شورای روابط خارجی ایالات متحده آمریکا که مدعی بیگانگی نسلهای جدید جمهوری اسلامی ایران با انقلاب اسلامی سال 57 است، پیش از هرچیز در پاسخ این معما درمانده است که چرا به بسیج میگوییم "مدرسه عشق" و نسلهای جدید و جوانان ایرانی تا همیشه سرباز خمینی میمانند؟
ارگان شورای روابط خارجی ایالات متحده آمریکا در بخشی از کلیپی ویدئویی با عنوان "راهنمای بحران" که اخیراً آن را با موضوع جمهوری اسلامی ایران منتشر کرده است، تصریح میکند: "نسلهای جدید ایران با آنچه که در سال 1979 در ایران رخ داد بیگانهاند. آنها نظام سیاسی فعلی را نیز نمیخواهند."
در واقع شورای روابط خارجی آمریکا در آخرین تلاش مسبوق به سابقه خود باز هم تلاش میکند تا یک جعل را به جای واقعیت معرفی کرده و خود را با قبول ظاهری آن تسلّی دهد.
اتفاقی که آمریکا و متحدانش در وقایع بیداری اسلامی رخ یافته در کشورهای اسلامی نیز به دنبال آن هستند و با پر رنگ سازی مقولاتی مثل شبکههای اجتماعی مجازی، فمینیسم، موسیقیهای زیر زمینی و نقش دختران و پسران در مطالبی که از انقلابهای صورت گرفته منتشر میشود سعی در بیان این حرف دارند که نسلهای جدیدی که انقلاب کردهاند با باورهای اسلامی که به آنان ارث رسیده است هیچ سنخیتی ندارند.
به انقلاب اسلامی ایران و مدعای آمریکا در قبال آن برگردیم.
جمهوری اسلامی ایران پس از پایان جنگ تحمیلی، بر خلاف آنچه که استکبار جهانی پیش بینی کرده بود خود را تثبیت کرد. و این تثبیت شدن به هیچ وجه به نفع نظام سلطه نبود.
دشمن ما در مواجهه با این تثبیت به خوبی میدانست که نسلهای جدید عامل اصلی بقا یا فنای هر انقلاب و خیزش اجتماعی هستند و لذا در جنگ نرم و شبیخون فرهنگی که علیه انقلاب اسلامی ما آغاز کرد، هجمه به نسلهای نو را جزو راهبردهای اصلی خود قرار داد.
مسئله به شدت خطرناکی که فتنه تیرماه 78 نخستین فصل برداشت محصول دشمن از این پروژه خطرناک شد و نشان داد که تساهل و تسامح در قبال لایههایی از نسلهای نوی انقلاب اسلامی میتواند چه آسیبهای خطرناکی را بر مردم و کشور تحمیل کند. (مسئلهای که البته با مظلوم ماندن فرهنگ، به نوعی در فتنه سال 88 نیز تجلی یافت.)
اما این تمام ماجرا نبود.
* "بسیج مدرسه عشق است"
انقلاب اسلامی ایران در آغاز دومین دهه عمر خود که در واقع تجربه عصر جدید این نظام پس از پایان جنگ تحمیلی بود شاهد بروز و بسط تفکر و فرهنگی به نام "بسیج" بود.
مسئلهای که مقام معظم رهبری درباره آن جمله استراتژیک " پرورش جوانان خداجوی بسیجی فتح الفتوح امام راحل(ره) است" را بیان فرمودند.
بسیج به عنوان شجره طیبه انقلاب اسلامی توانست با شکوفایی که در دوران دفاع مقدس از آن برخوردار شد و تبیین و نهادینهسازیهایی که در سالهای بعد در قبال آن انجام شد، به مدرسه عشق و جریانی بیبدیل تبدیل شود که یکایک نسلهای نو در ایران و حتی به نوعی در سرتاسر جهان اسلام را با تعالیم و فرهنگ خود سیراب کند. و این راهبرد کارساز توانست توطئه دشمن را از حيّز انتفاع خارج کند.
در واقع آنچه که امام روحالله(ره) از آن با عنوان "بسیج مستضعفان" یاد میکرد بعدها در گسترهای وسیعتر به حقیقت پیوست و ایران اسلامی فرزندانی را در دامان خود دید که اگرچه کمسال بودند و بسیاری از وقایع تاریخ انقلاب اسلامی را از نزدیک ندیده بودند اما ایمانی قویتر به راه امام خمینی و انقلاب اسلامی داشتند.
*ثمرات یک فتح الفتوح
جمهوری اسلامی ایران همچنین توانسته است استعداد و تعهد نسلهای جوان خویش را در عرصههای مختلفی نیز به نمایش ملی و جهانی بگذارد. در واقع ایران توانست با فرهنگ بسیجی نسلهای نویی را در خود بهوجود بیاورد که همچون گذشتگان خود در تعامل مستقیم با فرهنگ جهادی میزیاند و با تعالیم انقلاب اسلامی و ولایت فقیه هیچ غریبگی ندارند.
حضور نسلهای جدید جمهوری اسلامی ایران در منصههای مرتبط با فرهنگ جهادی و تعالیم انقلاب اسلامی مثالهای متعددی دارد.
جهاد مسلحانه نیروهای نظامی کشور اعم از ارتش، سپاه، بسیج و نیروی انتظامی با قاچاق مواد مخدر و ناامنی به عنوان یکی از تأکیدات جدی مقام معظم رهبری در واقع بر دوش جوانان قرار دارد.
تقدیم بیش از 20 هزار شهید و جانبازی که عمدتاً طی 22 سال اخیر و پس از جنگ تحمیلی به شهادت رسیدهاند و اکثراً نیز جوانان بودهاند، گواه بزرگی بر حضور جهادی جوانان ایران اسلامی در عرصههای دفاع از کیان جمهوری اسلامی ایران است.
مسئله ایجاد فناوریهای جدید و تولید علم نیز از جمله جلوههای مهمی است که گویای گوش به فرمانی جوانان ایرانی از رهبرشان است.
تقریباً کسی در ایران نیست که بحث اجرای خواسته رهبر فرزانه جمهوری اسلامی ایران را در جنبش نرم افزاری و بحث تولید علم، بر دوش جوانان ارزیابی نکند.
این جوانان دانشجوی ایرانی بودند که در اطاعت از اوامر حضرت آیتالله خامنهای، جایگاه علمی و فناوری ایران را در بسیاری از زمینهها ارتقا بخشیدند و کار را به جایی رساندند که برای مثال هماکنون، میانگین سنی دانشمندان هستهای جمهوری اسلامی ایران بین 25 تا 35 سال است و ما توانستهایم شاهد بومیسازی بسیاری از فناوریهای مهم دنیا در کشور خود باشیم.
جمهوری اسلامی ایران به مدد روحیه جهادی جوانان خود در تولید علم هم اکنون در فناوریهای فضایی، شبیهسازی، نانو، بیوتکنولوژی و ... جزو چند کشور اول جهان محسوب میشود و این واقعیت قابل تحقق نبود مگر با باور به این نکته که جوانان امروز ایران اسلامی به انقلاب اسلامی سال 57 ایران و ولایت مطلقه فقیه، علاقه خاصی دارند و بر خلاف تبلیغات آمریکا نه تنها با آن بیگانه نیستند بلکه آن را میپسندند.
*تعامل دوسویه رهبر ـ جوانان
جمهوری اسلامی ایران خصلتی دارد که در میان تمامی نظامهای سیاسی دنیا خصلتی بیبدیل محسوب میشود و آن وجود رهبری کاریزما در صدر نظام و ارتباط مستقیم او با بدنه جوانان کشور است.
این خصلت که همواره در رفتارهای رهبر جمهوری اسلامی ایران و جوانان کشور جلوهگر است، یکی از تضمینهای اصلی برای تطابق همیشگی نسلهای جوان با آرمانها و باورهای نظام جمهوری اسلامی ایران است.
مسئلهای که به شدت دشمنان ایران را آزار میدهد و به انحاء مختلف آنان را وادار میسازد تا برای وارد آوردن خدشه در این رابطه، حداکثر توان خود را به کار گیرند.
*جوان گرایی ذاتی نظام سیاسی در ایران
کشور ایران و نظام سیاسی حاکم بر آن بر خلاف فرهنگ و متد سیاسی پذیرفته شده در دیگر کشورها، به جای تکیه بر حزب سالاری و تفکرسالاری در اداره خود از خردورزی و تأویلات عاقلانه استفاده میکند.
در ایران این دانشمندان مشهور و یا احزاب سیاسی ریشه دار نیستند که همواره خود را محق در نظریه پردازی سیاسی و اجرایی و اداره حکومت میدانند بلکه نشاط موجود و مکانیزم فضای سیاسی ایران در وهله اول آغوش خود را برای جوانان و فکرهای جدید میگشاید.
و همین مسئله همواره جوانان را به عنوان یکی از ارکان اصلی صحنههای مختلف در تاریخ نظام جمهوری اسلامی ایران بدل کرده است.
در واقع باید تأکید کرد که سیستم حکومتی در ایران به گونهای تعریف شده است که نه تنها دافع جوانان نیست بلکه جاذب آنان و استفاده کننده از استعدادهای آنان است.
*عامل اصلی گذار ایران از بحرانها همواره جوانان بودهاند
تحلیلگران سیاسی و رفتاری، در مورد نظام شناختی جمهوری اسلامی ایران باید یک نکته را همواره آویزه گوش خود کنند و آن تحلیل واقعی پروندههای گذار نظام جمهوری اسلامی ایران از تهدیدات پیرامونی است.
ما طی 32 سال گذشته از انواع تهدیدات سخت و نرم و در زمینههای مختلف به فضل الهی عبور کردهایم و صد البته این فضل الهی به دست جوانان بر جان ایران اسلامی جاری شد.
ایران اسلامی اگر توانست مطالباتی مثل عدالتخواهی و خواست تولید علم را به خواست جدی نسلهای جوان خود تبدیل کند، اگر توانست در عرصه مبارزه سخت و نرم با فتنههای داخلی به ویژه در دو مقطع سالهای 78 و 88 موفق عمل کند و اگر امروز با وجود تمام تحریمهای علمی و اقتصادی به قلب استراتژیک جهان تعبیر شده است؛ جمله این رخدادها میسّر نبوده است مگر با وجود جوانان خداجوی بسیجی در تمام صحنهها و عمل آنها به آنچه که ولی فقیه میگوید.
جوانان خداجویی که اگرچه شاید بخشی از آنان در شناسه ظاهری، عضو بسیج نیستند اما روح حاکم بر مطالبات و مطلوبهای مورد پسند آنان، از چشمه همیشه جاری بسیج نشأت میگیرد و جملگی شاگردان مدرسه عشقاند.
حقیقتی که همانند خورشید از چنان تابندگی برخوردار است که تلاشهای مذبوحانه در انکار آن خود دلیلی بر وجود و امتداد آن است.
در واقع شورای روابط خارجی آمریکا در آخرین تلاش مسبوق به سابقه خود باز هم تلاش میکند تا یک جعل را به جای واقعیت معرفی کرده و خود را با قبول ظاهری آن تسلّی دهد.
اتفاقی که آمریکا و متحدانش در وقایع بیداری اسلامی رخ یافته در کشورهای اسلامی نیز به دنبال آن هستند و با پر رنگ سازی مقولاتی مثل شبکههای اجتماعی مجازی، فمینیسم، موسیقیهای زیر زمینی و نقش دختران و پسران در مطالبی که از انقلابهای صورت گرفته منتشر میشود سعی در بیان این حرف دارند که نسلهای جدیدی که انقلاب کردهاند با باورهای اسلامی که به آنان ارث رسیده است هیچ سنخیتی ندارند.
به انقلاب اسلامی ایران و مدعای آمریکا در قبال آن برگردیم.
جمهوری اسلامی ایران پس از پایان جنگ تحمیلی، بر خلاف آنچه که استکبار جهانی پیش بینی کرده بود خود را تثبیت کرد. و این تثبیت شدن به هیچ وجه به نفع نظام سلطه نبود.
دشمن ما در مواجهه با این تثبیت به خوبی میدانست که نسلهای جدید عامل اصلی بقا یا فنای هر انقلاب و خیزش اجتماعی هستند و لذا در جنگ نرم و شبیخون فرهنگی که علیه انقلاب اسلامی ما آغاز کرد، هجمه به نسلهای نو را جزو راهبردهای اصلی خود قرار داد.
مسئله به شدت خطرناکی که فتنه تیرماه 78 نخستین فصل برداشت محصول دشمن از این پروژه خطرناک شد و نشان داد که تساهل و تسامح در قبال لایههایی از نسلهای نوی انقلاب اسلامی میتواند چه آسیبهای خطرناکی را بر مردم و کشور تحمیل کند. (مسئلهای که البته با مظلوم ماندن فرهنگ، به نوعی در فتنه سال 88 نیز تجلی یافت.)
اما این تمام ماجرا نبود.
* "بسیج مدرسه عشق است"
انقلاب اسلامی ایران در آغاز دومین دهه عمر خود که در واقع تجربه عصر جدید این نظام پس از پایان جنگ تحمیلی بود شاهد بروز و بسط تفکر و فرهنگی به نام "بسیج" بود.
مسئلهای که مقام معظم رهبری درباره آن جمله استراتژیک " پرورش جوانان خداجوی بسیجی فتح الفتوح امام راحل(ره) است" را بیان فرمودند.
بسیج به عنوان شجره طیبه انقلاب اسلامی توانست با شکوفایی که در دوران دفاع مقدس از آن برخوردار شد و تبیین و نهادینهسازیهایی که در سالهای بعد در قبال آن انجام شد، به مدرسه عشق و جریانی بیبدیل تبدیل شود که یکایک نسلهای نو در ایران و حتی به نوعی در سرتاسر جهان اسلام را با تعالیم و فرهنگ خود سیراب کند. و این راهبرد کارساز توانست توطئه دشمن را از حيّز انتفاع خارج کند.
در واقع آنچه که امام روحالله(ره) از آن با عنوان "بسیج مستضعفان" یاد میکرد بعدها در گسترهای وسیعتر به حقیقت پیوست و ایران اسلامی فرزندانی را در دامان خود دید که اگرچه کمسال بودند و بسیاری از وقایع تاریخ انقلاب اسلامی را از نزدیک ندیده بودند اما ایمانی قویتر به راه امام خمینی و انقلاب اسلامی داشتند.
*ثمرات یک فتح الفتوح
جمهوری اسلامی ایران همچنین توانسته است استعداد و تعهد نسلهای جوان خویش را در عرصههای مختلفی نیز به نمایش ملی و جهانی بگذارد. در واقع ایران توانست با فرهنگ بسیجی نسلهای نویی را در خود بهوجود بیاورد که همچون گذشتگان خود در تعامل مستقیم با فرهنگ جهادی میزیاند و با تعالیم انقلاب اسلامی و ولایت فقیه هیچ غریبگی ندارند.
حضور نسلهای جدید جمهوری اسلامی ایران در منصههای مرتبط با فرهنگ جهادی و تعالیم انقلاب اسلامی مثالهای متعددی دارد.
جهاد مسلحانه نیروهای نظامی کشور اعم از ارتش، سپاه، بسیج و نیروی انتظامی با قاچاق مواد مخدر و ناامنی به عنوان یکی از تأکیدات جدی مقام معظم رهبری در واقع بر دوش جوانان قرار دارد.
تقدیم بیش از 20 هزار شهید و جانبازی که عمدتاً طی 22 سال اخیر و پس از جنگ تحمیلی به شهادت رسیدهاند و اکثراً نیز جوانان بودهاند، گواه بزرگی بر حضور جهادی جوانان ایران اسلامی در عرصههای دفاع از کیان جمهوری اسلامی ایران است.
مسئله ایجاد فناوریهای جدید و تولید علم نیز از جمله جلوههای مهمی است که گویای گوش به فرمانی جوانان ایرانی از رهبرشان است.
تقریباً کسی در ایران نیست که بحث اجرای خواسته رهبر فرزانه جمهوری اسلامی ایران را در جنبش نرم افزاری و بحث تولید علم، بر دوش جوانان ارزیابی نکند.
این جوانان دانشجوی ایرانی بودند که در اطاعت از اوامر حضرت آیتالله خامنهای، جایگاه علمی و فناوری ایران را در بسیاری از زمینهها ارتقا بخشیدند و کار را به جایی رساندند که برای مثال هماکنون، میانگین سنی دانشمندان هستهای جمهوری اسلامی ایران بین 25 تا 35 سال است و ما توانستهایم شاهد بومیسازی بسیاری از فناوریهای مهم دنیا در کشور خود باشیم.
جمهوری اسلامی ایران به مدد روحیه جهادی جوانان خود در تولید علم هم اکنون در فناوریهای فضایی، شبیهسازی، نانو، بیوتکنولوژی و ... جزو چند کشور اول جهان محسوب میشود و این واقعیت قابل تحقق نبود مگر با باور به این نکته که جوانان امروز ایران اسلامی به انقلاب اسلامی سال 57 ایران و ولایت مطلقه فقیه، علاقه خاصی دارند و بر خلاف تبلیغات آمریکا نه تنها با آن بیگانه نیستند بلکه آن را میپسندند.
*تعامل دوسویه رهبر ـ جوانان
جمهوری اسلامی ایران خصلتی دارد که در میان تمامی نظامهای سیاسی دنیا خصلتی بیبدیل محسوب میشود و آن وجود رهبری کاریزما در صدر نظام و ارتباط مستقیم او با بدنه جوانان کشور است.
این خصلت که همواره در رفتارهای رهبر جمهوری اسلامی ایران و جوانان کشور جلوهگر است، یکی از تضمینهای اصلی برای تطابق همیشگی نسلهای جوان با آرمانها و باورهای نظام جمهوری اسلامی ایران است.
مسئلهای که به شدت دشمنان ایران را آزار میدهد و به انحاء مختلف آنان را وادار میسازد تا برای وارد آوردن خدشه در این رابطه، حداکثر توان خود را به کار گیرند.
*جوان گرایی ذاتی نظام سیاسی در ایران
کشور ایران و نظام سیاسی حاکم بر آن بر خلاف فرهنگ و متد سیاسی پذیرفته شده در دیگر کشورها، به جای تکیه بر حزب سالاری و تفکرسالاری در اداره خود از خردورزی و تأویلات عاقلانه استفاده میکند.
در ایران این دانشمندان مشهور و یا احزاب سیاسی ریشه دار نیستند که همواره خود را محق در نظریه پردازی سیاسی و اجرایی و اداره حکومت میدانند بلکه نشاط موجود و مکانیزم فضای سیاسی ایران در وهله اول آغوش خود را برای جوانان و فکرهای جدید میگشاید.
و همین مسئله همواره جوانان را به عنوان یکی از ارکان اصلی صحنههای مختلف در تاریخ نظام جمهوری اسلامی ایران بدل کرده است.
در واقع باید تأکید کرد که سیستم حکومتی در ایران به گونهای تعریف شده است که نه تنها دافع جوانان نیست بلکه جاذب آنان و استفاده کننده از استعدادهای آنان است.
*عامل اصلی گذار ایران از بحرانها همواره جوانان بودهاند
تحلیلگران سیاسی و رفتاری، در مورد نظام شناختی جمهوری اسلامی ایران باید یک نکته را همواره آویزه گوش خود کنند و آن تحلیل واقعی پروندههای گذار نظام جمهوری اسلامی ایران از تهدیدات پیرامونی است.
ما طی 32 سال گذشته از انواع تهدیدات سخت و نرم و در زمینههای مختلف به فضل الهی عبور کردهایم و صد البته این فضل الهی به دست جوانان بر جان ایران اسلامی جاری شد.
ایران اسلامی اگر توانست مطالباتی مثل عدالتخواهی و خواست تولید علم را به خواست جدی نسلهای جوان خود تبدیل کند، اگر توانست در عرصه مبارزه سخت و نرم با فتنههای داخلی به ویژه در دو مقطع سالهای 78 و 88 موفق عمل کند و اگر امروز با وجود تمام تحریمهای علمی و اقتصادی به قلب استراتژیک جهان تعبیر شده است؛ جمله این رخدادها میسّر نبوده است مگر با وجود جوانان خداجوی بسیجی در تمام صحنهها و عمل آنها به آنچه که ولی فقیه میگوید.
جوانان خداجویی که اگرچه شاید بخشی از آنان در شناسه ظاهری، عضو بسیج نیستند اما روح حاکم بر مطالبات و مطلوبهای مورد پسند آنان، از چشمه همیشه جاری بسیج نشأت میگیرد و جملگی شاگردان مدرسه عشقاند.
حقیقتی که همانند خورشید از چنان تابندگی برخوردار است که تلاشهای مذبوحانه در انکار آن خود دلیلی بر وجود و امتداد آن است.