس همین استراتژی بود که به جمنا نپیوستید؟
خیر، یک مسائل دیگری در جمنا بود که روشن است نپیوستن ما نیز دلایل متعددی دارد. پایداری با جمنا مشکل اساسی ندارد، آنها آدم های خوبی هستند و می خواهند خدمت کنند. منتها نگاه ها مختلف است. نظر پایداری این است که اگر سازوکاری با آنچه گفتم شکل بگیرد بهتر جواب می دهد. آقای روحانی وعده هایی داده باید محقق شود وگرنه اغواگری سیاسی کرده است، آن وقت مشکل به وجود می آید. آقای روحانی گفت مشکل بیکاری را حل می کند، پایداری نیز پیگیری خواهد کرد؛ اگر مشکل بیکاری حل نشد، نقد جدی انجام می دهد و اگر حل شد کمک می کند. چرا؟ چون برای مردم پیگیری رفع رکود اقتصادی، ایجاد رونق اقتصادی و بهبود فضای کسب و کار و اشتغال جوانان مهم است. ما در موضوع مطالبات مردم از دولت پیگیری می کنیم و دولت نیز موظف به حل این مشکلات است.
آیا پیگیری این هدف نیاز به سازوکار همگرایی دارد؟
اصل همگرایی خوب و مقدس است هیچ کس نمی تواند این را رد کند اما همگرایی با چه رویکردی؟ با چه استراتژی؟ خروجی اش چه باشد؟ جواب این سئوالات باید معلوم شود. کسی که مخالف همگرایی باشد مانند کسی است که مخالف وحدت است، معلوم می شود این فرد عقل ندارد چون خلاف وحدت که نباید بود. اما سئوال این است وحدت برای چه؟ موضوع وحدت چیست؟ به کجا می خواهیم با این وحدت برسیم؟ اینها باید برای مردم تبیین شود.
یعنی سازوکارهای همگرایی که تاکنون در جریان اصولگرا وجود داشته به این سئوالات جواب نداده است؟
من نمی دانم، چون در همه سازوکارها نبودم که بخواهم قضاوت کنم. ولی می دانم هر کسی در بین مردم هر آسیبی ببیند باید در رویکردهایش مطالعه و بازنگری کند و ببیند کجای کارش ایراد دارد وگرنه مردم متحد هستند و نیازی هم به وحدت ما ندارند. مردم رهبرشان را قبول دارند و به هر سمتی اشاره کند می روند؛ این را کسی نمی تواند نفی کند.
به گزارش خبرآنلاین، در واقع سنتی ها و نواصولگراها بعد از سالها بر سر یک موضوع به اشتراک نظر رسیدند و آن هم مخالفت با سازوکار جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی بود.
مجید متقی فر سخنگوی جبهه پایداری میگوید:اصل همگرایی خوب و مقدس است هیچ کس نمی تواند این را رد کند اما همگرایی با چه رویکردی؟ با چه استراتژی؟ خروجی اش چه باشد؟ جواب این سئوالات باید معلوم شود.
مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.
***
در جریان اصولگرا بر سر تعریف مکانیزم کار تشکیلاتی اختلاف دیدگاه وجود دارد، برخی معتقدند اصلا نیازی به اینکه سازوکار همگرایی تعریف بشود نیست هر گروهی بیاید دیدگاه هایش را مطرح کند، وقتی نامزد اصلحی وارد صحنه شود آن زمان همه مانند انتخابات ریاست جمهوری سال 96 به اشتراک نظر و همگرایی می رسند، طرف مقابل هم تاکید بر تعریف یک سازوکار مشخص تشکیلاتی دارد، نظر شما چیست؟
اول باید دید معنا و مفهوم همگرایی در ادبیات سیاسی چیست؟ معتقدم همگرایی با هدف رعایت منافع نظام و مردم و پیگیری مطالبات مردم و رهبری معنا و مفهوم پیدا می کند اما اگر هدف رسیدن به مقام و قدرت باشد دیگر نمی توان نام آن را همگرایی گذاشت بلکه برای توصیفش باید واژه دیگری به کار برد. در مجموع باید دنبال همگرایی بود که به وحدت و اتحاد مردم لطمه نزند بلکه آن را تقویت کند. البته ما متولی هیچ گروه و دسته ای غیر از پایداری نیستیم که از جانب آنها سخن بگوییم که این مدل همگرایی خوب است یا نه، بالاخره هر کسی نظری دارد و نظرش را بیان می کند اما پایداری همگرایی را در این می داند که نتیجه اش تجلی قدرت و انسجام نظام باشد.
اگر این باشد همگرایی خوب است وگرنه نمی توان نامش را همگرایی گذاشت چون مصداق کلاه سرمردم گذاشتن است. پس گروه هایی که صحبت از همگرایی می کنند باید منافع مردم را در آن سازوکار ببینند، چون در این صورت است که همه به یک فهم، برداشت و منطق مشترک می رسند. اینکه گروه ها بنشینند همگرایی را طوری طراحی کنند که هوای همدیگر را داشته باشند و بعد ژست بگیرند که مردمی هستند و برای نظام کار می کنند، این به معنای برای مردم کار کردن نیست و فایده ای هم ندارد. گروه ها باید با لحاظ کردن منافع مردم به تشکیلات واحد همگرا برسند. اکنون مردم در پیچ و خم بیکاری، رکود، گرانی دارند بیچاره می شوند اما ما مشغولیم مکانیزمی را برای همگرایی درست کنیم تا در آینده رئیس جمهور از سلیقه سیاسی ما باشد. اینکه بازنده عرصه انتخابات شدیم و دغدغه داشته باشیم چه طور و کجا می توان باخت را جبران کرد تفکر غلطی است، معتقدم باید دنبال آن بود که مردم برنده باشند.
سازوکار همگرایی در جریان اصولگرایی از نظر شما باید چه طور تعریف شود آیا در قالب جمنا باید باشد یا پارلمان اصولگرایی یا...
اول باید استراتژی سازوکار همگرایی در بیاید. استراتژی هم باید رعایت منافع و مصالح مردم و برطرف کردن مشکلات مردم باشد و دولت قدرتمند، صالح و خدمتگزار و مجلس با بصیرت و متخصص می توانند این کار را انجام دهند.
یعنی اول استراتژی همگرایی تعریف شود بعد دنبال طراحی سازوکار رفت؟
بله، مهم است با چه نگاهی سازوکار همگرایی تعریف می شود. آن نگاه می تواند آنقدر خوب باشد که در دل ها جا باز کند یا می تواند آنقدر بد باشد که مردم متنفر باشند.
این طور که شما می گویید اصولگراها باید نقطه بگذارند و از سرخط شروع کنند؟
من از جانب اصولگراها حرف نمی زنم، نگاه خودم را می گویم، درباره اصولگراها باید از آقایانی که ادعا دارند سئوال کنید.
وقتی شما می گویید باید برای همگرایی اول استراتژی تعریف شود بعد گروه های مختلف با هم بنشینند منظورتان گروه های اصولگراست دیگر؟
بله، البته دامنه اتحاد وسیع تر هم می تواند باشد چون اقشار مختلفی را می تواند تحت پوشش دهد. به این ترتیب که وقتی استراتژی همگرایی اعلام شد هرکس علاقمند بود به سمتش می آید. نکته دیگر آنکه مردم باید به این همگرایی توجه کنند نه فلان آقا یا فلان نخبه. باید دید الان مردم دلشان چه می خواهد و چه مشکلی دارند. توجه به حل گرفتاری و مشکل مردم مهم است. از این همه قیل و قال باید راه علاجی درست شود نه آنکه کاری کنیم که مشکلات مردم بیشتر شود.
این طور که شما می گویید مرزهای دو جناح سیاسی به هم می ریزد؟
حضرت آقا به این نوع دسته بندی ها توجه ندارند. افرادی که درون نظام دارند فعالیت می کنند چون قدرت شان برخاسته از مردم است باید به فکر مردم باشند. حالا هر طور می خواهند مکانیزم طراحی کنند باید نتیجه اش به نفع مردم تمام شود و رسیدن به این هدف نیز مبری از اغواگری سیاسی و دادن وعده های دروغ باشد. مکانیزمی که این گروه از آن گروه و آن گروه از این گروه حمایت کند تا هر کدام پلکان ترقی را طی کرد هوای دیگری را داشته باشد شرعی، اسلامی، انقلابی و انسانی نیست.
آیا این استراتژی پایداری پس از انتخابات ریاست جمهوری 96 است؟
خیر، این استراتژی از اول در مرامنامه و اساسنامه پایداری بود و جدید نیست، منتها ما می گوییم کسی از سیاسیون گوش نمی کند وگرنه ارتباط ما با مردم بسیار خوب است و در بدنه وضع ما بد نیست.
بر اساس همین استراتژی بود که به جمنا نپیوستید؟
خیر، یک مسائل دیگری در جمنا بود که روشن است نپیوستن ما نیز دلایل متعددی دارد. پایداری با جمنا مشکل اساسی ندارد، آنها آدم های خوبی هستند و می خواهند خدمت کنند. منتها نگاه ها مختلف است. نظر پایداری این است که اگر سازوکاری با آنچه گفتم شکل بگیرد بهتر جواب می دهد. آقای روحانی وعده هایی داده باید محقق شود وگرنه اغواگری سیاسی کرده است، آن وقت مشکل به وجود می آید. آقای روحانی گفت مشکل بیکاری را حل می کند، پایداری نیز پیگیری خواهد کرد؛ اگر مشکل بیکاری حل نشد، نقد جدی انجام می دهد و اگر حل شد کمک می کند. چرا؟ چون برای مردم پیگیری رفع رکود اقتصادی، ایجاد رونق اقتصادی و بهبود فضای کسب و کار و اشتغال جوانان مهم است. ما در موضوع مطالبات مردم از دولت پیگیری می کنیم و دولت نیز موظف به حل این مشکلات است.
آیا پیگیری این هدف نیاز به سازوکار همگرایی دارد؟
اصل همگرایی خوب و مقدس است هیچ کس نمی تواند این را رد کند اما همگرایی با چه رویکردی؟ با چه استراتژی؟ خروجی اش چه باشد؟ جواب این سئوالات باید معلوم شود. کسی که مخالف همگرایی باشد مانند کسی است که مخالف وحدت است، معلوم می شود این فرد عقل ندارد چون خلاف وحدت که نباید بود. اما سئوال این است وحدت برای چه؟ موضوع وحدت چیست؟ به کجا می خواهیم با این وحدت برسیم؟ اینها باید برای مردم تبیین شود.
یعنی سازوکارهای همگرایی که تاکنون در جریان اصولگرا وجود داشته به این سئوالات جواب نداده است؟
من نمی دانم، چون در همه سازوکارها نبودم که بخواهم قضاوت کنم. ولی می دانم هر کسی در بین مردم هر آسیبی ببیند باید در رویکردهایش مطالعه و بازنگری کند و ببیند کجای کارش ایراد دارد وگرنه مردم متحد هستند و نیازی هم به وحدت ما ندارند. مردم رهبرشان را قبول دارند و به هر سمتی اشاره کند می روند؛ این را کسی نمی تواند نفی کند.