صراط: بعد از آنکه شان اسپایسر، سخنگوی کاخ سفید و مدیر ارتباطات ریاست جمهوری از سمت خود استعفا داد، خبر احتمال استعفای تیلرسون وزیر خارجه ترامپ هم از دیروز به رسانهها راه یافته است.
روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی نوشت: اسپایسر گفته است به نشانه اعتراض به رفتار ترامپ در جایگزینی فرد دیگری به عنوان مدیر ارتباطات کاخ سفید بدون اطلاع به وی کنار رفته است ولی تیلرسون بعد از بررسی مسائل بحران خاورمیانه به این نتیجه رسیده که با توجه به مواضع ترامپ، نمیتواند به همکاری با وی ادامه دهد.
این روزها ترامپ به خاطر عملکرد خاص خود عملاً دوره انزوای زجردهندهای را تجربه میکند که حتی هم حزبیها و اطرافیانش هم ترجیح میدهند از او فاصله بگیرند و به خاطر همراهی و حمایت از وی، بعدها دچار مسئله و مشکل نشوند. ترامپ اکنون از هر سو در زیر ذره بین قرار گرفته و بسیاری از همکاران و نزدیکانش برای بازجوئی و شهادت به کنگره و دادستانی احضار شده یا میشوند.
ماجرای ارتباطات رمزآلود نزدیکان ترامپ و دستیارانش با سفارت روسیه در واشنگتن، جدیترین تردیدهای نزدیک به یقین را درباره نقش روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ایجاد کرده است. حتی اگر این اتهام سنگین ترامپ و اطرافیانش ثابت نشود، این بزرگترین ابهام و رسوائی در تاریخ آمریکا برای یک رئیسجمهور محسوب میشود که حداقل تا اینجای قضیه ارتباط داماد، فرزند و برخی همدستانش در دوره انتخابات ریاست جمهوری با سفارت روسیه محرز شده و پذیرفتهاند که مسکو پیشنهاد ارائه اطلاعات طبقه بندی شده و رسواکنندهای درباره رقیب انتخاباتی آنها داشته و آنرا به فرزند ترامپ ارائه داده ولی ادعا میشود که حاوی مطالب ارزشمندی نبوده است. علاوه بر این طیف نزدیکان و اطرافیان ترامپ در همین ماجرا رسماً متهم به تلاش برای سرپوش گذاشتن و کتمان ماجرا شدهاند و بارها با ارائه اطلاعات ناقص، نادرست و منحرفکننده درصدد تاثیرگذاری در روند تحقیقات و بازپرسیها بودهاند.
اگرچه روسای جمهور سابق آمریکا هم گهگاه مسئلهدار بودهاند و حتی یک هنرپیشه فیلمهای کابوی برای 8 سال رئیسجمهور آمریکا شد و دنیا را به آتش کشید ولی ترامپ در همین مقیاس هم یک استثنا محسوب میشود. نامبرده تا پایان دوره تبلیغات انتخاباتی، همه چیز را به زیر سئوال برد. علیه هم حزبی هایش، تهاجم تبلیغاتی افشاگرانهای را سازماندهی کرد. ساختار قدرت آمریکا را به زیر سئوال برد. همه و حتی متحدین آمریکا را در ادامه مناسبات گذشته با آمریکا دچار تردید ساخت.
خواستار فروپاشی اتحادیه اروپا ونابودی یورو، پول واحد اروپائی شد. ناتو را بیهوده، پرهزینه و ناکارآمد معرفی کرد. قوانین و مصوبات دولتهای گذشته را به کلی منسوخ کرد. حتی سیاستهای موثر و مورد اقبال جامعه آمریکا از جمله «اوباماکر» را لغو کرد درحالی که این طرح به 40 میلیون آمریکائی به ویژه از طبقات محروم و فرودست، خدمات پزشکی ارائه میکرد.
مناسبات قدرت و حاکمیت را به کلی نادیده گرفت و عملاً از موضع رئیس دیپلماسی، قاضی، دادستان و سایر دستگاههای کلیدی قدرت، سخن گفت. جنجالهای تبلیغات انتخاباتی را به درجهای از وقاحت و بیشرمی کشاند که علیرغم حضور یک زن به عنوان رقیب انتخاباتی، مسائل اتاق خواب دیگران در صدر محورهای تبلیغات انتخاباتی قرار گرفت و سرانجام به عنوان تاجری که شریفترین شغل وی کازینوداری و مدیریت روسپی خانهها بود، به ریاست جمهوری آمریکا رسید.
اهداف و انگیزههای ترامپ هرچه باشد، چهره افتخارآمیز و قابل دفاع از یک مدعی ابرقدرتی در دنیای معاصر نیست که چنین چهره پلشت و فاجعه آمیزی را از دمکراسی آمریکا و نقش ثروت و ارتباطات با بیگانگان در مقیاس جهانی به نام آمریکا به نمایش در آورد.
اگرچه ترامپ و دستیارانش از انزوای کنونی به خشم آمده و زبان به اعتراض و هتاکی گشوده اند، ولی انتظار نابجائی است اگر کسی غیر از این پیامدها و از رفتار و مواضع ترامپ و دستیارانش را توقع داشته باشد. سران حزب جمهوریخواه به عنوان جناح متکی به نظامیگری، همواره پرونده سیاهی داشتهاند ولی تا آخرین لحظه حاضر به حمایت از ترامپ به عنوان نامزد حزب جمهوری خواه نمیشدند و فقط براساس برخی الزامات به چنین تصمیمی، آن هم با اکراه و مشروط، تن دادند.
دنیای معاصر به خاطر دارد که با اعلام ریاست جمهوری ترامپ، انبوه مردم ناراضی و معترض در مقیاس چند ده میلیونی در سراسر آمریکا به خیابانها ریختند. رسانههای آمریکائی هنوز هم علیه ترامپ موضع دارند. طیف معدود دستیاران باقیمانده در اطراف ترامپ هم در مناسبتهای مختلف، با اراده یا اکراه علیه وی شهادت میدهند و افشاگری میکنند. آیا در چنین شرایطی انزوای ترامپ غیرمنتظره است؟ کار به جائی رسیده که روان پزشکان فوق تخصص با بررسی دقیق رفتار و گفتار مسئله ساز ترامپ، وی را دچار انواع بیماریهای حاد روانی از جمله «پارانوئید» معرفی میکنند و بر تشخیص خود شجاعانه اصرار میورزند. حضور مسئله ساز ترامپ در اجلاس نیم بند و نمایشی ریاض و ادعای تشکیل اجماع 55 کشور عربی و اسلامی علیه ایران و محور مقاومت، حتی یک روز هم دوام نیاورد و این اجماع فریبکارانه و دروغین از هم پاشید. بعلاوه انزوای محرز علنی ترامپ در اجلاس سران ناتو، اجلاس سران گروه 20، اجلاس سران گروه جی 7، در واقع مکمل سردی روابط آمریکای ترامپ حتی با متحدینش در سراسر جهان شده است.
خروج آمریکا از پیمان آب و هوائی پاریس، کار را به جائی رسانید که امانوئل کامرون رئیسجمهور فرانسه با دلسوزی هوشمندانهای هشدار داد اجازه نمیدهد آمریکا منزوی شود. این جمله نشانگر آنست که اگرچه ترامپ منزوی است، ولی فرانسه نمیگذارد آمریکا منزوی شود. در جائی که رویاروئی آشکار و پرتعداد رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا با شخص ترامپ، در سطح رسانهها هم انعکاس داشته، شاید از کسی معجزهای برای نجات آمریکای ترامپ بر نیاید. این رمز و راز تصمیم تیلرسون برای کنارهگیری از قدرت، با هدف نجات خودش از عواقب سقوط قریب الوقوع ترامپ است. شاید این بهترین تصمیم برای معدود عناصر قدرت طلب اطراف ترامپ باشد.
روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی نوشت: اسپایسر گفته است به نشانه اعتراض به رفتار ترامپ در جایگزینی فرد دیگری به عنوان مدیر ارتباطات کاخ سفید بدون اطلاع به وی کنار رفته است ولی تیلرسون بعد از بررسی مسائل بحران خاورمیانه به این نتیجه رسیده که با توجه به مواضع ترامپ، نمیتواند به همکاری با وی ادامه دهد.
این روزها ترامپ به خاطر عملکرد خاص خود عملاً دوره انزوای زجردهندهای را تجربه میکند که حتی هم حزبیها و اطرافیانش هم ترجیح میدهند از او فاصله بگیرند و به خاطر همراهی و حمایت از وی، بعدها دچار مسئله و مشکل نشوند. ترامپ اکنون از هر سو در زیر ذره بین قرار گرفته و بسیاری از همکاران و نزدیکانش برای بازجوئی و شهادت به کنگره و دادستانی احضار شده یا میشوند.
ماجرای ارتباطات رمزآلود نزدیکان ترامپ و دستیارانش با سفارت روسیه در واشنگتن، جدیترین تردیدهای نزدیک به یقین را درباره نقش روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ایجاد کرده است. حتی اگر این اتهام سنگین ترامپ و اطرافیانش ثابت نشود، این بزرگترین ابهام و رسوائی در تاریخ آمریکا برای یک رئیسجمهور محسوب میشود که حداقل تا اینجای قضیه ارتباط داماد، فرزند و برخی همدستانش در دوره انتخابات ریاست جمهوری با سفارت روسیه محرز شده و پذیرفتهاند که مسکو پیشنهاد ارائه اطلاعات طبقه بندی شده و رسواکنندهای درباره رقیب انتخاباتی آنها داشته و آنرا به فرزند ترامپ ارائه داده ولی ادعا میشود که حاوی مطالب ارزشمندی نبوده است. علاوه بر این طیف نزدیکان و اطرافیان ترامپ در همین ماجرا رسماً متهم به تلاش برای سرپوش گذاشتن و کتمان ماجرا شدهاند و بارها با ارائه اطلاعات ناقص، نادرست و منحرفکننده درصدد تاثیرگذاری در روند تحقیقات و بازپرسیها بودهاند.
اگرچه روسای جمهور سابق آمریکا هم گهگاه مسئلهدار بودهاند و حتی یک هنرپیشه فیلمهای کابوی برای 8 سال رئیسجمهور آمریکا شد و دنیا را به آتش کشید ولی ترامپ در همین مقیاس هم یک استثنا محسوب میشود. نامبرده تا پایان دوره تبلیغات انتخاباتی، همه چیز را به زیر سئوال برد. علیه هم حزبی هایش، تهاجم تبلیغاتی افشاگرانهای را سازماندهی کرد. ساختار قدرت آمریکا را به زیر سئوال برد. همه و حتی متحدین آمریکا را در ادامه مناسبات گذشته با آمریکا دچار تردید ساخت.
خواستار فروپاشی اتحادیه اروپا ونابودی یورو، پول واحد اروپائی شد. ناتو را بیهوده، پرهزینه و ناکارآمد معرفی کرد. قوانین و مصوبات دولتهای گذشته را به کلی منسوخ کرد. حتی سیاستهای موثر و مورد اقبال جامعه آمریکا از جمله «اوباماکر» را لغو کرد درحالی که این طرح به 40 میلیون آمریکائی به ویژه از طبقات محروم و فرودست، خدمات پزشکی ارائه میکرد.
مناسبات قدرت و حاکمیت را به کلی نادیده گرفت و عملاً از موضع رئیس دیپلماسی، قاضی، دادستان و سایر دستگاههای کلیدی قدرت، سخن گفت. جنجالهای تبلیغات انتخاباتی را به درجهای از وقاحت و بیشرمی کشاند که علیرغم حضور یک زن به عنوان رقیب انتخاباتی، مسائل اتاق خواب دیگران در صدر محورهای تبلیغات انتخاباتی قرار گرفت و سرانجام به عنوان تاجری که شریفترین شغل وی کازینوداری و مدیریت روسپی خانهها بود، به ریاست جمهوری آمریکا رسید.
اهداف و انگیزههای ترامپ هرچه باشد، چهره افتخارآمیز و قابل دفاع از یک مدعی ابرقدرتی در دنیای معاصر نیست که چنین چهره پلشت و فاجعه آمیزی را از دمکراسی آمریکا و نقش ثروت و ارتباطات با بیگانگان در مقیاس جهانی به نام آمریکا به نمایش در آورد.
اگرچه ترامپ و دستیارانش از انزوای کنونی به خشم آمده و زبان به اعتراض و هتاکی گشوده اند، ولی انتظار نابجائی است اگر کسی غیر از این پیامدها و از رفتار و مواضع ترامپ و دستیارانش را توقع داشته باشد. سران حزب جمهوریخواه به عنوان جناح متکی به نظامیگری، همواره پرونده سیاهی داشتهاند ولی تا آخرین لحظه حاضر به حمایت از ترامپ به عنوان نامزد حزب جمهوری خواه نمیشدند و فقط براساس برخی الزامات به چنین تصمیمی، آن هم با اکراه و مشروط، تن دادند.
دنیای معاصر به خاطر دارد که با اعلام ریاست جمهوری ترامپ، انبوه مردم ناراضی و معترض در مقیاس چند ده میلیونی در سراسر آمریکا به خیابانها ریختند. رسانههای آمریکائی هنوز هم علیه ترامپ موضع دارند. طیف معدود دستیاران باقیمانده در اطراف ترامپ هم در مناسبتهای مختلف، با اراده یا اکراه علیه وی شهادت میدهند و افشاگری میکنند. آیا در چنین شرایطی انزوای ترامپ غیرمنتظره است؟ کار به جائی رسیده که روان پزشکان فوق تخصص با بررسی دقیق رفتار و گفتار مسئله ساز ترامپ، وی را دچار انواع بیماریهای حاد روانی از جمله «پارانوئید» معرفی میکنند و بر تشخیص خود شجاعانه اصرار میورزند. حضور مسئله ساز ترامپ در اجلاس نیم بند و نمایشی ریاض و ادعای تشکیل اجماع 55 کشور عربی و اسلامی علیه ایران و محور مقاومت، حتی یک روز هم دوام نیاورد و این اجماع فریبکارانه و دروغین از هم پاشید. بعلاوه انزوای محرز علنی ترامپ در اجلاس سران ناتو، اجلاس سران گروه 20، اجلاس سران گروه جی 7، در واقع مکمل سردی روابط آمریکای ترامپ حتی با متحدینش در سراسر جهان شده است.
خروج آمریکا از پیمان آب و هوائی پاریس، کار را به جائی رسانید که امانوئل کامرون رئیسجمهور فرانسه با دلسوزی هوشمندانهای هشدار داد اجازه نمیدهد آمریکا منزوی شود. این جمله نشانگر آنست که اگرچه ترامپ منزوی است، ولی فرانسه نمیگذارد آمریکا منزوی شود. در جائی که رویاروئی آشکار و پرتعداد رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا با شخص ترامپ، در سطح رسانهها هم انعکاس داشته، شاید از کسی معجزهای برای نجات آمریکای ترامپ بر نیاید. این رمز و راز تصمیم تیلرسون برای کنارهگیری از قدرت، با هدف نجات خودش از عواقب سقوط قریب الوقوع ترامپ است. شاید این بهترین تصمیم برای معدود عناصر قدرت طلب اطراف ترامپ باشد.